سؤال : 1 ـ نيت فرادى كردن در اثناء نماز چه حكمى دارد ؟(مثلاً اگر شخص مأموم بخواهد دو نماز خود را به يك نماز امام اقتدا كند ؛آيا مي تواند در اثناء نماز جماعت نيت فرادى كند و بقية نماز اول را سريعتر از امام بخواند و قبل ا ز تمام شدن نماز اول امام، نماز دوم خود را به او اقتدا كند ؟)
جواب : اشكالى ندارد ،حتى اگر از اول نماز قصد فرادى كردن داشته باشد البته اگر وسط قرائت قصد فرادى كند بقيه قرائت را بايد خودش انجام دهد .
سؤال : 2 ـ خواند ن قنوت به لغتى غير از عربى چه حكمى دارد ؟
جواب : به احتياط واجب جايز نيست ،در غير قنوت هم همينطور .
سؤال :3 ـ گريه كردن در نماز واجب به خاطر مصايب اهل بيت يا محبت ائمه اطهار چه حكمى دارد ؟ آيا به صحت نماز ضرر مى زند ؟
جواب : اشكال ندارد .
سؤال : 4 ـ آيا حضرت عالى نماز جمعه را در زمان غيبت كافي از نماز ظهر مى دانيد يا خير ؟
جواب : بله كافى است اگر با شرائط كامل انجام شود .
سؤال : 5 ـ آيا در نماز جمعه لازم است خطبه ها بعد از اذان باشد يا قبل از زوال نيز صحيح است ؟
جواب : بايد پس از اذان باشد فوراً به فوريت عرفى .
سؤال : 6 ـ بلند خواندن نماز ظهر در روز جمعه چه حكمى دارد ؟
جواب : جايز است گرچه احتياط مستحب در اخفات است .
سؤال : 7 ـ تكليف امام جماعت در صورتيكه نمازش باطل بوده چيست آيا بايد به مأمومها اطلاع دهد ؟
جواب : اطلاع لازم نيست و نماز آنها درست است .
سؤال : 8 ـ شخصى قصد توقف دائماً در شهر را كند آيا در همان اول سكونت ،نمازش را تمام بخواند يا بايد مدتى بگذرد و اگر نياز به مدت دارد چه مقدار خواهد بود ؟
جواب : اگر صدق عنوان مسافر نكند از همان اول . وگرنه مقدارى صبر كند كه ديگر او را مسافر حساب نكنند و اگر شك كند به حالت سابق عمل كند يعنى هنوز مسافر است .البته به نظر اين جانب اگر واقعاً زندگيش را به كلى منتقل به جاى جديد كرده است مسافر حساب نمى شود .
سؤال :9 ـ شخصى در طول سال يك ماه ماهيگيرى درمسافت شرعى ، دو ماه رانندگى درمسافت شرعى و يك ماه در كشتى باربرى كار مى كند آيا در اين مدت در تمام اين كارها نمازش را تمام بخواند ؟
جواب : به هر حال اگر در سال چندين ماه هميشه شغلش در سفر است در آن مدت نمازش تمام است .
سؤال : 10 ـ آيا خود رسول گرامى اسلام هم در اذان و اقامه « أشهد أن محمداً رسول الله » را مى گفتند ؟
جواب : حتماً چنين بوده است .
سؤال : 11 ـ لفظ « أشهد أن علياً ولى الله » در اذان واقامه در زمان چه امامى بوجود آمد و آيا خود ائمه ولو به طور جايز و استحباب در اذان و اقامه آن را مى گفتند ؟
جواب : چون در تقيه بوده اند نمى دانيم و به هر حال اين جانب شهادت به ولايت على (ع) و ائمه را به طور اجمال واجب مى دانم به احتياط واجب .به رسالة اين جانب رجوع شود.
سؤال : 12 ـ نماز جماعت بر پا است ،خواندن نماز فرادى در اين هنگام (به قصد هتك امام يا بدون اين قصد) چه حكمى دارد ؟
جواب : نماز صحيح است و هتك حرام است و هتك موجب بطلان نماز نمى شود .
سؤال :13 ـ شخصى براى امامت جماعت عادل و واجد شرائط است ولى خودش مى گويد من راضى نيستم به من اقتدا كنيد يا من عادل نيستم در اين مورد اقتدا به او جايز است ؟
جواب : رضايت او دخالت در صحت جماعت ندارد ،ليكن اگر واقعاً اذيت مى شود ايذاء او جايز نيست .
سؤال :14 ـ دانشجويى كه در هفته يك يا دو بار مسافت شرعى را طى مى كند ،مثلاً پنج روز در شهرى براى تحصيل سكونت دارد و دو روز آخر هفته را به شهر خود باز مى گردد ،آيا حكم دائم السفر را دارد ؟
جواب : در مسافتهاى كم مثل يكى دو ساعت ،يك بار در هفته را كافى نمى دانم ،پس دائم السفر حساب نمى شود ليكن در محل تحصيل كه بناست چند سال براى تحصيل بماند حكم وطن را دارد .
سؤال :15 ـ اگر امام جماعتى يك ذكر از اذكار نماز را اشتباه بگويد مثلاً به جاى سبحانَ ربي الاعلى و بحمده بگويد سبحانِ ربي الاعلى و بحمده وظيفة مأموم چيست ؟و يا اگر يك كلمه از حمد يا سوره را اشتباه بگويد مثلاً به جاى مالكِ يوم الدين بگويد مالكَ يوم الدين آنگاه وظيفة مأموم چيست و آيا اشكالى در نماز مأموم ايجاد مى كند؟
جواب : اگر يقين دارد كه از روى جهالت و بى سوادى و يا معاذ الله عمداً غلط مى خواند نماز مأموم باطل است و اگر احتمال غفلت مى دهد هم اشكال دارد ليكن اگر احتمال بدهد كه شايد اشتباهاً شنيده و امام شايد درست خوانده است تحقيق لازم نيست .
با توجه به توضيحات زير به سؤالات آمده جواب دهيد :
فرد متدينى زمينى را جهت احداث مسجد به سه نفر واگذار مي كند ،و دو نفر از سه نفر مذكور نيز عملاً امور احداث مسجد را به نفر سوم مى سپارند ،آخرين نفركه تصدى امور مسجد را عهده دار بوده از اموال شخصى خود و كمك مردمى بناي مسجد را تقريباً تكميل ميكند .(البته مكاتبات متصدى مسجد با ادارات جهت گرفتن امكانات احداث مسجد و آب و برق و غيره گواه اين موضوع بوده و كپى بعضى از اسناد به پيوست مى باشد) ،در ايامى كه بناء در حال ساخت بوده فردى روحانى با أخذ حكم اقامة جماعت در آن مسجد حضور پيدا مى كند و در امور مالى و مخارج نيز دخالت مى ،كند متصدى مسجد بعد از مدتى از آن فرد روحانى و افراد ديگر كه كارها را انجام مى دادند حسابرسى مى كند آن فرد روحانى در مقابل حسابرسى متصدى مسجد مقاومت مى كند ،و حتي با وارد كردن اتهامات از قبيل :توهين متصدى مسجد به نظام مقدس جمهورى اسلامى و حضرت امام (ره) ،سعى مى كند كه متصدى را از مسجد و امور آن خلع كند كه كذب اين اتهامات در محكمه اثبات مى شود و پرونده با حق اينكه متصدى مذكور حق اعادة حيثيت دارد مختومه اعلام ميگردد ،و متصدى مسجد با ملاحظة اين موارد ،ديگر زمينه را براي حضور خود در مسجد مناسب نمى بيند و مسجد را ترك مى كند حال سؤال مى شود :
سؤال : 16 ـ در حال حاضر تصدى شرعى مسجد با چه كسى است ؟
جواب : اگر از طرف واگذار كننده زمين ،فردى براى تصدى معين شده است همان شخص ،متصدى شرعى است ،البته اگر مسئله مورد نزاع است بايد طبق موازين قضائى عمل كرد و همينطور در مسائل بعد.
سؤال : 17 ـ اگر تصدى مسجد با همان فردي است كه امور مسجد را انجام داده دخل و تصرف ديگران چه حكمى دارد ؟
جواب : بدون اجازة متصدى شرعى جايز نيست .
سؤال : 18 ـ چنانچه متصدى مذكور مبلغي را به صورت قرض دستي، توسط فرد ديگرى خرج مسجد كرده باشد حق دريافت آنرا دارد ؟
جواب : حق دارد .
سؤال : 19 ـ آيا امام جماعت فعلى كه متصدى مذكور را مورد اتهام كذب قرار داده مى تواند اقامة جماعت نمايد ؟
جواب : توهين و تهمت به ديگران حرام و موجب سقوط عدالت است .
سؤال : 20 ـ آيا افراد حقيقى يا حقوقي مى توانند در فرض مسئله از كسى كه تصدى امور را به عهده داشته و تمام كارهاى مسجد را انجام داده بدون رضايت او سلب اختيار كنند ؟
جواب : نمى توانند .
با توجه به توضيحات زير جواب دهيد :
شخصى كارش ملوانى است و رفتن به كشورهاى عربى ،خانه و مسكنش در آبادان است ولى فعلاً به مدت دو ماه و براى دو ماه ساكن بوشهر شده و لنج آنها هم در بندر بوشهر است .
سؤال : 21 ـ نماز اين شخص در منزل كه در بوشهر است تمام است يا شكسته ؟(بدون نيت اقامة 10 روزه) .
جواب : اگر سفر به بوشهر براى كار مي باشد هر چند از غير نوع كار در كشورهاى عربى ،نمازش تمام است و اگر سفر كارى نمي باشد قصر مى باشد .
سؤال : 22 ـ اگر از منزل برود به كشتي در اسكله ،جهت كار مربوط به ملوانى در كشتى ،نمازش تمام است يا شكسته و اگر از كشتى به خانه آمد نمازش چه حكمى دارد ؟
جواب : همانند مسئلة بالا .
سؤال :23 ـ اگر كشتى آنها حركت كند جهت كار ،نمازش چگونه است ؟
جواب : تمام است .
سؤال : 24 ـ دانش آموزى ساكن روستا جهت يك سال ،تحصيل به شهر مى رود و درمدت 9 ماه تحصيل ،ساكن شهر است ولى 10 روز تمام در شهر نمى ماند ،چون هر هفته يك روز آن را به روستا مى آيد نماز وى در مدت اين 9 ماه چگونه است ؟
جواب : در غير روستا شكسته است .
سؤال : 25 ـ شخصى بدون قصد توطن و بدون تعيين مدت بقاء ،ساكن شهرى مى شود ،آيا چند ماه يا چند سال كه بگذرد حكم وطن را خواهد داشت ؟
جواب : اگر چند سال بگذرد بهرحال نماز تمام است ،و همينطور اگر بنا دارد چند سال بماند پس از گذشت چند ماه نمازش تمام است .
