سحر و جادو
سؤال 1: بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر حضرت... با سلام
خواهشمند است نظر مبارك را درباره سحر و جادو بيان نموده و آيا اسلام سحر و جادو را قبول دارد يا خير؟ و در صورت تأييد، راههاى ابطال سحر و جادو را مرقوم فرمائيد. ضمنا دعاهايى كه در قسمتهايى از خانه نظير كمد يا ديوارها پيدا مىشوند و اسم مبارك اعظم اللّه دارند و برخى آيات قرآن نظير سوره فلق، سوره ناس، با اين اسماء براى محو و از ميان بردن آنها چگونه بايد عمل نمود خواهشمند است نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.
با تشكر منصور... خمين بلوار...
جواب: 1 ـ اصل سحر و جادو واقعيت دارد به اين معنى كه ممكنست از طريق سحر و جادو ضررهائى به افراد وارد شود.
2 ـ عمل سحر و جادو شرعا حرام است و گناه بزرگى مىباشد.
3 ـ ابطال سحر و جادو گاهى واجب است و تعلّم سحر براى ابطال آن نيز جائز است ليكن چون در معرض وسوسههاى شيطانى قرار مىگيرد و خوف آن است كه خود دست به سحر بزند مراقبت نفسانى شديد لازم است.
4 ـ اسماء مباركه را بطورى كه هتك و توهين نشوند جمع كنيد و مىتوانيد در آب جارى بياندازيد يا در زمينى پاك دفن كنيد و مابقى را از بين ببريد.
سؤال 2: محضر مبارك مرجع عاليقدر.... سلام عليكم
لطفا نظر مباركتان را در خصوص سوالات ذيل مرقوم بفرمائيد. ان شاء اللّه مورد استفاده همگان قرار گيرد. متأسفانه در عصر حاضر گستره خرافه و خرافهپرستى به حدى رسيده است كه در هر كوى و برزن شاهد هستيم كه افرادى به عنوان فالگير، رمال، جادوگر، طالعبين، كفبين با انواع و اقسامش همچون (فال هندى، فال چينى، فال قهوه، فال پرنده، طالع زنان در بروج، فال حافظ)، احضار ارواح، جنگيرى، انتقال انرژى، تجويز طلسمات و برخى موارد خاص، ادعا گرهگشايى، معالجه امراض، خبر از گذشته و آينده و مغيبات مىدهند كه در برخى موارد آيات و اسماء الهى را نيز مورد استفاده قرار مىدهند و به كارشان رنگ و بوى دينى مىدهند. در واقع از طريق آميختن حقايق (دعا و آيات) با دغلكارىها (جاد و خرافه) دعا و مذهب و ديانت را لوث مىكنند و از آن راهى نيز براى كاسبى خود پيدا مىكنند مثلاً مىگويند: چيزى را از تو خواهند دزديد، مال و ثروت به تو مىرسد! صاحب فرزند پسر مىشوى!... يك خانم بلند قد (گاهى هم كوتاه قد، واويلا) دشمن و بدخواه توست و به تو حسودى مىكند اين خانم، خالى هم روى پشت بازويش دارد خيلى هم بلاست چشم شور هم دارد، اگر مىخواهى از شرش خلاص شوى بايد پول حسابى بدهى تا دعا و طلسم به تو بدهم. حال سوال اينست. 1 ـ فالگيرى، رمالى، سحر و جادو، هيپنوتيزم، اسطرلاب، جفر، انتقال انرژى، در اسلام داراى چه حكميست، نظر شارع مقدس در مورد پراختن به اين امور چيست؟
جواب: سحر حرام است، چيزهاى ديگر اگر ضرر جسمى يا روحى بر ديگران نباشد و بعنوان قطعىالتاثير انجام نشود بلكه فقط بر احتمال تأثير انجام شود اشكال ندارد. مثلاً مىگويد: شايد اينطور باشد. اگر حاكم اسلامى طبق تحقيق بفهمد كه نوع اينها در موارد ضرر يا بعنوان قطعى مىگويند حق دارد از همه آنها جلوگيرى كند.
2 ـ آيا رجوع به افراد فوقالذكر براى گرهگشايى و معالجه جايز است و پول دادن به اين افراد چه حكمى دارد؟
جواب: در غير سحر و غير گفته: حتما چنين مىشود، و غير مورد اضرار بغير، اشكال ندارد. اينكه گفتيم غير حتمى براى اينكه هيچيك از اينها قطعى نمىباشند و بنابراين پول گرفتن در برابر تأثير قطعى اكل مال بباطل است.
3 ـ تعليم و تعلم اين امور چه حكمى دارد؟ نگهدارى و مطالعه كتبى كه در اين زمينه نگاشته شده است داراى چه حكميست و آيا جزء كتب ضاله محسوب مىشوند؟
جواب: با همان شرائط بالا براى متخصصين اشكال ندارد.
4 ـ بعضى از فالگيران به درخواست مراجعين به قرآن مجيد تفأل زده و بدون داشتن علم كافى به تفسير قرآن كريم مىپردازند و در جواب تفأل نظر خود را مىگويند نه نظر قرآن را آيا اين عمل جايز است، حكم تفسير به راى كردن قرآن چيست؟ و حكم پولى كه از طرف فالگير دريافت مىشود چيست؟
جواب: بطور كلى تفال با قرآن را اشكال مىكنيم. البته تفأل، تفسير به رأى نمىباشد، و پول گرفتن در برابر تفأل را نيز اشكال مىكنيم. تفسير به رأى مسلما جائز نمىباشد.
5 ـ آيا افراد فوق الذكر مثل دكتر معالج انسان محرم هستند آيا مىتوانند جهت معالجه به وسيله طلسمات و انتقال انرژى دست به اعضاى بدن نامحرم بكشند؟
جواب: چون قطعى التأثير نيستند و حتى در محيط عقلاء جزء مؤثرات حساب نمىشوند جائز نيست، بخلاف دكتر معالج كه در صورتيكه راه ديگرى نباشد اشكال ندارد.
6 ـ وظيفه شرعى مسولين در خصوص افراد سابق الذكر چيست؟
جواب: جلوگيرى از موارد حرام كه در حقيقت اكل مال بباطل است و استثمار مردم بيچاره. و اگر معلوم شود كه نوع آنها از قسم غيرجائز است حاكم شرع مىتواند حكم به ممنوعيت همه آنها كند.
7 ـ توصيه حضرتعالى به افرادى كه به جاى پيدا كردن راه حل مناسب براى رفع مشكلاتشان به اين گونه افراد متوسل شده و نه تنها مال خود را از دست مىدهند بلكه در برخى موارد عرض خود را نيز از دست مىدهند چيست؟ با كمال تشكر فراوان مهدى...
جواب: عقل خود را بكار گيرند و در اينگونه امور خودشان با دعا، و نماز شب، و توسل به اهلبيت عليهمالسلام ، از طريق امورى چون زيارت عاشورا و زيارت جامعه و دعاء توسل، از طريق اهلبيت از خدا بخواهند.
لهو و لعب
سؤال 3: آيا هر لهوى حرام است؟
جواب: بنظر اينجانب لهو بمعناى چيزى كه قلب و دل را از ياد خدا غافل ميكند و ميميراند، و ظاهر ادله حرمت آن است، بر خلاف لغو كه حرمت ندارد، ليكن تعيين قطعى مصداق لهو مشكل است، چيزهايى چون رقص و غنا و قمار و شرب خمر و مانند اينها مسلما مصداق لهو ميباشند.
گاهى لهو بمعناى چيزى كه فكر را از ياد خدا غافل ميكند در كلمات فقهاء معنى شده كه اين معنى موارد نقض زيادى دارد. حتى كارهاى روزمره معمولى هم مىتوانند غلفتآور باشند.
سؤال 4: محضر مبارك حضرت... سلام عليكم به استحضار حضرتعالى مىرساند اينجانب بهرامعلى... يكى از جانبازان انقلاب اسلامى مبنى بر اينكه يك قطعه زمينى به متراژ 200 متر در خارج از محدوده قرار شد تحويل ما گردد و مبلغ هشتاد هزار تومان پول گرفتند مبلغ مذكور را از شخصى گرفتم تا زمين را شريك گردد منتهى بنياد، زمين مذكور را نداد و معامله فسخ شد و جاى ديگر به متراژ 160 متر تحويل ما جانبازان دادند شريك ما مدعى است بنده از زمين دوّمى ذى حق هستم بنياد مىگويد حق جانباز است حضرتعالى نظر مبارك را در مورد اين مسئله مرقوم فرمائيد.بيرامعلى...
جواب: اگر مبلغ مزبور بعنوان شراكت در هر زمينى كه تهيه كنيد، داده است در زمين دوم نيز شريك است ليكن بايد سهم شركت از اول معلوم باشد. و اگر بعنوان شركت در همان زمين اول بوده است، آنهم كه معاملهاش ابطال شد ديگر حقى در زمين دوم ندارد و شما فقط همان مبلغ (80) را بايد پس بدهيد.
سؤال 5: محضر مرجع بزرگوار.... با عرض سلام لطفا نظر مبارك را در رابطه با مسئله ذيل مكتوب فرمائيد.
آيا جايز است كه شخصى از بانك وامى تحت عنوان جعاله دريافت نمايد و همان وام را تماما به شخص ديگرى تحويل دهد تا آن شخص بابت بدهكارى يا كار ديگرى به غير از موردى كه از بانك وام گرفتهاند خرج كنند يا نه؟ متشكرم
جواب: 1 ـ اساسا طرف قرارداد جعاله اگر بخواهد بشخص ثالث واگذار كند بايد با رضايت طرفين عقد جعاله، در هنگام عقد باشد، كه ظاهرا بانك در اينجهت مشكلى ندارد. ليكن بايد مذاكره شود.
2 ـ بايد حتما طبق قرار جعاله عمل شود و نمىتواند وجه را در موارد ديگر صرف كند.
3 ـ اگر در موارد ديگر مصرف كند اگر هنگام عقد جعاله قصد ديگرى دارد، جعاله باطل است، و ضامن اصل پول مىباشد اگر ربح آن را پرداخت مىكند حالت ربا دارد و با اختيار جائز نيست.
