سؤال : 1 ـ با توجه به توضيحات زير پاسخ دهيد :
اينجانبان دو برادر ،و متوليان نيم دانگ موقوفه از شش دانگ على آباد آقا مجيب انار رفسنجان ،به موجب رأى بدوى شعبه چهار دادگاه رفسنجان ،و ابرام ديوان عالى كشور ،طبق رأى دادنامه ،مبنى بر اينكه هر ساله درآمد حاصله موقوفه نيم دانگ مذكور را ،از قديم الايام ،صرف آشپزى و اطعام ،حضرت سيد الشهدا (ع) در ايام عاشورا ،و ديگر ايام دو ماهه محرم و صفر ،مى شده است سينه به سينه از پدران نيز نقل شده و جريان داشته ،و با آمدن طاغوت اول ،رضاخان قلدر ،وسوزاندن وقف نامه ها ،در اداره اوقاف رفسنجان ،و خارج شدن موقوفه از مسير اصلي خود با تصرف دولت غاصب وقت ،بودجه آن به مصرف غير از آش و برنج مى رسيده ،وبه همان علت كه وقف نامه مدوّن در دست نبوده است هم اكنون كه مجدداً به سيره طبخ آش و پلو درآمده ،و در محلات يزد به مصرف مى رسد .به موجب رأى دادگاه و استشهاديه محلي ،متولى براى آن تعيين گرديده است متمنى است اگر اجازه دهيد :
اولاً : وقف نامه اى بر اساس استشهاديه محلى و قول پدران و پيشينيانمان صادر شود تا تكليف شرعى و عرفى هر يك از متوليان غير از مقررات ادارى ،و ناظر يا ناظرين روشن گردد .
ثانياً : نظر به اينكه اطعام يك وعده يا يك روز كفاف و كارائى زيادى در كمك به محرومين ندارد با توجه به اينكه بودجه آن را براى استفاده بيشتر و شايسته تر از قبيل قرض الحسنه و دستگيرى آبرومندان يا ازدواج جوانان كم درآمد و امور عام المنفعه ديگر مى توان صرف نمود آيا اجازه ميدهيد ؟
خواهشمند است حضرت عالى نظر خود را بر اساس شرع و عرف اجتماع حاكم بر مقدرات قانونى مرقوم فرماييد .
جواب : 1 ـ صدور وقفنامه بر اساس تحقيقات محلى بلامانع است .
2 ـ با تعين مصرف به حسب تحقيقات محلى و اخبار سينه به سينه ،صرف در موارد ديگر جايز نيست .اگر از مصرف در محل اضافه آمد به محالّ ديگر هم داده شود ليكن اگر نظر واقف محل خودش بوده ، در زائد بر آن ،رعايت الاقرب فالاقرب بشود .
سؤال : 2 ـ شخصى باغى را با 400 نخل خرما وقف فقرا كرده با توجه به اين مسئله حكم فروع زير چيست ؟
الف ) اگر خرما به حد نصاب برسد ولى موقع تعلق زكات هنوز به فقرا داده نشود بلكه بعد از خرما شدن و بريدن به فقرا داده شود ،در اين صورت آيا بر متولى واجب است زكات را بدهد و آيا اگر متولى نداد و سهم فقرا هر كدام به حد نصاب رسيد واجب است كه زكات را بدهند ؟
ب ) اگر اين باغ وقف امام حسين (ع) بوده جهت عزادارى و غيره اگر به حد نصاب برسد آيا بر متولى وقف واجب است كه زكات آن را بدهد ؟
ج ) شخصى فوت كرده وصيت كرده كه ثلث نمائاتش را صرف خيرات كنند اگر نماء كه خرما است به حد نصاب رسيد بر وصى واجب است كه زكات آن را بدهند ؟
جواب : 1 ـ بر فقرا در اين صورت واجب نيست چون پس از وقت تعلق زكات مالك شده اند يا مورد مصرف هستند ،ولى به نظر ما احتمال وجوب بر متولى قوى است .گرچه نوعاً فقها لازم نميدانند ،ليكن دليل كافى به نظر ما بر آن نيست .اگر بخواهند احتياط كنند با اذن فقيه به قصد اعم از وقف يا زكات به فقرا بدهند و در مصارف ديگر زكات صرف نشود .
