در باره استادم آقاى اراكى
گاهى پس از درس در مسير راه با آقاى اراكى (8) مى رفتيم. يك روز اظهار خستگى كردند و من گفتم بحمدلله شما با نشاط هستيد (چون در آن سن كه 75 سالشان بود پياده و عصا زنان تندتند راه مى رفت) صحبت نماز شب شد و گفتم پيامبر(ص) نماز شب را تفريق مى كرد. چند ركعت مى خواند و مى خوابيد و دوباره بيدار مى شد و چند ركعت مى خواند. ايشان فرمود عجب و اظهار تعجب كرد. حالا نمى دانم چطور شد يادش نبود ولى در روايات اين مسأله است فرمودند ما اگر بيدار شويم به خاطر اعصاب ديگر خوابمان نمى برد و در پاسخ جمله من كه شما بانشاط هستيد خيلى عاميانه فرمودند من خيلى بى رگم. و توضيح داد كه من از حوادث رد مى شوم و حوادث را به خودم نمى گيرم. اين روى من خيلى اثر گذاشت و برايم درس بود. اگر كسى بخواهد در علم به جايى برسد بايد از حوادث رد شود حديث داريم كه مى فرمايد: لا يكون الرجل فقيهاً حتى لايبالى اىّ ثوبيه ابتذل و باى فورة سد الجوع ; شخص اصلا فقيه نمى شود تا اصلا نگاه نكند كه كدام لباس نو و كدام كهنه است و با چه رفع گرسنگى مى كند، يعنى حواسش به اين نباشد.
|