سؤال 6: حضرت... احتراما خواهشمند است نظر مبارك خود را در خصوص مسائل ذيل مرقوم فرماييد: قطعه زمينى از طرف سازمان مسكن و شهرسازى جهت احداث درمانگاه براى عموم مردم تخصص داده شده است. زمين فوق بنا به درخواست يكى از ادارات دولتى كه مسئوليتى در امور درمانى ندارد، با قيمت مناسب (چهار ميليون تومان) به مدت معين (بيست و دو ماه) به آنها واگذار مىگردد اما اداره مذكور بعلت ممنوعيت ادارى از ساخت درمانگاه منصرف مىشود. رويه واگذارى اين است چنانچه متقاضى در مهلت مقرر به تعهدات ساخت و ساز عمل ننمايد زمين فوق بايد به مسكن و شهرسازى عودت شود تا به فرد واجد شرايط ديگرى واگذار گردد. اما اداره فوق 5 سال پس از انقضاى مهلت واگذارى، زمين را همچنان در تصرف خود نگه مىدارد، بفرمائيد:
1 ـ تصرف در مدت فوق كه موجب تأخير و محروم ماندن عدهاى از مردم از خدمات درمانى قابل دسترس شده چه حكمى دارد؟
2 ـ آيا اداره فوق مىتواند زمين را به سازمان ديگرى كه قصد احداث درمانگاه را ندارد بفروشد؟
3 ـ در صورتيكه اداره فوق بدون عودت زمين به سازمان مسكن و شهرسازى اقدام به فروش زمين به پزشكان واجد شرايط با قيمت گزاف (هفتصد ميليون تومان) نمايد: الف) سود حاصله چه حكمى دارد و در چه راهى بايد مصرف شود؟
ب) به فرض اينكه خريدار پزشك، در موعد مقرر نتواند ثمن معامله را بپردازد و بعد از تاخير چند ماهه قادر به پرداخت ثمن باشد با يقين به ساخت درمانگاه توسط خريدار آيا بايد به آنها مهلت داد يا معامله را فسخ نمود؟
جواب: 1 ـ از عبارات معلوم است كه سازمان مسكن در ابتداء كار فقط بطور يكجانبه زمين را نزد خود براى درمانگاه تخصيص داده است، و به اداره يا شخصى تحويل نداده و بنابراين كماكان در اختيار خود سازمان باقى بوده است.
2 ـ دادن به اداره دولتى كه نمىتوانسته درمانگاه بسازد و سازمان مسكن هم بقيد احداث درمانگاه داده بوده است باطل بوده زيرا سازمان فقط براى درمانگاه مىداده است و صرف يك شرط اضافى نبوده است.
3 ـ بنابراين هنوز زمين در اختيار سازمان مسكن است، بعدا كه به پزشگان داده است اگر شرائط را دارا باشند صحيح است و پزشكان و سازمان مسكن بايد طبق قرار فيمابين عمل كنند.
4 ـ ادارهاى كه نمىتوانستند درمانگاه بسازد اساسا حقى در زمين ندارد و هر گونه پول يا سود بهر عنوان نمىتواند بگيرد و تصرف و نگهدارى جائز نيست.
5 ـ مهلت و فسخ با پزشكان تابع مقررات فيمابين سازمان و آنها مىباشد.
سؤال 7: بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر مبارك و منّور...
با تقديم سلام استدعا دارم به سوال شرعى زير پاسخ نماييد.
امروزه در خريد و فروش سيم كارت موبايل (تلفن همراه) چنين رايج است كه اگر قيمت آن مثلاً 800 هزار تومان باشد به اين صورت مىفروشند كه مبلغ 100 هزار تومان از قيمت آن را از خريدار نقدا مىگيرد و پس از اينكه چند درصد (مثلاً 3 درصد) به مبلغ باقى مانده قيمت (700 هزار تومان)، اضافه مىنمايد، آن (باقى مانده قيمت) را در مدّت چند ماه يا در چند فقره چك مدّتدار دريافت مىكند. البته مبلغ دريافتى در هر ماه يا در هر چك معين و ثابت است، (مثلاً 100 هزار تومان). آيا معامله به اين صورت صحيح است يا خير؟ و اگر معامله صحيح نباشد راه صحيح شرعى آن چه مىباشد؟
جواب: بصورت مزبور ربا مىباشد ليكن بنظر اينجانب مىتوانند (700) تومان را بمبلغ بيشتر بفروشند مثلاً به يك ميليون يا كم و بيش. و بهتر آنكه 700 را عينى كرده بدست گرفته بگويد: اين مال را به فلان مبلغ فروختم.
سؤال 8: محضر مبارك حضرت... سلام عليكم
همانطور كه مستحضريد احكام و مناسك عمره و حج به جهت گستردگى فروع و تبدّل موضوعات و تغييراتى كه در برخى اماكن داده شده، لازم شد تا سؤالات جديدى از محضر مراجع تقليد مخصوصا شما... مطرح تا از فتاواى معظم له استفاده شود.
اخيرا طى توافقى كه سازمان حج و زيارت با بانك ملى ايران به عمل آورده، متقاضيان حج تمتّع با مراجعه به بانك، مبلغ يك ميليون تومان به صورت قرارداد مضاربهاى به نام خود به حسابى در بانك ملى واريز نموده، فيش آن را دريافت مىدارند. اين پول تا هنگام تشرُف به نام واريز كننده و در حساب شخصى او باقى مىماند و طبق قراداد مكتوب، مبلغى حدود 17% به نام دارند حساب، در پايان هر سال منفعت مضاربه تعلق مىگيرد. سازمان حج و زيارت فقط براى كسانى كه زودتر ثبت نام كردهاند اولويت قائل شده و پس از حدود سه سال، نوبت اشخاص را اعلام و در صورت تمايل، آنها را به حج اعزام مىكند، زمان اعزام كه فرا رسيد، واريز كننده پولى را كه در حساب مضاربهاى خود دارد، از بانك اخذ و همراه با مانده هزينهها به حساب حج و زيارت واريز مىنمايد و سپس به حج مشرف مىشود. حال خواهشمند است با عنايت به اينكه قرارداد مذكور به صورت كتبى بوده و شفاها گفتگويى بين صاحب پول و بانك رد و بدل نمىشود بفرمائيد: مبلغ درصدى كه صاحب مال به عنوان منفعت مضاربه دريافت مىكند چه صورتى دارد؟
جواب: در صورتى كه طرفين قرار، مفهوم و احكام قرارداد خود را بدانند و طبق قواعد مضاربه يا عقود شرعى ديگر انجام شود سود حاصله اشكالى ندارد و همينطور اگر متقاضيان مفهوم و احكام مضاربه و سائر عقود را ندانند ليكن كارمند بانك را وكيل كنند كه قرادادى شرعى بسته سود حاصله را به حساب آنها واريز نمايند.
سؤال 9: محضر مبارك حضرت آيت اللّه.... سلام عليكم
مستدعى است نظر مباركتان را در مورد مسئله ذيل بيان فرمائيد:
يك زوج در 42 سال پيش از همسر خود مبلغ هفت هزار تومان به عنوان شراكت گرفته و طبقه دوم خانه خود را ساخته و بعد از مدتى آن منزل را فروخته و با پول آن در تهران خانهاى خريدارى نموده است (كه هم اكنون در آن سكونت دارند) در حال حاضر اين زن از اموال آن مرحوم بابت پول آن خانه چه مقدار طلبكار است؟
جواب: چون عنوان شركت داشته طبقه دوم خانه مشترك بوده هر يك به قدر سهم خويش و بعدا هم كه فروخته شده و با همان پول خانه جديدى خريدارى شده در خانه جديد هم شريكند هر يك بقدر سهم خويش.
سؤال 10: با سلام و عرض ادب محضر... اينجانب ميثم سيفى طلبه... در مقطع پايه پنجم اشتغال به تحصيل دارم. غرض از مزاحمت سوال دارم كه انشاءاللّه به صورت روان جواب آن را برايم مرقوم بفرمائيد.
آيا مىشود بن كالائى كه به ما طلّاب مىدهند را فروخت؟
جواب: از قرائن معلوم مىشود كه مقامات بالا كه بن مىدهند مىدانند كه افراد بخاطر نيازشان آنرا گاهى مىفروشند و با علم به اين، بن مىدهند. پس اشكال ندارد. ليكن گويا در خود ورقه برخى بنها نوشته شده كه حق انتقال بغير نداريد، در اينگونه بنها، جائز نيست.
سؤال 11: محضر مبارك.... سلام عليكم
اينجانب قطعه زمينى به مساحت هشتاد متر مربع از فردى ابتياع نمودهام، ثمن معامله پرداخت گرديده و قولنامه عادى در اين خصوص تنظيم گرديده است، فروشنده با حضور در يكى از دفاتر ثبت اسناد رسمى، وكالتنامهاى محضرى در همين مورد تهيه و تسليم اينجانب نموده و براساس همين وكالتنامه بنده مجاز به هر گونه دخل و تصرف از قبيل فروش، مراجعه به كليه ادارات دولتى و غيره شدهام، حال نظر به اينكه فروشنده طبق قولنامه عادى كه در يكى از دفاتر مشاور املاك قم تنظيم گرديده مورد معامله را به اينجانب فروخته و ثمن معامله را نيز تماما دريافت نموده است. سؤال بنده اين است كه: 1 ـ آيا اينجانب نسبت به زمين مورد معامله مالكيت پيدا نمودهام يا خير؟
2 ـ آيا بنده مىتوانم زمين مورد معامله را به ديگرى واگذار نمايم (بفروشم) يا خير؟
3 ـ اگر بنده تحت عقد بيع مورد معامله را به ديگرى واگذار نمودم. انتقال مال غير انجام دادهام يا اينكه معامله جديد صحيح و نافذ خواهد بود.
مستدعيست با پاسخ به سؤالهاى بعمل آمده مرا ارشاد و راهنمايى فرمائيد. توفيق روزافزون حضرت عالى را از درگاه حضرت حق مسئلت مىنمايم. با تشكر ـ تقى...
جواب: بنظر اينجانب قولنامههاى عادى دفاتر مشاور املاك، يك عقد و قرار معامله است و بنابر اين ملك شماست. و در اينصورت وكالتنامه بعدى لغو مىباشد. و بديهى است كه ملك خود را مىتوانيد بفروشيد و فروش مال غير نيست.
اگر فرض كنيم كه قولنامه عادى، يك عقد و قرار معامله نباشد، آنگاه وكالتنامه مزبور صحيح است و باز هم طبق همان وكالتنامه حق هر گونه دخل و تصرف داريد و باز هم فروش مال غير نيست مگر اينكه پيش از فروش و دخل و تصرف، شما را از وكالت عزل كرده بشما اعلام كرده باشد.
سؤال 12: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... سلام علكيم
مستدعى است نظر مبارك را درباره مسأله زير مرقوم بفرمائيد:
اخيرا عدهاى از مردم پول گرفته و به آنها مىگويند بعد از 40 روز با پول شما به اضافه حدود 40% به شما برمى گردانيم و يا وسيلهاى را به شما تحويل خواهيم داد. مثلاً 5/4 ميليون تومان مىگيرند و بعد از گذشتن مدت ذكر شده يا شش ميليون تومان و يا يك دستگاه ماشين پيكان تحويل مىدهند. ضمنا، به آنها مىگويند ما هيچ تعهدى نسبت به بازگشت پول شما و يا تحويل وسيله مورد نظر نداريم و فرض كنيد پولتان را در رودخانه انداختهايد.
آيا چنين معاملاتى شرعا جايز است؟
جواب: بصورتى كه ذكر كردهايد اصلاً معاملهاى نيست و مشروعيت ندارد. و اما گيرنده پول، اگر واقعا دهندگان پول، از پول خود مىگذرند پس بخشش مىباشد، ليكن مسلم است كه هرگز دهندگان اين نيت را ندارند.
سؤال 13: شخصى مبلغ صدهزار تومان به يك نفر كاسب مىدهد و شرط مىكند كه هر ماه پنج هزار تومان بدهد، آيا گرفتن پول مذكور جايز است؟
جواب: به اين صورت ربا و حرام است.