2 ـ همانطور كه گفته شد احتمال وجوب زكات بر متولى قوى است و احتياط به اين مى شود كه به نسبت ما هو الوظيفه اعم از زكات و يا وقف صرف در عزادارى شود .
3 ـ آرى واجب است بر وصى .
سؤال : 3 ـ قناتى كه آب شيرين دارد وقف شده تا عين آب حاصل از قنات مزبور به مصرف شرب اهالى برسد مجراى قنات مزبور نياز به لايروبى ،تعمير و غيره دارد و براى انجام اين امر لازم است نهادهاى دولتى به كمك برخيزند .آيا شرعاً جايز ست كه قنات مزبور به بعضى ارگانهاى دولتى اجاره داده شود تا با اختيارات و امكانات مالى كه دارند وضع قنات را بهبود بخشيده و آب حاصل از آن را در اختيار اهالى قرار دهند ؟
جواب : اگر متولى وقف با در نظر گرفتن مصلحت وقف اجاره دهد هر چند به يك ارگان دولتى ، اشكال ندارد .بايد مدت اجاره و مبلغ ما به الاجاره معين باشد .
سؤال : 4 ـ 50 سال قبل در زمان كمونيست ها مقداري زمين تقريباً 5 هكتار ،مردم وقف امام حسين عليه السلام كردند كه بعد از 20 سال همه اين زمينها قاطى شد و در حال حاضر چند نفر در اين زمينها سكونت دارند حكم اين زمينها چيست ؟
جواب : بايد آن چند نفر همكارى كرده مقدار وقف را به مصرف عزادارى برسانند ،وگرنه تصرف در همه اراضى اطراف شبهه اشكال دارد .
سؤال 5: محضر مبارك... به استحضار حضرتعالى مىرساند كه همه ساله در روزهاى پايانى سال طبق عُرف موجود، مشتريان بانكها اعم از اشخاص حقيقى و حقوقى هداياى نقدى و غير نقدى (مثل كتاب يا جعبهاى شيرينى يا كالا و...) را به جهت تشكر و قدردانى از زحمات يكساله كارمندانِ بانك، به آنها مىپردازند كه در عُرف به آن عيدى مىگويند.
ـ حال اگر براى كارمند شرايط ذيل وجود داشته باشد خواهشمند است به سؤالات پاسخ فرماييد: تهران ـ حميدرضا...
اولاً: هيچگونه اجبارى از ناحيه كارمند بانك به مشترىها جهت دادن عيدى نباشد.
ثانيا: كارمند بانك توقّعى از مشترى براى دادن عيدى نداشته باشد و مشترى بدون قرار گرفتن در معذوريّت، با رضايت خويش مبلغى وجه نقد و يا كالايى يا جعبهاى شيرينى و يا كادوئى هديه دهد.
ثالثا: ندادن عيدى توسط مشتريان، به هيچ وجه باعث به تأخير انداختن يا ايجاد مشكل در امورات ادارى و بانكى مشتريان در آينده از ناحيه كارمند بانك نشود.
رابعا: كارمند بانك بخاطر گرفتن عيدى از مشتريان، به هيچ وجه قصد بى عدالتى در كار و يا انجامِ كار مشترى بر خلاف مقررات و بخشنامههاى بانك را در آينده نداشته باشد.
سؤال اوّل: در صورت موجود بودن چهار شرط فوق الذكر آيا اين هدايا (نقدى و غير نقدى) مشمول و مصداق حكم هديه است يا خير؟ و آيا گرفتن آن توسط كارمند بانك جايز است يا خير؟
جواب: گرفتن مزبور جائز است و هديه مىباشد.
سؤال دوّم: در صورت موجود بودن چهار شرط فوق الذكر آيا دريافت اين هدايا (نقدى و غير نقدى) توسط كارمند بانك به قصد رساندن به دست فقرا و مستمندان جايز است يا خير؟
جواب: ملك كارمند است، به هر راه حلال مىتواند صرف كند.
