سؤال : 1 ـ به نظر حضرت عالى دختران در چه سنى به بلوغ مى رسند؟ و آيا 9 سال تمام موضوعيت دارد يا مثل مرحوم صاحب جواهر (در جلد 26 ص 4) آن را اماره براى بلوغ طبيعى مى دانيد چنانچه از نظر مرحوم شيخ طوسى و قاضى ابن براج ،محقق حلى ،علامه حلى و شهيد اول نيز اين مسئله استفاده مى شود .
خلاصه اين كه آيا بلوغ يك مسئله تعبدى و فقهى است يا اينكه يك موضوع خارجى است و علائم و امارات بيان شده از طرف شارع مقدس از قبيل سن ،احتلام ،حيض و … موضوعيت ندارند.
جواب :يك موضوع خارجى تكوينى است وبرخي علائم شرعى جنبة تكوينى دارد كه عند العقلاء هم معلوم است كه دليل بلوغ ميباشد چون احتلام و حيض و نبات موى خشن ، و برخى چون سن جنبة تعبد دارد به ملاك يك حقيقت ،و آن اينكه بلوغ در سنين مختلف پيش مى آيد و شارع مقدس براي اينكه اختلافى در مسائل عبادى و سيما در مسائل اجتماعي پيش نيايد سن مشخصى را تعيين نموده است .
سؤال :2 ـ با توجه به آيات و روايات باب آيا روايات 9 سال در بلوغ موضوعيت دارد يا خير ؟
ثانياً : آيا 9 سالگى را در بلوغ اماره تعبدى مى دانيد يا خير ؟ ثالثاً با توجه به تعارض روايات 9 سالگى با روايت 10 سالگى و 13 سال خصوصاً با موثقه عمار ساباطى (وسائل الشيعه ج 1 ص 32 باب 4 ج 12) و با توجه به عدم تطابق آنها با واقعيات خارجى (حيض نشدن دختر در 9 سالگي) نظر مبارك را در صورت مصلحت صريحاً در باب بلوغ دختران بيان فرماييد .
جواب : نه سال امارة تعبديه مى باشد ، ـ البته احياناً حيض در 8 سالگى هم بوده كه احياناً مسئله اش را از ما هم سؤال كرده اند ـ ،شارع مقدس خواسته است دختران را هر چه زودتر تحت كنترل درآورد ، و اما روايت عمار ، همانطور كه در درس فقه توضيح داده ام و برخى تلامذه اين جانب در برخي نشريات پياده و نشر داده اند در برابر ساير روايات اعتبارى ندارد ،عما ر شخص موثقى است ليكن حافظ و ضابط نمى باشد و حتى در موردى امام صادق (ع) به شدت اظهار ناراحتى مى كند ـ در يك مسئله ديگر ـ كه چرا عمار چنين نقل كرده است ، من چنين نگفته ام ،موارد اعراض اصحاب از روايات عما ر بسيار زياد است كه برخى از آنها را توضيح داده ام ،اينجانب تبعاً للمجلسى والفيض قدس سرّهما ،روايات عمار را اگر همراه شهرت نباشد معتبر نمى دانم و ،به هر حال اعراض اصحاب موجب وهن روايت صحيحه نيز مى شود .
سؤال : 3 ـ تعيين سن براى انجام فرايض دينى با احكام امضائى و معاملاتى با هم فرق دارد ؟آيا بين سن انجام فرائض دينى از قبيل نماز و روزه با احكام امضايى و معاملاتى فرقى قائل هستيد يا هر دو را در 9 سالگى مى دانيد ؟
جواب : طبق روايات معتبره همة احكام و حتى همة حدود بر او و براى او در نه 9 سالگى ثابت است برخى موارد كه دربارة وصيت و طلاق و عتق و ذبح و تعزير آمده و بدان جهت احتمالاً فيض فرموده بلوغ در هر باب، مقدار سن معينى است ،اولاً در پسر وارد شده نه دختر ،و آنهم در نفوذ اينگونه معاملات در قبل از بلوغ است ،و تعزير در 10 سالگى پسر بكمتر از حد زنا .رجوع كنيد به روايات يزيد كناسى و عبد الله بن سنان كه از روايات صحيحه مى باشند و به روايت عبد العزيز عبدى و روايات باب 28 حدود و تعزيرات .