سؤال :26 ـ جمعى از شيعيان در يك شهر سنى نشين آذربايجان غربى مشغول تحصيل هستند ،در اين دانشگاه با وجود روحانى شيعه، دانشجويان و عالم شيعى به عالم سنى ،اقتدا مى كنند ،اين در صورتى است كه جاى هيچ گونه تقيه وجود ندارد ،حال آيا اقامه جماعت با اقتدا به عالم سنى جايز است ؟حكمش چيست ؟
جواب : 1 ـ تعدد نماز جماعت هرگز خلاف تقيه حتى مداراتى نيست ،هم اكنون در بلاد مختلف حتى در يك مسجد و همزمان چندين نماز جماعت برپا مى شود .
2 ـ در برخى همايشها كه در تهران انجام شده خود آقايان اهل تسنن جداى از ديگران نماز جماعت مستقل برپا كردند و مى گفتند ما به نماز شما اشكال داريم .بنابراين ،اشكال فقهى داشتن خلاف مدارا ة نمى باشد .
3 ـ ما در بسيارى از احكام وضو و نماز با آنها اختلاف نظر داريم و بنابراين به نظر اين جانب اقتداء به آنها جز در شرائط ضرورت اشكال دارد .
سؤال :27 ـ اختلاف از قبله تا چه حدى جايز است ؟
جواب : عمداً به مقدارى كه به صدق عرفي سمت قبله بودن ضرر نداشته باشد و سهواً تا حدود 45 درجه .
سؤال : 28 ـ در هنكام كشيدن مسح سر ، آيا برخورد دست با خيسى موهاى جلو سر كه معمولاً در اثر شستن صورت خيس مى شود اشكال دارد ؟
جواب : براى مسح پا مشكل مى شود .بهتر است پيش از مسح پا ، سر انگشتان را به لباس خود بزند كه آب جلوى سر گرفته شود و سپس از آب كف دست مسح پا كند .
سؤال :29 ـ شخصى از سن 15 سالگى شروع به خواندن نماز و گرفتن روزه كرده ،حال آنكه قبل از آن بالغ بوده است ،ولى 2 علامت ديگر بلوغ را نمى دانسته و فكر مى كرده همان 15 سال قمرى شرط است ،و 2 علامت ديگر را در سن 19 سالگى فهميده ،حال روزه هايى را كه در قبل از 15 سالگى نگرفته كفاره دارد؟
جواب : كفاره ندارد و فقط قضا دارد .
سؤال :30 ـ اگر شخصى نماز خود را در حال اضطرار و عدم وجود آب بجا آورد ،آيا مجزى است يا اينكه بعداً بايد قضا كند ؟
جواب : اگر تيمم كرده مجزى است وگرنه احتياطاً اعاده كند .
سؤال :31 ـ اگر بخواهيم قبل از اذان براى نماز واجب وضو بگيريم بايد با چه نيتى باشد ؟
جواب : به نيت طهارت و پاكى كافى است .
سؤال :32 ـ آيا خواندن نماز با موى شكسته جايز است ؟
جواب : اشكالى ندارد اگر پيشانى بر مقدار لازم قرار گيرد .
سؤال :33 ـ خواندن نماز مغرب و عشاء قبل از افطار باطل است ؟و اگر نماز مغرب و عشاء را بجا آورد و بعداً افطار كند جايز است ؟
جواب : اشكالى ندارد .
سؤال : 34 ـ در توضيح المسائل در باب اذان و اقامه فرموده ايد هرگاه شهادت به رسالت پيامبر داديد شهادت به امامت على (ع) هم بدهيد، عرضم اين است كه در اذان و اقامه چگونه گفته شود كه قصد جزئيت فرموده ايد نشود .و آيا در تشهد مى شود بعد از نام رسول خدا بگويى « أن علياً امير المؤمنين و اولاده المعصومين اولياء الله » و بعد صلوات بفرستيم. از بعضى علماء تهران سؤال كرديم گفتند « أشهد أن » نداشته باشد مانعى ندارد ولى بايد از مجتهدى كه تقليد مى كنيد بپرسيد .
جواب : همينكه قصد جزئيت نكنيد جزء نمى شود ،و كافى است ،و به هر حال ترك نشود .در نماز به صورت دعا بگوييد : اللهم صل على امير الؤمنين … يعنى به صورت أشهد أن … ،نباشد .
سؤال : 35 ـ آيا در صورت امكان گسترش ساختمان يك مسجد ،ميتوان مسجد را در محل ديگرى غير از مكان مسجد فعلى بنا كرد ؟
جواب : جايز نيست .بناء مسجد در مكان ديگر كارى پسنديده است ليكن تغيير مكان مسجد جايز نيست .
سؤال : 36 ـ در صورت مجاز بودن ،آيا تخريب مسجد جايز است يا خير ؟در صورت بدون استفاده ماندن مسجد قبلى (به علت عدم تكافوى جمعيت) مسجد چه حكمى دارد ؟
جواب : اگر فرض شود كه به هيچ وجه قابل استفاده براى هيچ امر شرعى نباشد ،باز هم تخريب جايز نيست ،گرچه در خصوصيات زمان حضور امام زمان ارواحنا فداه تخريب مسجد براى توسعة راه ذكر شده است ،ليكن حكومت آن حضرت خصوصياتى دارد كه نمى توان به موارد ديگر سرايت داد .
سؤال : 37 ـ در صورت تخريب مسجد (به هر علت ممكن ) آيا زمين همان مسجد حكم مسجد را دارد ؟
جواب : به نظر اين جانب حكم مسجد را دارد ،و تنجيس آن جايز نيست و در صورت عدم حرج تطهير آن لازم است .
سؤال : 38 ـ آيا هيئت امناء مساجد اجازة فروش زمين ،قبرستان را به منظور دفن افراد را دارند ؟
جواب : اگر زمين وقف براى قبرستان باشد فروش آن جايز نيست ،و اگر در موردى فرض شود كه فروش آن جايز است آن هم مربوط به توليت خود زمين است و به امناء مسجد مربوط نيست .
سؤال : 39 ـ اگر زمين مذكور توسط فرد خيّرى وقف مسجد (به منظور ايجاد قبرستان) شده باشد ،در اين صورت فروش زمين قبرستان چه حكمى دارد ؟
جواب : در اين صورت هم فروش به معناي خارج كردن از استفاده براى قبر ،جايز نيست ،مگر اين كه به كلى از امكان استفاده براى قبرستان ساقط شود .و اگر منظورتان پول گرفتن در برابر دفن و اجازه گرفتن باشد در صورتيكه وقف بر نيازهاى مسجد باشد ،جايز است پول گرفته شده خرج مسجد شود .
سؤال : 40 ـ به محضر مبارك مى رسانيم كه ما يك مسجد قديمى داريم كه چندين سال است شهردارى از تعمير و نوسازى اين مسجد جلوگيرى كرده ،به خاطر همين ،بعضى جوانها مى گويند كه در اين مسجد نماز خواندن جايز نيست ،شهردارى مى خواهد مسجد را خراب كند و اينجا خيابان درست كند .
الف ) فعلاً وظيفة ما چيست ؟
ب ) در اين مسجد نماز خواند ن درست است ؟
ج ) آيا شهردارى حق دارد مسجد را خراب كند و خيابان درست كند ؟
جواب : 1 ـ نماز خواندن در آن هيچ اشكالى ندارد و صحيح است .
2 ـ خراب كردن مسجد جز در ضرورت جايز نيست ،و صرف خواست شهردارى منطقه براى زيبائى شهر و غيره ضرورت حساب نميشود .
سؤال : 41 ـ در تعليقة شما بر عروة الوثقى در مبحث نماز مسافر ظاهراً فتواى شما قبول وطن شرعى است لطفاً بيان كنيد كه در وطن شرعى و اينكه حتى در صورت اعراض حكم وطن ساقط نمى شود آيا اين حكم شامل فرزندانى كه از انسان در غير آن وطن به دنيا آيند ولى هنوز تابع پدر هستند مى شود ؟
جواب :در وطن شرعى سكونت شش ماه بطور مداوم لازم است. اگر فرزندان هم همراه پدر و به عنوان تبعيت او ،اين مدت بمانند ظاهراً همان حكم را دارند و همانطور كه در معلقات نوشته ايم وطن شرعى با اعراض از بين نمى رود .
سؤال : 42 ـ رفتن به نماز جمعه چه حكمى دارد ؟
جواب : بهتر است كه اگر عذرى ندارد ترك نكند ،مگر اينكه شرائط امام و يا جهات ديگر را موجود نداند .
سؤال : 43 ـ اگر امام جماعتى مرتكب غيبت شود آيا اقتداء كردن به او موجب بطلان نماز مى شود ؟
جواب : اگر علم داريد كه غيبت بدون مجوز است اقتدا جايز نيست .
سؤال : 44 ـ حكم روزه و نماز دانشجويان و طلابى كه جهت تحصيل مسافرت مى كنند چيست ؟
جواب :به نظر اين جانب محل تحصيل و مانند آن ،كه بنا دارند لا اقل دو سال بمانند ،حكم وطن را دارد و نماز تمام است .
سؤال : 45 ـ اگر امام جماعتى مخالف رأى گيرى (انتخاب شوراها) باشد آيا مى شود به او اقتدا كرد ؟
جواب : آرى اقتدا جايز و صحيح است .
سؤال : 46 ـ آيا مى شود اگر در صفوف نماز جماعت ،افرادى كه اهل خمس و زكات نيستند ،و يا اهل ربا و نزول هستند ،در كنار يا پشت سر آنها اقامة جماعت كرد ؟
جواب : اشكالى ندارد ،مگر اينكه يقين داشته باشيد كه لباسش غصبى است ـ از نظر مال خمس ـ و آنها هم بدانند كه غصب ،و تصرفش حرام است و همينطور آب وضو و مانند آن .
سؤال : 47 ـ اگر انسان نماز مغرب را بخواند و خواب بر او غلبه كند و تا صبح نماز عشاء را بجا نياورد آيا بر او كفاره واجب است ؟
جواب : واجب نيست .
سؤال : 48 ـ اگر فردى براى تحصيل در مدت مثلاً 15 سا ل در شهرى به غير از موطن خود بخواهد ساكن شود و البته در طول مدت سكونت به وطن خود نيز برمى گردد آيا محل تحصيل حكم وطن را پيدا مى كند و بايد نماز و روزه را كامل ادا كند ؟
جواب : حكم وطن را دارد .
سؤال : 49 ـ نظر شما در مورد وجوب نماز جمعه چيست ؟
جواب : تخيير است ولى احوط انجام آن است اگر عذرى ،هر چند انتقاد بر خطبه ها يا اعذار ديگر نداشته باشد .
سؤال : 50 ـ اگر امام جماعتى گناه كبيره انجام دهد آيا از امامت ساقط مى شود ؟
جواب : آرى .
