مسئله 1831 - هرگاه انسان از تجارت، يا صنعت يا كارمندي يا كارگري ، و هرگونه كسب و كاري حتي مثل نماز و روزه استيجاري مالي بدست آورد، چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيايد بايد خمس، يعني پنج يك آن را به دستوري كه بعدا گفته ميشود بدهد.
مسئله 1832 - اگر از غير كسب، مالي به دست آورد، مثلا چيزي به او ببخشند خمس ندارد هر چند احتياط مستحب آن است كه خمس آن را بدهد. ولي جايزههاي مهم و بزرگ بنابراحتياط واجب خمس دارد و مخارج ساليانه شخص هم از او كسر نميشود.
مسئله 1833 - اگر چيزي را بعنوان وام بگيرد خمس ندارد و نيز مهري را كه زن ميگيرد خمس ندارد. و همچنين است ارثي كه به انسان ميرسد. ولي ارثي كه انتظارش را نداشته است مثلا با كسي خويشاوندي داشته باشد و نداند چنين خويشي دارد، و يا فكر نميكرده كه فلان خويش او مالي دارد احتياط واجب آن است خمس ارثي را كه از او ميبرد بدهد و مخارج سالش را هم از آن بيرون نكند.
مسئله 1834 - اگر مالي به ارث به او برسد و بداند كسي كه اين مال از او به ارث رسيده، خمس آن را نداده است بايد خمس آن را بدهد. و نيز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولي انسان بداند كسي كه آن مال از او به ارث رسيده، خمس بدهكار است بايد خمس او را از مالش بدهند.
مسئله 1835 - اگر به واسطه قناعت كردن، چيزي از مخارج سال انسان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.
مسئله 1836 - كسي كه ديگري مخارج او را ميدهد بايد خمس تمام مالي را كه به دست ميآورد بدهد. ولي اگر مقداري از آن را خرج زيارت و سياحت و مانند آن از امور مستحب و جائز به مقدار نيازش يا شؤونش كرده باشد فقط بايد خمس باقيمانده را بدهد.
مسئله 1837 - اگر مقداري از درآمد سال را به تدريج به مصرف تعمير مغازه، يا احياء زمين موات و احداث باغ كرده است بايد در آخر سال خمس آن را بدهد. چنانچه خود زمين احياء شده هم اگر قيمت پيدا كرده بايد آخر سال خمس آن را بدهد.
مسئله 1838 - اگر ملكي را بر افراد معيني، مثلا بر اولاد خود وقف نمايد چنانچه در آن ملك زراعت و درختكاري كنند و از آن چيزي به دست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند. و همچنين اگر طور ديگري از ملك نفع ببرند، مثلا اجاره آن را بگيرند بايد خمس مقداري را كه از مخارج سالشان زياد ميآيد بدهند.
مسئله 1839 - اگر مالي را كه فقير بابت خمس يا زكات گرفته از مخارج ساليانه اش زياد بيايد در صورتي كه جائز بوده آن مقدار بگيرد واجب نيست خمس آن را بدهد. ولي آنچه را فقير بابت صدقه مستحبي گرفته است اگراز مخارج سال فقير زياد بيايد بايد خمس آنرا بدهد . و اگر از مالي كه به او دادهاند منفعتي ببرد، مثلا از درختي كه بابت خمس به او دادهاند ميوهاي به دست آورد بايد خمس مقداري را كه از مخارج ساليانه اش زياد مي آيد بدهد .
مسئله 1840 - اگر با عين پول خمس نداده جنسي را بخرد، يعني به فروشنده بگويد اين جنس را به اين پول ميخرم، يا در وقت خريدن، قصدش اين باشد كه از پول خمس نداده عوض آن را بدهد، بطوري كه انشاء معامله در نظرش بر آن پول باشد چنانچه خمس را از مال ديگر بدهد يا حاكم شرع معامله پنج يك آن را اجازه بدهد، معامله آن مقدار پنج يك هم صحيح است و در صورت دوم انسان بايد پنج يك جنسي را كه خريده به حاكم شرع بدهد. و اگر خمس را از جاي ديگر ندهد، و حاكم شرع هم اجازه ندهد معامله آن مقدار پنج يك باطل است، پس اگر پولي را كه فروشنده گرفته از بين نرفته حاكم شرع خمس همان پول را ميگيرد، و اگر از بين رفته عوض خمس را از فروشنده يا خريدار مطالبه ميكند.
