سؤال : 1 ـ شخصى در زمان آيت الله العظمى مرعشى نجفى مبلغ 000،220 تومان داشته و در آن زمان به فرمودة آقا حج بر وى واجب بوده ولى شخص توان رفتن را نداشته .حالا يك خانة كلنگى دارد و مبلغ 000000،4 تومان دارد كه در بانك گذاشته و از سود آن خرج زندگى را تأمين مي كند. الف ) آيا از سود پولى كه به وى مى رسد ميتواند به كربلا و زيارت هاى ديگر برود آيا حلال است و زيارت قبول است؟
ب ) آيا دختر وى كه از طرف وى به مكه رفته قبول است و ديگر وظيفه اى مبنى بر وجوب رفتن به مكه ندارد ؟
جواب : 1 ـ قراردادهاى بانك فعلاً در سطح قرارداد ،اگرطبق قرار عمل كنند ،اشكالى ندارد، و اگر شك كنيد حمل بر صحت كنيد ،و بنابراين سود بانكى هم حلال است و زيارت قبول است انشاء الله تعالى .
2 ـ در زمانيكه دختر وى از طرف ايشان به مكه رفته و حج بجا آورده است اگر وى توان رفتن نداشته و اميد نداشته كه بعداً هم بتواند حج انجام دهد از وى كفايت مى كند و ديگر به عهدة وى نيست.
سؤال : 2 ـ به نظر شما ثواب كدام يك از موارد زير بيشتر است ؟
الف ) كمك به نيازمندان و عمران آبادى محل . ب ) براي چندمين بار به سفرهاى زيارتى ـ سياحتى رفتن .
جواب : سفر عمره و حج و زيارت ائمه خصوصاً امام حسين (ع) و امام رضا (ع) ثواب بيشترى دارد مگر اينكه جان كسى در خطر باشد از نظر گرسنگى و غير آن كه در آنصورت بايد او را نجات داد .
سؤال : 3 ـ آيا طواف مخصوص كعبه است ؟طواف بر دور ضرايح ائمه معصومين جايز است ؟
جواب : اشكالى ندارد بلكه به عنوان احترام و محبت ثواب دارد .
سؤال 4: محضر مبارك حضرت آيةاللّه گرامى «مد ظله»
سلام عليكم
1 ـ در فتواى فقها، استحباب سعى وارد نشده است، آيا سعى استحباب نفسى دارد يا نه؟ و در موردى كه سهوا سعى را اضافه به جاى آورد، فتوا به استحباب هفت شوط دوم دادهاند، آيا از اين مورد، مىتوان استحباب سعى را استفاده كرد؟ و من اللّه التوفيق.
جواب: بنظر اينجانب چون به تصريح قرآن كريم صفا و مروه از شعائر الهى هستند و سعى بين آن دو مسلما احترام به شعائر است مستحب مىباشد. چنانكه از جمله « و من تطوّع خيرا... » ذيل آيه نيز استفاده مىشود. چون ظاهرا منظور تطوع به سعى است، نه به اصل حج.
2 ـ هم اكنون كسانى كه قصد تشرُف به حج يا عمره را دارند، بايد براى حفظ نوبت، مبلغ مقررى را به بانك بسپارند كه اين مبلغ مطابق قرارداد مضاربه است و سودى نيز به آن تعلق مىگيرد و زمانى كه پس از حدود سه سال، نوبت تشرف آنها فرا مىرسد، اصل پول و سود آن را دريافت مىكنند و به سازمان حج و زيارت مىسپارند و به عمره يا حج مشرف مىشوند. حال با توجه به اينكه سپردن پول به بانك مقدمه رفتن به عمره يا حج است و چنانچه كسى اين را به بانك نسپارد نوبتى را براى رفتن به عمره و يا حج نخواهد داشت و اكنون طريق رفتن به حج نيز همين است، آيا به اصل پول و سود آن خمس تعلق مىگيرد يا نه؟
جواب: اگر براى رفتن به حج، راه ديگرى جز ثبت نام براى تشرف در سالهاى بعد ندارد، اصل پول و بلكه سود حاصله كه براى رفتن به حج لازم دارد و به مصرف حج مىرسد خمس ندارد، ليكن اين در صورتى است كه پول را تمليك سازمان كرده باشد ولى اگر پول ملك شخص متقاضى است و نزد سازمان وديعه مىباشد اصل پول و سود آن اگر سال بگذرد خمس دارد.
