بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوه و السلام على خير خلقه محمد و اله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين الى يوم الدين
احكام تقليد
مسئله 1 _هر فرد عاقل و بالغ در برابر خداوند كه خالق اوست مسئوليتهائىدارد.ّبالغ يعنى به رشد جسمانى و روحى رسيده باشد و چون افراد با اختلاف به آن حد رشد مىرسند شارع مقدس اسلام براى بلوغ علائمى قرار داده است:
1 _ خارج شدن منى از شخص.
2 _ روئيدن موى درشت بالاى عورت.
3 _ تمام شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال قمرى در دختر. هر يك از اينها كه تحقيق يافت علامت بلوغ مىباشد.
مسئله 2 _ عقيده هر كس در اصول دين بايد از روى دليل باشد _ به اندازه توانائى فكرش _ و نمىتواند در اصول دين تقليد نمايد، يعنى بدون دليل گفتهُ كسى را قبول كند. ولى اگر از گفته ديگرى به عقايد دينى يقين پيدا كند در حكم به مسلمان بودن او كافى است.ولى در فروع دين، احكام و مسائل عملى دين بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روى دليل بدست آورد، يا از مجتهد تقليد كند، يعنى به دستور او رفتار نمايد ، يا از راه احتياط طورى به وظيفه خود عمل نمايد، كه يقيين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلأ اگر عده اى ُاز مجتهدين عملى را حرام مىدانند، و عده ديگر مىگويند حرام نيست؛ آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب مىدانند ، آنرا بجا آورد. پس كسانى كه مجتهد نيستند و نمىتوانند بنابر احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد نمايند.
مسئله 3 _ تقليد در احكام، عمل كردن به فتواى مجتهد است و از مجتهدى بايد تقليد كرد كه همه يا بيشتر مسائل شرع مقدس را از راه استنباط از ادله فقهى بداند _ از كسى كه تنها چند مسئله از يك يا چند باب فقهى را تحقيق كرده باشد _ و است ، تقليد باطل است هر چند در اين مسائل بيش از ديگران تحقيق كرده باشد _ و نيز بايد مرد و بالغ و عاقل و شيعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده و عادل باشد . و عادل كسى است كه با ملكه عدالت كارهائى را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهائى را كه بر او حرام است ترك كند ، و ملكه عدالت كارهائى را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهائى را كه بر او حرام است ترك كند، و ملكه عدالت عبارتست از حالتى كه وادار كند انسان را به اطاعت و ترك معصيت و اين در معاشرت مستقيم و يا از طريق معاشرت با معاشرين او معلوم مىشود و مجتهدى كه انسان از او تقليد مىكند بايد اعلم باشد و اعلم يعنى مجتهدى كه در استنباط احكام شرع از ديگر مجتهدان زمان خود استادتر باشد.
مسئله 4 _ مجتهد و اعلم را از سه راه مىتوان شناخت:
اول _ آنكه خود انسان يقين كند ، مثل آنكه خود اهل نظر باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم _ آنكه دو نفر عالم عادل كه مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند بشرط آنكه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوم _ آنكه عده اى از اهل علم و نظر كه مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، و از گفته آنان اطمينان پيدا مىشود ، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.
مسئله 5 _اگر شناختن اعلم مشكل باشد احتياطا بايد از كسى تقليد كند كه ظن با عمليتش دارد و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران وبا يكديگر مساوى باشند، بايد از آنان تقليد كند. ولى چنانچه يكى از آنان پرهيزكارتر باشد احتياط آنست كه از او تقليد كند.
مسئله 6 _ بدست آوردن فتواى مجتهد چهار راه دارد: اول شنيدن از خود مجتهد . دوم شنيدن از دو نفر عادل . سوم شنيدن از كسى كه انسان به گفته او اطمينان دارد. چهارم ديدن در رساله مجتهد، در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد.
مسئله 7 - انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است، مىتواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد، مگر اينكه قرائنى دلالت بر تغيير كند كه در اينصورت تحقيق لازم است .
مسئله 8 - اگر مجتهد اعلم در مسئله اى فتوى دهد، كسى كه از او تقليد مىكند، نمىتواند در آن مسئله به فتواى مجتهد ديگر عمل كند ولى اگر فتوى ندهد و بفرمايد احتياط آنستكه فلان طور عمل شود، مثلا بفرمايد احتياط آنستكه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبيحات اربعه يعنى ((سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر )) بگويند، مقلد بايد يا به اين احتياط ، كه احتياط واجبش مىگويند عمل كند و سه مرتبه بگويد، يا به فتواى فالاعلم يعنى مجتهدى كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاى ديگر بيشتر است عمل نمايد، پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافى بداند، مىتواند يك مرتبه بگويد، و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسئله محل تامل يا محل اشكال است . مگر اينكه مقلد از طريقى يقين كند كه اعلم وجه فتواى فالاعلم را مىداند و آنرا ناتمام مىشمارد كه در اينصورت بايد احتياط كند.