مسئله 1841 - اگر جنسي را بخرد و بعد از معامله قيمت آن را از پول خمس نداده بدهد و در وقت خريدن هم قصدش اين نباشد كه از پول خمس نداده عوض را بدهد، معاملهاي كه كرده صحيح است. ولي چون از پولي كه خمس در آن است به فروشنده داده به مقدار پنج يك آن پول به او مديون ميباشد. و پولي را كه به فروشنده داده اگر از بين نرفته حاكم شرع پنج يك ان را ميگيرد، و اگر از بين رفته عوض آن را از خريدار يا فروشنده مطالبه ميكند.
مسئله 1842 - اگر مالي را كه خمس آن داده نشده، بخرد چنانچه حاكم شرع معامله پنج يك آن را اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است، و حاكم شرع ميتواند پنج يك آن مال را بگيرد. و اگر اجازه بدهد معامله صحيح است و خريدار بايد مقدار پنج يك پول آن را به حاكم شرع بدهد، و اگر به فروشنده داده ميتواند از او پس بگيرد.
مسئله 1843 - اگر چيزي را كه خمس آن داده نشده، به كسي ببخشند پنج يك آن چيز مال او نميشود.
مسئله 1844 - اگر از كافر يا مسلماني كه به دادن خمس عقيده ندارد، مالي به دست انسان آيد، واجب نيست خمس آن را بدهد ولي اگر عقيده به خمس دارد و در عين حال پرداخت نكرده است حتماً يك پنجم آن بايد پرداخت شود .
مسئله 1845 - تاجر و كاسب و صنعتگر و مانند اينها از وقتي كه شروع به كاسبي ميكنند يك سال كه بگذرد بايد خمس آنچه را كه از خرج سالشان زياد ميآيد بدهند. و كسي كه شغلش كاسبي نيست اگر اتفاقا معاملهاي كند و منفعتي ببرد، بعد از آنكه يك سال از موقعي كه فايده برده، بگذرد بايد خمس مقداري را كه از خرج ساليانه اش زياد آمده بدهد.
مسئله 1846 - سرمايه اوليه نقدي و غيره، حتي ماشين مسافركشي كه با آن كار ميكند خمس دارد هر چند بدون آن نتواند كار كند و در صورت عدم قدرت پرداخت خمس ميتواند بدهي خمس خود را باقساط دراز مدت بپردازد مگر اينكه اصل سرمايه از پولي باشد كه خمس ندارد مثلاً بخشش.
مسئله 1847 - انسان ميتواند در بين سال هر وقت منفعتي به دستش آيد در صورتي كه ميداند از مخارج سالش زيادتر است خمس آن را بدهد و جايز است دادن خمس را تا آخر سال تأخير بيندازد. و براي تعين سال سال شمسي و يا قمري فرقي ندارد .
مسئله 1848 - اگر كسي بخواهد سال خمسي خود را تغيير دهد و فصل ديگري را انتخاب كند مانعي ندارد به شرط اينكه خمس منافع موجودي را فعلا بدهد.
مسئله 1849 - كسي كه مانند تاجر و كاسب بايد براي دادن خمس، سال قرار دهد اگر منفعتي به دست آورد و در بين سال بميرد، بايد مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت كسر كنند و خمس باقيمانده را بدهند.
مسئله 1850 - كسي كه از درآمد سال خود به مردم قرض داده و در آخر سال از آنان طلبكار است اگر طلب او با مطالبه، وصول ميشود و مثل نقد محسوب مي شود بايد آخر سال خمس آن را بدهد. ولي اگر فعلا وقت مطالبه آن نيست يا وصول نميشود و احتمال سوختن هم دارد هنگام وصول خمس آن را بدهد.
مسئله 1851 - كاسبي كه در وسط سال به مردم نسيه داده اگر در آخر سال وقت وصول آن رسيده و قابل وصول است و مثل نقد ميباشد بايد خمس آن را بدهد وگرنه هنگام وصول حساب كند .
مسئله 1852 - افرادي كه در ادارات دولتي يا مؤسسات، كار ميكنند و معمول است كه مقداري از حقوق آنان را پسانداز ميكنند كه هنگام بازنشستگي به تدريج به آنان بدهند پس از بازنشستگي، هر مقدار را كه در هر سال به آنان بدهند جزء درآمد آن سال محسوب است.