سؤال 14: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... سلام عليكم
شخصى به پدرم چند سال قبل 10 هزار تومان پول داد تا برايش به مقدار 20 ورق حلب بخرد پدرم نخريد تا چند سال قبل فوت كرد. حالا بايد به مقدار 10 هزار تومان حلب بخريم يا 20 ورق حلب بخريم. ضمنا پدرم قول داده بود كه برايش مقدار 20 ورق حلب را بياورد قبل از فوت.
جواب: اگر معامله انجام شده يعنى پدر شما ورق به آن شخص فروخته بايد ورق تحويل دهد و اينك كه شما وارث هستيد بايد ورق بدهيد ولى اگر پدر شما پول گرفته كه ورق بخرد ولى نخريده و فوت كرده است گرچه گناه كرده كه طبق قرار عمل نكرده است ليكن همان ده هزار تومان را بدهكار است و بايد شما از تركه او بدهيد.
سؤال 15: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... سلام عليكم
با توجه به اينكه صحت رهن منوط به قبض مال مرهونه توسط مرتهن مىباشد بفرمائيد كه براى تحقق رهن آيا تنظيم اسناد مالكيت مال مرهونه به نام مرتهن كفايت مىكند و يا اينكه ضرورتا مىبايست از مال مرهونه خلع يد به عمل آمده و تحت تصرف مرتهن قرار گيرد؟
جواب: قبض، لازم است و بدون آن رهن نيست و تنظيم سند بدون خلع يد هم فايدهاى ندارد، خلع يد هم بايد به اطلاع مرتهن برسد تا صدق قبض كند.
سؤال 16: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... سلام عليكم
اينجانب قطعه زمينى را از مالك آن خريدارى نمودم و از آنجا كه طبق نامه شهردارى ملك مذكور چند متر عقبنشينى داشت مبلغ اين قسمت را از اصل قيمت كم كرده و پول بقيه زمين را به فروشنده پرداخت نمودم.
پس از مدتى با تلاش فراوان قسمتى از زمين را كه در طرح عقبنشينى قرار داشت از طرح خارج نموده و در كل ساخت انجام دادهام، مجددا پس از اتمام ساخت و در پايان كار ساختمانسازى، شهردارى آگهى عقبنشينى صادر كرده است و پس از مذاكره، شهردارى قبول كرده كه تا هنگام آغاز عملياتى طرح نياز به عقبنشينى نيست.
حال سؤال اين است كه آيا شرعا تصرف در اين بخش از زمين كه در طرح بوده مشروع است يا خير؟ آيا اين اجازه موقت شهردارى تأثيرى در صحت يا فساد معامله ما با مالك اولى آن دارد يا خير؟ آيا نسبت به او برىالذمه هستيم يا خير؟ با تشكر فراوان...
جواب: هنگام معامله اگر فروشنده توافق كرده كه مقدار عقبنشينى بدون ثمن در اختيار شما باشد، ديگر مشكلى نيست، و اجازه موقت شهردارى اثرى ندارد. بالاخره هم كه زمين نه براى فروشنده مىماند و نه براى شما مىماند، عمده توافق هنگام قرار فروش مىباشد.
سؤال 17: محضر مبارك... سلام عليكم
اينجانب مبلغى از شخصى قرض گرفتم. الآن شك دارم كه قرضم را پرداخت كردم يا نه ولى طرف مقابل يقين دارد و مىگويد پرداخت نكردهاى تكليف چيست؟
جواب: بايد پرداخت كنيد.
سؤال 18: اينجانب مبلغى از شخصى قرض گرفتم، الان يقين دارم كه قرضم را پرداخت كردهام ولى طرف مقابل شك دارد كه من قرضم را به او دادهام يا نه؟ تكليف چيست؟
جواب: بدهكار نيستيد.
معاملات هرمى و نتوركى
سؤال 19: بسم اللّه الرحمن الرحيم حضرت.... ميگويند شما اولين كسى هستيد كه معاملات گلدكوئيستى را تحريم كردهايد لطفا به اين سؤالها پاسخ دهيد:
1 ـ آيا خريد محصول طلا در اشكال گردبند، سكه، ساعت حرام است يا خير؟
2 ـ آيا خريد كالاهاى مباح از طريق تجارت الكترونيكى كه خريدار و فروشنده همديگر را نمىبينند ليكن نوع كالا و قيمت آن معين است و كالا بصورت تضمينى و بيمه شده بدست خريدار مىرسد حرام است يا خير؟
3 ـ آيا اگر فروشنده يك كالا، موافقت نمايد كه كالائى را در دو قسط بفروشد و شرط نمايد كه آن كالا را هنگام پرداخت قسط دوم به تو تحويل خواهم داد، اين نوع معامله حرام است يا خير؟
4 ـ آيا اگر كسى بدون هيچ اجبارى بعنوان ويزيتور يا بازارياب براى شركتى تبليغ و تلاش بكند كه كالاى آن شركت، كه جزء كالاهاى مباح است بيشتر بفروش برسد و در قبال اين فعاليت آن شركت مبلغى بعنوان حق الزحمه بازاريابى به او پرداخت كند. اين پول چه حكمى دارد؟
5 ـ آيا اگر شركتى براى سوددهى بيشتر اقدام به تبليغ و بكارگيرى بازارياب در سطح گسترده بكند و در نوع كالا هيچ غش و تقلبى نداشته باشد اين كار چه حكمى دارد؟
6 ـ چگونه وقتى بانك مركزى ايران يك سكه بهار آزادى را 2 برابر ارزش واقعى طلاى بكار رفته، به فروش مىرساند و 2 برابر سود مىبرد، در حاليكه آن سكه ارزش كلكسيونى ندارد. هر ساله به تعداد دلخواه توسط بانك مركزى ضرب مىشود و طلاى آن داراى خلوص و عيار پائينى است. خريد آن اشكال ندارد؟ ولى سودى كه شركت گلد كوئيست مىبرد كه هم طلاى آن داراى عيار و خلوص بالاتر است و هم ارزش كلكسيونى جهانى دارد و هم اينكه تنها براى يك بار ضرب مىشود خريد آن مىتواند اشكال شرعى داشته باشد؟
7 ـ اصولاً آيا غير ايرانى بودن يك شركت يا سودآورى خوب و بالاى يك شركت، دليل منع معامله مىشود.
جواب: برادر عزيز ر ـ ه بعد السلام والتحيه
1 ـ اشكال اينها نيست بلكه همانطور كه قبلاً گفتهايم: آيا جنس مورد معامله شخصى است يا كلى؟ در معامله جنس شخصى و معين طلا و جواهرات معمولاً با ديدن عكس آن رفع غرر و جهالت نمىشود، چنانكه اينگونه اجناس بعنوان كلى هم معامله شوند همينطور است، آيا خودتان براى خريد طلا و جواهرات همسرتان به عكس آنها اكتفا مىكنيد؟ و يا با توصيف كلى بدون ديدن مىخريد؟
2 ـ مشتريان بسيار زيادى داريد آيا به تعداد همه مشتريان كه چه بسا صدها هزار هستند سكّه موجود است كه بسيار بعيد است، حتى در خزانههاى دولتى هم معلوم نيست به اين مقدار جنس با اين خصوصيات يكنواخت وجود داشته باشد، بلكه شما چون مىدانيد كه اكثر اين مشتريان خود واسطه و دلال هستند و جنس نمىخواهند معامله صورى انجام مىدهيد! پس معامله باطل است.
3 ـ ارز بسيار زيادى ازاين مملكت ضعيف به اين بهانه بيرون برده مىشود. ممكنست در برخى كارهاى ديگر هم اين اشكال باشد ليكن مانع وجود اشكال در كار شما نيست.
4 ـ جمعآورى پول بسيار در برابر كار نشده، و صرف يك معامله صورى اكل مال به باطل است.
5 ـ ملاك حرمت قمار كه ايجاد كينه و نفرت و احيانا قتل و غارت است در اينگونه معاملات نيز خصوصا در مورد سرشاخهها كه ثروت زياد و باد آوردهاى بدون كار اساسى و فقط به صرف معرفى پيدا كردهاند تحقق پيدا مىكند. در نهايت عرض مىشود خدا را منظور كنيد و بدنبال كارهاى توليد مفيد برويد.
سؤال 20: بسم اللّه الرحمن الرحيم حضرت آيت اللّه العظمى...
احتراما به استحضار مىرسانيم شركت فرهيختگان... نسبت به فروش محصولات مختلف اقدام نموده است. بدين ترتيب كه هر شخص مىتواند بطور حضورى و يا غير حضورى مبادرت به خريد اين محصولات از شركت اصلى يا شعب آن بنمايد. شركت براى فروش اجناس دو پيشنهاد براى مشتريان در نظر دارد:
1 ـ مشترى ضمن خريد جنس، براى شركت بازاريابى ميكند و اين كار را همچنان ادامه مىدهد كه در اين صورت همواره در برابر بازاريابى وجهى به حساب او منظور مىشود و وجه جنس هم از آن كسر مىشود.
2 ـ بازارياب در هر مرحله مىتواند از ادامه فعاليت انصراف داده و الباقى طلب خود را كالا يا وجه نقد دريافت نمايد. با توجه به مشروح طرح و اهداف آن خواهشمند است اعلام فرمايند خريد و فروش محصولات شركت از طريق ذكر شده و پرداخت كميسيون (حق الزحمه) شركت به نفرات بازارياب شرعا جايز است يا خير؟و من اللّه التوفيق شركت...
جواب: جنس اگر معين و جزئى است بايد حتما از نزديك ديده شود، اجناس اختلافات زيادى دارند. و اگر يك جنس معين كلى است بايد همه خصوصيات آن بطورى كه هيچگونه جهالتى در كار نباشد توضيح داده شود، و جنس هم به اندازه همه مشتريان بيواسطه و باواسطه در اختيار فروشنده باشد، در غير اينصورت بنظر مىرسد اين هم مانند شركتهاى مشابه كه از فروش الماس و طلاى خارجى شروع شد، مىباشد و چه بسا قصد جدّى بر معامله نيست وصرفا پولهائى از مردم گرفته مىشود و مقدارى به دلالها پرداخت و مابقى بحساب اصلى واريز مىشود كه مصداق اكل مال بباطل است.
سؤال 21:موضوع: استفتاء يك موضوع فقهى
با احترام روش كار اين سيستم را به طرزى ساده و روشن بيان مىنمايم اميدوارم با دقت نظر به اين موضوع و فتواى مناسب در اين امر ما را در بدست آوردن آيندهاى روشن يارى فرماييد.