مسئله 9 - اگر مجتهد اعلم بعد از آنكه در مسئله اى فتوى داده احتياط كند، مثلا بفرمايد ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كر بشويند پاك مىشود، اگر چه احتياط آنست كه سه مرتبه بشويند، مقلد او مىتواند در آن مسئله به فتواى او عمل كند و يك مرتبه بشويد و اين احتياط استحبابى مىباشد.
مسئله 10 -اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مىكند، از دنيا برود بايد از مجتهد زنده تقليد كند. ولى كسى كه در مسئله اى به فتواى مجتهدى عمل كرده اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسئله به فتواى مجتهد زنده رفتار نكرده باشد، مىتواند در آن مسئله به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته باقى باشد، اگر چه احتياط مستحب آنست كه به فتواى مجتهد زنده رفتار نمايد.
مسئله 11 - اگر در مسئله اى به فتواى مجتهدى عمل كند، و بعد از مردن او در همان مسئله به فتواى مجتهد زنده رفتار نمايد، دوباره نمىتواند آنرا مطابق فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته است انجام دهد. بلكه اگر مجتهد زنده در مسئله اى فتوى ندهد، و فقط احتياط نمايد و مقلد مدتى به آن احتياط عمل كند ، دوباره نمىتواند و فتواى مجتهدىكه از دنيا رفته عمل نمايد، مثلا اگر مجتهدى گفتن يك مرتبه (( سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اكبر)) را در ركعت سوم و چهارم نماز كافى بداند، و مقلد مدتى به اين دستور عمل نمايد و يك مرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد به استناد نظر او به اين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد دوباره نمىتواند به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته برگردد و يك مرتبه بگويد.
مسئله 12 - مسائلى را كه انسان غالبا به آنها احتياج دارد واجب است ياد بگيرد.
مسئله 13 - اگر براى انسان مسئله اى پيش آيد كه فتواى اعلم را نداند و امكان تحقيق آن نباشد مىتواند به فتواى غير اعلم عمل كند و اگر معلوم شد كه اعلم آنرا باطل مىداند بعدا اعاده كند. و اگر راه احتياط را مىداند بهتر است ز اول احتياط كند.
مسئله 14 - اگر كسى فتواى مجتهدى را به ديگرى بگويد چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم ممكن حد نيست به او خبر دهد كه فتوى عوض شده ولى اگر بعد از گفتن فتوى بفهمد اشتباه كرده؛ تا بايد اشتباه را برطرف كند و اگر در نوشتار يا سخنرانى اظهار كرده بايد بطور مكرر توضيح دهد تا افرادى كه به اشتباه افتاده اند با خبر شوند.
مسئله 15 -اگر مكلف مدتى بدون تقليد عمل كند در صورتى صحيح است كه مطابق با واقع انجام شده باشد، و اگر عبادت بوده و قصد قربت آنرا بجا آورده باشد و راه بدست آ,ردن مطابقت با واقع اين است كه يا بعدا علم پيدا كند كه مطابق با واقع بوده يا آنكه مطابق فتواى مجتهدى كه فعلا وظيفه اش تقليد از او است واقع شده باشد.
مسئله 16 _- عدول از مجتهدى كه جامع شرائط فتوى مىباشد به مجتهد ديگر جائر نيست مگر آنكه دومى اعلم باشد يا بداند كه دومى يا اعلم است يا مساوى و در غير اين دو صورت اگر عدول كرده باشد بايد به مجتهد اول برگردد.
مسئله 17 -اگر فتواى مجتهد تغيير كند مقلد بايد طبق فتواى جديد عمل كند ولى اعمال گذشته اش نيز صحيح است و اعاده ندارد و همينطور است هنگاميكه از مجتهدى به مجتهد ديگر برمى گردد، اگر تقليد سابق و جديد طبق موازين تحقيق انجام شده باشد.
مسئله 18 -اگر نمى داند تقليد سابق او درست بوده يا نه بايد بنابر صحت بگذارد و از اين به بعد تحقيق كند.
مسئله 19 -ا گر دو مجتهد از هر جهت مساوى باشند مى تواند تبعيض در تقليد نموده در برخى مسائل يكى و در برخى ديگر از ديگرى تقليد كند هر چند فتواى راحت تر را انتخاب نمايد.
مسئله 20 -استنباط احكام شرعيه پس از اين همه قرنها كه از زمان پيامبر ((صلى الله عليه و أله و سلم )) و ائمه معصومين ((عليهم السلام )) مى گذرد كار آسانىنيست و كسانىكه قدرت استنباط ندارند نبايد اظهار نظر كنند و مرتكب حرام بزرگى شده اند.