مسئله 1853 - كسي كه از درآمد سال، اشياء يا املاكي را براي تجارت و سرمايه تهيه ميكند اگر فروش آنها در آخر هر سال ممكن باشد بايد آخر سال اول، خمس اصل و ترقي آن را بدهد و در سالهاي بعد خمس ترقي قيمت اضافي را بدهد ليكن اگر به مقدار متعارف كه براي سود بيشتر نگه ميدارند نگه بداردلازم نيست پيش از فروش خمس انرا بدهد. و اگر چندين سال حساب نكرد كافي نيست خمس همه را بدهد بلكه بايد خمس سال به سال را حساب كند و خمس درآمد هر سال را بعلاوه همه درآمد خمس سال قبل را بدهد زيرا خمس سال قبل را كه نپرداخته جزء مالش بوده و با آن تجارت نموده است . مثلا اگر آخر سال اول همه مال صد هزار تومان ارزش دارد، و آخر سال دوم دويست هزار تومان ارزش دارد، بيست هزار تومان براي سال اول بدهكار است، و از صد هزار تومان سال دوم بيست هزار تومان آن سود خمس سال اول است، و شانزده هزار تومان نيز براي هشتاد هزار تومان منافع سال دوم بدهكار است. پس در آخر سال دوم پنجاه و شش هزار تومان بدهكار است. و به همين حساب سالهاي بعد.و اگر نتوانست حساب كند بايد با حاكم شرع مصالحه كند و بنابراين بهتر است آخر هرسال حساب كند مگر اينكه نگه داشتن آن جنس متعارف باشد .
مسئله 1854 - اگر قيمت جنسي كه براي تجارت خريده، بالا رود و آن را نفروشد و در بين سال قيمتش پائين آيد خمس مقداري كه بالا رفته بر او واجب نيست.
مسئله 1855 - اگر قيمت جنسي را كه براي تجارت خريده، بالا رود و به اميد اينكه قيمت آن بالاتر رود بيش از معمول نگه دارد و يا حتي تا بعد از تمام شدن سال، آن را نگه داشته و نفروشد و در سال بعد قيمتش پائين آيد خمس مقداري را كه بالا رفته بر او واجب نيست.
مسئله 1856 - اگر مثلا درختي كه خريده و خمسش را داده يا ارث به او رسيده نماء منفصل پيدا كند مثلا ميوه بياورد آنچه از مخارج سالش زياد بيايد خمس دارد. و اگر درخت نمو كند يا گوسفند چاق شود نمو و چاقي از درآمد سالي است كه آنها را ميفروشد و اين حكم در هر دو مورد در صورتي است كه مقصود او از نگهداري اصل مال كسب درآمد باشد و اگر مقصودش فقط استفاده براي زندگي خود باشد ولي زياد بيايد و بفروشد نيز بنابراحتياط واجب خمس آنرا بدهد.
مسئله 1857 - اگر با پول مخمس، يا پولي كه خمس ندارد، مثل ارث و مانند آن، باغي احداث كند يا گوسفندي بخرد براي آنكه بعد از بالا رفتن قيمتش بفروشد، بايد خمس نماء متصل و منفصل يعني ميوه، و نمو درختها، شير و پشم و چاقي گوسفند و همينطور زيادي قيمت آن را پس از فروش بدهد. بلكه اگر قصدش اين باشد كه از ميوه درخت و شير و پشم گوسفند استفاده كند. نيز بايد خمس نماءات آن را چون ميوه و شير و پشم اگر زائد بر مخارج سال شد و همينطور خمس قيمت اضافي آنرا اگر پس از فروش از مخارج سال زياد بيايد بدهد.
مسئله 1858 - هرگاه خانه، يا ملكي را با پول مخمس يا پولي كه خمس ندارد، مثل ارث، بخرد و غرضش تجارت با آن نباشد بلكه ميخواهد بماند و از درآمدش براي زندگي استفاده كند ترقي قيمت آن خمس ندارد. و اگر تصادفا آن را به ملكي ديگر تبديل كند باز خمس ندارد ولي اگر تصادفا آن را به پولي زيادتر از آنچه خريده بفروشد پول زائد، از درآمد سال فروش محسوب است كه ميتواند آن را به مصرف مؤونه سال برساند و اگر زياد آمد خمس آن را بدهد.
مسئله 1859 - باغ، يا ملكي كه به انسان ارث رسيده اگربدون قصد تجارت نگه بدارد و در سالهاي بعد تصادفا آن را تبديل كرده، يا بفروشد و قيمت آن از زماني كه به ارث رسيده بيشتر شده باشد، ترقي قيمت آن خمس ندارد.