3 ـ قبلاً افراد ناتوان با صندلى چرخدار (وليچر) يا سبد (تخت روان) طواف داده مىشدند، در سال جارى از طواف در صحن مسجد الحرام منع شدهاند و حتى ممكن است كسى نباشد تا افراد ناتوان را بر دوش خود حمل كند و طواف بدهد يا همين كار نيز ممنوع شود و چنين افرادى بايد در طبقه دوم يا پشت بام مسجدالحرام طواف داده شوند آيا چنين طوافى كفايت مىكند يا نه، وظيفه آنان چيست؟
جواب: طواف از طبقه دوم و بلكه طبقات بالاتر اشكالى ندارد.
4 ـ اطلاعات حكايت از آن دارد كه ستون قبلى جمرات در طبقات پايين و بالا در هر جمره به صورت ديوارى به طول 25 متر و عرض يك متر ساخته شده است كه تشخيص محل قبلى ستونها و ايستادن در محل پر ازدحام براى تشخيص آن، كارى دشوار و يا غير ممكن است، از اين رو خواهشمند است بفرمائيد تكليف حجاج در رمى جمرات چيست؟ و آيا رمى جمرات تمامى ديوار 25 مترى كفايت مىكند يا خير؟
جواب: رمى ستون اشكال نداشته مجزى مىباشد، ابعاد حاصله مانع نيست و دخالتى ندارد.
5 ـ كسى كه عمره تمتع استحبابى به جا آورده، آيا مىتواند بدون عذر و به دلخواه خود، آن را رها كرده و حج تمتع به جا نياورد؟ و در فرض جواز آيا انجام طواف نساء نيز لازم است يا نه؟
جواب: نمىتواند. و اگر چنين كرد احتياطا طواف نساء را بجا آورد.
6 ـ در مواردى كه استحباب عمرهء مفرده قطعى نيست، بلكه رجاءا به جا مىآورد آيا مىتواند در حين اعمال، آن را رها كند؟
جواب: نمىتواند.
7 ـ معلولى كه تنها يك دست يا يك پا ندارد و به جز نقص در مواضع سجده، مشكلى از نظر اعمال اختيارى عمره و حج ندارد، آيا نيابت او براى حج كفايت مىكند؟
جواب: كفايت نمىكند. ولى اگر منوب عنه باو اجازه دهد كه براى نماز شخص ديگرى را نائب از طرف منوب عنه اصلى بگيرد كه در حقيقت حج واحدى را دو نفر از طرف يك نفر انجام دادهاند، بنظر مىرسد شايد اشكالى ندارد و همينطور اگر كسى تبرعا از طرف ديگرى حج انجام مىدهد و معلول است. ليكن اينهم احتياط واجب در ترك اين نيابت است. و حتى ورود در احرام، براى چنين نائب، مشكل ندارد.
8 ـ استفاده از ماسكهايى كه جهت جلوگيرى از تنفس هواى آلوده به دهن مىزنند و بند آن را پشت سر مىاندازند، كه بخش كوچكى از سر را مىپوشاند، براى مردان و زنان محرم چه حكمى دارد؟
جواب: اشكالى ندارد مگر اينكه براى جلوگيرى از بوى بد، باشد، نه ضرورت بهداشت.
9 ـ معيار كثير الشك در تعداد دورهاى طواف و تعداد ريگهاى رمى چيست؟ و عدم اعتنا به چنين شكى به چه معناست؟ آيا بنا بر اقل بگذارد يا اكثر؟
جواب: معناى كثير الشك عرفى است و مثلاً در نماز اگر نتواند سه نماز پشت سر هم بدون شك بخواند كثير الشك مىباشد و نبايد به شك خود اعتنا كند، يعنى بنا به آنچه كه به نفع اوست مىگذارد. اين در نماز و طواف، و اما در رمى جمرات كثرت شك اثرى ندارد و بايد آنقدر بياندازد كه يقين كند، مگر آنكه از حدّ كثيرالشك هم گذشته و بحد بيمارى وسواس برسد كه در آنصورت نبايد اعتنا كند.
10 ـ در موارد زير بجا آوردن طواف مستحبى، به نيابت از ديگرى و نيابت كردن در طواف كسى كه او نيز اعمال به جا مىآورد، چه حكمى دارد؟
الف: پس از احرام عمره مفرده يا تمتع، پيش از طواف و بقيه اعمال. ب: پس از احرام حج، قبل از رفتن به عرفات، ج: پس از اعمال منا، پيش از اعمال مكه.
