حكايتى در باره آسيد حسن صدر
آقاى آسيدحسن صدر از علماى نجف، برادر آسيد محمد صدر كه در عراق مدتى نخستوزير بود (اينها عموهاى حاج آقا رضا صدر مى شوند) هنوز به مشهد مشرف نشده بود، در جلسه اى به آسيد ابوالحسن گفته بود خيلى دلم مى خواهد به مشهد بروم و ايشان هم گفته بود شما هر موقع اراده كردى بروى من به بهترين وجه همه وسايل سفر را فراهم مى كنم تا شما به مشهد مشرف شويد. آقا ضياء كه در آن جلسه حضور داشته خطاب به آسيدابوالحسن گفته بود آقا اصلا صلاح نيست و شما آقاى آسيدحسن صدر را نفرست براى زيارت چون اگر ايشان به ايران برود، مردم وقتى ايشان را ببينند از شما عدول مى كنند. آسيدابوالحسن خيلى خنديده بود. (چون آسيد حسن صدر هيكل سمين و متين و قيافه خوبى داشت).
|