مسئله 1860 - اگر درختهاي چوبي چون تبريزي و چنار و مانند اينها را بكارد و خمس نهال را داده باشد سالي كه موقع فروش آنها است اگر چه آنها را نفروشد بايد خمس آنها را پس از مخارج سال بدهد مگر اينكه نگه داري آنها متعارف باشد و اگر از شاخههاي آن كه معمولا هر سال ميبرند، استفادهاي ببرد و به تنهايي يا با منفعتهاي ديگر كسبش از مخارج سال او زياد بيايد در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد. و همينطور ميوه درختهاي ميوه هم هنگام فروش جزء درآمد انسان حساب ميشود.
مسئله 1861 - اشجاري را كه انسان قطع ميكند اگر به موقع يا زودتر قطع كند از درآمد سال قطع محسوب است. و آنچه در آن سال به مصرف مؤونه سال برسد خمس ندارد، و آنچه تا آخر سال اضافه بماند خمس دارد.
مسئله 1862 - كسي كه چند رشته كسب دارد مثلا اجاره ملك ميگيرد، و تجارت و زراعت هم ميكند، چنانچه در هر رشته كسبي كه دارد سرمايه و دخل و خرج و حساب صندوق جداگانه دارد، بايد منافع همان رشته را حساب كند و خمس آن را بدهد، و اگر در آن رشته ضرر كند از رشته ديگر بنابر احتياط مستحب جبران نميشود هر چند بنابر اقوي جبران مانعي ندارد. و اگر رشتههاي مختلف، در دخل و خرج و حساب و صندوق، يكي باشند بايد همه را آخر سال يك جا حساب كند و اگر نفع داشت خمس آن را بدهد، و ضرر هر رشته با نفع ديگري جبران ميشود.
مسئله 1863 - خرجهايي را كه انسان براي به دست آوردن سود ميكند، مانند دلالي و حمالي جزء مخارج كسب حساب شده كسر ميشود .
مسئله 1864 - اگر ماشين و موتور و ابزار كسب و كار كه جزء سرمايه است و خمس آنها داده شده در اثر كار، استهلاك پيدا كند در آخر سال ميتواند مقدار استهلاك را از درآمد بردارد و خمس بقيه درآمد را بدهد بنابراين اگر ماشين نو مثلا يك ميليون قيمت دارد و با پول خمس داده بخرد اگر آخر سال استهلاك پيدا كرده قيمتش به 500 هزار برسد 500 ديگر را ميتواند بعنوان يك ضرر حساب نمايد .
مسئله 1865 - آنچه از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و خريد منزل ويا مخارج عروسي مورد نياز دختر و پسر ويا زيارت و نذر و خيرات و مانند اينها ميرساند در صورتي كه از شأن او زياد نباشد و زياده روي نكرده باشد، خمس ندارد.
مسئله 1866 - مالي را كه انسان به مصرف نذر و كفاره ميرساند، جزء مخارج ساليانه است. و نيز مالي را كه به كسي ميبخشد يا جايزه ميدهد در صورتي كه از شأن او زياد نباشد، از مخارج ساليانه حساب ميشود.
مسئله 1867 - اگر گوسفند معيني را نذر كرد كه در وقت معيني آن را در راه خيري مصرف نمايد و قبل از مصرف شدن آن، سال خمسي او فرا رسيد خمس به آن گوسفند تعلق نميگيرد.
مسئله 1868 - اگر انسان نتواند يك جا جهيزيه دختر را تهيه كند و مجبور باشد كه هر سال مقداري از آن را تهيه نمايد، يا در شهري باشد كه معمولا هر سال مقداري از جهيزيه دختر را تهيه ميكنند، به طوري كه تهيه نكردن آن عيب است، چنانچه در بين سال از منافع آن سال جهيزيه بخرد، خمس آن را لازم نيست بدهد.
مسئله 1869 - اگر كسي خانه ندارد و براي خريدن خانه ناچار است از درآمد چند سال جمع كند تا بتواند خانه بخرد خمس پولي را كه از سالهاي قبل پسانداز كرده بايد بدهد، و آنچه را كه از درآمد سال خريد خانه بابت خانه ميدهد خمس ندارد. ولي اگر پول را تبديل به جنس كرده مثلا يك سال از درآمد همان سال، زمين خانه را بخرد، و از درآمد سال بعد مقداري از آن را بسازد و همين طور به تدريج خانه را بسازد تا تمام شود خمس واجب نيست. و همچنين است اگر خانه را به نسيه بخرد و هر سال قسمتي از پول آن را بدهد.
