صفحه نخست / زندگی نامه

برخى از كتاب هاى چاپ شده ديگر


كار ديگرى كه در آن برهه كردم بحث خدا در نهج البلاغه بود كه حاصل بحث هاى من كه پس از زندان بود در هفته يك جلسه و ادله اثبات صانع تحت عنوان خدا در نهج البلاغه مورد بحث قرار مى گرفت. آن نوشته را در تبعيد آماده كردم و بارها به چاپ رسيد.
كتاب ديگرم شناخت قرآن است كه متد تفسير قرآن و بحث از زبان قرآن است. بنده معتقدم كه زبان قرآن با عربى معمولى فرق دارد و در آن كتاب انواع گسترش هاى مفهومى قرآن را توضيح داده ام. اخيراً هم بحث هايى داشتم كه از نوار پياده شده آن بحث ها تحت عنوان علوم قرآنى بود كه از كتاب شناخت قرآن مفصل تر است.
درس هاى فلسفه مرا هم گفتم كه در دو دفتر چاپ شد كه مدتى بعد دفتر سوم و چهارمش آماده شد و تحت عنوان فلسفه بارها در تيراژ زياد چاپ شد و اخيراً دفتر تبليغات مجموعاً همه دفترها را تحت عنوان فلسفه چاپ كرده است. يكى ديگر از كارهايم در تبعيد، چاپ جزوه اى به نام تفكر براى سال آخر دبيرستان، اول دانشگاه و رتبه اول حوزه بود كه به عقيده من بسيار بهتر از منطق كبرى و خلاصة المنطق است. اين كتاب نيز در تيراژ زيادى چاپ گرديد.
همچنين جزوه اى به نام دولت جمهورى اسلامى داشتم كه حاصل درسهايى بود كه در منزل مى دادم. اين كتاب را نيز انتشارات الفتح چاپ كرد. هيچ نسخه و حتى فيلم و زينگ آن را هم ندارم.
كتابى هم تحت عنوان خودسازى و مسائل روانى داشتم كه از آن هيچ نسخه اى ندارم. كتاب ديگر به نام بررسى ملاكهاى روانى در اسلام داشتم كه هيچ نسخه اى از آن ندارم. اينها حاصل سخنرانى هاى من در كانون علمى و تربيتى جهان اسلام در اصفهان بود.
بعضى از اعلاميه هايى را كه در سالهاى پرشور انقلاب داده بودم علاوه بر نشر مستقل در مجموعه اى از اعلاميه ها در كتابى چاپ شده بود. قبل از تبعيد و در حال تبعيد اعلاميه هايى صادر كرده بودم كه چاپ شده بود. در گذشته ها هم اعلاميه هايى كه امضا من هم همراه امضاهاى ديگر بود زياد بود كه همه منتشر شده بود و اين اعلاميه ها در منزل موجود بود ولى پس از دو سه بار تهاجم ساواك به منزل از بين رفت. اولين بار كه مرا دستگير كردند و به شهربانى بردند. از ساواك و آگاهى و شهربانى به منزل ما آمدند و كتابها و اعلاميه ها و عكس ها را بررسى كردند. عكس هاى زيادى نيز داشتم كه همه را بردند. كتابهاى امام و تقريرات درس امام را هم بردند. يكى از تقريرات درس هاى امام را بعداً مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام از من گرفت. ولى اين مقدار كمى از تقريرات اصلى بود و ناقص بود و لذا نشر آثار هم چاپ نكردند. ساواكى ها وقتى از در اتاق مى خواستند داخل شوند خانم من خطاب به آنها گفت كفش هايتان را بيرون بياوريد. در اين اتاقها عبادت و نماز خوانده مى شود. سپس گفت نه نه همان طور با كفش بياييد چون پاهاى شما نجس است. آن روز محمدى كه معاون كامكار بود آمده بود. كامكار به لندن فرار كرد و همانجا نيز مرد ولى محمدى شايد در اينجا باشد.





فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما