مسئله 2173 - كسي كه ميخواهد امر و نهي كند بايد معروف را از منكر تشخيص دهد. پس جاهل به معروف و منكر حق ندارد، بلكه نميتواند امر به معروف و نهي از منكر كند. و اگر انسان بداند كه كسي يا كساني فعل منكري را انجام ميدهند و نداند كدام يك از كارهاي آنان حرام و منكر است لازم است بهرحال جلو كار حرامشان را با توسل به ديگران كه تشخيص ميدهند يا با يادگيري و تحقيق خود بگيرد .
مسئله 2174 - اگر مسئله اختلافي باشد و احتمال بدهد كه كار شخص به عقيده اجتهادي يا تقليدي خودش جائز است امر و نهي او جايز نيست.
مسئله 2175 - اگر شخصي روي جهل به موضوع ارتكاب خلاف ميكند لازم نيست او را متوجه كنند مگر اينكه از امور مهمه باشد مثل اينكه شخص محترمي را بخيال اينكه دشمن است بخواهد بكشد .
مسئله 2176 - در وجوب امر به معروف و نهي از منكر چند شرط است:
اول: آنكه احتمال بدهد امر و نهي او تأثير ميكند. پس اگر بداند اثر نميكند واجب نيست. ولي اگر بداند يا احتمال دهد كه امر و نهي حالا در آينده اثر خواهد كرد واجب است.
دوم: آنكه بداند يا مطمئن شود كه شخص معصيت كار كه اينك معصيت را انجام داده است بنا دارد معصيت خود را تكرار كند. ولي اگر بداند يا احتمال عقلائي بدهد كه ديگر تكرار نميكند واجب نيست.
سوم: آنكه در امر و نهي، مفسده مهمتر نباشد. پس اگر بداند يا احتمال عقلائي بدهد كه اگر امر يا نهي كند ضرر جاني يا عرضي و آبروئي يا مالي قابل توجه به او يا خويشان و نزديكان او ميرسد واجب نيست. بلكه با احتمال عقلائي وقوع ضرر جاني يا عرضي و يا مالي زياد بر مؤمنين ديگر نيز واجب نمي باشد بلكه در برخي موارد حرام ميباشد .
مسئله 2177 - اگر معروف يا منكر از اموري باشد كه شارع مقدس به آن اهميت زياد ميدهد، مثل امور مربوط به اصول دين يا مذهب، و قرآن مجيد، و عقائد مسلمانان، يا احكام ضروريه، و حفظ استقلال مسلمين، بايد ملاحظه اهميت شود، و مجرد ضرر، عذر نميشود. پس اگر حفظ عقايد اصولي مسلمانان، يا حفظ احكام ضروريه اسلام بر بذل جان و مال توقف داشته باشد بذل جان و مال هم واجب است.
مسئله 2178 - اگر بدعتي در دين اسلام واقع شود، ، اظهار حق و رد باطل واجب است خصوصا بر علماء اسلام. و اگر سكوت علماء اعلام موجب هتك مقام علم، و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود اظهار حق به هر نحو ممكن، واجب است اگر چه بدانند تأثير عملي در تغيير بدعت نميكند.
مسئله 2179 - اگر احتمال صحيح بدهند كه سكوت، موجب ميشود منكري معروف، يا معروفي منكر شود اظهار حق و اعلام آن خصوصا بر علماء اعلام واجب است و سكوت جايز نيست.
مسئله 2180 - اگر سكوت علماء اعلام، موجب تقويت ظالم شود، يا موجب تأييد او گردد، يا موجب جرأت او بر ساير محرمات شود ، اظهار حق و انكار باطل واجب است اگر چه تأثير فعلي نداشته باشد. مگر اينكه عذر مهمتري در كار باشد مثل اينكه اساس حوزه هاي اسلامي در مخاطره هدم كلي به وسيله ظالم قرار گيرد.
مسئله 2181 - اگر سكوت علماء اسلام باعث شود كه مردم به آنان بد گمان شوند و آنان را به سازش با دستگاه ظلم، متهم كنند اظهار حق و انكار باطل واجب است اگر چه بدانند جلوگيري از محرم نميشود و اظهار آنان براي رفع ظلم اثري ندارد. مگر اينكه عذر مهمتري باشد و در اين صورت بايد به نوعي عذر را براي مردم روشن كنند.
مسئله 2182 - اگر ورود بعضي از علماء اعلام در دستگاه ظلمه، موجب شود كه از مفسدهها و منكراتي جلوگيري شود تصدي آن امر واجب است مگر آنكه مفسده اهمي در آن باشد، مثل آنكه تصدي آنان باعث سستي عقايد مردم و يا سلب اعتماد آنان به علماء اسلام گردد، كه در اين صورت جايز نيست.
مسئله 2183 - براي علماء اسلام تصدي مدارس دينيه از طرف دولتهاي ظالم جايز نيست، چه حقوق خود و طلاب علوم دينيه را از دولت بگيرند يا از مردم و يا از موقوفات اگر چه موقوفه خود مدرسه باشد. زيرا دخالت دولت جائر در امور ديني مقدمه أي ميشود براي هدم اساس اسلام . مگر اينكه در نظر عرف متدينين عمل علماء دين فقط به عنوان رفع يا تخفيف ظلم حساب شود نه سازش با ظالم، و آنها هم به اين قصد وارد شوند و عوارض سوء مهمتري هم نداشته باشد.
مسئله 2184 - جايز نيست براي طلاب علوم دينيه دخول در مؤسساتي كه دولتهاي ظالم به اسم مؤسسات دينيه تأسيس نموده يا مينمايند.
مسئله 2185 - براي طلاب علوم دينيه، دخول در مدارسي كه بعضي از معممين و ائمه جماعت از طرف دولتهاي ظالم و يا با اشاره آنان تصدي مينمايند جايز نيست، چه برنامه تحصيلي، از طرف دولت باشد يا از طرف اين نحو متصديان كه عمال دولت جائر هستند. زيرا چه بسا در اين امور نقشه محو آثار اسلام و احكام قرآن كريم كشيده شده است. مگر اينكه اين امور مقدمه خلعيد ظالم باشد.
مسئله 2186 - كساني كه با لباس روحانيت، در اين مؤسسات كه به اشاره دولتهاي ظالم تأسيس شده است وارد شوند لازم است مسلمانان و متدينين از آنان اعراض نمايند و با آنان معاشرت نكنند. و آنان محكوم به عدم عدالت هستند. و نماز جماعت با آنان جائز نيست، و طلاق در محضر آنان باطل است، و سهم مبارك امام "عليه السلام" و سهم سادات عظام را نبايد به آنان بدهند، و اگر اهل منبر هستند لازم است آنان را دعوت براي منبر نكنند، و در مجالسي كه اين قبيل اشخاص از طرف دولت جور براي ترويج باطل و تشريح برنامههاي خلاف اسلام منبر ميروند شركت نكنند. مگر اينكه ورود آنها در آن مؤسسات به عنوان مبارزه با نظر ولي شرعي باشد.