معرفى ساير افراد خانواده ام
ساير افراد خانواده ما عبارتند از سه خواهر كه يكى از آنها به نام ذكرى با كسالت سرطان حدود 10 سال قبل فوت كرد ولى دو تاى ديگر به نام هاى كبرى و حوراء در قيد حيات هستند. هم چنين شش برادر هستيم كه يكى از آنان (آقاى حاج حسن) تا اين اواخر مدتى رئيس بازرگانى قم بود و بعد معاون فرماندار قم شد و به علت كسالت بارها استعفا كرد ولى موافقت نشد تا اينكه اخيراً به اتاق سى سى يو رفت و از كار كناره گرفت. ديگرى (حسين) مهندس شركت نفت است و تحصيلاتش را در آمريكا گذرانده است. ايشان نيز از نظر علمى خيلى خوب است، و بعد از فارغ التحصيلى، خيلى مورد توجه قرار گرفتند. در بين فرزندان پسر، من فرزند سوم هستم و بعد از من (باقر) دكتر ارتوپد است كه قبلا رئيس بيمارستان سهاميه قم بود سپس در تهران استاد دانشگاه و داراى مطب بود و اخيراً چند سالى است كه در قزوين هم استاد دانشگاه و هم جراح است و مطب دارد. برادر ديگرم (جعفر) داراى ليسانس اقتصاد است و مدتها براى بنياد مستضعفان طراحى مى كرد و به خاطر همان كارها و شدت نور و غيره چشمش آسيب ديد و اكنون نيز مشغول همان كار است. آخرين برادرم (كاظم) مهندس برق است البته دو تا بچه ديگر هم بودند كه آنها فوت كردند به ياد دارم كه يكى از آنها بعد از ما بود و در همان كوچكى فوت كرد و ديگرى قبل از ما بوده است. پدر و مادرم مجموعاً يازده فرزند داشته اند. بنابراين بنده از پسران سوم و مجموعاً فرزند پنجم هستم.
|