قبل از اينكه به توضيح اين سيستم بپردازم سؤالى دارم. آيا طلابى كه براى محاسبه وجوه دينى از قبيل خمس و زكات افرادى را به دفاتر مراجع بزرگوار معرفى مىكنند از مرجع مربوطه حق الزحمه دريافت مىكنند يا خير؟ و اگر دريافت مىنمايند آيا براى اين كار چقدر سرمايه گذاشتهاند؟ و چه هزينهاى را متقبل شدهاند؟ آيا فقط به خاطر اينكه زحمت كشيدهاند و افرادى را معرفى كردهاند حق الزحمه دريافت نمودهاند؟ و آيا اين حق الزحمه كه از خمس و زكات ديگران است حرام است يا حلال؟
روش كار اين سيستم به همين شيوه است با اين تفاوت كه براى ورود به اين سيستم و عضويت در آن بايد يكى از محصولات اين شركت را خريدارى نموده و يا به يكى از تورهاى مسافرتى اين شركت رفت و شخص پس از اينكه به عضويت اين شركت در آمد مىتواند براى اين شركت بازاريابى كند و افراد جديدى را با تبليغ خود به عضويت اين شركت در آورد و هر كس با ورود خود به اين سيستم علاوه بر اينكه عضو اين شركت مىشود مىتواند افراد جديدى را به عضويت اين سيستم در آورد و همينطور معرفى افراد جديد ادامه پيدا كند. با فعاليت شما و دوستانتان اگر تعداد نفراتى را كه شما و دوستانتان به اين سيستم معرفى مىكنيد به شش نفر برسد شركت به ازاى اين شش نفر به شما حق الزحمه پرداخت مىنمايد و با ورود افراد جديد مىتوانيد از حق الزحمههاى بيشترى برخوردار شويد و اين حق الزحمهى بيشتر را مىتوانيد با فعاليت بيشتر ادامه دهيد. مىبينيم كه اين درآمد شما در عوض فعاليت شما و بنا به زحمت شما پرداخت مىشود يعنى كسى كه فعاليت و تلاش مىكند درآمد دارد و كسى كه فعاليت نكند از هيچ درآمدى برخوردار نيست. اين درست مثل طلابى است كه هر اندازه افراد جديدى را براى پرداخت وجوه خود بياورند مىتوانند از حق الزحمه بيشترى برخوردار شوند.
نمونههايى نيز در بازار كار امروز وجود دارد اكثر كارخانهها و شركتهاى توليدى ويزيتورها و بازاريابهايى دارند كه كار آنها تبليغ كلامى براى اجناس توليدى است و هر چه بيشتر بتوانند اجناس كارخانه را به افراد بيشترى بفروشند از حق الزحمه بيشترى برخوردار خواهند بود.
شركت ايران بين محصولات خود كه شامل كتاب سى دى و كارتهاى اينترنت است به همين روش ارائه مىدهد.
از طرف ديگر چون روش كار اين شركت مبنى بر حذف واسطهها است يعنى به جاى اينكه اجناس خود را به عمدهفروش خردهفروش پخش كننده و مغازهدار بدهد تا قيمتش چندين برابر شود خود محصولاتش را به طور مستقيم و بدون واسطه به فروش مىرساند اين حذف واسطهها مستلزم تبليغ كلامى است يعنى افرادى بايد باشند تا در مورد محصولات شركت تبليغ كنند و اين افراد مىتوانند با بازاريابى از شركت حق الزحمه دريافت نمايند.
از مهمترين كارهاى اين شركت جاودان كردن ياد و نام بزرگان و رهبران ملتهاست اين شركت با ضرب سكههاى از قبيل پاپ زان پل دوم زنرال سوكار نو گاندى و ديگر افراد ياد آنان را گرامى مىدارد.
اين شركت با مجوزى كه از دفتر نشر آثار امام خمينى (رحمه اللّه عليه) و شوراى امنيت ملى گرفته است اقدام به ضرب 9999 قطعه سكه با تصوير امام خمينى (ره) نموده است و جالب است بدانيد كه بر هر سكه يكى از سخنان گهربار امام را نيز حك كرده است.
با اين كار علاوه بر اينكه ياد و نام امام خمينى را در تمام دنيا زنده نگهداشته با پرداخت مبلغى حدود 800 ميليون تومان براى ايران درآمد نيز كسب شده است و دولت ايران نيز مىتواند با ادامه فعاليت خود با اين شركت علاوه بر اينكه نام بزرگمردان خود را جهانى كند از درآمدى كه شركت مىپردازد نيز برخوردار گردد.
حال با تمام توصيفات بالا از جمله شباهت پرداخت حق الزحمه به طلاب و بازاريابهاى اين شركت وجود حق الزحمه به جاى سود و همكارى ايران با ضمنا به پيوست تصوير سكه امام خمينى (ره) كه توسط اين شركت ضرب گرديده تقديم مىگردد.
با تقديم احترام و تشكر فراوان از قبول اين زحمت
جواب: تشبيه شما به مسئله وجوه شرعيه بسيار اشتباه است: 1 ـ طلاب كارشان معرفى سرمايهداران و يا خمسدهندگان نيست، معرفى نمىكنند بلكه در محل، منبر مىروند و خدمات بزرگ تبليغى براى اساس ديانت و نيز حلّ بسيارى از مشاكل مردم مىنمايند و كمكى كه به آنها مىشود براى عنوان طلبه بودن و از جمله اين فعاليت ضمنى است و به هر كسى كه اين فعاليت را انجام دهد وجوه داده نمىشود بلكه بايد طلبه حوزه باشد. كه بنفسه خود مورد صرف وجود مىباشد. 2 ـ در وجوه شرعيه همچون مأمور بانك ـ فى المثل ـ واسطه در نقل و انتقال وجوه هستند و مصداق « العاملين » كه در سوره توبه آمده هستند 3 ـ وجوهى كه به آنها برگشت داده مىشود فقط بخاطر اين وساطت نيست بلكه خود مصداق مصرف وجوه هستند و لذا اگر غير طلبه، كسى واسطه باشد همچون طلبه با او معامله نمىشود. طبق روايت، امام صادق عليهالسلام گاهى كه تشخيص مىداد همه وجوه را به شخص برگردانده است.
4 ـ آيا تعداد سكههاى ضرب شده به اندازه تعداد مشتريان با واسطه و بى واسطه هست؟! با اين تبليغ وسيعى كه انجام مىدهيد و همه وسائط مىخواهند به پول برسند بطور شاخهاى مشتريان بسيار زيادتر از جنس داريد كه جنستان به آن اندازه وجود خارجى ندارند. 5 ـ واسطهها فقط بفكر دلاّلى و پولشوئى از اين راه هستند و اصلاً بفكر معامله واقعى نيستند 6 ـ صرفنظر از همه اينها معامله شخصى است يا كلى؟ در هر دو صورت با ديدن عكس و تصوير رفع غرر نمىشود آيا هرگز شما براى نزديكان خودتان اگر بخواهيد زر و زيور بخريد با ديدن عكس آنها معامله مىكنيد؟ 7 ـ صرفنظر از همه اينها بيشترين پول نصيب صندوق اوليه مىشود كه نوعا جنس هم تحويل نمىدهند الاّ موارد كمى. و در بسيارى از موارد پولهاى گزافى از اينطريق از مملكت خارج شده به حساب صاحبان اوليه شركت واريز مىشود يعنى پول در برابر هيچ ـ جز برخى موارد ـ و همه بدنبال واسطهگرى هستند نه معامله جنس. وگرنه مغازههاى طلافروشى براى ارائه طلا كاملاً آمادهاند، اين واسطهها طلا نمىخواهند كه به مغازهها مراجعه كنند، اينها فقط بدنبال عنوان دلاّلى صرف هستند و بالاخره همه دلال هستند نه خريدار. و قصد انشاء معامله جدّى در كار نيست.
اميد است مردم را به كارهاى توليدى صحيح كه به نفع مملكت باشد تشويق كنيد اينگونه كارها مصداق پولشوئى و به اصطلاح « اكل مال به باطل » مىباشد.
سؤال 22: محضر مبارك... سلام عليكم
احتراما به عرض مىرسد شركتى است ايرانى داراى اموال مشخص و حقيقى با منعفت خاص (صادرات و واردات كليه كالاهاى مجاز ارائه خدمات از راهحلهاى جامع در زمينه گسترش اينترنت IT خريد و فروش كالا از طريق بازار اينترنتى و همچنين حذف سهامداران به طريق بازاريابى network marketing فروش محصولات و كالاهاى خود و شركت طرف قرارداد، فروش تورهاى مسافرتى، گردشگرى، زيارتى اعم از داخلى و خارجى) اقدام به فعاليت نموده است.
كسى كه در ابتدا مىخواهد وارد اين شركت گردد بايد مبلغ 55 هزار تومان به شركت بپردازد و اين شركت شروع به فروش سهام محصولات خود و ديگر شركتهاى طرف قرارداد طبق عقود شرعى ذيل مىنمايد:
الف) شركت: شركت تمام اموال و دارايى (سود و ضرر) خود را در يك سبد كلى جمع مىنمايد و آنرا طبق تعريف فوق (اموال حقيقى و منفعت خاص) به صورت سهام به هر فرد به مبلغ پنج هزار تومان واگذار مىنمايد. مبلغ سود ساليانه طبق قوانين بانك مركزى جمهورى اسلامى (17%) محاسبه و پرداخت مىگردد.
ب) بيع نقد: ثمن اين معامله بيست و پنج هزار تومان و مثمن آن يك عدد كارت تخفيف مىباشد.
مزاياى كارت تخفيف: 1 ـ تخفيف گرفتن از مراكز طرف قرارداد شركت در شهر خود و شهرهايى كه به عنوان مراكز تجارى شناخته شده مىباشند (كيش و غيره).
2 ـ تمام تخفيفات به صورت حقيقى مىباشد (اصول كار به اين صورت است كه شركت در قبال تبليغاتى كه از آن مركز تجارى در سايت خود مىنمايد براى اعضاى شركت از ده تا سى درصد تخفيف مىگيرد كه افراد با در دست داشتن آن كارت مىتوانند از اين تخفيفات بهرهمند شود).
ج) بيع سلف: در باقيمانده 55 هزار تومان ثمن معامله 25 هزار تومان و مثمن آن يكى از اجناس شركت مىباشد:
مزاياى محصولات:
1 ـ جنس صورت خارجى دارد و علاوه بر نمايش عكس در اينترنت، آلبوم محصولات قابل رويت به صورت حقيقى در دفتر مركزى شركت مىباشد.
2 ـ جنس داراى تنوع بوده و به تعداد افراد خريدار مىباشد.
3 ـ براى هر كدام از اجناس مدت معينى براى تسليم كالا وجود دارد.
4 ـ زير قيمت بازار بودن و يا رقابتى بودن آن از ويژگىهاى مهم محصولات مىباشد.
5 ـ در صورت هر گونه عيب در جنس شركت ملزم به تعويض آن مىباشد.
در ضمن هر يك از سهامداران علاوه بر خريد سهام و اجناس شركت در صورت تمايل مىتوانند در اين شركت اقدام به بازاريابى و جذب سهامدار نمايند. شركت به تمامى افرادى كه اقدام به بازاريابى نمايند مبالغى را تحت عناوين ذيل پرداخت مىكنند.
1 ـ حق الزحمه 2 ـ هبه
لازم به توضيح است خريد سهام، كالا، تورهاى مسافرتى و فعاليت، (بازاريابى و جذب افراد براى خريد سهام) دارى جذابيت مىباشد و هيچ كدام نسبت به يكديگر ارجحيت ندارد تا فرد بخواهد با در نظر گرفتن هر كدام از اينها معامله صورى انجام دهد.