مسئله 1870 - پولي را كه خرج سفر ميكند اگر مانند مركب سواري باشد كه عين آن باقي است و از منفعت آن استفاده ميشود از مخارج سالي حساب ميشود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگر چه سفر او تا سال بعد طول بكشد. ولي اگر مثل خوراكيها باشد كه عين آنها مصرف ميشود بايد خمس مقداري را كه تا سال بعد مانده است بدهد.
مسئله 1871 - كسي كه از كسب و تجارت فايدهاي برده، اگر مال ديگري هم دارد كه خمس آن واجب نيست، ميتواند مخارج سال خود را فقط از فايده كسب بيرون كند.
مسئله 1872 - اگر از منفعت كسب آذوقهاي كه براي مصرف سالش خريده، در آخر سال زياد بيايد، بايد خمس آن را بدهد. و چنانچه بخواهد قيمت آن را بدهد در صورتي كه قيمتش از وقتي كه خريده زياد شده باشد بايد قيمت آخر سال را حساب كند.
مسئله 1873 - اگر در كسب و كار، ضرر كرده ولي مقداري از آذوقه كه براي مصرف زندگي خريده، زياد آمده در صورتي كه آذوقه باقيمانده به مقدار ضرر يا كمتر است خمس واجب نيست.
مسئله 1874 - اگر از منفعت كسب، پيش از دادن خمس اثاثيهاي براي منزل بخرد هر وقت احتياجش از آن برطرف شود، احتياط واجب آن است كه خمس آن را بدهد. و همچنين است زيور آلات زنانه اگر وقت زينت كردن زن به آنها بگذرد و ديگر زينت كردن به آنها متعارف نباشد .
مسئله 1875 - هرگاه از درآمد سال چيزي را مانند خانه، يا فرش، يا ساير وسايل زندگي در وسط سال براي مؤونه سال تهيه كند و در سالهاي بعد آن را بقصد تهيه وسيله ديگر زندگي و از همان نوع يا غير آن بفروشد و يا تبديل به وسيله ديگر كند خمس اصل پول آن چيز هاي فروخته شده واجب نيست چنانكه خمس سود حاصل از تفاوت خريد و فروش هم لازم نيست اگر آن سود را هم در همان سال صرف مؤنه نمايد مگر اينكه پول آنها را تا آخر سال نگه بدارد كه در آن صورت بايد خمس آنرا بدهد .
مسئله 1876 - اگر در يك سال منفعتي نبرد، نميتواند مخارج آن سال را از منفعتي كه در سال بعد ميبرد كسر نمايد، مگر اينكه براي اعاشه آن سال قرض كرده باشد و نتوانسته تا وقت درآمد سال بعد قرض را بدهد كه در اين صورت ميتواند قرض را از درآمد سال بعد در وسط سال بپردازد.
مسئله 1877 - اگر در اول سال منفعتي نبرد و از سرمايه خرج كند و پيش از تمام شدن سال منفعتي به دستش آيد ميتواند مقداري را كه از سرمايه برداشته از منافع كسر كند. ولي اگر از غير سرمايه از اموال ديگر خرج كند نميتواند آن را از منافع سال كسر كند.
مسئله 1878 - اگر مقداري از سرمايه از بين برود و از باقيمانده آن منافعي ببرد كه از خرج سالش زياد بيايد ميتواند مقداري را كه از سرمايه كم شده، از منافع بردارد .
مسئله 1879 -اگر غير از سرمايه، چيز ديگري از مالهاي او از بين برود، نميتواند از منفعتي كه به دستش ميآيد آن چيز را كسر كند. ولي اگر مؤونه آن سال حساب شود يعني در همان سال به آن چيز احتياج داشته باشد ميتواند در بين سال از منافع كسب، آن را كسر نمايد.
مسئله 1880 - اگر در اول سال براي مخارج خود قرض كند و پيش از اتمام شدن سال، منفعتي ببرد ميتواند مقدار قرض خود را از آن منفعت كسر نمايد.
مسئله 1881 - اگر در تمام سال، منفعتي نبرد و براي مخارج خود قرض كند ميتواند از منافع سالهاي بعد در اثناء هر سال قرض خود را كسر نمايد.