جواب: احتياط در همه اين موارد لازم است كه تا اعمال واجب را انجام نداده طواف مستحبى نكند، چنانكه مطلقا نيابت در طواف، از شخص حاضر در مكه و محدوده حرم اشكال دارد.
11 ـ يكى از مستحبات مكه، تلاوت قرآن و ختم آن است، آيا براى كسى كه اعمال حج به جا مىآورد و در روز عرفه و ايام تشريق، تلاوت قرآن را در عرفات و مشعر و منا ادامه مىدهد، همان استحباب وجود دارد، يا خصوص شهر مكه است؟
جواب: استحباب مخصوص، مربوط به مكه است، چنانكه در خصوص عرفات دعا بهتر است.
12 ـ آيا براى صحت اعمال عمره و حج براى كسى كه حسابرسى خمس ندارد پرداخت خمس لباس احرام و لباسى كه در طواف و نماز طواف مىپوشد، كفايت مىكند يا بايد حسابرسى تمام اموال صورت گيرد؟
جواب: تخميس اموال مربوط به مذكورات و كرايه از ميقات براى صحت حج كافى است. ليكن اگر بقدر بدهى كل خمس خود ندارد مستطيع نمىباشد و حج او حجةالاسلام نيست. مگر اينكه قبلاً داشته و مستطيع هم بوده است.
13 ـ تحيت مسجد الحرام، نماز است يا طواف كعبه؟
جواب: بعيد نيست كه از روايات افضليت طواف بر صلوة، براى اشخاصى كه از راه دور آمدهاند، افضليت طواف در هنگام ورود هم معلوم شود كه عنوان تحيت بر آن صدق مىكند. و بنابراين براى افرادى كه از راه دور آمدهاند طواف، تحيت مسجدالحرام است، بخلاف اهل مكه و حوالى آن.
14 ـ كسى كه قادر بر سجده معمول و متعارف نيست، اگر در نماز مسجد الحرام شركت كند، چگونه بايد سجده گذارد؟ با توجه به اين كه مهر يا چيزى نمىتواند به پيشانى بگذارد؟
جواب: اگر شركت در نماز آنها ضرورت داشته باشد و امكان سر نهادن بر مهر و مانند آن نباشد، اشاره كافى است.
15 ـ موالات ميان اشواط طواف و همينطور اشواط سعى، چگونه به هم مىخورد؟ آيا با خواندن دو ركعت نماز مستحبى يا فعل منافى با طواف، به هم مىخورد يا نه؟
جواب: ظاهرا آن مقدار نماز اشكالى ندارد ليكن احتياط خوبست. و اگر منظور از فعل منافى صرف خروج از مطاف باشد آنهم به مقدار مختصر اشكالى ندارد.
سؤال 5: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... با تقديم سلام
استدعا دارم به سؤال شرعى زير پاسخ نماييد:
آيا انجام دادن بيش از يك عمره مفرده در يك ماه قمرى به قصد ورود جايز و صحيح است؟ (خواه عمرههاى بعدى براى خود انسان باشد خواه از طرف فرد يا افراد ديگرى)
جواب: به نظر اينجانب اشكال ندارد، حتى در يك روز هم تعدد عمره ولو براى يك نفر (خود يا ديگرى) اشكالى ندارد.
سؤال 6: محضر مبارك... سلام عليكم اخيرا برخى آقايان نظر به جواز ذبح در وطن دادهاند، در شرائطى كه ذبح در منى ممكن نيست و اساسا چون اسراف مىشود و گوشتهاى حيوانات از بين مىرود و اسراف حرام است خوبست اساسا در وطن ذبح شود؟
جواب: در مورد ذبح عرض كنم:
1 ـ آيا ادله اشتراط منى را در ذبح، بطور مطلق مىدانيد و اطلاق اشتراط قائل هستيد؟ در اين صورت ذبح ساقط مىشود، و وجهى براى ذبح در وطن نيست، اگر اطلاق اشتراط قائل نيستيد و مخصوص به حال قدرت مىدانيد در اين صورت هر كجا كافى است، ليكن ظهور عنوان هدى، ارتباط به محل اعمال را مىرساند سيما بلحاظ روايات ذبح براى كفاره. پس قدر متيقن همان مكه و نقاط مربوط به اعمال است، پس همان طور كه اطلاق شرطيت نيست، اطلاق مكانى هم ندارد با توجه به عنوان هدى و روايات كفاره.
