مسئله 602 - ميّت مسلمان را بايد با سه پارچه - كه آنها را لنگ و پيراهن و سرتاسري ميگويند - كفن نمايند.
مسئله 603 - لنگ بايد از ناف تا زانو، اطراف بدن را بپوشاند. و بهتر آن است كه از سينه تا روي پا برسد، و پيراهن بايد از سر شانه، از دو طرف بدن، تا نصف ساق پا برسد كه تمام بدن را تا نصف ساق پا بپوشاند، و بهتر آن است كه تا روي پا برسد، و درازي سرتاسري بايد به مقداري باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد، و پهناي آن بايد باندازهاي باشد كه يك طرف آن روي طرف ديگر بيايد.
مسئله 604 - مقداري از لنگ، كه از ناف تا زانو را ميپوشاند و مقداري از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را ميپوشاند، مقدار واجب كفن است و آنچه بيشتر از اين مقدار در مسئله قبل گفته شد، مقدار مستحب كفن ميباشد.
مسئله 605 - اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را - كه در مسأله قبل گفته شد - از سهم آنان بردارند، اشكال ندارد، ولي احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثي كه بالغ نشده، برندارند، اگر چه ظاهرا برداشتن به مقدار عمل باستحباب - مطابق شأن ميّت - از جميع تركه جائز است، هر چند وارث غير بالغ باشد.
مسئله 606 - اگر كسي وصيّت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند، يا وصيّت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولي مصرف آن را معيّن نكرده باشد، يا فقط مصرف مقداري از آن را معيّن كرده باشد، ميتوانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.
مسئله 607 - اگر ميّت وصيّت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند، و بخواهند از اصل مال بردارند احوط و اولي آن است كه در تكفين او به مقدار واجب كفن كه قيمتش مطابق شأن ميّت باشد اكتفا نمايند، اگر چه بعيد نيست برداشتن كفن قيمتي واجب و مستحب به مقدار شأن ميّت از اصل مال جايز باشد.
مسئله 608 - كفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود، مال داشته باشد، و همچنين اگر زن را بشرحي كه در كتاب طلاق گفته ميشود؛ طلاق رجعي بدهند، و پيش از تمام شدن عدّه بميرد؛ شوهرش بايد كفن او را بدهد، و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد، ولي شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.
مسئله 609 - كفن ميّت بر خويشان او واجب نيست، اگر چه مخارج او اگر فقير باشد در حال حيات بر آنان واجب باشد.
مسئله 610 - احتياط واجب آن است كه هر يك از سه پارچه كفن به قدري نازك نباشد، كه بدن ميّت از زير آن پيدا باشد. هر چند سه پارچه بر روي هم خاصيّت مزبور را داشته باشد.
مسئله 611 - كفن كردن با چيز غصبي، اگر چيز ديگري هم پيدا نشود، جايز نيست. و چنانچه كفن ميّت غصبي باشد و صاحب آن راضي نباشد، بايد از تنش بيرون آورند، اگر چه او را دفن كرده باشند. وبنابر احتياط واجب كفن كردن با پوست مردار هم جائز نيست، ولي اگر چيز ديگري نباشد ظاهرا جايز است.
مسئله 612 - كفن كردن ميّت با چيز نجس و با پارچه ابريشمي خالص، يا پارچهاي كه با طلا بافته شده جايز نيست، ولي در حال ناچاري اشكال ندارد.
مسئله 613 - كفن كردن با پارچهاي كه از پشم يا موي حيوان حرام گوشت تهيّه شده، در حال اختيار جايز نيست. و احتياط واجب آن است كه با پوست حيوان حلال گوشتي هم كه به دستور شرع ذبح شده، ميّت را كفن نكنند، ولي اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه با اين دو هم كفن ننمايند.
مسئله 614 - اگر كفن ميّت بنجاست خود او، يا به نجاست ديگري نجس شود، چنانچه كفن ضايع نميشود، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند، اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست؛ در صورتي كه عوض كردن آن ممكن باشد، بايد عوض نمايند.
مسئله 615 - كسي كه براي حجّ يا عمره احرام بسته اگر بميرد؛ بايد مثل ديگران كفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.
مسئله 616 - مستحب است انسان در حال سلامت كفن و سدر و كافور خود را تهيّه كند. از پيامبر( صلي اللة عليه واله و السلم ) نقل شده است كه: وقتي شخص كفنش را آماده ميكند هر زمان كه به آن نگاه ميكند اجر داردو مستحب است بر كفن دعاهائي نوشته شود كه در كتابهاي مفصل ذكر شده است .