سؤال : 51 ـ بودن اشيائى مانند دستمال و تسبيح بدون اجازة صاحبش در نماز غصب محسوب ميشود و آيا نماز را باطل مى كند با توجه به ارزش شئ ؟
جواب : غصب است ليكن از نظر ما نمازش صحيح است گرچه احتياط مستحبى در اعاده است .
سؤال : 52 ـ كشش مد كلمة « ولاالضالين » چقدر است ؟
جواب : فقط به مقدارى كه «الف» تلفظ شود و «ضَلّين» نشود، لازم است ،و زايد بر آن را لازم نمى دانيم ،و چه بسا مضر است آنجا كه با كشيدن زياد و ترجيع آن حرف زايد توليد شود.
سؤال : 53 ـ ديده مى شود عده اى در قنوت نگين انگشتر را به طرف صورت بر مى گردانند آيا اين عمل در اسلام وارد شده است ؟
جواب : چون در برخى روايات آمده كه «كفّي» كه با انگشتر عقيق به طرف خداوند (يعنى آسمان كه محل نزول بركات است) بلند شود …. … .
سؤال : 54 ـ با توجه به شغل مهندسى كشتي كه نظم خاصى در زمان و مكان آن وجود ندارد ،نماز و روزة افراد مشغول به كار ،در اين شغل و نيز خانواده ايشان ،كه همراه بودن با همسرشان نيز نظم خاصى ندارد، چگونه است ؟
جواب : نماز و روزه شما در همة سفرهاي كارى تمام است ولى در سفرهاى تفريحى نماز شكسته ،و روزه هم گرفته نمى شود ،و همينطور سفر غيركارى ديگر .همسر و فرزند اگر براى كار شما لازم است همراه شما باشند تمام ،و اگر براى تفريح و غير كار است شكسته ،و اگر 10 روز در وطن خود يا جايى كه به قصد 10 روز اقامت باشيد بمانيد ،اولين سفر پس از آن نماز و روزه شكسته و از سفر دوم باز تمام است .
سؤال : 55 ـ مهرهايى كه بر اثر كثرت سجده سياه شده اند و نمى دانيم عرق است يا چيز ديگر چه حكمى دارد ؟
جواب : مادام كه شك داريد مى توانيد استصحاب حالت سابقه كنيد ليكن احتياط خوبست .
سؤال : 56 ـ يكى از دو طرف مهرهاى نماز مقدارى برجستگى دارد آيا سجده بر سطح ناصاف آن صحيح است ؟
جواب : اگر پيشانى به اندازة يك درهم ، ـ يك بند انگشت ـ بلكه كمتر هم ـ به قدرى كه صدق وضع پيشانى بر زمين كند ـ بر مهر واقع شود اشكال ندارد .
سؤال : 57 ـ تشكيل مجالس عقد و عروسى در مسجد چه حكمى دارد؟ و اگر براى صرف غذا باشد چطور ؟
جواب : مادام كه مزاحمتى براى برنامه هاي مسجد به خصوص نماز نداشته باشد ،و توهين مسجد هم نباشد ،اشكال ندارد .
سؤال : 58 ـ در هنگام نماز جماعت هر كس مى تواند براى خودش اذان و اقامه بگويد ؟
جواب : به قصد رجاء ثواب اشكال ندارد گرچه ظاهر ادله عدم مشروعيت اقامه است ،اگر امام اقامه مى گويد .
سؤال : 59 ـ دعا كردن به فارسى در قنوت و يا سجده هاى نماز جايز است ؟
جواب : جايز نيست .
سؤال : 60 ـ آيا شما رعايت ادغام را در قرائت نماز واجب مي دانيد ؟
جواب : در كلمه واحده چون مد ،واجب است ،و در دو كلمه يا يك كلمه كه يكى از حروف «يرملون» پس از نون يا تنوين ساكن باشد لازم نميدانيم .مثلان در دو كلمه « يدرككم » را لازم نمى دانيم و گاهى مضر است . ادغام پس از الف و لام شمسى را لازم مى دانيم .به شرح عروه اين جانب «المعلقات» رجوع شود .
سؤال : 61 ـ شكستن نماز مستحبى بدون هيچ دليلى چه حكمى دارد ؟
جواب : اشكال ندارد .
سؤال : 62 ـ اينكه در هنگام تكبيرات ثلاثه بعد از سلام نماز ،سر را به سمت راست و چپ بر مى گردانند آيا مستند روايى دارد ؟
جواب : به قصد رجاء ثواب اشكال ندارد ليكن از نظر روايات بين امام و مأموم ومنفرد تفاوتى نيست به جلد دوم المعلقات تأليف اينجانب رجوع شود .
سؤال : 63 ـ گذاشتن موى مصنوعى كه از جنس ابريشم خالص است براى مرد چه حكمى دارد ؟همچنين حكم نماز خواندن در اين حال چيست ؟
جواب : اگر در سر كاشته شود اشكال ندارد .
سؤال : 64 ـ از عروة الوثقى جلد اول فى شرائط الجماعة مسأله 22 ( لا يضر الفصل بالصبى المميز مالم يعلم بطلان صلاته ) اينطور برداشت مى شود كه مثلاً اگر در صف اول نماز جماعت 3 يا 4 بچه مميز غير بالغ باشند تا وقتى كه علم به بطلان نماز آنها نداريم اتصال برقرار است ،و جماعت صحيح. مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى (ره) حاشيه دارند بدين مضمون كه ( مشكل بل الظاهر لزوم العلم بالصحة مالم يبلغ ) خواهشمند است فتواى خود را مرقوم فرماييد .
جواب : حقير علم به صحت را لازم نمي دانم ،ولى مميز را مقيد به صفت «مبالي» نموده ام ،و اصل صحت را در اعمال مميز مبالى جارى مى دانم به مجلد سوم معلقات صفحه 49 رجوع شود .گويا نظر مرحوم آقاى گلپايگاني به روايت 2/3 الجماعه مى باشد كه آنجا توضيح داده ام كه سند ضعيفى دارد . [1]
سؤال : 65 ـ در وضو ،مسح پا تا چه مقدار واجب است ؟
جواب : از سر انگشتان تا برآمدگى پا و احتياطاً تا آخر برآمدگي.
سؤال : 66 ـ حكم وضو با آب نيم خوردة كفار چگونه است ؟
جواب : وضو باطل است .
سؤال : 67 ـ ايستادن زن و مرد در كنار هم براى نماز خواندن ،بدون اينكه مانعى مانند پرده ،مابين آنها باشد ،چه حمكى دارد ؟(چه محرم چه نامحرم) در صورت عدم جواز .فاصله به چه مقدار بايد باشد ؟
جواب : اشكال ندارد ،گرچه احتياط فاصله است هر چند بقدر يك وجب .
مجموعه سؤالات :
با اداى احترام به اطلاع مى رساند با توجه به پيشرفت جامعه بشرى و افزايش سطح بينش وى و سفر به مناطق جديد مسائلى پيش آمده كه خواستار جواب شرعى آن براى آشنايى بيشتر مردم با احكام اسلامى و عمل بر طبق احكام الهى مى باشم .
سؤال : 68 ـ با توجه به گسترش فن آوري اطلاعات آيا افرادى كه به اين وسيله به بررسى آيات الهى همچون كسوف و خسوف و مسائلى از اين قبيل مى پردازند و از كيلومترها فاصله تصوير زندة اين رويدادها را دريافت مى كنند لازم است نماز آيات بخوانند ؟
جواب : اگر كسوف و خسوف در منطقه افق خويش را مى بيند نماز آيات را بخواند .
سؤال : 69 ـ در برخى از مناطق اين كره خاكى نواحى جغرافيايى وجود دارد كه در برخى روزهاى سال شاهد شبى به طول 23 ساعت و سپيده 1 ساعته مى باشند (و پس از 6 ماه داراى روز 23 ساعته و سپيده 1 ساعته مي باشد). در اين مناطق چگونگى اوقات شرعى را توضيح دهيد (وقت نمازهاى واجب و روزه) ؟
جواب : بنظر اينجانب طبق شب و روز قراردادى خود عمل كنند ، بديهى است كه در كارهاى روزمره خود همة 23 ساعت را روز نمى دانند .
سؤال : 70 ـ در نيم كره غربى مناطقى است كه به هر3 يا 4 طرف كه بايستيد قبله است در اين مناطق در چه جهتى اعمال شرعى را بايد انجام داد ؟
جواب : در فر ض مزبور به هر طرف جايز است نماز بخوانند و براى تخلى بايد به مقدار امكان بطور منحرف بنشينند و اگر به هر صورت صدق قبله كند بطور تخيير يك طرف را انتخاب كنند هميشه همان يك طرف را رعايت كنند .
سؤال : 71 ـ در آينده اى نزديك انسان به كره مريخ خواهد رفت اگر در بين اين افراد مسلمان وجود داشته باشد در اين حالت با توجه به اينكه شب و روز مفهومى ندارد اوقات شرعى اين افرد چگونه است ؟اگر اين افراد را به خواب زمستانى ببرند و پس از 7ـ8 ماه بيدار كنند نماز و روزه آنها چگونه است ؟با توجه به اينكه اين افراد جاى تحرك كمى خواهند داشت چگونه و به چه سمتى نماز بخوانند ؟
جواب : قاعدة شب و روز مريخ ميزان مي باشد و مادام كه در سفينه هستند مى توانند طبق شب و روز مريخ اگر معلوم هست تنظيم اوقات كنند ،ولى چون جاى شك و شبهه موضوعى و حكمى هست مى توانند طبق شب و روز زمين كه تا پيش از آن عمل مى كرده اند تنظيم وقت كنند نماز و روزه فوت شده در حال خواب بعداً بايد قضا شود اگر جاى ايستادن ندارند به همان حالت نشسته به طرف كره زمين نماز بخوانند .
سؤال : 72 ـ فضانوردان مسلمانى كه به فضا مى روند با توجه به اينكه هر 90 دقيقه يك بار به دور زمين مى گردند .وقت نماز و كيفيت روزه آنها چگونه است ؟
جواب : در هر 24 ساعت زمينى پنج نماز مي خوانند با تقسيم و تنظيم وقت با فاصله تقريبى با فاصله نمازها در زمين .و اگر شب و روز قراردادى دارند مى توانند طبق همان تقسيم كنند .
سؤال : 73 ـ با توجه به كمبود آب و نبود وسيله هايى كه تيمم بر آن صحيح باشد و يا بتوان بر آن سجده كرد اين افراد چگونه وضو سازند و سجده كنند ؟
جواب : اگر وسيله وضو و تيمم ندارند يا در مضيقه واقع ميشوند به هر حال نماز بخوانند و احتياطاً بعداً كه در شرائط درستي قرار گرفتند قضا كنند .
سؤال : 74 ـ مى گويند زمانيكه آية « ان الله و ملائكة يصلون … » خوانده مى شود صلوات واجب است ،اگرشخصى در بين نماز واجب باشد و بشنود ميگويند : بايد در بين نماز در هر كجاى نماز باشد 3 بار صلوات بفرستد حكم شما در اين باره چيست ؟
جواب : به نظر اينجانب احتياط آن است كه پس از شنيدن آية مزبور صلوات فرستاده شود ،و همينطور هر وقت كه نام مبارك آن حضرت شنيده مى شود ،هر چند در نماز .مگر در موارد حرج، مثل اينكه مرتباً اسم برده شود ،اما 3 بار لزوم ندارد .