2 ـ آيا عنوان «من لم يجد» را شامل اينگونه موارد هم مىدانيد؟ چنانكه در وضو شامل است، در اين صورت پس بايد وظيفه روزه را انجام دهند.
3 ـ اسراف مربوط به ذبح نيست، بلكه مربوط به بقاء مذبوح است، وظيفه حاج، ذبح است، طبع اينگونه احكام كه موضوعات بسيار زيادى دارد مربوط به حكومتها است كه قدرت دارند، حكومت بايد ترتيبى بدهد كه از بقاء مذبوح اسراف پيش نيايد. و اللّه العالم
سؤال 7: محضر... برخى آقايان نظرشان اينستكه در رمى جمرات بايد پاى ستون داخل حوضچه رمى شود، خواستيم نظر شما را بدانيم.
جواب: 1 ـ نظر مزبور را به دقت مطالعه كردم، جمره را مجتمع الحصى مىدانم، ليكن وقتى ستون نبوده مجتمع، محل خود ستون بوده نه اطراف آن، اطراف منحدر الحصى است نه مجتمع الحصى، البته منحدر اليه الحصى نيز مجتمع الحصى مىشود ليكن پس از برگشت از اولين مجتمع، البته خواهيد گفت مجتمع به معناى دقيق مورد عمل عرف نيست ليكن به هر حال مجتمع محل ايستادن شيطان بوده است، و شمول مجتمع نسبت به منحدر بطور تسامحى است.
2 ـ در روايات حكمت جعل اين حكم اشاره به داستان شيطان و ابراهيم آمده است، البته شيطان بصورت انسانى مجسم شده است و در حال ايستاده، رمى ابراهيم حتما به قامت او بوده نه به كف پاى شيطان است، و عمود بمنزله مجمسه قامت شيطان است، رمى به عمود مسلما رمى همان محل قامت است. رمى زمين بمنزله رمى كف پاى شيطان است، كه مسلما متعارف نبوده يا غيرممكن بوده است.
3 ـ اگر بناست منحدر را هم مجتمع بدانيم چه دليلى به انحصار به حوضچه داريم؟ چرا وسيعتر نباشد؟
4 ـ زدن عمود خيلى راحت از حوضچه است براى مردم عقبتر از دائره اول و دوم جمعيت، و براى جلوترها از خطر كمترى برخوردار مىباشد، وقتى مىخواهند به زمين حوضچه يعنى منحدرالحصى بزنند بايد هدف نشانه سنگ، زمين باشد كه پائين است و خطر اصابت براى مردم بيشتر است، البته اين دليل فقهى نيست ليكن چون در بيانات معظم له اشاره به مجروح شدن مردم بود خواستم اين را هم عرض كرده باشم.
5 ـ اگر تاريخ ستون به زمان برخى از امامان معصوم (1) برگردد سكوت آن بزرگان هم دليل بر كفايت رمى عمود است چنانكه عدم تعارف زدن زمين كه به زحمت بايد از بالاى سر صفهاى جلو نشانهگيرى شود موجب مىشود كه بگوييم اگر رمى زمين مجزى بود بايد در روايات ذكر شده باشد. خواهيد گفت: همواره تلى از سنگ آنجا هست و همان تل را مىزنند نه زمين را، ليكن همان تل سنگ هم پائين است برخلاف ستون، و هميشه هم تل سنگ نيست كه معمولاً جمع مىكنند و بيرون مىبرند. به نظر اينجانب رمى زمين محل اشكال است. اين مختصرى بود كه على العجالة تقديم محضر شد. خداوند معظم له و همه بزرگان را براى ما حفظ فرمايد.
السؤال 8 ـ اذا رجل اعزب مضى الى حج بيت اللّه الحرام و نسى طواف النساء و لما رجع ايران تذكر، و وجب عليه الزواج حيث انه لم يملك نفسه عن الوقوع فى الحرام ماذا عليه و ماذا يصنع
الجواب: يلزم عليه استنابة شخص لاتيان طواف النساء عنه، و قبل الاتيان لا يجوز الزواج.
1- چنانكه سكوت جميع علماء اعصار در برابر عمل رمى ستون، عقلائيّا كاشف از اجزاء آن مىباشد. لازمه فرمايش معظم له عدم اجزا مىباشد.