همچنين در اين شركت هيچگونه ضررى به افرادى كه فعاليت نمىنمايند وارد نمىشود (چه نفر اول باشد و چه نفر آخر و حتى به فرض اشباع شدن سهام شركت) بلكه طبق دلايل ذيل سودى بالاتر از مبلغى كه خريد مىنمايند به او پرداخته مىشود. 1 ـ سود ساليانه از سهام شركت 2 ـ زير قيمت بودن كالا 3 ـ استفاده از كارت تخفيف به مدت يك سال از تاريخ عقد قرارداد.
با توجه به شرح فعاليت اين شركت نظر معظم له را در مورد سؤالات زير خواستاريم.
1 ـ آيا عقود اين شركت صورت شرعى دارد؟
2 ـ كسب درآمدى كه به عنوان هبه به افراد تحت قانون خاص شركت (كه در صورت تمايل به فعاليت مىپردازند) چگونه است؟
3 ـ آيا گرفتن سود ساليانه سهام از شركت جايز مىباشد؟
4 ـ شركت افراد در سهام يكديگر (با دو نفر اول خود و در تعادل 16 به 16 و الى آخر) صحيح مىباشد؟
جواب: 1 ـ خلاصه اين شد كه پنجاه و پنج هزار تومان مىپردازند كه 25 هزار تومان قيمت كارت و 25 هزار تومان ثمن يك جنس خريدارى شده، و 5 هزار تومان ثمن يك سهم از شركت مىباشد. اگر معامله باشد كه با كارت تخفيف چه اجناسى مىگيرد و 25 هزار تومان باقى در برابر چگونه جنسى است، و سهم شركت چقدر ارزش دارد (چون ارزش هر سهم مربوط به مقدار اجناس و تعداد سهام مىباشد) اشكالى ندارد. در عين حال وظيفه تشكيلات حكومتى است كه بر اينگونه شركتها نظارت كند كه در نهايت چقدر جمع مال مىكند و چقدر به مردم مىدهند كه اكل مال به باطل نشود. 2 ـ اگر از جهت اخير مشكلى نباشد راه آسانترى هم داريد: كارت تخفيف را به مبلغ مثلاً پنجاه هزار تومان بفروشيد و باقى امتيازات را به عنوان شرط ضمن فروش ذكر كنيد. 3 ـ در صورتيكه بىاشكال باشد از پرداخت وجوه شرعى خود و رسيدگى به مستمندان غفلت نكنيد. كه موجب بركت مال است.
سؤال 23: محضر مبارك... سلام عليكم
مسأله: داد و ستد تجارى اينترنتى است با شركتى به نام گلدماين واقع در نروژ كه فعاليت خودش را در سال 2000 ميلادى در زمينه فروش محصولات طلاى خود آغاز نمود كه شرح نوع فعاليت آن بدين طريق است:
شخصى مبلغ 60 دلار را به اين شركت به عنوان پيش پرداخت مىدهد و طلاى 20 گرم داراى 24 عيار را اقساط خريدارى مىكند اين شركت پيشنهادى به مشتريان خود كرده كه مىگويد اگر كسى كه پيش پرداخت كرده باشد و 2 نفر را به شركت جهت انجام خريد معرفى نمايد مبلغ 34 دلار به ايشان مسترد مىنمايد و بعد از آن هر 6 نفر كه به شركت معرفى كند مبلغ 30 دلار بابت حق الزحمه به ايشان مسترد مىگردد. هر كدام از اشخاص كه خريد مىكنند (زير مجموعهها) با همان شرايط، دستمزد خود را از شركت دريافت مىكنند. اقساط باقى مانده از مصرف پنج پورسانتهاى افراد كسر و به حساب اقساط آنان واريز مىگردد. به اين صورت كه شركت مبلغ چهار پورسانت يعنى 120 دلار را به مشترى مىدهد و پورسانت پنجم را به حساب قسط محصول خريدارى شده واريز مىكند به همين ترتيب ادامه مىيابد تا محصول از قسط آزاد مىگردد و به شخص تحويل داده مىشود و شخص محصول ديگرى را انتخاب مىكند و به همين منوال ادامه پيدا مىكند. محصول طلاى خريدارى شده به مبلغ 375 دلار مىباشد كه در ابتداى معامله معيّن و مضبوط مىباشد. محصول خريده شده معادل ريالى آن ارزش دارد كه طلاى 24 عيار مىباشد و 9/999 عيار شمش طلا دارد. شخصى كه طلا خريده باشد و 60 دلار را داده است اگر نتواند حتّى 2 نفر خود را پيدا كند مىتواند مابقى قسط سكه يا محصول را نقدا پرداخت كند و محصول را تحويل بگيرد.
ـ اگر هم شخصى را از بابت پرداخت مابقى سكه نداشت كه بدهد شركت بعد از 6 ماه كل مبلغ 60 دلار ايشان را به وى مسترد مىكند. اين شركت سقف ماكسيم درآمدى هم دارد كه با دادن پورسانتهاى بيش از حدّ به مشتريان خود ورشكست نمىشود به اين صورت كه هر روز بيشتر از 450 دلار پورسانت به مشترى نمىدهد.
اما اين شركت داراى امنيت بالايى نيز مىباشد و امنيت آن را شركتى به نام (ورى ساين) تضمين نموده است. ورى ساين زير نظر دادگاه اِيّاك كه زير نظر ماكرو ساخت و ديوان لاهه مىباشد كار مىكند. اين دادگاه اين قدرت را دارد كه از كمپانى به نفع مشترى طلب خسارت كند. از محضر عالى استدعا دارم، حكم شرعى مقدس اسلام درباره مسئله فوق را ذيلاً مرقوم فرماييد.
جواب: 1 ـ بارها گفتهايم اينگونه معاملات باطل است و به تعبير قرآن كريم اكل مال به باطل مىباشد، تغيير شكل و نام كه احيانا حتى از نامهاى مذهبى هم استفاده شده اثرى در خرابى محتوى ندارد. 2 ـ خريد طلا چه جزئى و شخصى و چه كلى، هرگز با ديدن عكس و تصوير و كلىگوئى انجام نمىشود و غررى مىباشد 3 ـ خريداران نوعا قصد خريد ندارند و فقط براى واسطهگرى پول مىگيرند و قصد انشاء معامله ندارند و پول عمده را هم صندوق اصلى مىبرد. 4 ـ وسيلهايست براى استثمار كشورهاى ضعيف كه منجر به خروج ارز زياد از كشور مىشود. 5 ـ هرگز هم به اندازه همه مشتريان جنس ندارند چون مىدانند كه مشتريان هم همگى جنس نمىخواهند.
سؤال 201: محضر مبارك حضرت... با احترام به استحضار مىرساند صندوق قرض الحسنه حضرت ابوالفضل عليهالسلام يزد با اجراى طرحى كه فرم آن پيوست مىباشد با شركت افراد در گردونه طرح و اهداء تنها 2000 تومان ضمن برخوردارى از اجر معنوى، از مزاياى آن برخوردار مىگردند. لازم به ذكر است چنانچه در تبصره بند 3 طرح تصريح شده است افراد شركت كننده در اين طرح بايد از مبلغ اهدايى به طور كامل بگذرند و هيچ گونه چشمداشتى نداشته باشند. بعلاوه مجرى اين طرح صندوق قرض الحسنه با شماره ثبت شده مىباشد و مبالغى كه از سوى افراد به صندوق اهداء مىشود لزوما بايد در راستاى اهداف تعيين شده براى صندوق هزينه گردد و شبهه سودجوئى شخصى در آن راه ندارد خواهشمند است از جهت شرعى ما را راهنمايى فرمائيد. ضمنا در صورت وجود اشكال شرعى راه خروج از اشكال را بيان فرمائيد.با تشكر صندوق قرضالحسنه حضرت ابوالفضل يزد
جواب: به نظر اينجانب اين مورد از موارد « اكل مال بباطل » است كه در قرآن كريم نهى شده است. گرچه از جهات ديگر قابل دفاع است چنانكه نفس ورقه در ارمغان بهزيستى و اعانه ملى و مانند آن ماليت دارد و از اين جهت قابل دفاع است، ليكن به هر حال به جهاتى كه فعلاً مجال توضيح نيست اكل ما بباطل است. و اما وجوهى كه جمع شده: اگر احتمال عقلائى است كه عدهاى به قصد هديه ـ واقعا و نه اسما ـ وجوه را پرداختهاند و نمىدانيم كه چقدر واقعا قصد هديه داشتهاند و چقدر به قصد بردن عوض بودهاند دادن خمس كفايت مىكند. ولى اگر همه به قصد بردن عوض بودهاند بايد همه اموال جمعآورى شده صدقه داده شود. اينها در صورتى است كه صاحبان وجوه به هيچ وجه شناخته نشوند و يا دسترسى ممكن نباشد وگرنه بايد به صاحبان وجوه برگردانده شود. واللّه عالم
سؤال 24: محضر مبارك حضرت.... سلام عليكم
نظر حضرت عالى در مورد معاملات نتوركى چيست؟ و با توجه به اينكه سيستم نتورك يك سيستم اقتصاد جهانى است سود حاصله از شركتهاى نتوركى ماركتينگى چيست؟ و معامله آنها چه وجه شرعى دارد و كدام موضوع فقهى برا آنها تطبيق دارد؟
جواب: شأنه اگر عوضان كاملاً معلوم و وجود خارجى هم داشته باشند اشكال ندارد مهم اين است كه جنس موجود و به طورى معلوم باشد كه هيچ گونه جهالتى در كار نباشد. ليكن در بسيارى موارد در معاملات نت وركى، قرارها بدون پشتوانه مىباشد. خلاصه خاصيت همان شركتهاى گلدكوئيست و مانند آن را دارد. كه مكررا اشكالات آنها را ذكر كردهايم كه هم جهل غررى به جنس، و هم صرف معامله صورى بدون قصد جدى به معامله جنس مىباشد، و هدف وساطت و دلالى صرف مىباشد و اشكالات ديگر.
سؤال 25: محضر مبارك.... السلام علكيم و رحمة اللّه و بركاته پس از تحيت، آرزومند سلامتى وجود پربركت هستيم مستدعى است مرحمت فرموده بيان كنيد:
فعاليت شركتهايى از قبيل گلدكوئيست و گلدماين، با فرض وجود سران يهودى آن شركتها و يا عدم فرض وجود و با فرض نفس معامله كه با واسطه و از طريق اينترنت انجام مىگردد. سبزوار سيد محمدرضا...
جواب: فعاليت شركتهاى مزبور و مشابه آن، هر چند از طرف مسلمين باشد، فى نفسه اشكال دارد، نمونهاى از پاسخ استفتائات ما را در اين زمينه كه پيوست است، ملاحظه فرمائيد. در ج 1 استفتائات نيز نمونهاى چاپ شده است.
سؤال 26: حضرت آيت اللّه... سلام عليكم
شركت آسو گستر شرق ايرانيان به شماره ثبت 255795 در اداره كل ثبت شركتها، داراى يك سايت به نام «آسوشاپ» در زمينه تجارت الكترونيك به شيوه سرمايه گذارى در داخل كشور فعاليت دارد كه به پيوست يك جلد مجله، همه چيز، و جدولى از جزئيات خريد از اين شركت، نحوه فعاليت شركت به ترتيب ذيل تشريح مىگردد.