سؤال : 4 ـ آيا بين بلوغ عقلى و بلوغ دينى و بلوغ جنسى فرقى قائل هستيد يا خير ؟ يا به تعبير ديگر به نظر جناب عالي براى همه تكاليف سن واحدى (9 سالگى در دختران ) جعل و تشريع شده يا اينكه هر تكليفى سنى را اقتضا مى كند ؟
جواب : از جواب فوق معلوم شد ، البته از نظر تكوينى بلوغ عقلى و جنسى و دينى ، مفهوماً متغاير هستند ليكن مصداقاً و خارجاً در غير سفهاء و مجانين متقاربند . و به هر حال در تكاليف شرعيه ، ميزان نظر شارع مقدس مى باشد . اينكه سن 9 سالگى را براى روزه مشكل ميد انند اولاً عموميت ندارد ،بچه ها و افرادى كه مى شناسيم مشكلى نداشته اند ولى اگر فرض حرج شود رفع حكم مي شود ،و اينكه ميگويند روايات مربوط به نقاط حاره چون عربستان است از مضحكات امور است ، مگر پيامبر (ص) به شام رفت و آمد نداشت و نميدانست در دنيا نقاط ييلاقى هم هست ؟
سؤال :5 ـ با توجه به اينكه در قرآن و سنت فقط بر نشانه هاى بلوغ تأكيد شده و تفسيرى از آن ارائه نشده ، حيض و قاعدگى و موي زهار از نشانه هاى خارجى بلوغ شمرده شده اند و فقهاى بزرگ (رض) بدان فتوا داده اند ، و موى زهار در دختران نشانه بلوغ شمرده نشده و ادله اختصاص به پسران دارد و با توجه به اينكه روايات 9 سالگى معارض با روايات 10 و 13 سالگى است نظر مبارك حضرت عالى در سن بلوغ دختران چيست ؟
جواب : روايات موى زهار در پسر وارد شده است ليكن فقهاء فرقي نگذاشته اند چنانكه در روايات ،خشونت مو نيز ذكر نشده است ليكن فقها تصريح به آن كرده اند ،ودليل خشونت ،غير از علم خارجى به عدم دخالت موى نرم در بلوغ ،اجماع است و هينطور اجماع در الحاق دختر به پسر مى باشد و خارجاً نيز همينطور است پس نظر برخى اصحاب در اختصاص به پسر وجهى ندارد ،به كتب فقهى چون جواهر ج 26 ص 7 و مهذب البارع و حدائق و … رجوع شود (كتاب الحجر). دربارة روايت 10 سالگى ،با صراحت روايات 9 سالگى ،بايد گفت از باب حمل ظاهر بر نص ، منظور شروع در 10 سالگى است .روايت 13 سالگى هم فقط روايت عمار است كه توضيح دادم ، و يكى دو روايت كه تعبير صبيان دارد كه در مورد پسران است نه صبايا كه جمع صبيه مى باشد ،احتمال تغليب هم ظهور ،درست نمى كند ،ضمناً مسئله هم تقريباً اجماعى است ،اينجانب يقين دارم طرح مسئله 13 سالگى با تمسك به روايت عمار كه همة فقهاء عظام آنرا ديده و طرد كرده اند جز ترويج فساد و هرج و مرج اخلاقى هيچ خاصيتى ندارد .
سؤال 6: بلوغ و تكليف براى (پسرها و دخترها) چه سنى است؟ ملاك بلوغ پسرها چيست؟
جواب: سن بلوغ پسران پانزده سال تمام و براى دختران نه (9) سال تمام مىباشد. اصل معناى بلوغ رسيدن به حدّ قدرت اِعمال امر جنسى مىباشد، ليكن در اسلام حدود و علائمى براى آن ذكر شده است كه جاى شبهه نباشد. در پسران: سنّ، و احتلام، و درشت شدن موى زهار. در دختران: سن و عادت ماهيانه، احتلام، موى درشت زهار.