سؤال : 75 ـ آيا كسى كه سفر كار او است و شغل او رانندگى و ملوانى است اگر براى امور مربوط به شغلش مسافرت كند مثل خريد وسايل ماشين ويا تعويض گذر نامه و امثال اينها يا اينكه براى پيدا كردن كشتى بين بنادر تردد كند نمازش تمام است ؟
جواب : آنچه مربوط به كار اوست سفر شغلي حساب مى شود و نمازش تمام است .
سؤال : 76 ـ شخصى برادرش در زندان است ،و او هر هفته مسافتى را تا زندان طى مى كند و به ملاقات او مى رود دو سال اين كار را ادامه داده است آيا نمازش تمام است ؟
جواب : به نظر اين جانب تمام است .
سؤال : 77 ـ دخترى اهل آبادان با شخص اهوازى ازدواج كرده است و در اهواز زندگى مى كنند ،وقتى از دختر مى پرسند آيا از وطن اصلى كه آبادان است اعراض كردى يا نه ؟مى گويد خير .وقتى شوهرم مرد يا طلاقم داد به آبادان بر مى گردم آيا اين به معناى عدم اعراض است ؟
جواب : اعراض محقق نشده است .
سؤال : 78 ـ براى حضور قلب در نماز چه بايد كرد ؟
جواب : تمرين فكرى و عملى : به خود تلقين كنيد كه جز خداوند هيچكس و هيچ چيز مؤثر نيست ،واگر در ذكرى مشغول به غير حق، شديد آن ذكر را تكرار كنيد .
سؤال : 79 ـ آيا دانشجو يا كارمند دولتي كه از استانى به استان ديگر سفر مى كند و از محل سكونت خود تا محل كار يا تحصيل بيش از 24 فرسخ شرعى است و در هر هفته 3 يا 4 روز به آن محل مى رود تكليف چيست ؟
جواب : از نظر اين جانب نماز و روزه او تمام است و مفروض سؤال شما جزو افراد دائم السفر حساب مى شود .
سؤال : 80 ـ مسجدى در چند سال اخير به علت تعريض اتوبان تخريب گرديده و از طرف شهردارى تهران در فاصله بيست مترى از مكان قبلى در ساختمان حمام مخروبه اى با همان متراژ مسجدى ساخته شده ،كه در اين راستا براى افزايش فضاى مسجد ،تعداد چهار باب منزل، كه با فاصله يك كوچه از سمت شمال حمام بوده ،خريدارى و به ملك فوق اضافه شده ،كه جزو فضاى مسجد شد (كوچة قبل به حالت بن بست تبديل شد) بعد از پيگيرى هيئت امناء مسجد در سمت جنوب مسجد راهى باز شد و مورد استفاده قرار گرفت .
لذا براى بعضى از نمازگذاران شبهاتي ايجاد گرديد كه حال با توجه به وضعيت فوق به سؤالات زير پاسخ دهيد :
الف ) آيا تخريب مسجد قبلى ارتباطى به مسجد جديد دارد ؟
ب ) آيا ساخت مسجد جديد با هزينه شهردارى اشكال شرعى دارد ؟
ج ) آيا در مسجد جديد مى توان نماز خواند و احكام مسجد بر آن مترتب است ؟
د ) تغيير كوچه از سمت شمال به جنوب براى احداث مسجد اشكال دارد ؟
و ) با توجه به تغييرات فوق كه توسط شهردارى انجام شده (تعويض كوچه از سمت شمال به جنوب مسجد و از محل عبور ماشين به محل عبور عابر پياده تبديل شد) براى نمازگذاران ايجاد مشكل شرعى مى كند ؟
ه ) آيا حضور در مسجد فوق الذكر ثواب جماعت را كم مى كند ؟
ى ) اگر كسانى راجع به اين مسجد تبليغات سوء براى عدم حضور مردم كنند چه حكمى دارد ؟
جواب : 1 ـ ارتباطى ندارد .
2 ـ مادام كه يقين به حرام بودن مالي نيست حمل بر صحت مى شود و اشكالى ندارد .
3 ـ از جواب فوق معلوم شد كه اشكالي ندارد.
4 ـ بايد رضايت استفاده كنندگان از مسير قبلى جلب شود .
5 ـ مشكلى نيست .
6 ـ خير .
7 ـ جايز نيست و مصداق كريمة:« … صدّ عن سبيل الله » مي باشند .
سؤال : 81 ـ پخش اذان از بلندگوى مسجد در صورت عدم رضايت ساكنين محل (بدون عذر شرعي) اشكال دارد؟
جواب : اشكال ندارد و در هر حال بايد در هر محل يك صداى اذان براى اعلام وقت باشد ،ليكن بيش از يك صدا اگر مزاحمت مردم است بهتر است كه نشود و گاهى جائز نمى باشد .
سؤال : 82 ـ همانطور كه خود مى دانيد حضرت امام (ره) فرمودند : «در رأس ادعية خود ،دعا براى نظام جمهورى اسلامى ايران كنيد .» آيا گفتن دعا و يا تكبير قبل از تسبيحات حضرت زهراء (س) از لحاظ شرعي اشكال دارد ؟
جواب : اشكال فقهى ندارد ليكن اگر پس از تسبيحات حضرت زهراء (س) و صلوات باشد بهتراست .
سؤال : 83 ـ چگونه مى توان راههاى گناهان كبيره را به درون خود مسدود كرد ؟
جواب : حسابرسى اعمال روز گذشته در آخر شب ،و مراقبت براى روز آينده ،و نماز اول وقت ،و نماز شب در وقت خود ،و توسل به اهلبيت به خصوص تداوم زيارت عاشورا ،و زيارت جامعه ،صدقه و يا صلوات براى سلامتي آقا امام زمان (عج) اگر امكان صدقه ندارد .
سؤال 84: محضر مبارك حضرت آيت اللّه ... سلام عليكم
1 ـ در برخى از مناطق اين كره خاكى، نواحى جغرافيايى وجود دارد كه در برخى روزهاى سال، شاهد شبى به طول 23 ساعت و سپيده 1 ساعته مىباشند و پس از 6 ماه داراى روز 23 ساعته و سپيده 1 ساعته مىباشد . در اين مناطق چگونگى اوقات شرعى را توضيح دهيد ( وقت نمازهاى واجب و روزه )؟
2 ـ در نيمكره غربى مناطقى است كه به هر 3 يا 4 طرف كه بايستيد قبله است، در اين مناطق در چه جهتى بايد اعمال شرعى را انجام داد؟
3 ـ در آيندهاى نزديك انسان به كره مريخ خواهد رفت. اگر در بين اين افراد، مسلمان وجود داشته باشد در اين حالت با توجه به اينكه شب و روز مفهومى ندارد اوقات شرعى اين افراد چگونه است؟ اگر اين افراد را به خواب زمستانى ببرند و پس از 8 - 7 ماه بيدار نمايند نماز و روزه آنها چگونه است؟ با توجه به اينكه اين افراد جاى تحرك كمى خواهند داشت چگونه و به چه سمت نماز بخوانند؟
4 ـ فضانوردان مسلمانى كه به فضا مىروند با توجه به اينكه هر 90 دقيقه يك بار به دور زمين مىگردند سمت و وقت نماز و كيفيت روزه آنها چگونه است.
5 ـ با توجه به كمبود آب و نبود وسيلههاى كه تيمم بر آن صحيح باشد و يا بتوان بر آن سجده كرد اين افراد چگونه وضو سازند و چگونه سجده گزارند؟ و من اللّه التوفيق مهدى...
جواب: 1 ـ به نظر اينجانب طبق شب و روز قراردادى خود عمل كنند، بديهى است كه در كارهاى روزمره خود همه 23 ساعت را روز نمىدانند.
2 ـ در فرض مزبور به هر طرف جائز است نماز بخوانند، و براى تخلّى بايد به مقدار امكان به طور منحرف از قبله بنشينند و اگر به هر صورت صدق قبله مىكند به طور تخيير يك طرف را انتخاب كنند و هميشه همان يك طرف را رعايت كنند.
3 ـ قاعدةً شب و روز مريخ ميزان مىباشد و مادام كه در سفينه هستند مىتوانند طبق شب و روز مريخ اگر معلوم هست تنظيم اوقات كنند، ولى چون جاى شك و شبهه موضوعى و حكمى هست مىتوانند طبق شب و روز زمين كه تا پيش از آن عمل مىكردهاند تنظيم وقت كنند. نماز و روز فوت شده در حال خواب بعدا بايد قضا شود. اگر جاى ايستادن ندارند به همان حالت نشسته به طرف كره زمين نماز بخوانند.
4 ـ در هر 24 ساعت زمينى پنج نماز مىخوانند با تقسيم و تنظيم وقت با فاصله تقريبى با فاصله نمازها در زمين. و اگر شب و روز قراردادى دارند مىتوانند طبق همان تقسيم كنند.
5 ـ اگر وسيله وضو و تيمم ندارند يا اگر به مصرف برسانند در مضيقه واقع مىشوند به هر حال نماز بخوانند و احتياطا بعدا كه در شرائط درستى قرار گرفتند قضا كنند.
سؤال 85: در رساله توضيح المسائل آمده است « اركان نماز اگر عمدا و يا سهوا كم يا زياد شود نماز باطل است. » سؤال اين است كه زيادى در نيّت نماز چگونه قابل تصوّر است؟
جواب: منظور جاهائى است كه تصور زياده و نقصان باشد، در نيت، مقصود زياده نيست مگر به عقيده آنها كه نيت را با تلفظ مىدانند و آنگاه آن هم مبطل نيست.
سؤال 86: بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر مبارك حضرت... با سلام
1 ـ نماز در نعل عربى كه استحباب دارد چگونه است؟
جواب: بايد طورى باشد كه سر انگشت شصت پا بزمين برسد.
2 ـ نماز خواندن در كفش متنجس چه صورتى دارد؟
جواب: از باب محمول متنجس، و اگر لباس حساب شود از باب « ما لا تتم فيه الصلوة »، اشكال ندارد. چون همراه داشتن محمول متنجس بنظر ما اشكال ندارد و همينطور لباس متنجس، اگر بمقدار ساتر عورت نباشد.
3 ـ نماز مستحبى كه در حال راه رفتن جايز است در حال ورزش چه صورتى دارد؟
جواب: نظر باينكه برخى اعمال ورزشى با هيئت نماز، سازگارى ندارد در آن موارد مشكل است. شايد نماز در حال لگد پرتاب كردن اينطور باشد، ليكن برخى حركات ورزشى منافاتى با هيئت نمازگزار ندارد خصوصا با توجه به اينكه نماز مستحبى است و در حال راه رفتن هم جائز است.
