مسئله 2597 - عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول: آنكه بنابر احتياط واجب به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، بهتر است وكيل بگيرند ولي لازم نيست، بلكه خودشان به هر زباني صيغه را بخوانند صحيح است، اما بايد لفظي را بگويند كه معني "زوجت و قبلت" را بفهماند.
دوم: مرد و زن، يا وكيل آنان كه صيغه را ميخوانند بايد قصد انشاء داشته باشند، يعني اگر خود مرد و زن صيغه را ميخوانند، زن به گفتن "زوجتك نفسي" قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن: "قبلت التزويج" زن بودن او را براي خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را ميخوانند، به گفتن: "زوجت و قبلت" قصدشان اين باشد كه مرد و زني كه آنان را وكيل كردهاند، زن و شوهر شوند ( چون از نظر ادبيات همين تعبيرها در مورد خبر گذشته نيز بكار مي روند ) .
سوم: كسي كه صيغه را ميخواند عاقل باشد، و بنابر احتياط واجب بالغ باشد، چه براي خودش بخواند، يا از طرف ديگري وكيل شده باشد.
چهارم: اگر وكيل زن و شوهر، يا ولي آنان صيغه را ميخوانند، د رعقد، زن و شوهر را معين كنند. مثلا اسم آنان را ببرند، يا به آنان اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد، اگر به مردي بگويد: زوجتك احدي بناتي (يعني زن تو نمودم يكي از دخترانم را) و او بگويد: قبلت، يعني قبول كردم، چون موقع عقد، دختر را معين نكردهاند عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضي باشند، ولي اگر زن يا مرد با اصرار و پافشاري ديگران اذن دهد ولي معلوم باشد قلبا راضي است عقد صحيح است.
مسئله 2598 - اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معني آن را عوض كند عقد باطل است.
مسئله 2599 - كسي كه دستور زبان عربي را نميداند، ولي اگر قرائتش صحيح باشد و معناي هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و قصد انشاء بنمايد و از هر لفظي معناي آن را قصد نمايد ميتواند عقد را بخواند.
مسئله 2600 - اگر زني را براي مردي بدون اجازه آنان عقد كنند و بعدا زن و مرد بگويند به آن عقد راضي هستيم و آن را اجازه نمايند عقد صحيح است.
مسئله 2601 - اگر زن و مرد، يا يكي از آن دو را به ازدواج و خواندن عقد مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضي شوند و بگويند به آن عقد راضي هستيم و آن را اجازه نمايند عقد صحيح است، و همچنين است اگر عقد ازدواج را به وكالت اجباري از طرف آنان خوانده باشند. ولي احتياط مستحب آن است كه صيغه را دو باره بخوانند.
مسئله 2602 - پدر و جد پدري ميتوانند براي فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگي بالغ شده است ازدواج كنند، و بنابر احتياط واجب بايد ازدواج به مصلحت نابالغ يا ديوانه باشد، و در اين جهت عقد دائم و غير دائم تفاوت ندارد، و بعد از آنكه آن طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجي كه براي او كردهاند با رعايت مصلحت او بوده نميتواند آن را بهم بزند، و اگر به ضرر او و با توجه ولي به ضرر بوده ميتواند آن را بهم بزند، و اگر در نظر ولي نه مصلحت داشته و نه مفسده بنابر احتياط واجب دو باره عقد را بخوانند.
