مسئله 3130 - در بريدن اعضاء و ايجاد جراحت در بدن نيز مثل كشتن قصاص جايز است، البتّه در صورتي كه قابل كنترل باشد و دقّت شود كه زياده روي در كار نباشد، و بنابر احتياط واجب با اجازه حاكم شرع باشد. و اگر ممكن نيست ديه ميگيرند. و در مواردي كه معمولا نميتوان به دقّت اندازهگيري شود قصاص جائز نيست و فقط ديه گرفته ميشود.
مسئله 3131 - ميزان كلّي در ديه اعضاء اصلي انسان اين است كه هر عضوي كه طاق باشد، مانند زبان يا آلت مردانگي، بريدن و از بين بردن آن موجب ديه كامل است، يعني موجب يكي از شش چيزي است كه در ديه كشتن گفته شد. و هر عضو اصلي كه جفت باشد، مانند دست و پا و گوش و چشم، بريدن يا از بين بردن جفت آن موجب ديه كامل، و بريدن يا از بين بردن يكي از آنها موجب نصف ديه است.
مسئله 3132 - ديه چند چيز مثل ديه كشتن است: اوّل: اينكه دو چشم كسي را درآورند يا كور كنند، و اگر يكي از آنها را درآورند يا كور كنند بايد نصف ديهكشتن را بدهند. و اگر كسي برحسب خلقت يا به جهت آفتي يك چشم بيشتر ندارد در آوردن يا كور كردن همان يك چشم موجب ديه كامل است، ولي اگر يك چشم او سابقا براي قصاص بيرون آورده شده ثبوت ديه كامل براي چشم دوّم او محلّ اشكال است و احوط مصالحه است. و اگر چهار پلك دو چشم كسي را ببرند بنابر مشهور اين هم موجب ديه كامل است، ولي بنابر احتياط مصالحه كنند. دوّم: اينكه دو گوش كسي را از بيخ ببرند يا آنها را به طور كلّي كر كنند كه ديگر نشنود و اميد خوب شدن هم در بين نباشد، و اگر يكي از آنها را ببرند يا كر كنند بايد نصف ديه كشتن را بدهند. سوّم: تمام بيني، يا تمام نرمه بيني كسي را ببرند يا صدمهاي بر شخص وارد كنند كه به طور كلّي بوي بد و خوب را نفهمد و اميد خوب شدن هم در بين نباشد. چهارم: زبان كسي را كه لال نيست از بيخ ببرند، و اگر بعضي از آن را ببرند بنابر احتياط نسبت آن بعض را به همه زبان بسنجند و همچنين نقصي را كه در مخارج حروف بيست و هشت گانه پيدا ميشود حساب كنند، يعني ديه كامل را بر حروف بيست و هشت گانه تقسيم كنند و در تفاوت اين دو نسبت با هم مصالحه كنند. و اگر زبان لال را ببرند بايد يك سوّم ديه كشتن را بدهند، و اگر بعضي از آن را ببرند آن را نسبت به همه زبان او بسنجند و حساب كنند. پنجم: تمام دندانهاي كسي را از بين ببرند، و ديه هر كدام از دوازده دندان جلوي دهان كه شش عدد بالا و شش عدد در پائين ميباشد پنجاه مثقال شرعي هيجده نخودي طلاي سكّهدار، يا پانصد درهم نقره سكّهدار است، و ديه هر كدام از شانزده دندان عقب دهان بيست و پنج مثقال شرعي طلاي سكّهدار، يا دويست و پنجاه درهم نقره سكّهدار است. ششم: هر دو دست كسي را از مچ يا بالاتر ببرند و جدا كنند، و اگر يك دست او را ببرند بايد نصف ديه كشتن را بدهند. هفتم: هر ده انگشت دست كسي را از بيخ ببرند و جدا نمايند، و ديه هر انگشت يك دهم ديه كشتن است، و ديه هر بند انگشت يك سوّم ديه انگشت است، و در انگشت ابهام (شست) ديه هر بند، نصف ديه انگشت است. هشتم: هر دو پاي كسي را از مفصل يا بالاتر يا همه انگشتهاي پاهاي او را ببرند، و ديه هر انگشت يك دهم ديه كشتن است. نهم: فقرات پشت كسي را طوري بشكنند كه ديگر خوب نشود و به هيچ وجه نتواند بنشيند. دهم: طوري به كسي آسيب برسانند كه قوّه عقل او از بين برود و ديگر برنگردد. يازدهم: بر كسي صدمهاي وارد كنند كه به طوري كلّي قدرت تكلّم يا صوت او از بين برود. دوازدهم: دو لب كسي را ببرند، و اگر يكي از آنها را ببرند بنابر احتياط بر نصف ديه توافق كنند و مصالحه نمايند. سيزدهم: طوري صدمهاي وارد كنند كه موي تمام ريش او يا سر او بريزد و ديگر نرويد، و اگر ريش كسي را كه اهل تراشيدن ريش نميباشد و آنرا توهين ميداند، به زور بتراشتند و بعد برويد، بايد يك سوّم ديه كشتن را بدهند. چهاردهم: دو ران كسي را از بيخ ببرند. پانزدهم: آلت مردانگي كسي را از ختنهگاه يا بالاتر ببرند. شانزدهم: تخمهاي مردي را از بين ببرند. هفدهم: بر كسي صدمهاي وارد كنند، كه امساك خود را از دست بدهد و بهيچ وجه نتواند جلوي ادرار يا مدفوع خود را بگيرد. هيجدهم: دو پستان زني را ببرند، كه ديه كشتن يك زن را دارد. نوزدهم: آلت زنانگي زني را ببرند. بيستم: مرد اجنبي زني را افضاء نمايد، يعني مخرج بول و حيض او را يكي كند، ولي اگر شوهر به واسطه نزديكي او را افضاء نمايد، اگر بعد از نه سالگي زن باشد بر شوهر به عنوان ديه چيزي نيست، ولي به عنوان نفقه بايد مخارج خوب شدن او را بدهد و اگر پيش از نه سالگي باشد، بنا بر احتياط به طلاق از او جدا شود و ديگر با او ازدواج نكند، و علاوه بر مهر، ديه افضاء را كه يك ديه كامل است، و همچنين نفقه او را تا آخر عمر او بدهد. ولي در مسايل زناشوئي گذشت كه احتياط جدائي به طلاق، واجب نميباشد و زوجيّت بهم نميخورد.
مسئله 3133 - اگر بيش از يكي از جنايتهايي كه در مسئله بالا شمرده شد پيدا شود ديه تكرار ميشود. مثلا اگر كسي بر ديگري ضربهاي وارد كرد كه هم صداي خود را از دست داد و هم كور و كر شد بايد سه ديه به او بپردازد، پس ممكن است ديه اعضاء تا چندين برابر ديه كشتن برسد.
مسئله 3134 - ديه اعضاء زن تا يك سوّم ديه كشتن، با مرد مساوي است، ولي چنانچه از يك سوّم ديه كشتن بيشتر باشد، ديه زن نصف ديه مرد ميشود.
مسئله 3135 - كسي كه سوار حيوان است، اگر كاري كند كه آن حيوان به كسي آسيب برساند ضامن است. و نيز اگر ديگري كاري كند كه حيوان به سوار خود يا ديگري صدمه بزند ضامن ميباشد.