به اين نحو است كه: افراد با پرداخت مبلغ معينى يك دفتر كار الكترونيكى به همراه يك كد (آسوكد) از سايت آسوشاپ خريدارى مىكنند كه ورود و خروج به اين دفتر، در كنترل خريدار و در تملك وى قرار گرفته و كليه خريد و عمليات مالى مربوط به تجارت الكترونيكى فرد، از طريق دفتر كار الكترونيكى فرد، از طريق دفتر كار الكترونيكى وى به عمل مىآيد.
طبق قرارداد منعقد اينترنتى بين شركت و فرد خريدار، معادل بيست درصد از مبلغ به خود خريدار تعلق دارد و مىتواند بلافاصله يا در زمانى ديگر (به قدر 20%) در فروشگاه و يا بازار اينترنتى شركت آسو و يا فروشگاههاى معتبر اينترنتى داخل كشور، كالاى مورد نياز خود را انتخاب و خريد نمايد.
80 % ديگر براى خريد كارت اعتبارى داشن آسو استفاده مىشود كه در اختيار خريدار براى استفادههاى خدماتى، بيمهاى، مشاورهاى تلفنى، آموزشى، تفريحى و تورهاى سياحتى ـ زيارتى ـ آموزشى در داخل و بعضا خارج از كشور و نيز شركت در همايشهاى علمى ـ كاربردى قرار مىگيرد. علاوه بر اين خريداران مىتوانند علاوه بر خريد اينترنتى به يك فروشنده كالا نيز مبدل گردند. مثلاً يك كشاورز باغدار ضمن خريد از فروشگاه و بازار مىتواند بطور مستقيم و با حداقل واسطه محصول خود را توسط فروشگاه يا بازار اينترنتى شركت به سراسر كشور و يا كشورهايى كه آسو در آنها فعال است بفروشد كه هم به نفع فروشنده است و هم به نفع خريدار و همچنين مصاديق ديگر مثل: توليدكننده كالاهاى صنعتى و يا تجار كالا و خدمات و... مىتوانند چنين كارى را بعمل آورند و محصولات، خدمات و يا دانش و كالاى خود را بفروشند.
اين شيوه تجارت مدرن بهترين و مطمئنترين راهى است براى عملى كردن شعار از توليد به مصرف و ايجاد اشتغال و رونق اقتصادى كشور. همچنين خريداران مىتوانند بصورت رايگان از طريق امكانات و سايت شركت، محل كسب و يا محصول و كالاى خود را براى عرضه به بازار تبليغ كنند و به فروش برسانند.
پس تا اينجا يك معامله پاياپاى اينترنتى صورت گرفته و نوع كالاى خريدارى شده نيز معلوم است و هيچ اجبارى و يا شرطى ضمن عقد كه خريدار را وادار به بازرايابى نمايد وجود ندارد اما طبيعى است كه چنانچه خريدارى، با رعايت مقررات و شرايط بازاريابى شركت آسو، قصد شركت در بازاريابى و دريافت درآمد و مضاعف را داشته باشد از طرف شركت آسو حق الزحمه و حق الجعاله وى از محل درآمدهاى شركت پرداخت مىگردد.
لازم به ذكر است كه شركت، از طريق فروش كارت دانش آسو كه به ارزش 80% مبلغ معامله است در پروژههاى اقتصادى و تجارى، انتشاراتى، مؤسسات فرهنگى، تفريحى ـ خدماتى و نيز در كارخانجات و معادن داخل كشور سرمايهگذارى كرده و از طريق اين سرمايهگذارى پاداش يا حق الزحمه و حق الجعاله بازاريابان را پرداخت مىنمايد. در واقع منبع پرداخت حق الزحمه بازاريابان به هيچ وجه از اصل پول خريداران جديد كه شركتهاى دسيسه هرمى آن را اعمل مىكنند نيست بلكه همانگونه كه گفته شده است از سود حاصل از سرمايه گذارىهاى شركت مىباشد.
خواهشمند است با توجه به شرح نوع فعاليت شركت آسوگستر شرق ايرانيان، پرسشهاى ذيل را براى مقلدين خود پاسخ دهيد.
الف) حكم خريد از سايت آسوشاپ (متعلق به شركت آسو) و دريافت خدمات و برخوردارى از تخفيفات و امكانات يادشده و مشروح چيست؟
ب) شركت در بازاريابى و معرفى شركت آسو به ديگران و دريافت حقالزحمه از منابع درآمدزاى شركت بابت بازاريابى و آموزش فن بازاريابى به ديگران چه حكمى دارد؟
ج) چنانكه حضرت عالى فعاليت در اينگونه بازاريابى را جايز نمىدانيد و يا احتياط كردهايد آيا مقلدين شما مىتوانند از مرجع تقليد ديگر كه اينگونه فعاليتها را اعم از خريد و شركت در بازاريابى را حلال و جايز مىداند تقليد نمايند؟ خداوند شما را در پناه خود محفوظ بدارد. با تشكر فراوان. كميته فقهى سايت آسوگستر شرق ايرانيان
جواب: 1 ـ شركتهاى تجارى هرمى به نظر اينجانب اشكالاتى دارد كه اين نوع شركت شما هم قسمتى از آن اشكالات را دارد.
2 ـ تقليد از كسى كه جايز مىداند، به شرط علم به اجتهاد او، و رعايت فالاعلم، اشكالى ندارد.
معامله با وكالت
سؤال 27: بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر مبارك حضرت... لطفا نظر مبارك خويش را نسبت به حكم مسائل ذيل مرقوم فرماييد:
1 ـ شخصى بنده را وكيل خود در امر مضاربه قرار داده و مبلغ 10 ميليون تومان به اينجانب داده بنده هم اين پول را به شخصى كه كاملاً مورد اطمينانم بود از طريق پدرم دادم پس از گذشت 2 سال اين شخص كه به او اطمينان كرده بوديم خراب از كار در آمد و كلاهبردارى نمود، حال نفرى كه به بنده پول داده بود، بنده را ضامن آن پول مىداند و مىگويد كه تو كلاهبردارى نمودهاى آيا بنده شرعا ضامن هستم يا خير؟
جواب: در فرض فوق كه شخص مزبور مورد اطمينان شما بوده است شما ضامن نيستيد.
2 ـ آيا اين عمل من مصداق كلاهبردارى يا خيانت يا مانند آن است يا خير؟
جواب: خير.
3 ـ بر فرض كه همان ثابت باشد آيا او مىتواند دين خود را به قيمت روز مطالبه كند؟
جواب: بنظر اينجانب پول از نوع مثلى مىباشد و همان وجه اولى را ضامن هستيد. بفرض ضمان.
4 ـ بر فرض كه ضمان ثابت باشد آيا اين شخص مىتواند بدون مراجعه به قاضى و دادگاه براى من مهلتى را تعيين كند (مثلاً 1 ماه) كه ظرف آن مدت دين خود را بپردازم با اينكه مىداند بنده چيزى براى پرداخت ندارم؟
جواب: بر فرض ضمان، قاضى بايد امكانات شما را در نظر بگيرد.
5 ـ بر فرض كه اين شخص بگويد من ضمان شرعى شما را خودم استنباط كردهام و از من تعهد ضمان و پرداخت دين بگيرد آيا اين تعهد معتبر است يا بنده بايد حكم خود را از مجتهد سئوال نمايم؟
جواب: استنباط او بدرد شما نمىخورد.
6 ـ اگر بنده فكر كنم كه مىتوانم خود ضمان يا عدم ضمان را استنباط كنم و بعد تعهد به ضمان بدهم بخاطر استنباط خود، سپس از مجتهد استفتاء نمايم و مجتهد حكم به عدم ضمان من دهد آيا ديگر اين تعهد من معتبر و قابل استناد خواهد بود يا خير؟
جواب: ميزان نظر مجتهد است، اگر شما خود مجتهد هستيد نمىتوانيد از ديگران تقليد كنيد.
سؤال 28: محضر مبارك حضرت آيت ا... سلام عليكم
الف ـ اگر انسان به فردى وكالت بدهد كه بر طبق فتواى مرجع تقليد خودش (وكيل شونده) معامله خريد و فروشى را به صورت نقد يا نسيه انجام بدهد، مرقوم فرماييد: الف ـ اين وكالت به نظر مبارك شما صحيح است يا خير؟
جواب: موكِّل بايد معامله را طبق فتواى مرجع خود انجام دهد نه فتواى مرجع وكيل.
ب ـ معاملهاى كه مُوَكِّل (وكيل شونده) بر طبقِ فتواى مرجع تقليدش انجام داده است صحيح است يا خير؟
جواب: معامله براى موكِّل بايد براى موكِّل صحيح باشد يعنى طبق فتواى مرجع تقليد او باشد نه وكيل. وگرنه عمل لغوى است. البته وكيل مىتواند حق الوكالة را بگيرد اگر موكِل همين را خواسته است. اگر غرض عقلائى در آن تصور شود.
ج ـ اگر وكالت و معامله فوق صحيح باشد و به صورت نسيه (اقساطى) انجام شده باشد، آيا مُوكِّل (وكيل كننده) جايز است خودش مبلغ قسط را هر ماه از خريدار بگيرد؟
جواب: چون معامله صحيح نبوده است نمىتواند پولى بعنوان قسط بگيرد.
د ـ اگر وكالت و معامله فوق باطل باشد، حكم شرعى جنسى كه تحويل شده و پولى كه دريافت شده چه مىباشد؟
جواب: هر يك از جنس و پول بايد به صاحبانش عودت داده شود مگر آنكه معامله مجدد و صحيح انجام شود يا تراضى بر تصرف باشد.
سؤال 29: محضر مبارك مرجع عاليقدر... السلام عليكم
با عرض ادب و احترام وافر، معروض مىدارد در مورد اين سؤال نظر مبارك معظم له را بيان فرمائيد. سؤال اين است آيا ملكى را كه چند سال پيش با توجه به اينكه مالك عاقل بالغ و عالم بوده كسى را به عنوان وكيل با ارائه وكالت بلا عزل كامل و با قيد اينكه وكيل مىتواند هم ملك را به ديگرى بفروشد و هم مىتواند براى خود خريدارى نمايد. مالك بعد از اينكه مدتى گذشته و قيمت ملك بالا رفته ادعا مىكند در آن زمان اشتباه كرده و وكيل را متهم به خيانت در امانت كرده است فتواى آن مرجع عاليقدر چيست يعنى حكم شرع چيست؟
جواب: با فرض وكالت بطور ذكر شده جائز نيست او را عزل كند، و وقتى وكيل كار را انجام داد عزل هم اثرى ندارد. وكيل هم تا خيانت اثبات نشود امين است. ليكن اگر پيش از فروش ملك، وكالت را فسخ و وكيل را عزل كند، عزل مىشود و نمىتواند بفروشد. هر چند عزل خلاف شرع است اگر قيد شده كه وكالت بلاعزل است.