سؤال 6: محضر مبارك حضرت... سلام عليكم
انعام گرفتن از مشترى توسط خودش كه راضى است چه صورتى دارد؟
جواب: اگر هيچگونه پيشنهادى از طرف واسطه نيست و صرفا از اين نظر كه واسطه مى تواند جنس را از موارد ديگر هم تهيه كند و چون اين فروشنده را انتخاب كرده است فروشنده هديه ميدهد اشكالى ندارد ـ ظاهرا سؤال مربوط به واسطه خريد براى ادارات و مانند آن ميباشد ـ از نظر شرعى يك پورسانت حلالى است، مگر اينكه اداره مربوطه قانون خاصى داشته باشد.
سؤال 7: محضر مبارك حضرت آية الله العظمى محمدعلى گرامى «مد ظله» سلام عليكم
باغى است كه، درختان، ديوارها، ساختمان آن، ملك شخصى مىباشد، و زمين آن قطعا، وقف مدرسه جعفريه آن منطقه است لكن وقفنامه، ظاهرا مفقود شده و هيچ اطلاعى راجع به متولى اين وقف، و نحوه صرف و خرج اين موقوفه نيست. لطفا بيان فرمائيد:
1 ـ توليت اين وقف با چه كسى است؟ 2 ـ ثمره و محصول اين موقوف، تعلق به چه كارى دارد و در چه موردى بايد مصرف گردد؟ در حاليكه اجمالاً مشخص است كه موقوف عليهم مدرسه علميه است). 3 ـ چه مقدار از وقف متعلق به موقوفه است؟ در حال آنكه زمين از وقف، ولى كار، آب، درختان، شخصى است. 4 ـ آيا مىشود اين ملك را از متولى آن اجاره كرد يا نه؟ متولى شرعى، كه حاكم شرع باشد).
جواب: 1 ـ با حاكم شرع مىباشد، و هر مجتهد جامع الشرايطى در اين مورد مىتواند متولى تعيين كند. مگر اينكه اداره اوقاف از طرف ولىّ امر براى توليت اينگونه موارد هم معين شده باشد. 2 ـ محصول ملك شخصى است و فقط بايد اجاره زمين پرداخت نمايد. 3 ـ بمقدار اجاره زمين متعلق به وقف است و بايد به متولى مدرسه جعفريه تحويل شود تا صرف در طلاب و يا تعمير مدرسه در صورت نياز بنمايد. 4 ـ مىتوان اجاره كرد.
سؤال 7: احتراما اينجانب محمود... فرزند حسين ساكن قم مرحوم حاج حسين...، پدرم در زمان حيات خويش يكباب دكان ملكى خود را (بدون آنكه نوشتهاى تنظيم كند) وقف براى حضرت عباس عليهالسلام سلام اللّه عليه بطور شفاها وقف نموده و يكى دو سال هم درحال حياتش اطعام مىنمود و سال سومى هم به جهت اين امر تهيه برنج و روغن سال آينده خودش خريدارى كرده و وصيّت كرد و همان سال هم دو اتفاق پيش آمد يكى آنكه قبل از آنكه ايام محرّم شود او فوت كرد و موفق به اين امر براى پختن نشده كه به نزد ولى وصيّت كرد كه اين عمل را انجام دهيد دومى اينكه وصيّت بين عدهاى از دوستان و رفقاى خودش در مغازه خود آن مرحوم و يكى هم در جمع خويشاوندان، زن و فرزندان خطاب به فرزند ذكور چنين بيان فرمودهاند:
اين مغازه وقف حضرت عباس عليهالسلام است هيچ كسى حق فروش آنرا ندارد و كسى هم خواب براى آنجا نبيند. و آنگاه فرموند: سه كار و عمل و حركت خيريه انجام مىدهم شما فرزندان متوّلى آنجا باشيد به اين مبنا و پايه ترتيب و طبقه سنى بيان داشتهاند تا اولاد اولى در قيد حيات است به فرزند دومى نمىرسد و تا اولاد دومى در قيد حيات است به اولاد سومى نمىرسد همانطور نوههاى آن مرحوم با رعايت سنى قرار گذاشتهاند (اين 3 كار) اطعام در روز تاسوعاء (خود مرحوم هم اين عمل را انجام دادهاند) 50 من برنج و روغن و خورشت 2 ـ سقاخانهاى درب مغازهاش بود