مسئله 1427 - كسي كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاي آن را بجا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه مستي نماز نخوانده باشد ولي نمازهاي يوميهاي را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضا ندارد. و هم چنين كسي كه در تمام وقت بيهوش يا كافر و يا مجنون بوده و بعد از وقت سالم و مسلمان شده قضا بر او واجب نيست مگر اينكه بيهوشي و جنونش عمدي باشد مثل آنكه عمدا داروئي بخورد كه مجنون يا بيهوش شود.
مسئله 1428 - اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده بايد قضاي آن را بخواند.
مسئله 1429 - كسي كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهي نكند ولي واجب نيست فورا آن را بجا آورد.
مسئله 1430 - كسي كه نماز قضا دارد ميتواند نماز مستحبي بخواند.
مسئله 1431 - اگر انسان فقط احتمال دهد كه نماز قضايي دارد يا نمازهايي را كه خوانده صحيح نبود مستحب است احتياطا قضاي آنها را بجا آورد.
مسئله 1432 - قضاي نمازهاي يوميه كه اداء آنها بايد به ترتيب خوانده شود مثل ظهر و عصر از يكروز، يا مغرب و عشاء از يك شب، بايد قضاي آنها را نيز به ترتيب بخواند مثلا اگر از كسي نماز ظهر و عصر يك روز فوت شود بايد اول قضاي ظهر را بخواند و بعد از آن عصر را ولي اگر كسي مثلا يك روز نماز ظهر و روز بعد نماز عصر را نخوانده ميتواند اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نمايد و ترتيب در بين آنها لازم نيست هر چند بهتر است تا ممكن است رعايت ترتيب را بنمايد.
مسئله 1433 - اگر بخواهد قضاي چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلا بخواهد يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
مسئله 1434 - گذشت كه در قضاي نمازها ترتيب لازم نيست خصوصا در صورتي كه ترتيب فوت را فراموش كرده باشد مگر در جايي كه در اداء آنها ترتيب واجب باشد ولي اگر بخواهد احتياط كند و مراعات ترتيب نمايد خوب است و اگر بخواهد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبي كه قضا شده بجا آورده است مثلاً اگر قضاي يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نميداند كدام اول قضا شده، احتياطا بايد اول يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دو باره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دو باره نماز ظهر را بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اول قضا شده اول خوانده است.
مسئله 1435 - اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نميداند كدام اول قضا شده است، چنانچه دو نماز چهار ركعتي بخواند به نيت اينكه، اولي قضاي نماز روز اول و دومي قضاي نماز روز دوم باشد كافي است.
مسئله 1436 - اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشاء يا يك نماز عصر و يك نماز عشاء از او قضا شود و نداند كدام اول قضا شده است، و بخواهد احتياط نمايد بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب بجا آورده است، مثلا اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشاء از او قضا شده و اولي آنها را نميداند، بايد اول يك نماز ظهر، بعد يك نماز عشاء دو باره يك نماز ظهر، يا اول يك نماز عشاء بعد يك نماز ظهر، دو باره يك نماز عشاء بخواند. ليكن گفتيم كه رعايت اين احتياط لازم نيست.
مسئله 1437 - كسي كه ميداند يك نماز چهار ركعتي نخوانده ولي نميداند نماز ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتي به نيت قضاي نمازي كه نخوانده بجا آورد كافي است.
مسئله 1438 - كسي كه پنج نماز پشت سرهم از او قضا شده و نميداند اولي آنها كدام است و بخواهد احتياطا مراعات ترتيب را نمايد، بايد نه نماز به ترتيب بخواند مثلا از نماز صبح شروع كند و بعد از آنكه ظهر و عصر و مغرب و عشاء را خواند دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولي آنها را نميداند، بايد ده نماز به ترتيب قضا كند و همينطور براي هر يك نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه ميشود در صورتي كه پشت سر هم قضا شده باشد، بايد يك نماز بر مقداري كه گفته شداضافه نمايد مثلا اگر هفت نماز او قضا شده و اولي آنها را نميداند بايد يازده نماز به ترتيب بجا آورد. ليكن گفتيم كه رعايت اين احتياط لازم نيست.
مسئله 1439 - كسي كه ميداند نمازهاي پنجگانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نميداند نماز يك شبانه روز را بجا آورد كافي است ولي اگر بخواهد احتياط كند بايد پنج شبانه روز نماز بخواند و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده بايد شش شبانه روزنماز بخواند و هميچنين براي هر نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه شود، بايد يك روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبي كه قضا شده بجا آورده است، مثلا اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، بايد هفت شبانه روز قضا نمايد. ليكن گفتيم كه رعايت اين احتياط لازم نيست.
مسئله 1440 - كسي كه مثلا چند نماز صبح يا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نميداند مثلا نميداند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافي است. ولي اگر شماره آنها را ميدانسته و فراموش كرده بهتر آن است به قدري نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است مثلا اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده، ده نماز صبح بخواند. البته لازم نيست و همان مقدار كمتر كافي است.
مسئله 1441 - كسي كه فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، بنابر احتياط مستحب اگر ممكن است بايد اول آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود و نيز اگر از روزهاي پيش نماز قضا ندارد ولي يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتي كه ممكن باشد بنابر احتياط مستحب بايد نماز قضاي آن روز را پيش از نماز اداء بخواند.
مسئله 1442 - اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده، يا فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيت را به نماز قضا برگرداند، ميتواند نيت نماز قضا كند مثلا اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده در صورتي كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد ميتواند نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتي تمام كند بعد نماز ظهر را بخواند، ولي اگر وقت تنگ است يا نميتواند نيت را به نماز قضا برگرداند مثلا در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد ميشود، نبايد نيت را به قضاي صبح برگرداند.
مسئله 1443 - اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه براي قضاي تمام آنها وقت ندارد، يا نميخواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاي آن روز را پيش از نماز اداء بخواند و احتياط مستحب آن است كه بعد از خواندن قضاي نمازهاي سابق دو باره نماز قضايي را كه در آن روز پيش از نماز اداء خوانده بجا آورد.
مسئله 1444 - تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاهاي خود عاجز باشد، ديگري نميتواند نمازهاي او را قضا نمايد.
مسئله 1445 - نماز قضا را با جماعت ميشود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
مسئله 1446 - مستحب است اطفال مميز را بخواندن نمازهاي واجب و نوافل تمرين و عادت دهند، بلكه مستحب است آنان را به قضاي نماز هم تشويق نمايند و همچنين مستحب است تمرين و عادت دادن آنان بر هر عبادت و عمل صالح و خلق و روش نيك، البته تمرين روش صحيح مي خواهد و نبايد طفل احساس فشار و زور كند بحدي كه خسته شده بيزار گردد.
و واجب است بر اولياء اطفال كه آنان را از هر كاري كه باعث ضرر بر خودشان و يا ديگران باشد، جلوگيري كنند و از هر كاري كه شارع مقدس وجود آنرا در خارج منع فرموده، مثل زنا، لواط، غيبت و غنا، واجب است اطفال را جلوگيري كرد. و همينطور از هر چيزي كه روح او را فاسد مينمايد.
و حرام است آنان را تحت تعليم معلمين فاسق و بيايمان، كه سبب فساد اخلاق و عقيده اطفال ميشوند، بگذارند،.