سؤال 30: محضر مبارك... سلام عليكم
1 ـ وكيل در فروش يك جنس مىتواند براى خودش بخرد؟
2 ـ همچنين در صورتيكه به فردى نمايندگى جهت مال غير منقولى را بدهند و فرد مذكور بنام خويش آن معامله را انجام دهد در صورتيكه كل ثمن مورد معامله توسط شخص اصيل به فروشنده پرداخت شود آيا معامله مذكور بنام نماينده طبق ماده 197 قانون مدنى قابليت ابطال دارد؟ آيا معامله براى اصيل محسوب مىشود يا براى نماينده؟ با تقديم احترام عليرضا...
جواب: 1 ـ در صورتيكه معلوم بوده كه غرض از وكالت وساطت در فروش به ديگران است نه به خود وكيل در اين صورت فروش به خودش فضولى است و اگر موكل اجازه ندهد باطل است.
2 ـ در صورتيكه وكالت شامل فروش به خود وكيل هم مىشده فروش به خود صحيح است و پول ـ ثمن معامله ـ هم ملك موكل است. اگر وكالت فقط در اجراء قرارداد بوده پول نبايد به وكيل داده شود، و اگر وكالت شامل قرارداد و اخذ و اعطاء ثمن و مثمن هم بوده خريدار مىتواند ثمن را به وكيل تحويل دهد و به هر حال وكيل بايد فورا پول را به موكل تحويل دهد.
3 ـ وكيل در خريد مىتواند براى موكل، و نيز مىتواند براى خود بخرد، در مورد اختلاف بايد از طريق دادگاه حل دعوا شود.
سؤال 31: محضر مبارك... سلام عليكم و رحمت اللّه
1 ـ شخصى به نام على... در تاريخ 4/7/61 با اعلام غيبت برادرش در روزنامه كيهان كه يك هفته قبل از تاريخ فوق، آخرين خبر از حيات وى بوده است اعلام مفقودالاثر بودن غايب را نموده است و جستجوى فراوان كرده و از غايب خبرى و يا اثرى به دست نياورده است و يقين به فوت او پيدا نموده است.
تاريخ موت فرضى غايب شرعا، پس از چه مدت محقق مىشود و پس از چه زمانى اموال نامبرده قهرا به مالكيت وارث در مىآيد.
2 ـ شخص وارث با علم و يقيق به موت غايب به اداره سرپرستى مراجعه نموده و طى دادنامه شماره 658 مورخ 18/2/64 صادره از شبه 102 دادگاه مدنى خاص وارث فوق را به عنوان امين كه حكم وكيل را دارد به عنوان وكيل غايب منصوب مىنمايد كه در ذيل حكم فوق در تاريخ 24/2/74 ذكر شده است اعتبار مفاد حكم فوق كماكان بقوت خود باقى است.
3 ـ در تاريخ 23/8/72 به استناد وكالت نامه ذكر شده مبايعه نامهاى با اينجانب عبدالمطلب... در مورد فروش شش دانگ آپارتمان منعقد نموده است كه سه دانگ مربوط به خودش بوده و سه دانگ نيز قهرا به ارث به او رسيده است و در زمان تنظيم مبايعه نامه، ملك شش دانگ بوده است. فروشنده تنها وارث غايب مىباشد و فتوكپى مبايعه نامه، وكالت نامه، فتوكپى اعلام درج آگهى در روزنامه كيهان و فتوكپى امين نامه كه حكم وكيل را دارد ضميمه است.
لذا از آن مرجع عاليقدر تقاضا مىشود نظر مبارك خود را در مورد صحت نفوذ مبايعه نامه فوق در ذيل مرقوم بفرماييد. عبدالمطلب...
جواب: 1 ـ اثبات موت بايد بوسيله دادگاه صالحه پس از تحقيق و تفحص انجام شود.
2 ـ تا دادگاه صالحه حكم به موت نكرده ارث ثابت نيست، ليكن به عنوان وكالت (كه دادگاه حكم وكالت داده است) بيع صحيح است سه دانگ كه از خودش مىباشد مشكل نيست، سه دانگ ديگر فقط به عنوان وكالت صحيح است. ليكن وكالت اينجا، منظور امين بودن بر اموال و رعايت مصالح اموال است. زيرا اگر شخص غائب مرده است كه اموال ملك ورثه است و وكالتى در كار نيست، و اگر نمرده كه بايد خودش وكالت بدهد، ليكن اگر دادگاه مىتواند او را به عنوان امين بر اموال معين كند تا آنچه اصلح است انجام دهد، اگر رها كردن مال به همان صورت، ضرر دارد و بايد رعايت مصلحت بشود.
عمليات بانكدارى
سؤال 32: محضر... احتراما با سلام و عرض ادب به استحضار مىرساند:
نقش بانك در اداره و توسعه اقتصادى بلاد اسلامى امرى است اجتنابناپذير، ضمن اينكه از الزامات و ابزار مهم مديريت كشورها نيز مىباشد. همچنين مراوده و معامله با پول و سرمايهگذارى به لحاظ شبه ربوى از حساسيت ويژه برخوردار است. خوشبختانه قانون مترقى عمليات بانكى بدون ربا داراى 21 سال تجربه عملى در كشور است، لذا به منظور استفاده از نظرات حضرتعالى و حسب مورد اصلاح و انطباق آئيننامهها و مقررات سيستم بانكى با احكام ناب شريعت اسلامى، مرحمت و قبول زحمت فرموده نظريه فقهى سه پرسش اساسى زير را مرقوم و امر به ابلاغ فرماييد:
1 ـ براى ايجاد يك بانكدارى اسلامى نمونه آيا رعايت مفاد قانون عمليات بانكى بدون ربا و دستور العملها و آئيننامههاى اجرايى كه به تاييد شوراى محترم نگهبان رسيده است كفايت مىكند؟
جواب: بآن مقدار كه قبلاً قراردادهاى بانكى را ديدهام كفايت مىكند. مشكل عمده عمل به قرارداد مىباشد، كه ظاهرا بسيارى از مراجعين به بانك براى گرفتن وام، مراعات نمىكنند. البته به نظر اينجانب راه بهتر فروش پول به پول است كه بنظر بنده نقد يا نسيه، به كم يا زياد اشكال ندارد، پول مثل كالاهاى ديگر است و چون بيع قطعى است خاصيت تزايد و اضافه شدن تدريجى را ندارد، و مردم هم بخوبى آنرا مىفهمند، قراردادهاى معمولى متعارف بانك مورد شناخت كامل بيشتر مردم نيست.
2 ـ با عنايت به اينكه تقسيم سود در عقود اسلامى بر اساس اقرار صدق عامل بين طرفين (سرمايهدار و عامل) صورت مىپذيرد چنانچه عامل به هر دليل در خصوص كسب سود بر اقرار كذب خود اصرار ورزد، وظيفه بانك كه امانتدار حقوق مردم است چيست؟
جواب: بديهى است در صورت اقرار به كذب، انجام وظيفه بانك در حفظ امانت مردم لازم مىباشد. ليكن در صورت شك، عامل در مضاربه امين مىباشد، البته اينجا كه بين صاحب پول و عامل، بانك واسطه و امانتدار مىباشد حفظ امانت مقتضى تحقيق مىباشد.
3 ـ وجه الالتزام براساس تعاريف حقوقى عبارتست از مبلغ مقطوع معيّنى كه به تراضى طرفين براى ضمانت ايفاى تعهدات تعيين مىشود. بر اين اساس آيا اگر يكى از طرفين معاملات (عقود بانكى) به بخشى يا تمام تعهدات خويش وفا نكند يا به انجام نرساند، اخذ وجه الالتزام به منظور حفظ امانت سپردهگذاران) چه حكمى دارد؟ (از بانك سپه اداره تحقيقات و برنامهريزى، ناصر...)
جواب: اگر وجه الالتزام در قرارداد بانك ذكر شده است بايد طبق قرار عملى شود. در صورتيكه مراجعين بانك از قرار وجه الالتزام مطلع باشند، هر چند بنحو تا حدودى اجمالى، و با امضاء قرارداد اصلى مشتمل بر اين خصوصيات.
سؤال 33: بسم اللّه الرحمن الرحيم حضرت آيت اللّه العظمى...
سلام عليكم استدعا دارم نظريه شريف را در خصوص موضوعات ذيل تعيين فرمائيد و اينجانب را در احقاق حقّ نصرت فرمائيد.
الف ـ شخصى 14 سال قبل كه جهت كار و تأمين مؤنه عائله خويش، عازم كشور ژاپن بوده است از باب احتياط و جهت اداره اموال خويش به همسرش وكالت رسمى مىدهد لكن اختيار تامّ نيز در فروش كليه اموالش به هر كس و هر شخص، در وكالتنامه قيد مىشود امسال كه شقاق و اختلاف در خانواده بوجود آمده زوجه در تير ماه 1383 شمسى بدون اينكه زوج اطلاع داشته باشد دادخواست طلاق به محكمه خانواده ارائه مىكند و در حاليكه در منزل مشترك بسر مىبردند و با وجود اينكه وكالتنامه به ورطه فراموشى سپرده شده بود زوجه با وكالتنامهاى كه داشته است در شهريور ماه امسال يعنى 2 ماه بعد از اينكه دادخواست طلاق داده، تنها منزل مسكونى و مايملك زوج را با سند رسمى به نام خود منتقل مىنمايد:
1 ـ اگر زوج با تشريح وضعيت بوجود آمده ادعا كند كه اصلاً غرض از اعطاء وكالت در 14 سال قبل، فروش اموالش نبوده است و قصد و نيت فروش منزل در بين نبوده است آيا بر اساس قاعده (ما وقع لم يقصد و ما قصد لم يقع) و (العقود تابعة للقصود) بيع موصوف و نيز سند رسمى ناشى از بيع، قابل ابطال است يا نه؟
2 ـ اگر زوجه ادعا كند كه بر اساس ظاهر وكالتنامه، قصد خريد و فروش در بين بوده است آيا قول زوج (موكل) كه مدعى است قصد و نيت بيع آنهم انتقال به همسرش وجود نداشته است مقدم است يا قول زوجه (وكيل).
3 ـ به فرض اينكه نتوان وكالتنامه رسمى را تخطئه و مخدوش كرد آيا زوج مىتواند اظهارنامه يا تلگرافى و يا مكتوبا با ارسال نامه، به زوجه بگويد كه چون در هر حال، ظرف سه روز پس از بيع، ثمن را پرداخت نكردهاى از خيار تأخير ثمن استفاده نموده و معامله را فسخ نموديم. (ضمنا زوج به محض اطلاع از ماوقع، با مراجعه به دفتر اسناد رسمى، وكيل را عزل نموده است).