مسئله 2603 - دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعني مصلحت خود را بخوبي تشخيص ميدهد، اگر بخواهد شوهر كند - عقد دائم يا موقت ، چنانچه با كره باشد، بنابر احتياط بايد از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد. ولي اقوي اين است كه اين اجازه شرط صحت عقد نيست و اگر بدون اذن و اجازه هم انجام شود عقد صحيح است گرچه اگر خلاف دستور پدر عمل كند و موجب آزار پدر شود كار حرامي كرده و اگر به عقوق و جدائي از پدر و مادر بيانجامد حرام بزرگي ميباشد و همچنين حرام است اگر به واسطه آداب و فرهنگ جامعه و يا هر جهت ديگر عقد بدون اجازه پدر موجب توهين شخص و يا مذهب شود و از همين باب است سفارش اينكه در عقد موقت مراقبت شود كه بكارت از بين نرود بطوري كه در روايت وارد شده است ليكن به هر حال عقد صحيح ميباشد و اگر مراعات كردند كه موجب عار و عيب يا طرد و عقوق پدر و مادر نشود حرام هم نميباشد. و اما اجازه مادر و برادر به هيچ وجه لازم نيست.
مسئله 2604 - اگر پدر و جد پدري غائب باشند، به طوري كه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتياج به شوهر كردن داشته باشد لازم نيست از پدر و جد پدري اجازه بگيرند. و همچنين اگر دختري كه رشد جسمي و فكري دارد بخواهد با پسري كه شرعا و عرفا كفو او ميباشد ازدواج كند و پدر و جد پدري مانع ميشوند و سختگيري ميكنند، در اين صورت نيز اجازه آنان لازم نيست، بلي اگر پدر يا جد پدري نيز مورد ديگري را كه شرعا و عرفا كفو او ميباشد پيشنهاد ميكنند در اين صورت احوط تحصيل اجازه پدر يا جد است. و نيز اگر دختر باكره نباشد در صورتي كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد، اجاه پدر و جد لازم نيست، ولي اگر به واسطه پرش يا نحو آن از بين رفته اجازه پدر و جد لازم است بلكه اگر به واسطه زنا هم از بين رفته احوط تحصيل اجازه آنان است. ولي همانطور كه در بالا گفته شد اقوي اين است كه اين اجازه شرط صحت عقد نميباشد.
مسئله 2605 - اگر پدر، يا جد پدري براي پسر نابالغ خود زن بگيرد، در صورتي كه مصلحت پسر رعايت شده باشد ازدواج صحيح است و پسر بايد بعد از بالغ شدن اگر زن تمكين داشته باشد خرج او را بدهد.
مسئله 2606 - اگر پدر يا جد پدري براي پسر نابالغ خود، زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالي داشته، مديون مهر زن است. و اگر در موقع عقد مالي نداشته پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند، مگر اينكه پدر يا جد مهر را به ذمه بچه بگذارند و از خود نفي ضمانت كنند و زن نيز با توجه به مال نداشتن بچه قبول نمايد كه در اين صورت بنابر اقوي مهر به عهده خود بچه است و البته اينها همه در صورتي است كه اين ازدواج به مصلحت طفل باشد .
مسئله 2607 - در عقد دائم، ركن عقد مرد و زن ميباشند و اگر نامي از مهر نبرند، عقد صحيح است ولي پس از نزديكي، شوهر مهرالمثل را به زن بدهكار ميشود.
مسئله 2608 - مهر حد معيني ندارد، بلكه هر چيز حلالي را كه ارزش داشته باشد، كم باشد يا زياد، عين باشد يا منفعت، ميشود آن را مهر قرار داد. مثلا جايز است ياد دادن يك سوره قرآن را مهر قرار دهند. و از پيغمبر اكرم "صلي الله عليه و آله و سلم" نقل شده: "بهترين زنان امت من زني است كه از همه زيباتر و در عين حال كم مهرتر باشد" ظاهراً منظور اين است كه در عين زيباترين بودن كمترين مهر را بگيرد .
مسئله 2609 - بهتر است كه مهر زنان مؤمن، مطابق مهر السنه باشد، يعني مهري كه پيامبر اكرم"ص" براي هر يك از زنان و دختران خود از جمله حضرت زهرا "سلام الله عليها" قرار داد. و آن پانصد درهم نقره سكهدار است كه وزن هر درهم 6/12 نخود ميباشد، و جمعا 5/262 مثقال صيرفي معمولي نقره سكهدار ميشود.