مسئله 1882 - اگر براي زياد كردن مال، يا خريدن ملكي كه به آن احتياج ندارد قرض كند نميتواند آن قرض را از منافع كسب كسر نمايد . ولي اگر مالي را كه قرض كرده و چيزي را كه از قرض خريده از بين برود ميتواند در اثناء هر سال از منافع آن سال قرض را كسر نمايد.
مسئله 1883 - اگر مستأجر، مبلغي از درآمد را به عنوان سرقفلي مغازه بدهد جزء مؤونه نيست و بايد آخر سال، خمس آن را بدهد. و كسي هم كه سرقفلي را گرفته اگر تا آخر سال، آن را به مصرف نرساند و چيزي باقي بماند بايد خمسش را بدهد.
مسئله 1884 - اگر تاجر يا كاسب، اتومبيل يا مركب ديگري را به منظور استفاده براي كسب و كار از درآمد سال بخرد بايد خمس آن را بدهد. ولي اگر براي رفت و آمد خانوادگي و رفع حوائج زندگي خريده، خمس ندارد. و اگر براي هر دو باشد هر كدام بيشتر است منظور گردد.
مسئله 1885 - احتياط آن است كه خمس مال حلال مخلوط به حرام را در صورت امكان از عين همان مال بدهد البته اين احتياط لازم نيست و همچون خمسهاي ديگر ميتواند از همان چيز بدهد، يا به قيمت در آورده پول بدهد.
مسئله 1886 - تا خمس مال را ندهد نميتواند در آن مال تصرف كند اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد.
مسئله 1887 - كسي كه خمس بدهكار است نميتواند از پيش خود و بدون مراجعه به مرجع تقليد خود آن را به ذمه بگيرد، يعني خود را بدهكار اهل خمس بداند و در آن مال تصرف كند. و چنانچه تصرف كند و آن مال تلف شود بايد خمس آن را بدهد.
مسئله 1888 - كسي كه خمس بدهكار است اگر با مرجع تقليد خود يا هر كسي كه او اجازه دهد دست گردان يا مصالحه كند ميتواند در تمام مال، تصرف نمايد. و بعد از مصالحه ويا دست گردان ، منافعي كه از آن به دست ميآيد مال خود او است.
مسئله 1889 - كسي كه با ديگري شريك است اگر خمس منافع خود را بدهد و شريك او ندهد و در سال بعد، از مالي كه خمسش را نداده براي سرمايه شركت بگذارد هيچ كدام نميتوانند در آن تصرف كنند.
مسئله 1890 - اگر بچه صغير، سرمايهاي داشته باشد و از آن منافعي به دست آيد بايد ولي او خمس آنرا بدهد و اگر نداد خود صغير بعد از آنكه بالغ شد بايد خمس آن را بدهد.
مسئله 1891 - انسان نميتواند در مالي كه يقين دارد خمسش را ندادهاند تصرف كند. ولي در مالي كه شك دارد خمس آن را دادهاند يا نه اگر مالك در اختيار او بگذارد ميتواند تصرف نمايد.
مسئله 1892 - كسي كه از اول تكليف، خمس نداده، اگر ملكي بخرد و قيمت آن بالا رود چنانچه آن ملك را براي آن نخريده كه قيمتش بالا رود و بفروشد، مثلا زميني را براي زراعت خريده است، اگر پول خمس نداده را به فروشنده داده و به او گفته: اين ملك را به اين پول ميخرم، در صورتي كه مرجع تقليد يا نماينده او معامله پنج يك آن را اجازه بدهد، خريدار بايد خمس مقداري كه فعلا آن ملك ارزش دارد بدهد. و همچنين است اگر چيزي را كه خريده از اول قصد داشته كه پول خمس نداده را عوض آن بدهد بطوري كه انشاء معامله بر آن واقع شده باشد .
مسئله 1893 - كسي كه از اول تكليف، خمس نداده است اگر از منافع كسب، چيزي كه به آن احتياج ندارد خريده و يك سال از خريد آن گذشته بايد خمس آن را بدهد. و اگر اثاث خانه و چيزهاي ديگري كه به آنها احتياج دارد مطابق شأن خود خريده اگر بداند در بين سالي كه در آن سال فايده برده آنها را خريده لازم نيست خمس آنها را بدهد، و اگر نداند كه در بين سال خريده يا بعد از تمام شدن سال، بنابر احتياط واجب بايد با حاكم شرع مصالحه كند. و منظور از سال در اين مسئله، از زمان پيدا شدن آن فايده تا يك سال بعد ميباشد.