4 ـ آيا زوجه كه وكيل بوده و اصالتا خريدار و با وكالتنامه فروشنده بوده است مىتواند براى اينكه خيار تأخير ثمن زوج را ساقط كند ادعا كند كه بيع بصورت نسيه بوده و ثمن مؤجل بوده و يا با عقد صلح منزل مسكونى را بنام خودش منتقل كرده است يا نه؟ اگر زوج بگويد تو مصلحت و غبطه مرا رعايت نكردى و حق نداشتى معامله نسيه آنهم با خود انجام بدهى، قول كداميك مقدم مىباشد و يا اثبات دليل بر عهده كدام طرف است؟
اگر زوجه مدعى شود با استفاده از جمله هر كس و هر شخص، من حق انتقال ملك را به خودم داشتم و نيز ملكى كه 50 ميلون تومان قيمت سوقيه دارد اگر زوجه ادعا كند كه مثلاً به خودم فروختم به مبلغ 10 ميليون تومان، زوج مىتواند به لحاظ اينكه مصلحت و غبطه وى رعايت نشده، زوج مىتواند از حق حبس مبيع استفاده كند يا نه؟ اصولاً حق حبس مبيع مختص عقد بيع است و يا به ساير عقود مال صلح و اجاره نيز تسرى دارد؟
7 ـ اگر مديون به جاى دين خويش، يك يا چند فقره، چك جارى شخص ديگرى را كه هويت و ملائت و خوش حسابى وى به داين مسجل و معلوم نيست ارائه نمايد لكن در موعد مقرر به لحاظ اينكه صادر كنند چك موجودى نداشته چك برگشت زده شود، صرف اينكه مديون چك شخص ديگر را به داين داده و صرف اينكه داين به تصور اينكه اين چك وصول خواهد شد و به پول خويش خواهد رسيد چك را دريافت كرده است، آيا ذمه مديون برى شده است يا همچنان مشغول است؟
على اللّه توكل و إليه أديب سيد آقا...
جواب: 1 ـ با وجود امضاء وكالتنامه ادعاء عدم قصد فروش پذيرفته نيست.
2 ـ اگر وكالتنامه متضمن اجازه فروش بهر كس، و بهر صورت و بهر قيمت بوده فروش به خود وكيل، نسيه، و بكمتر از قيمت صحيح بوده است، ليكن اگر متضمن فقط فروش بهر كس بوده نه به هر قيمت و بهر صورت، فروش نسيه آنهم بكمتر از قيمت، مورد وكالت نبوده و بيع زوجه به خودش نسيه و به قيمت كمتر صحيح نمىباشد و خود بخود باطل است يعنى حكم بيع فضولى را دارد. و در آن صورت ديگر مسئله حق خيار تأخير ثمن و يا حبس مبيع نياز نيست.
3 ـ تحويل گرفتن چك ديگرى اگر بعنوان قبول ضمانت شخص ديگر است مديون اولى برىء الذمه مىشود و صاحب چك ضامن است ولى اگر فقط بعنوان گرفتن طلب، از مديون اولى منتها از طريق حساب صاحب چك باشد بدون نظر به ضمانت حساب چك، همان مديون اولى ضامن است و بنظر ما وضع چك در بازار بهمين وضع دوم است.
سؤال 34: محضر مبارك حضرت آيت ا... با سلام و تحنيات فراوان از حضور مبارك مسئله ذيل را استفتاء مىنمايد:
حدود سه سال قبل ورثه مالك، يك مزرعه خشك و لم يزرع، پس از چند ماه تحقيق و بررسى و رفت و آمد با سهام كارخانه لعاب كاشى كه در آن سالها در اوج قيمى و رواج بود، برابر با عرف و شرع با توجه به قولنامه پيوست معامله نموديم. لازم به ذكر است كه يكى از ورثه كارشناس در امور صنايع بود. حال پس از چند سال كه شبانه روز بىوقفه با متحمل شدن هزينههاى گزاف مالى و معنوى و گرفتن وقت و اوقات كارى چند ساله، مزرعه فوق را بنا به تأييد اهالى محل و كارشناس آباد و شاداب نمودم، و متأسفانه كارخانه در حال حاضر با ركود و ورشكستگى مواجه شده حال با توجه به اينكه در حال حاضر بين دو عوض معامله يعنى مزرعه آباد شده از يك طرف و طرف ديگر سهام كارخانه ورشكسته شده غبن افحش پديدار شده ورثه تصميم گرفتند كه معامله را فسخ نمايند. و با توجه به اينكه يكى از ورثه، كارشناس در امور صنايع مىباشد به دروغ خود را جاهل به قيمت واقعى اعلام نموده. حال سؤال اين است پس از گذشت چند سال از انجام معامله و پديدار شدن غبن افحش در حال حاضر بين عوضين معامله (رشته مزرعه، و ركود سهام) شرعا فسخ معامله امكانپذير مىباشد يا خير؟
جواب: 1. ميزان در غبن، قيمت زمان معامله است نه بعدا.
2. بايد به محض فهم غبن، اعمال خيار كند، تأخير به حدى كه موجب ضرر طرف مىشود حق خيار را از بين مىبرد و اين مقدار تاخير چند ساله، اينطور است.
3. به نظر اينجانب اسقاط خيار غبن فاحش، شامل افحش هم مىشود، منظور از غبن فاحش يعنى تفاوت زياد و خيلى زياد قيمت. مگر آنكه طورى باشد كه اصلاً به نظر نمىآيد مثل تفاوت يك تومان با يك ميليون يا ميليارد.
سؤال 35: حضرت آيت اللّه... اينجانبان ورثه زهرا... به استحضار جنابعالى مىرساند كه حدود هفت ماه پيش خانه مسكونى مادرمان را به سه ميليون و دويست هزار تومان فروختيم به برادرمان احمد، و مبلغ آن را تماما خرج مادرمان كردهايم، حتى يك ريال هم از مبلغ فوق به هيچ يك از وراث نرسيد، و الان تمامى وراث به قيمت فوق اعتراض دارند و حاضر هستند كه به سه برابر قيمت فوق آن را بخرند البته در معامله قبلى هيچ گونه خيارى از طرفين ساقط نشده است با توجه به اينكه قيمت آن قدر فرق مىكند، از حضرت عالى مىخواهيم نظر مباركتان را نسبت به معامله فوق مرقوم فرمائيد كه چه صورتى دارد.
جواب: اگر مغبون شدهاند حق فسخ معامله را دارند.
سؤال 36: محضر مبارك حضرت آيت اللّه... سلام عليكم
احتراما تقاضا دارد خصوص مسئله شرعى معامله ملك، نظر مبارك را جهت انجام عمل صحيح و تشخيص طريق، اعلان فرمائيد.
در سال 1380 آپارتمانى به ارزش تقريبى هر متر 000/400 ريال به فردى معامله شده است. وجه معامله را كه كلاً در حدود 28 ميليون تومان بوده است به مقدار زيربنا بوده است كه خريدار به فروشنده پرداخت نمايد.
1 ـ 000/500/2 تومان نقدا 2 ـ الباقى طى تقريبا 4 قسط با چك خريدار. بعلت شناخت و اطمينان كامل قرارداد، مكتوبى تنظيم نگرديده است بلكه فقط مقدار پرداخت ماهيانه چكها از طرف خريدار به فروشنده قرار شده بود. ملك پيش از انجام اين معامله در تصرف خريدار قرار گرفته بوده است و ايشان تاكنون نيز در آن سكونت دارند.
از زمان انجام معامله تاكنون هيچگونه پرداختى ديگرى از طرف خريدار (به جز مبلغ 000/500/2 تومان اوليه) به فروشنده پرداخت نشده است يعنى هيچكدام از چكها تاكنون پرداخت نشده است. در حال حاضر ارزش ملك تقريبا 2 برابر شده است.
آيا در صورتيكه خود خريدار و يا فرد ثالثى در امروز چكهاى فوقالذكر را قبول و پرداخت نمايند، آيا فروشنده حق ديگرى نيز دارد و آيا شرعا خريدار فقط به اندازه همان چكها متعهد پرداخت مىباشد؟ اميرحسين...
جواب: در صورتيكه تصرف مشترى بعنوان قبض مورد معامله بوده است خيار فسخ ساقط شده است و همينطور اگر ادله تصرف به عنوان قبض بوده است.
سؤال 37: بسم اللّه الرحمن الرحيم محضر مبارك... سلام عليكم
احتراما به استحضار مىرساند اينجانب محمد على... ساكن اصفهان منزلى داشتم كه از طرف شهردارى اعلام شد كل آن در مسير خيابان است و بايد به شهردارى واگذار شود جهت تخريب. كه طى مراحلى مجبور شدم در سال گذشته منزل را به شهردارى بفروشم.
پس از گذشت چند ماه متوجه شدم بخشى از منزل باقى مىماند كه با اين وجود ارزش آن چند برابر خواهد بود.
قطعا شهردارى مىدانسته اين مقدار از ملك باقى مىماند و من نمىدانستم. لذا چون چون مغبون شدهام و فريب خوردهام آيا حق اعتراض و باز پسگيرى باقيمانده منزل را دارم يا خير؟ و يا اينكه آيا مىتوانم ما به التفاوت آنرا از شهردارى درخواست كنم يا نه؟ لطفا حكم شرعى موضوع را كتبا اعلام فرماييد. لازم به ذكر است مفاد توافقنامه كاملاً يك طرفه و به نفع شهردارى تنظيم شده بود كه بندهاى آن به اينجانب تفهيم نشد.با تشكر
جواب: خيار غبن داريد، يا معامله را فسخ كنيد و يا با توافق شهردارى تفاوت بگيريد.
سؤال 38: محضر مبارك... سلام عليكم
احتراما، با آرزوى سلامتى حضرتعالى، لطف فرموده سه سؤال ذيل را جواب مرقوم فرمائيد كه مورد احتياج است:
1 ـ آيا مغبون اختيار دارد بيع داراى غبن غير فاحش را فسخ نمايد؟
2 ـ آيا مغبون اختيار دارد بيع داراى غبن فاحش را فسخ نمايد؟
3 ـ آيا خيار فسخ براى مغبون از هنگام عقد ثابت است، يا آنكه در وقتى كه غبن را بفهمد خيار فسخ پيدا مىشود.قم ـ احمد...
جواب: 1 ـ غبن متسامح فيه موجب خيار نيست. و مقدار مورد تسامح با نظر عرف تعيين مىشود، و موارد فرق مىكند.
2 ـ غبن غير متسامح فيه كه معمولاً فاحش خوانده مىشود موجب خيار مىباشد. اصطلاح فاحش و افحش يك اصطلاح شرعى نيست، ملاك آنست كه اگر مورد تسامح باشد موجب خيار نيست. و اگر شرط خاصى در عقد شده باشد همان معتبر است. اگر شرط شد كه هيچ خيارى نباشد نيست و اگر شرط سقوط خيار غبن فاحش شد ساقط است و اگر در عرف، فرق غبن فاحش و افحش معلوم باشد شرط سقوط خيار فاحش شامل افحش نميشود.
3 ـ از هنگام عقد، خيار ثابت است هر چند مغبون هنوز مطلع نشده باشد.
سؤال 39: با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت حضرت... چنانچه فردى در هنگام خريد زمينى كليه خيارات از جمله خيار غبن و لو كان فاحشا بل افحش از خود ساقط كرده باشد و بعدا معلوم شود زمين مذكور چند برابر قيمت واقعى گرانتر فروخته شده باشد. آيا خريدار حق فسخ دارد يا خير؟
جواب: در فرض مزبور كه هر گونه خيار اسقاط شده است حق فسخ ندارد.