كه خودش اداره مىكرد و گفتهاند شما فرزندان اداره كنيد 3 ـ در طول آخر عمرش يك مرتبه هم آش پخته آنهم گفتهاند انجام دهيد. حالا كه او فوت شده بعضى از ورثه زير بار وقف مىروند و بعضى وقف را قبول ندارند در صورتيكه اين مغازه ده سهم مىباشد چهار سهم آن يعنى پسر در دادگاه تنفيذ وصيّت وقف نموده قبول كردهاند و 1 پسر و 4 دختر وقف را قبول ندارند به دروغ قسم خوردهاند كه اين مغازه وقف نيست (ديانت و تقوا ندارند) دامادها هم و همگى كتمان شهادت كردهاند با علم به آگاهى كه خودشان در وصيّت بودهاند و حرف مرحوم پدرم را خودشان گوش دادهاند كتمان كرده و در دادگاه نيامدهاند آيا عند اللّه مسئولند يا خير؟
در اين رابطه 7 نفر شهود هم موجود و شاهد بوده كه زمانى كه جهت اداى شهادت شهود به دادگاه محترم مربوطه مراجعه نمودند همه خواندگان پرونده با آنها اتحاد نموده و شهود از اداى شهادت خويش صرفنظر كرده و دادگاه را ترك نمودند و همگى شهود (به جز يك نفر از آنها بنام سيد حسين شبيرى) فوت نمودهاند و نكات قابل توجه اين است كه اينجانب از آيات عظام و علماى اعلام در اين رابطه كسب تكليف نموده از جمله حضرت آيت اللّه العظمى جناب آقاى گلپايگانى بيان فرمودهاند اگر كسى ملكى را وقف كند و در حيات خود عمل به وقف نمايد وقف است و ورثه نيز از آن ارث نمىبرند و همچنين حضرت آية اللّه العظمى جناب آقاى نجفى مرعشى معتقدند در صورت ثبوت مطلب وقفيت دكان وصيّت نبوده بلكه از تصرفات منجر آن مرحوم بوده است و مربوط به ثلث نيست و حضرت آيةاللّه العظمى آقاى سيد روح اللّه خمينى (ره) بيان فرمودهاند اگر پدر در زمان حيات خود وقف كرده و طبق آن عمل نموده بايد بر طبق وقف عمل شود و در صورتيكه وقفيت در زمان حيات او ثابت نباشد حكم وصيت دارد كه نظرات آنان و دادنامه و راى دادگاه پيوست مىباشد استدعاء و خواهشمندم با توجه به فوت آنها و نبود علماى اعلام كه در قيد حيات نيستند وظيفه اينجانب و حكم در اين رابطه بيان فرمائيد.... در ضمن 4 سهم از 10 سهم آن دكان تنفيذ وصيّت وقف شده آيا نظر حضرت عالى نسبت به مابقى وصيتنامه به ساير ورثه با استناد به شهادت شهود عند اللزوم و درخواست استكتاب و تطبيق امضاء و تشخيص هويت امضاء با كمك و همكارى با قوه قضائيه و دادگاه محترم مىباشد.
در ضمن دامادها و كسانى كه به اقرار يا طُرق شرعى ديگر بايد به امر وقف عمل نمايند عند اللّه مسئولند يا خير؟ و دامادها چندين حرف مىزنند يكى مىگويد پيرمرد بوده بايد اوّل با اجازه زنش و ورثه اين عمل را انجام مىداد يا مىگويند پدرت حرفى در اين رابطه زده و رفته شما آن حرف را گرفتهايد و يا به فلان دخترش كه وضع مالى خوبى ندارد كمك مىكرد و فكرى براى او مىكرد و به او مىدادند و يا ورثه مىگويند مثل قسم به دروغ و از روى مصلحتآميز بوده عيبى ندارد. عيبى ندارد يا خير؟ حكم بيان فرمائيد. با تقديم احترامات محمد...
جواب: 1 ـ قرائن مستفاده از تقرير جريان، نشاندهنده تمام بودن وقف مىباشد و بنابراين حكم وصيت را ندارد كه از ثلث باشد.
2 ـ عمل نكردن به وقف گناه بزرگى است و آنها كه در وجدان خود علم به وقف دارند بايد از مانعتراشى خود، توبه نمايند.