سؤال 87: كسى براى ميّتى اجير مىشود تا نماز بخواند آيا گفتن اذان و اقامه لازم است؟
جواب: بستگى به قرار اجاره دارد.
سؤال 88: خواندن سوره بعد از حمد در ركعات سوّم و چهارم نمازهاى واجب به قصد ورود يا رجاء چه حكمى دارد؟ و حكم خود نماز چه مىباشد؟
جواب: بقصد قرآن اشكال ندارد، ليكن اگر سوره مفصّلى همچون سور اوليه قرآن باشد محل تامل است.
سؤال 89: حكم گفتن بيش از سه مرتبه تسبيحات اربعه در ركعت سوّم و چهارم نمازهاى واجب به قصد ورود يا رجاء چيست؟ و حكم خود نماز چيست؟
جواب: بقصد ذكر مطلق اشكال ندارد.
سؤال 90: محضر مبارك... سلام عليكم
1 ـ آيا غسل و نمازِ مذكور در برگه ضميمه در نيمه شب جمعه و در غير وقت مذكور به قصد ورود يا رجاء، مستحب شرعى است يا خير؟
جواب: ثواب امر مستحب شرعى را دارد گرچه استحباب آن ثابت نيست پس قصد ورود نكند (از جهت عدم ثبوت سند).
2 ـ آيا خواندن نماز ظهر روز جمعه با صداى بلند براى فردى كه نمازش را فرادا بخواند يا براى امام در نماز جماعت، واجب يا مستحب مىباشد؟
جواب: واجب نيست. ليكن مستحب است براى امام و فرادا. گرچه همانطور كه در شرح عروه ذكر كردهام بخاطر مخالفت ابن ادريس احتياط در عدم جهر است، ليكن احتياط استحبابى است، فتوى همان جواز جهر است.
سؤال 91: در هنگام نماز خواندن متوجه مىشويم زخم انگشتمان سر باز كرده است و مقدار بسيار كمى خون اطراف زخم به وجود آمده است در اين صورت حكم نماز گزار چيست؟
جواب: مقدار كم خون ـ تا به مقدار يك بند انگشت اشاره ـ براى نماز اشكالى ندارد بعدا تطهير كنيد. براى وضوى پيش از نماز هم چون نمىدانيد چه موقع خون بيرون آمده اشكال ندارد، شايد پس از خشك كردن وضو بيرون آمده باشد.
سؤال 92: در بعضى نمازهاى مستحبى خواندن «آية الكرسى» بعد از حمد، وارد شده است. آيا قبل از قرائت آية الكرسى «بسم اللّه الرحمن الرحيم» لازم است؟
جواب: دليل خاصى در اين مورد ندارد، ليكن در شروع هر كارى خوبست.
سؤال 93: مراد از « سر انگشت » در مسح پا و سجده نماز واجب و مستحب كُجا مىباشد؟ امير حسين...
جواب: سر انگشت معلوم است، آخر انگشت قسمت نوك آن. البته دقت لازم نيست.
سؤال 94: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... با سلام
استدعا دارم به سؤال شرعى زير پاسخ نماييد:
گفتن عبارت «و عجل فرجهم» بعد از صلوات در تشهد نماز واجب و مستحب در موارد زير چه حكمى (جواز يا استحباب) دارد؟
الف ـ به قصد دعا. ب ـ به قصد ورود ج ـ به قصد رجاء
جواب: اگر به قصد ورود در اين مورد خاص (تشهد) نباشد، اشكال ندارد بلكه استحباب هم دارد.
سؤال 95: محضر مبارك مرجع عاليقدر... سلام عليكم
آيا سجده بر اسكناس صحيح است؟
جواب: بنظر اينجانب سجده بر كاغذ ـ حتى سفيد ـ در صورتى جايز است كه از ما يصحّ السجود عليه. درست شده باشد، مثل كاغذهاى كاهى يا ساخته از چوب كه گويا فعلاً بيشتر كاغذها از چوب هستند. رنگ هم خود مانعى ديگر است.
نماز جماعت
سؤال 96: حكم امامت جماعت شخص غيرروحانى را بيان فرمائيد؟
جواب: اگر وسيلهاى براى دورى روحانيون نشود اشكال ندارد. گرفتن هر گونه منصب از روحانيون سقوط در ورطه انحراف و تضعيف مذهب است.
سؤال 97: اگر در نماز جماعت فاصله لازم از بين برود يا فاصله لازم اصلاً از اوّل نماز وجود نداشته باشد و بعد از تمام شدن آن متوجّه شود يا متوجّه نشود حكم نماز جماعت چه مىباشد؟
جواب: جماعت باطل بوده ليكن نماز صحيح است و اعاده ندارد. البته مىتوان گفت كه از برخى ادله استفاده مىشود كه اگر به وظيفه تحقيق خود عمل كرده و معتقد به صحت بوده ثواب جماعت را هم مىبرد (تفضيلاً من اللّه تعالى).
سؤال 98: اگر امام جماعت بعد از اتمام نماز متوجّه شود كه نمازش باطل بوده (مثلاً يا وضو نداشته و يا لباسش نجس بوده و يا...) تكليفش چيست؟ آيا بايد به مأمومين اطّلاع دهد؟
جواب: نماز مأمومين درست است و اطلاع لازم نيست.
سؤال 99: در نماز جماعت، مستحب است بعد از تمام شدن حمد امام، مأموم بگويد: «الحمدللّه رب العالمين» سؤال اين است كه آيا در نماز ظهر و عصر كه امام حمد را آهسته مىخواند، اين استحباب وجود دارد؟ و حال آنكه مأموم وقتى متوجه تمام شدن حمد امام مىشود كه مشغول سوره شده است؟
جواب: قصد ورود نكند. به قصد رجاء ثواب اشكالى ندارد، از باب ذكر مطلق ثواب هم دارد.
قصر صلاة
سؤال 100: در مورد مسأله «قصر صلاة» نظريهاى به محضر مبارك حضرت عالى ارائه مىگردد و بر اساس آن نماز مسافر حكم ديگرى به خود مىگيرد. اگر چنانچه نظريه مذكور مورد قبول حضرت عالى قرار گرفت خواهشمند است كه بيان فرمائيد، در غير اين صورت مستدعى است آن فقيه بزرگوار بذل عنايت فرموده، پاسخى فقهى ـ استدلالى ارائه فرمائيد، چنانكه سيره علماء و فقهاء بزرگوار شيعه براساس پاسخگوئى مستدل به طلاب علوم دين بوده است. پيشاپيش از بذل عنايت آن جناب كمال تشكر و قدردانى را دارم.
در آيه 101 سوره مباركه نساء مىخوانيم:
«و اذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلاه ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا ان الكافرين كانوا لكم عدوا مبينا»
در مورد آيه شريفه، توجه به چند نكته لازم است:
1 ـ «اذا» در اين آيه شريف، ظرفيه شرطيه بوده و «ضربتم فى الارض» ظرف است.
2 ـ «ضربتم فى الارض» فقط ظرف است.
پس طبق دلالت آيه قصر، در ظرف «ضربتم فى الارض» اگر موضوع متحقق شد، حكم نيز جارى مىشود، يعنى در ظرف «ضربتم فى الارض» اگر خوف وجود داشت، حكم قصر صلاة وجود دارد.
3 ـ از طرف ديگر «ان تقصروا من الصلاه» قصر از جنس نماز را مطرح مىكند زيرا «ال» در «الصلاه»، «ال» جنس است و در نتيجه تمام نمازها را در بر مىگيرد. پس طبق دلالت آيه شريفه، قصر صلاه تمام نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى و چهارركعتى را شامل مىشود.
پس حكم وجود خوف، قصر از صلاه است و معنا ندارد كه در حالت عدم وجود خوف هم، حكم قصر از صلاه وجود داشته باشد، زيرا «ان خفتم» با «ان لم تخافوا» تناقض دارد و نمىشود «ان خفتم» حكم قصر از صلاه را داشته باشد و «ان لم تخافوا» نيز حكم قصر از صلاه را داشته باشد! و بر طبق دلالت آيه شريفه، «ضرب فى الارض» به خودى خود، موضوعيتى براى قصر صلاه ندارد بلكه «ضرب فى الارض» در آيه شريفه، فقط ظرف حصول براى موضوع است كه به آن اشاره نموديم و از اين جهت «ضرب فى الارض» در اين آيه شريفه، نظير «او على سفر» در آيه 6 سوره مباركه مائده است كه: «ان كنتم مرضى او على سفر... فلم تجدوا مآءً فتيتمموا صعيدا طيبا» پس چنانكه بر طبق اين آيه شريفه، «او على سفر» در تيمم بدل از وضو و غسل، به خودى خود موضوعيتى ندارد بلكه ملاك، «فلم تجدوا مآءً» مىباشد، همينطور در آيه قصر هم، «ضرب فى الارض» به خودى خود موضوعيتى براى قصر صلاه ندارد. و در نتيجه، با پيدايش موضوع كه «ان خفتم» است حكم نيز جارى مىشود كه «ان تقصروا» من الصلاه» و چون بر طبق آنچه كه گفته شد، ملاك قصر صلاه حصول خوف است، پس اين خوف در هر يك از نمازها كه به وجود آمد، حكم قصر صلاة نيز به وجود مىآيد كه اين خود بر طبق قاعده عقلى و فقهى و كلى دوران امر ميان اهم و مهم است كه با پيدايش خوف، قصر از صلاة مىكنيم. پس بر طبق دلالت منطوق آيه قصر، قصر صلاه در حالت خوف وجود دارد و بر طبق دلالت مفهوم آيه قصر، قصر صلاه در اختصاص و انحصار حالت وجود خوف است.
اگر گفته شود كه «ان خفتم» در آيه قصر، قيد غالبى و نوعى است در پاسخ مىگوئيم:
اولاً چنانكه گفته شد، «ضرب فى الارض» در آيه قصر، فقط ظرف است يعنى فقط ظرف حصول حكم براى موضوع است كه قبلاً به آن اشاره نموديم و گفته شد كه ظرف غالبى بوده و مقدمه حصول خوف است.
ثانيا با ملاحظه سياق آيات 101 و 102 و 103 سوره مباركه نساء معلوم مىشود كه محصور بحث حالت خوف است و در نتيجه معلوم مىشود كه در اين آيات، خوف، محور اصلى است و در نتيجه در آيه 101 سوره نساء ـ يعنى آيه قصر ـ خوف شرط اصلى است و خوف در اين آيه شريفه اصالت دارد.
ثالثا در آيه 102 سوره نساء آمده است كه «و اذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلاه فلتقم طائفه منهم معك» و اين آيه شريفه على الظاهر مسوقة لبيان كيفيه صلاه الخوف مع عدم التعرض فيها له و انما فهم ذلك من ارجاع الضمير الى المذكورين فى آيه القصر فيستكشف من ذلك ان موضوع الحكم لشرعية القصر هم الخائفون من العدو.
