مسئله 2239 - براي فروشنده و خريدار پنج چيز شرط است:
اول: آنكه بالغ باشند. ولي اگر ولي طفل معامله او را امضاء كند معامله صحيح و لازم است در صورتي كه طفل مميز بوده و با توجه به معني انشاء بيع كرده باشد.
دوم: آنكه عاقل باشند.
سوم: آنكه سفيه (يعني كسي كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف ميكند) نباشند مگر اينكه ولي آنان، معامله آنان را اجازه كند.
چهارم: آنكه معامله از روي اكراه نباشد يعني كسي آنها را مجبور نكرده باشد.
پنجم: آنكه جنس و عوضي را كه ميدهد مالك باشند، و اختيار معامله داشته باشند يا مثل پدر وجد طفل و يا وكيل در معاملات، اختيار مال در دست آنان باشد پس اگر مالك نباشند يا اختيار معامله نداشته باشند مثل اينكه دادگاه شرعي او را از تصرف منع كرده باشد معامله صحيح نيست ولي با اجازه مالك يا دادگاه معامله صحيح و لازم ميشود. و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد. بديهي است كه صحبت در شرايط فروشنده و خريدار است پس اگر قصد فروش يا خريد در كار نبوده و مثلا قصد شوخي بوده مورد صحبت نيست و خود بخود معامله باطل است.
مسئله 2240 - معامله با بچه نابالغ باطل است ولي اگر مميز ميباشد و با توجه به معني معامله كرده و ولي آن بچه به او اجازه داده باشد كه معامله كند معامله صحيح است چنانكه اگر بچه مميز باشد و چيز كم قيمتي را كه معامله آن براي بچهها متعارف است معامله كند اشكال ندارد در صورتي كه اطمينان پيدا شود پول يا جنس را ولي او در اختيارش گذاشته است. و نيز اگر طفل فقط واسطه باشد كه پول را به فروشنده و جنس را به خريدار برساند، - چون واقعا دو نفر بالغ با يكديگر معامله كردهاند - معامله صحيح است ولي بايد فروشنده و خريدار يقين داشته باشند كه طفل، جنس و پول را به صاحب آن ميرساند. وگرنه ضامن خواهند بود.
مسئله 2241 - در جايي كه معامله با بچه صحيح نباشد، اگر از بچه نابالغ چيزي بخرد، يا چيزي به او بفروشد بايد جنس يا پولي را كه از او گرفته به صاحب آن بدهد، يا از صاحبش رضايت بخواهد. و اگر صاحب آن را نميشناسد و براي شناختن او هم وسيلهاي ندارد، بايد چيزي را كه از بچه گرفته به اذن حاكم شرع از طرف صاحب آن صدقه بدهد. ولي اگر چيزي را كه گرفته مال خود صغير باشد بايد به وليش برساند، و اگر او را پيدا نكرد به حاكم شرع بدهد.
مسئله 2242 - در جايي كه معامله با بچه صحيح نيست اگر كسي با بچه نابالغ معامله كند و جنس يا پولي كه به بچه داده از بين برود نميتواند از بچه يا ولي او مطالبه كند.
مسئله 2243 - اگر خريدار يا فروشنده را به معامله مجبور كنند، چنانچه بعد از معامله راضي شود و بگويد راضي هستم، معامله صحيح است. ولي احتياط مستحب آن است كه دو باره قرار معامله را تجديد كنند.
مسئله 2244 - اگر انسان مال كسي را بدون اجازه او بفروشد، چنانچه صاحب مال به فروش آن راضي نشود و رد كند معامله باطل است.
مسئله 2245 - پدر و جد پدري طفل و وصي پدر يا جد پدري در صورتي ميتوانند مال طفل را بروشند كه مصلحت طفل در آن باشد. و در نبود پدر و جد و وصي آنها حاكم شرع با رعايت مصلحت ميتواند بفروشد. و همچنين است ديوانهاي كه از اول ديوانه بوده. ولي اگر پس از بلوغ عاقل بوده و بعد ديوانه شده بنابر احتياط واجب پدر يا جد پدري با نظر حاكم شرع در مال او تصرف كنند. و اگر كسي غائب باشد و دسترسي به او نيست اختيار مال او با حاكم شرع است كه بر طبق مصلحت او در آن تصرف كند.
مسئله 2246 - اگر كسي مالي را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش، صاحب مال معامله را براي خودش اجازه دهد، معامله صحيح است. و منافع جنس از موقع معامله ملك مشتري و منافع ثمن از موقع معامله ملك صاحب مال ميباشد ليكن احتياط مستحب آن است كه مشتري و صاحب مال در منفعتي كه براي جنس و عوض آن در فاصله عقد و اجازه پيدا شده با يكديگر مصالحه كنند.
مسئله 2247 - اگر كسي مالي را غصب كند و بفروشد به قصد اينكه پول آن، مال خود باشد، چنانچه صاحب مال معامله را رد كند معامله باطل است. و اگر براي غاصب اجازه نمايد صحيح بودن معامله اشكال دارد گرچه صحت معامله بنظر نزديكتر است. ولي اگر براي خودش اجازه كند معامله صحيح است.