مسئله 2503 - عقد ضمانت با ايجاب - لفظي يا عملي صريح - از طرف ضامن و قبول طلبكار برقرار ميشود. پس رضايت ضامن و مضمونله يعني طلبكار لازم است ولي رضايت بدهكار لازم نيست.
مسئله 2504 - ضامن و طلبكار بايد مكلف و عاقل باشند، و كسي هم آنان را مجبور نكرده باشد، و نيز بايد سفيه نباشند كه مال خود را در كارهاي بيهوده مصرف كنند، و طلبكار نبايد محجور بافلاس هم باشد. ولي اين شرطها در بدهكار نيست. مثلا اگر كسي ضامن شود كه بدهي بچه يا ديوانه يا سفيه را بدهد و طلبكار قبول كند، ضمانت صحيح است.
مسئله 2505 - هرگاه براي ضامن شدن خودش شرطي - هر شرط - قرار دهد، كه در حقيقت الان ضمانت تحقق نيافته باشد مثلا بگويد: اگر بدهكار قرض تو را نداد من ضامن هستم ، احتياط واجب آن است كه به ضامن شدن او ترتيب اثر ندهند ولي اگر بگويد : هم اكنون ضامن هستم كه اگر او پرداخت نكرد من بپردازم ظاهراً صحيح مي باشد چنانكه بعدا توضيح مي دهيم .
مسئله 2506 - كسي كه انسان ضامن بدهي او ميشود بايد بدهكار باشد، پس اگر كسي بخواهد از ديگري قرض كند، تا وقتي قرض نكرده انسان نميتواند ضامن او شود. بلكه اگر منظورش اين باشد كه: هر وقت او بدهكار شد از هم اكنون قرار ميگذارم كه آن وقت ضامن باشم، كه در حقيقت آلان ضمانت تحقق نيافته است اين هم بنابر احتياط واجب باطل است.
مسئله 2507 - در ضمانت شرط است كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهي همه معين باشند. پس اگر دو نفر از كسي طلبكار باشند و انسان بگويد: من ضامن هستم كه طلب يكي از شماها را بدهم، ضامن شدن او باطل است. و نيز اگر كسي كه از دو نفر طلبكار باشد و انسان بگويد: من ضامن هستم كه بدهي يكي از آن دو نفر را به تو بدهم، ضامن شدن او باطل ميباشد، و همچنين اگر كسي از ديگري مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد و انسان بگويد من ضامن يكي از دو طلب تو هستم و معين نكند كه ضامن گندم است، يا ضامن پول، صحيح نيست.
مسئله 2508 - اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد، يعني او را بريالذمه كند، ضامن نميتواند از بدهكار چيزي بگيرد، و اگر مقداري از آن را ببخشد، نميتواند آن مقدار را مطالبه نمايد.
مسئله 2509 - اگر انسان ضامن شود كه بدهي كسي را بدهد، نميتواند از ضامن شدن خود برگردد.
مسئله 2510 - ضامن و طلبكار ميتوانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.
مسئله 2511 - هرگاه انسان در موقع ضامن شدن، بتواند طلب طلبكار را بدهد اگر چه بعد فقير شود، طلبكار نميتواند ضامن بودن او را بهم زند و طلب خود را از بدهكار اول مطالبه نمايد. و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولي طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضي شود.
مسئله 2512 - اگر انسان در موقعي كه ضامن ميشود، نتواند طلب طلبكار را بدهد و طلبكار در آن وقت نداند و بعد متلفت شود، ميتواند ضامن بودن او را به هم بزند، حتي اگر پيش از آنكه طلبكار ملتفت شود ضامن قدرت پيدا كرده باشد.
مسئله 2513 - اگر كسي بدون اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهي او را بدهد، نميتواند چيزي از او بگيرد.
مسئله 2514 - اگر كسي با اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهي او را بدهد و در ضمانت نيز قصد تبرع نداشته باشد، ميتواند مقداري را كه ضامن شده پس از پرداخت، از او مطالبه نمايد، ولي اگر به جاي جنسي كه بدهكار بوده جنس ديگري به طلبكار او بدهد، نميتواند چيزي را كه داده از او مطالبه نمايد. مثلا اگر ده من گندم بدهكار باشد و ضامن ده من برنج بدهد، نميتواند برنج را از بدهكار مطالبه نمايد، اما اگر خودش راضي شود كه برنج بدهد اشكال ندارد.
مسئله 2515 - در ضمانت متعارف شرعي طلبكار نميتواند براي طلب خود به بدهكار رجوع كند بلكه فقط بايد از ضامن بگيرد ليكن اگر اينطور قرار بگذارند كه طلبكار از هر دو - بدهكار و ضامن - بطور علي البدل بتواند بگيرد ظاهرا آن هم صحيح است و در اين صورت ذمه بدهكار و ضامن بطور تبادلي متعهد بدهي هستند ضمانت نخستين را ضمانت انتقال ذمه و صورت دوم را ضمانت ضم ذمه به ذمه مي نامند .