رابعا در آيه 103 سوره مباركه نساء آمده است: «فاذا اطمأنتم فاقيموا الصلاه» و «فاذا اطمأننتم» در اين آيه شريفه، در مقابل «ان خفتم» در آيه 101 سوره نساء يعنى آيه قصر مىباشد همچنانكه «فاقيموا الصلاة» در اين آيه شريفه در مقابل «ان تقصروا من الصلاة» در آيه قصر مىباشد. نتيجه اينكه معناى آيه شريفه كه مىفرمايد «فاذا اطماننتم فاقيموا الصلاه» اين است كه با برطرف شدن خوف، ديگر قصر از صلاه نكنيد.
و بالاخره اينكه امر بين وجود يا عدم وجود خوف دوران دارد كه اگر خوف وجود دارد بر طبق دلالت آيه قصر، حكم آن قصر از صلاه است و اگر خوف وجود ندارد، بر طبق دلالت آيه 103 سوره نساء، حكم آن عدم قصر از صلاه است.
اگر گفته شود كه «فاذا اطمأننتم» در آيه 103 سوره نساء در مقابل «اذا ضربتم فى الارض» در آيه 101 سوره نساء است در پاسخ مىگوئيم:
1 ـ با ملاحظه سياق آيات 101 و 102 سوره نساء مىبينيم كه محور اصلى بحث، خوف است و اين خوف است كه اصالت دارد: «اذا ضربتم فى الارض... ان خفتم»، و اذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلاه فلتقم طائفة منهم معك و ليأخذوا اسلحتهم ودّ الذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميله واحده» و در آيه 103 سوره نساء مىفرمايد كه «فاذا قضيتم الصلاه فاذكروا اللّه..» به دنبال آن مىفرمايد كه «فاذا اطمأننتم فاقيموا الصلاه» كه اشاره دارد به اينكه پس از پايان يافتن خوف ـ كه از آيه 101 تا عبارت «فاذا قضيتم الصلاه» در آيه 103 همواره ذكر شده بود چه به صورت ذكر خود خوف و چه به صرف ذكر نماز در حال خوف ـ ديگر قصر از صلاه نبايد كرد كه «فاقيموا الصلاه»
پس ملاحظه سياق آيات به ما مىفهماند كه محور اصلى بحث در آيات 101 و 102 و 103 سوره نساء خوف و احكام نماز در آن حال است.
2 ـ «فاقيموا الصلاه» در آيه «فاذا اطمأننتم فاقيموا الصلاه» به معناى انجام نماز به صورت كامل و با تمام شرايط آن است. اكنون اين سؤال مطرح مىشود كه «فاقيموا الصلاه» در مقابل چه چيزى است؟ و مگر جايى، نماز بدون انجام تمام شرايط آن خوانده مىشده است؟ با ملاحظه آيه 101 سوره نساء مىبينيم كه مىفرمايد «ان تقصروا من الصلاه ان خفتم» و نتيجه اينكه «فاقيموا الصلاه» در مقابل «ان تقصروا من الصلاه» است پس نتيجه مىگيريم كه «فاذا اطمأننتم» نيز در مقابل «ان خفتم» مىباشد.
3 ـ اينكه گفته شود كه «فاذا اطمأننتم» در مقابل «اذا ضربتم فى الارض» مىباشد قابل قبول نيست زيرا در مقابل «اذا ضربتم فى الارض» بايد «فاذا رجعتم» مىآورد نه «فاذا اطمأننتم» پس از همين جا پى مىبريم كه «فاذا اطمأننتم» قطعا در مقابل «ان خفتم» است و مراد از آن برطرف شدن خوف است نه بازگشت از «ضرب فى الارض».
4 ـ سؤال مىكنيم كه آيا اطمينان و آرامشى كه پس از برطرف شدن خوف به وجود مىآيد، اطمينان نيست؟!!
بسيار واضح و روشن است كه انسان دو حالت دارد: يا حالت خوف و يا حالت عدم خوف.
اگر حالت عدم خوف داشته باشد همان حالت آرامش و اطمينان است و بالاخره اينكه پس از هر خوفى، آرامشى است و در نتيجه بسيار روشن است كه «فاذا اطمأننتم» به معناى حصول آرامش و اطمينان پس از خوفهاى ذكر شده در آيات 101 و 102 سوره نساء است.
5 ـ بسيار واضح و روشن است كه صرف «ضرب فى الارض» سبب عدم آرامش و اطمينان نمىگردد بلكه چه بسا خود، سبب حصول آرامش و اطمينان بيشتر گردد پس «فاذا اطمأننتم» نمىتواند در مقابل «اذا ضربتم فى الارض» باشد.
6 ـ در زبان فارسى هم اطمينان و آرامش پس از خوف وجود دارد و گفته مىشود مثلاً مىگوئيم: «در مسافرت كه بودم دزدان به كاروان ما حمله نمودند اما من خود را از آنان مخفى نمودم سپس هنگامى كه مطمئن شدم...».
خامسا غالبى بودن «ان خفتم» نياز به دليل و قرينه دارد و به عبارت ديگر ما هيچ دليل و قرينهاى نه در سياق اين آيات و نه در كل قرآن كريم نداريم كه از او بشود استفاده نمود كه «ان خفتم» شرط اصلى قصر صلاه است و لااقل اينكه مسافرت داراى خوف، حكم قصر از صلاه را دارد و البته كه ظواهر قرآن كريم حجت مىباشند. البته جمع زيادى از علماء و فقهاء و مفسرين، خود اعتراف نمودهاند كه از ظاهر آيه شريفه چنين استفاده مىشود كه مسافرت داراى خوف، حكم قصر از صلاه را دارد. اگر گفته شود كه در آيه قصر «اذا ضربتم فى الارض» يك شرط مستقل و «ان خفتم» هم يك شرط مستقل براى قصر صلاه است در پاسخ مىگوييم: علاوه بر ادلهاى كه براى رد نظريه غالبى بودن «ان خفتم» ذكر نموديم عرض مىشود كه اولا اگر «اذا ضربتم فى الارض» شرطى مستقل از «ان خفتم» بود لازم بود كه آيه شريفه به صورت زير باشد: «اذا ضربتم فى الارض... ان تقصروا من الصلاه و ان خفتم».
در حاليكه آيه شريفه نفرموده است كه «و ان خفتم». بله اگر «و ان خفتم» فرموده بود در اين صورت مىتوانستيم بگوئيم كه «اذا ضربتم فى الارض» شرطى مستقل از «ان خفتم» است، ثانيا اگر «اذا ضربتم فى الارض» شرطى مستقل از «ان خفتم» بود در اين صورت جواب «ان خفتم»، محذوف بوده و در تقدير خواهد بود در حاليكه اصل، عدم تقدير است. اگر گفته شود كه آيه قصر مربوط به صلاه خوف است و ربطى به صلاه مسافر ندارد در پاسخ مىگوئيم: آنچه ثابت و مسلم است اين است كه نماز در وطن در حالت عادى و معمولى، 17 ركعت است به اين صورت كه نماز صبح 2 ركعت، نماز مغرب 3 ركعت، و نمازهاى ظهر و عصر و عشاء هر كدام 4 ركعت است. حال مىخواهيم ببينيم كه آيا اين نمازها، در جايى قصر مىشود يا خير؟
به قرآن كريم كه اولين دليل شرعى و اسلامى است مراجعه مىكنيم. مىبينيم كه قرآن كريم قصر صلاه را در انحصار و اختصاص حالت خوف مىداند كه اگر خوف وجود دارد، حكم آن قصر از صلاه است و اگر خوف وجود ندارد، حكم آن عدم قصر است. پس قرآن كريم قصر صلاه را در انحصار و اختصاص حالت خوف مىداند. نتيجه اينكه نمازها فقط در حالت خوف، قصر مىشود و نه در حالت ديگر.
نتيجه اينكه چون قرآن كريم، مسئله قصر صلاه را به صورت «حصر» و انحصار و اختصاص مطرح مىكند كه قصر صلاه فقط در حال خوف وجود دارد، پس هيچ چيز نمىتواند با اين انحصار قرآنى، مقابله كند و البته كه سنت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و ائمه اطهار قطعا موافق و مطابق با قرآن است. از همين رو است كه روايات را بر قرآن كريم عرضه مىكنيم و آنچه را كه موافق با قرآن كريم است مىگيريم. البته در معناى «ضرب فى الارض» اختلاف شده است. اكثر علماء، آن را به معناى مسافرت نمودن دانستهاند. بعضى مثل مرحوم آيت اللّه العظمى خوئى «ره» آن را به معناى حركت در هنگام قتال گرفتهاند. بعضى نيز آن را به معناى حركت سخت و دشوار و داراى مشقت دانستهاند.
لكن اولاً نص آيه شريفه «ضرب فى الارض» است و نه «سفر» و در آيه شريفه فرموده است كه «اذا ضربتم فى الارض» و نفرموده است كه «اذا سافرتم» يا «اذا مشيتم» و معلوم است كه «ضرب فى الارض» كه زدن در زمين است، يعنى پا زدن در زمين است، كنايه از حركت داراى مشقت و دشوارى است و نه صرف حركت نمودن تا چه رسد به صرف مسافرت، پس «ضرب فى الارض» هم شامل حركت دشوار در وطن مىشود و هم شامل حركت داراى مشقت در حضر مىشود و هم شامل حركت داراى سختى و دشوارى در سفر مىگردد. زيرا چنانكه گفته شد معناى «ضرب فى الارض» كه زدن در زمين است، پيمودن با سختى و مشقت است و چنين پيمودن و حركتى، هم مىتواند در وطن صورت گيرد و هم در سفر، اما «ضرب فى الارض» در آيه قصر به معناى حركت در هنگام قتال نمىتواند باشد زيرا اولاً اين سخن در اثر وجود «ان خفتم» در آيه قصر ذكر شده است نه اينكه لغت «ضرب فى الارض» را معنا نموده باشد و ثانيا در آيه قصر ذكر شده است نه اينكه لغت «ضرب فى الارض» را معنا نموده باشد و ثانيا در آيه 20 سوره مزمل مىفرمايد «و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه...» و مشاهده مىكنيم كه در اين آيه شريفه، براى كار دشوارى مانند تجارت از تعبير «ضرب فى الارض» استفاده شده است. بالاخره اينكه «ضرب فى الارض» به معناى حركت در هنگام قتال نيست بلكه به معناى «پيمودن با سختى و مشقت» است.
البته قابل ذكر است كه حتى اگر «ضرب فى الارض» به معناى صرف مسافرت نمودن باشد يا به معناى حركت در هنگام قتال باشد، باز هم مباحث ما به قوت خود باقى است زيرا چنانكه گذشت «ضرب فى الارض» فقط ظرف است يعنى ظرف حصول «ان تقصروا من الصلاه» براى «ان خفتم» است و چنانكه گذشت ملاك قصر صلاه··· وجود حالت خوف است.