سؤال 7: در چه مواردى لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد؟
جواب: تفصيلى است كه در اين صفحه گنجايش ندارد به رساله توضيح اينجانب رجوع كنيد.
سؤال 8: اگر نمازگزار مسئله را بداند و اما بعد از نماز فهميد كه بدن يا لباسش نجس بوده نمازش صحيح است يا باطل؟ اگر در حين نماز بفهمد چه طور؟
جواب: در رساله توضيح دادهايم. به مسائل شماره 835 به بعد رجوع فرمائيد.
سؤال 9: آيا شرايط عامه تكليف در مسائل كيفرى (حدود، قصاص و تعزيرات) نيز لازم الرعايه است يا صرف بلوغ شرط صدور احكام كيفرى است (ولو كودك به درك كافى عقلى نرسيده باشد)؟
جواب: شرائط عامه تكليف معتبر است. ليكن تعبير «درك كافى عقلى» قدرى مبهم است، همينكه مجنون نباشد كافى است. البته برخى روايات سن خاصى را ـ بالاتر از بلوغ احيانا ـ شرط در اين مسائل دانستهاند ليكن معمولاً اين روايات را معرض عنها دانستهاند، و اين معنى براى اينجانب ثابت نيست، و لااقل در شرائط خاص، ولى امر مىتواند به رعايت اهم و مهم سن خاصى را در مجازات منظور بدارد، از باب اهم و مهم، نه دخالت در اصل حكم شرعى.
سؤال 10: آيا درك تكليف از نظر عقلى و داشتن قدرت و رشد (به معنى درك حسن و قبح) و علم به گناه بودن و علم به مجازات عمل ارتكابى در مسائل جزايى را شرط براى مكلفين مىدانيد يا خير؟ در صورت امكان توضيح داده شود؟
جواب: عقل و علم به گناه شرط است، ليكن علم به مجازات دنيوى و مقدار آن و نيز رشد زائد بر عقل شرط نيست. رشد مقابل سفه در مسائل مالى در جهت حجر و رفع حجر، معتبر است. اما قدرت: اگر منظور اين است كه گناه را بدون اختيار انجام داده است البته قدرت معتبر است يعنى جبر و يا عدم اراده و اختيار همچون عمل شخص خواب يا بيهوش، مانع مجازات است.
سؤال 11: آيا بين عقل و كمال العقل در كلام فقهاء فرق قائليد آيا عقل همان رشد و كمال عقل داشتن رشد اشد است؟ اصغر... تهران
جواب: رشد در عدم حجر در مسائل مالى معتبر است. در مجازات امور كيفرى، عقل كافى است و جنون مانع مجازات مىباشد. اجمالاً ادله ما عام است و همه افراد را مىگيرد، مجنون و نابالغ و غير مختار همچون مجبور و شخص خواب و بيهوش خارج شدهاند. اگر در شرائط خاص اجراء حدود به اعتقادات مردم صدمه مىزند و ما نمىتوانيم با تبليغ صحيح جبران كنيم يا ضررهاى ديگرى دارد ولىّ امر مىتواند. سن خاصى و شرط خاصى را معتبر كند به مسئله 3111 توضيح المسائل اينجانب رجوع فرمائيد.
سؤال 12: پس از تحيت، آرزومند سلامتى وجود پربركت هستيم مستدعى است مرحمت فرموده بيان كنيد:
اگر دخترى به بلوغ شرعى و عقلى (رشيده) رسيده باشد و بخواهد با اخوى خويش زندگى كند در مفروض سؤال و به علت رفتار تبعيضى والدين حق انتخاب مكان دارد يا خير؟
جواب: اطاعت واجب نيست، ليكن اگر منجر به عقوق و قهر و جدائى شود حرام است، ايذاء والدين نيز جائز نيست، اگر با زبان چرب و نرم جلو شدت ناراحتى گرفته شود، مىتواند كار خود را انجام دهد و با زبان عذر و نرمش و محبت، مصداق «معاشرت بالمعروف» هم كه در قرآن سفارش شده، باشد.