3 ـ هيچ مصلحتى در كتمان وقف و نيز وصيت نمىباشد. و قسم به دروغ در اين مورد گناه بسيار بزرگى است كه حتما دامنگير آنها خواهد شد.
4 ـ زن و فرزند هر چند فقير و مستحق باشند حقى در تغيير وقف يا وصيت ندارند.
سؤال 8: حضرت.... بعدالسلام
نظر حضرت عالى نسبت به زمينهاى واگذارى شاه به مردم از طريق اصلاحات ارضى چگونه است؟ آيا در آن زمين مىشود مسجد، خانه مسكونى و غيره تأسيس نمود؟
اگر چنانچه زمين فوق وقف خاص يا عام باشد چگونه عمل مىشود.
نظر حضرت مستطاب عالى مورد نياز مىباشد.
جواب: 1 ـ اگر زمين ملك اشخاص بوده با اصلاحات ارضى شاه به ملك ديگران نمىآيد مگر با رضايت مالك قبلى، و بدون رضايت او هر گونه تصرفى حرام است، مسجد هم نمىشود. اگر مالك آن زمان ـ ارباب ـ خود به زور از ديگران گرفته آنها مالك هستند. اگر زمين موات بوده و ارباب هم احيا نكرده با اجازه مجتهد مىتوانيد تصرف كنيد.
2 ـ اگر زمين وقف بوده، طبق قرار وقف بايد عمل شود، در صورتى كه واقف مالك شرعى بوده است. و اگر گيرنده زمين ادارات اصلاحات اراضى شاه آن را وقف كرده آن وقف باطل است مگر با رضايت مالك اصلى.
سؤال 9: يكى از مدارس علميه قم داراى يك كتابخانه و مخزن كتاب مخصوص طلاب خود مىباشد، طبق قانون مدرسه خروج كتابها (حتى يك عدد) بدون اجازه مستقيم شفاهى يا كتبى از طرف مسئول مربوطه، امكان ندارد و ممنوع است. گذشته از اين كه بخشى از كتابها و نشريات وقف كتابخانه شدهاند. لطفا بيان فرماييد كه اگر شخصى به هر دليل كتاب و نشريهاى را از محدوده كتابخانه و مخزن، بدون اجازه مذكور خارج سازد، شرعا چه حكمى دارد؟ ضمنا مطالعه با كتاب و نشريه مذكور داراى چه حكمى است؟ اگر كتاب مورد نياز طلاب در مخزن باشد (كه غالبا اين گونه است) حكمش چگونه است؟
جواب: ـ اخراج مال وقفى از محل وقف جايز نيست و موجب ضمان است و هر گونه تصرف در آن اشكال دارد.
ـ هر گونه كتاب كه در مخزن كتب براى استفاده عام گذاشته مىشود حكم وقف را دارد.
سؤال 10: محضر حضرت آيتاللّه ... سلام عليكم
از محضر رفيع آن مرجع بزرگوار استدعا دارم تا پاسخ به سؤال زير را مرقوم و به خاتم شريف ممهور فرمائيد. با تشكر ـ سعيد...
آيا واقف مسجد مجاز است كه مسجد را فقط براى اقامه نماز بسازد و حق انجام هرگونه فعاليتى همچون كلاسهاى قران، معارف، آموزش اذان، برنامههاى عقيدتى و آموزشى را خصوصا از نوجوانان و جوانان عزيز سلب نمايد؟
جواب: چنين حقى ندارد. كسى كه مىخواهد مكان را فقط براى نماز اختصاص دهد بايد نيت وقف مصلى كند و مسجد نمىشود و ثواب مسجد را ندارد.
السؤال 11 ـ هل يجوز لجار المسجد الاستفادة من حوض المسجد الذى هو وقف للمسجد اذ انقطع الماء و هذا الماء فى حوضٍ محلاً اوفى ظرف خاص
الجواب: اذا علم ان ماء المسجد وقف على العموم جاز و الاّ فالظاهر انه وقف للمصلّين فيه فلا يجوز الوضوء، و كذا سائر التصرفات الاّ عند الضرورة المبيحة عند الضرورات و هذا فى غير العبادة من التصرفات.