البته در ميان احاديث، رواياتى وجود دارد كه قصر صلاه را در حالت وجود مشقت مطرح مىكند كه در باب 3 از ابواب صلاه مسافر در كتاب وسائل الشيعه ذكر شده است مانند صحيحه فضلاى ثلاثه: محمد بن على بن الحسين باسناده عن معاويه بن عمار انه قال لابى عبداللّه عليهالسلام : «انّ اهل مكه يتمّون الصلاه بعرفات قال عليهالسلام : ويلهم اوويحهم و اىّ سفر اشدّ منه لا، لاتتم» و آخرين حديثى كه در باب 3 از ابواب صلاه مسافر در وسائل الشيعه، قيد مشقت را دارد، اين حديث است: حديث 12: محمد بن محمد بن المفيد فى (المقنعه): قال: قال عليهالسلام : «ويل لهولاء الذين يتمّون الصلاه بعرفات اما يخافون اللّه فقيل له فهو سفر؟ فقال عليهالسلام و اىّ سفر اشدّ منه». و قابل توجه اينكه نصّ حديث اين است كه «اىّ سفر اشدّ منه» و «اشدّ» اسم تفصيل است يعنى حتما بايد قصر صلاه در مسافرتهاى داراى شدّت و مشقّت زياد صورت گيرد و نه هر مسافرتى و نتيجه اينكه اين روايات چون موافق با آيه قصر مىباشند قطعا مورد پذيرش هستند. بالاخره اينكه در روايات هر جا ذكر «قصر صلاه» شده، قطعا مراد از آن بايد قصر صلاه در حالت خوف باشد. اگر در حديثى قصر صلاه در غير حالت خوف وارد شده است، آن حديث را به قرآن كريم عرضه مىكنيم و در نتيجه مقبول نخواهد بود.
و بالاخره اينكه حتى يك نص حديثى نداريم كه قيد عدم خوف را براى عموميت قصر صلاه در سفر مطرح كرده باشد و به فرض نبودن قيد خوف در روايات، دليل عدمش نيست بلكه روايات با توجه به آيه قصر، حمل و توجيه به حالت وجود خوف مىگردند و مىتوان گفت كه حتى اگر به فرض در روايات، قصر صلاه در مطلق سفر ذكر شده باشد، چون در آيه قصر، قصر صلاه در انحصار و اختصاص حالت وجود خوف است، پس مطلق را حمل بر مقيد و در نتيجه مراد از قصر صلاه در روايات، قصر در حالت وجود خوف است و بالاخره اينكه روايات ناظر به آيه شريفه قصر بوده و در نتيجه مراد از قصر صلاه در روايات، قصر در سفر داراى خوف بوده است.
و بالاخره اينكه روايات خود بر 3 دسته مىباشند: 1 ـ روايات 4 فرسخ 2 ـ روايات مسيره يوم 3 ـ روايات مشقت «اىّ سفر اشدّ منه» و اين 3 دسته با هم اختلاف دارند مگر آنكه دسته اول، دوم را حمل بر دسته سوم كنيم كه مشقتى در كار باشد در اين صورت با توجه به آيه قصر، قصر در حالت خوف خواهد بود چنانكه روايت مىفرمايد «اى سفر اشدّ منه» و البته بسيار واضح است كه سفرهاى داراى مشقت زياد، طبعا خوفناك مىباشند كه خوف يا قبل از حصول مشقت زياد وجود دارد و يا همراه با حصول مشقت به وجود مىآيد و يا بعد از پيدايش مشقت به وجود مىآيد. (چه خوف بر جان، چه خوف بر دين، چه خوف بر مال و چه خوف بر ناموس)
اگر گفته شود كه بر طبق دلالت آيات شريفه، قصر صلاه در ابتدا در حالت مسافرت داراى خوف بوده است لكن بعدا اين حكم، توسعه پيدا نمود و شامل مسافرتهاى بدون خوف هم گرديد در پاسخ مىگوييم:
اولاً چنانكه گذشته قرآن كريم قصر صلاه را در انحصار و اختصاص حالت وجود خوف دانسته است و هر روايتى كه با آن معارض باشد قطعا مقبول نيست.
ثانيا اينكه (بعدا اين حكم توسعه پيدا نمود) از كجا به دست آمده است؟ و به عبارت ديگر اين توسعه موضوع قصر صلاه از كجا به دست آمده است؟
پس ناچارا بايد اين توسعه مورد ادعا، از طرف روايات صورت گرفته باشد در اينجا مىگوئيم كه چون قصر صلاه به حكم صريح قرآن كريم در انحصار حالت خوف است پس هرگز نمىتواند اين (حصر قرآنى) را از بين ببرد و صرف مسافرت را هم سبب قصر صلاه بداند.
زيرا هرگز روايات نمىتوانند حكم صريح قرآن كريم كه انحصار قصر صلاه به حالت وجود خوف است را نسخ كنند. زيرا در علم اصول ثابت نموديم كه هرگز روايات و سنت نمىتوانند حكم موضوعى انحصارى قرآن كريم را نسخ كنند.
پس سنت قطعا موافق با اين حكم صريح و انحصارى قرآنى است كه انحصار قصر صلاه به حالت وجود خوف است.
ثالثا روايات «اى سفرٍ اشدّ منه» قصر صلاه را در مسافرتهاى داراى مشقت زياد مطرح مىكند و طبعا قبل از مشقت زياد، يا همراه با آن و يا بعد از آن خوف وجود دارد. و حتى اگر 3 دسته روايات فوق، قابليت جمع شدن با يكديگر را به صورتى كه ذكر نموديم، نداشته باشند، طبعا تعارض خواهند داشت كه در اين صورت لازم است كه آنها را به حكم روايات متواتر، عرضه بر قرآن كريم كنيم كه در اين صورت طبعا روايات «اىّ سفرٍ اشدّ منه» به خاطر موافقت با قرآن مقبول خواهند بود. همچنين اينكه در روايات، «قصر صلاه» ذكر گرديده است طبعا ناظر به آيه قصر بوده و چون آيه قصر، «قصر صلاه» را در انحصار حالت خوف مىداند، پس روايات نيز حمل و توجيه به حالت وجود خوف مىگردند.
بالاخره اينكه حكم صريح و خصوصى قرآن كريم، مبنى بر انحصار قصر صلاه به حالت وجود خوف، تا دامنه قيامت به انحصار خود باقى است كه اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: «و كتاب اللّه بين اظهركم ناطق لا يعبا لسانه» و از طرف ديگر فرمود: «و تمسك بحبل القرآن و استنصحه و احلّ حلاله و حرّم حرامه» نتيجه اينكه صرف مسافرت هرگز سبب قصر از صلاه نيست. اگر گفته شود كه اجماع وجود دارد مبنى بر اينكه صرف مسافرت سبب قصر صلاه است در پاسخ مىگوئيم:
اولاً اجماع محصل غير قابل تحصيل است و اجماع منقول هم به سرنوشت آن دچار است، ثانيا اجماع محتمل المدركيّه حجّت نيست و قابل استناد نمىباشد تا چه رسد به اجماع مقطوع المدركيّه و در مسأله قصر صلاه، اگر هم به فرض اجماعى وجود داشته باشد، اجماع مقطوع المدركيّه خواهد بود و قطعىترين مدرك آن، آيه قصر است و از جمله شواهد اينكه مرحوم شيخ طوسى (ره) در كتاب خلاف در مسأله نماز مسافر، به آيه قصر تمسك جسته است. و اگر هم به فرض، مدرك اجماع، روايات باشد، بحث مربوط به روايات را هم اشاره نموده و ذكر كرديم.
ثالثا اجماع مورد ادعا، غاية الامر معارض با قرآن كريم خواهد بود و در اين صورت قطعا اجماع را با قرآن كريم مىسنجيم نه قرآن كريم را با اجماع و نتيجه آنكه اجماع ذكر شده به علت مخالفت با قرآن كريم، قطعا حجيت نداشته و مقبول نخواهد بود چرا كه به تعبير امام على عليهالسلام : «و كتاب اللّه بين اظهركم ناطق لا يعيا لسانه». و بالاخره اينكه بر طبق دلالت قرآن كريم، اين حكم ـ يعنى اختصاص و انحصار قصر صلاه به حالت خوف ـ از ضروريات دين مبين اسلام خواهد بود.
نكته ديگر اينكه طبعا مسافرت بسيار بيشتر از خوف اتفاق مىافتد. اكنون سؤال مىكنيم كه اگر صرف سفر داراى حكم قصر از صلاه بود، چرا قران كريم آن را ذكر نكرد و اصلاً اشارهاى به آن نفرمود اما از طرف ديگر تصريح بر قصر صلاه در حالت وجود خوف نمود آيا لازم نبود كه بر طبق قاعده فقهى و كلى و عقلى دوران امر ميان اهم و مهم، لااقل يك آيه در قرآن كريم راجع به قصر صلاه مجرد مسافرت، وارد مىشد؟ به لحاظ كثرت تحقق موضوع دارد و در نتيجه بايد بيشتر روى آن تأكيد مىگرديد.
نتيجه اينكه به حسب دلالت منطوق آيات 101 و 103 سوره مباركه نساء و مفهوم آيه 101 سوره نساء قصر صلاه در انحصار حالت خوف است و اين خوف بر طبق قاعده دوران امر ميان اهم و مهم، در هر نمازى كه به وجود آيد سبب قصر صلاه مىگردد و «ان تقصروا من الصلاه» هم كه قصر از جنس نمازها را بيان كرده و در نتيجه تمام نمازها را شامل مىشود خود دليل قرآنى ديگرى بر اين مطلب است.
روايات «اىّ سر اشدّ منه» كه در باب 3 از ابواب صلاه مسافر در كتاب وسائل الشيعه وارد شده است نيز خود از ادله روايتى و سنتى، براى اثبات انحصار و اختصاص قصرصلاه به حالت وجود خوف است چرا كه قبل يا همراه يا بعد از هر مشقت شديد، خوف وجود دارد (چه خوف بر جان، چه خوف بر دين، چه خوف بر مال، چه خوف بر ناموس و چه خوف بر آبرو) و معلوم است كه اجماع و... نقشى در برابر قرآن و حديث ندارد.
جواب: خدمت برادر عزيز و گرامى پس از سلام و تحيات وافره:
1 ـ خوف در آيه قصر صلوة در قرآن، خوف از دشمن است و شامل خوف مشقت نمىشود. (آيه قرآن تقريبا صريح است)
2 ـ قصر در قرآن در همه نمازها ذكر نشده است بلكه قصر از طبيعت صلوة است لاكل فرد منها.
3 ـ دليل قصر نماز مسافر، روايات است نه قرآن، قرآن هم دستور داده: «ما اتاكم الرسول فخذوه»، و حديث ثقلين. هم تأكيد كرده كه قرآن بدون اهلبيت قرآن نيست. همانطور كه در رساله اينجانب و برخى ديگر آمده قصر هم در خوف است و هم در سفر.
4 ـ آيه مفهوم ندارد كه نفى از غيرخوف كند و به فرض چنين باشد ظهورش خفيف است و روايات را نفى نمىكند. انصاف بدهيد اينهمه روايات قصر نماز در ارتباط با مكان و مسير ، نه زمان و نه خوف، آيا مىتوان با يك مفهوم ضعيف، دست از اينهمه روايات برداشت؟ با وجود اصرار قرآن بر اخذ بما أتى الرسول و با حديث ثقلين؟!
5 ـ اينطور نيست كه همه جا مقيد مقدم بر مطلق باشد، ميزان ظهور است و هر كسى در امثال مقام اين مطلب را مىفهمد.
6 ـ فقه صرف يك بحث اطلاق و تقيد نيست، صدها فوت و فن تخصّص دارد. بايد حتما نزد بزرگان سالها تلمذ نمود.
7 ـ جسارت نباشد، اگر كسى خيال كند كه بيش از همه فقهاء يا مشهور فقهاء همه اعصار مىفهمد بايد در فهم خود شك كند.
8 ـ تمسك به اجماع نمىكنيم بلكه به روايات، ليكن فهم اصحاب از روايت، بدون شك يكى از مؤيدات قويه (به تعبير مرحوم امام) يا دليل (به تعبير مرحوم اصفهانى) مىباشد، به تعبير مرحوم بروجردى اصحاب بطانه فقه هستند و ما در برون.واقعيت اين است كه ائمه از ائمه گرفتهاند و فقهاء از اصحاب ائمه. و قصر «صلوة» مسافر از قطعيات اين مسائل مأخوذه مىباشد.
9 ـ مثل فقه جديدى كه برخى به ظاهر معتقد شدهاند مثل كسى است كه در جلو منزلى عبور كرده و صدائى بشنود بگويد فلان منزل دعوا بود، ولى اهل منزل مىدانند كه بحث ديگرى بوده است.
10 ـ هر گونه پيروى از اين روش جديد ـ تشكيك در مسائل مسلّمه فقه ـ مسلما موجب ضعف اعتقاد مردم مىشود.
11 ـ هر كلمهاى كه در موضوع حكم بيايد ظاهر در قيديت است و اگر نبود روايات ما كه به حكم قرآن بايد به آنها عمل نمود كلمهاى را قيد مىگرفتيم. در تيمم روايات داريم.
12 ـ اين حرف هم كه اجماع در برابر قرآن ارزش ندارد، در صورتى صحيح است كه دلالت قرآن قطعى باشد نه ظهور، در اصل، و استمرار، و در اطلاق.
13 ـ ضرب فى الارض مطلق پا به زمين زدن است و بديهى است كه منظور بطور در جا نيست! پس حركت و رفتن منظور است، مشقت هم ذكر نشده است، در آيه تجارت هم همينطور است، هر تجارتى كه مشقت ندارد، حتى تجارت در سفر.
14 ـ اينكه گفتهايد هر مشقتى خوف هم همراه دارد، درست نيست، مشقت غير از خوف است. و هر سختى همراه خوف و ترس نيست و اين بديهى است.
15 ـ روايت اشد، اشاره به خوف ندارد، شدت در هر چيز كمال همان چيز را ميرساند چنانكه شدت بياض يعنى سفيدتر بودن و همين طور چيزهاى ديگر، روايات مزبور مىخواهد بگويد: مگر در صدق سفر چه چيزى دخالت دارد كه در سفر به عرفات نيست، آن يك سفر درست و حسابى است. شاهد كلام هم اينكه راوى سؤال كرد: آيا اين يك سفر است؟ يعنى سؤال از صدق سفر است نه چيز ديگر، حضرت هم همان را جواب داد يعنى مسلما سفر است، و در صدق سفر چه چيزى بايدباشد كه در آن نيست.
16 ـ ضمنا روايات عرض بر قرآن و طرح مخالف، تخالف تبايين را مىگويد نه اطلاق و تقييد و شبه آن را، اگر قرآن صريحا بگويد: القصر منحصر فى الخوف، و روايات بگويد: لا ينحصر فى الخوف، اين تعارض، تباين است، نه اينطور كه يكى مىگويد: در خوف قصر است، ديگرى بگويد: در مطلق سفر قصر است. و شما خود مىدانيد كه در قرآن كلمه: انحصار نيست، شما با مقدمات ذكر شده مىخواهيد استفاده حصر كنيد.
17 ـ استفاده حصر، بيشتر از مفهوم شرط خواستيد بدست آوريد و اين در صورتيستكه شرط، مفيد عليت منحصرة باشد. در بحثهاى علم اصول بحثهاى زيادى در اين زمينه است. با اين همه حرف، خيلى تعجب است كه ادعا كرديد انحصار قصر صلوة از ضروريات اسلام است!! گويا معنى ضرورى بودن برايتان روشن نيست!! ضرورى از قطعى بودن هم بالاتر است!
بوسيدن مهر
سؤال 101: آياى بوسيدن « مُهر » بعد از پايان نماز وجه شرعى دارد؟
جواب: دليلى براى آن نيافتم. اين معنى آمده كه دست به مهر بكشد و بر صورت و دستها و سينه بكشد.
تعقيبات نماز
سؤال 102: محضر مبارك... سلام عليكم
اينكه در تعقيب نماز هنگام قرائت آية الكرسى،دستها را روى چشم مىگذارند،آيا وجه شرعى دارد؟
جواب: «در كتاب منلايحضرهالفقيه مرحوم صدوق آمده كه: كسيكه از چشم خود ناراحتى دارد بعد از نماز آية الكرسى بخواند». و قاعدتا بايد در چنين مواردى دست به محل درد كه دعا براى آنست گذارده شود.
چادر نماز
سؤال 103: از آنجا كه بعضى از زنان با چادر سفيد نماز مىخوانند، لطفا بفرمائيد در صورتى كه اين چادر نماز باشد و بدن زن از زير چادر نمايان باشد (اعم از اينكه نامحرم حضور داشته باشد و يا حضور نداشته باشد) چه حكمى دارد؟
جواب: اگر بدن پيدا نيست ـ حتى شبح خود بدن احتياطا ـ اشكال ندارد.
احكام مسافر
سؤال 104: با عرض سلام به حضور مرجع گرانقدر شيعه...
اينجانب دانشجوى دانشگاه پيام نور دليجان مىباشم كلاسهاى ما به گونهاى مىباشد كه در هفته دو روز و برخى مواقع در ماه به 4 و 5 بار مىرسد با اين توصيفات، وضعيت نماز و روزه ما چگونه مىباشد. ضمنا خوابگاه نداريم و اينكه بعضى روزها تا ظهر و بعضى روزها تا عصر در دانشگاه هستيم. با آرزوى قبولى طاعات و عبادات شما.
جواب: بنظر اينجانب با صرف دو بار سفر نزديك، عنوان دائم السفر نداريد، ضمن اينكه دليجان هم چون جايگاهى نداريد حكم وطن شما را ندارد اگر شك هم بكنيد حكم قبل از اين حالت را جارى مىكنيد يعنى مسافر هستيد.
سؤال 105: بسمهتعالى محضر مبارك مرجع عاليقدر... سلام عليكم
به عرض مىرساند: اينجانب حاج عبداللّه... ساكن بندر امام خمينى بدليل اينكه شغلم اقتضاء مىكند لااقل هفتهاى دو الى سه بار مجبورم از حد ترخص خارج شده و به مسافرت راه دور بروم. به نظر حضرتعالى تكليف نمازها و روزههاى من چه مىشود؟
جواب: اگر مدتى هفتهاى سه بار رفتهايد بعدا هفتهاى دو بار، و يا يك بار. اگر سفر دور است مثل تهران، مشهد با ماشين كافى است و نماز شما تمام و روزه صحيح است.
نماز آيات
سؤال 106: « فاسئلو أهل الذكر إن كنتم لا تعلمون »
آيا پسلرزه نياز به نماز آيات دارد؟
جواب: معمولاً پس لرزه به لرزه با فاصله هرچند كم با زمين لرزه قبلى گفته مىشود، در اين صورت آرى نماز دارد.
سؤال 107: حضور محترم... سلام عليكم
احتراما به اطلاع مىرسانم روز سه شنبه 19 خرداد 1383 سياره زهره از جلوى خورشيد عبور خواهد نمود باعث گرفتگى جزئى قسمتى از خورشيد مىشود، آيا در اين حالت نماز آيات واجب است يا نه؟ آيا مىتوان نماز آيات را خواند؟موفق و مؤيد باشيد مهدى ...
جواب: اگر گرفتگى به طورى است كه عامه مردم مىتوانند ببينند، نماز واجب است. ليكن اگر فقط برخى متخصصين آن هم با وسائل امكان رؤيت دارند واجب نيست و ظاهرا اينطور مىباشد.
سؤال 108: بسماللّهالرحمنالرحيم محضر مبارك مرجع... سلام عليكم
با اداى احترام به اطلاع مىرساند با توجه به پيشرفت جامعه بشرى و افزايش سطح بينش وى و سفر به مناطق جديد، مسايلى پيش آمده كه خواستار جواب شرعى آن براى آشنايى بيشتر مردم با احكام اسلامى و عمل بر طبق احكام الهى مىباشم.
1 ـ با توجه به گسترش فنآورى اطلاعات آيا افرادى كه به اين وسيله به بررسى آيات الهى همچون كسوف و خسوف و مسائلى از اين قبيل مىپردازند و از كيلومترها فاصله تصوير زنده اين رويدادها را دريافت مىكنند، لازم است نماز آيات بخوانند؟
2 ـ در برخى از مناطق كره زمين شرايط جغرافيايى طورى است كه ماه تا شب 14 ديده نمىشود، در اين مناطق در چه موقعى ماه مبارك رمضان شروع و تمام مىشود؟
جواب: جناب آقاى مهدى...
1 ـ اگر كسوف و خسوف در منطقه افق خويش را، مىبينند نماز آيات را بخوانند.
2 ـ از طريق سائر مناطق مىتوان اصل ماه رمضان را تشخيص داد و اما حلول ماه يعنى شب اول را: تا يقين ندارند مىتوانند طبق حالت گذشته عمل كنند ولى يقينا پس از گذشت يكى دو روز از ماه، طبق مناطق ديگر، يقين مىكنند كه آنجا هم رمضان شده است.
سؤال 109: آيا پس لرزه نياز به نماز آيات دارد؟
جواب: آرى، مگر اينكه كاملاً پيوسته و متصل به زلزله اصلى باشد كه با هم يكى حساب شوند در آن صورت يك نماز آيات كافى است.
[1] «معلقات عروه 4 جلد است در قم انتشارات دارالفكر ،تلفن 733645 و نيز دفتر تبليغات حوزه موجود است قبلاً هم بشما عرض شد همان انتشارات سپاه مى تواند از قم براى شما بياورد .»