هر چند كار يا قرارداد، يا نياز، موجب مالكيّت فردى است، ليكن اساساً هر فردى مالكيت خويش را از جامعه مىگيرد، و جامعه هم مالكيّت خود را از خداوند. يعنى در قانون اقتصاد اسلامى ابتدا همه جهان از فرش تا عرش و از ذرّه تا كهكشان، ملك خداوند مىباشد، و سپس جامعه نسبت به چيزهايى كه امكان مالكيّتش رادارد در طول مالكيّت خداوند مالك آنها مىشود، و آن گاه فرد با كار يا قرارداد مشروع و يا نياز، و در طول مالكيّت جامعه مالك آنها مىگردد.
قرآن كريم مىفرمايد: «له ملك السموات و الأرض = همه آسمانها و زمين براى اوست»(182) و بنابراين كسى در برابر او هيچ اختيار و قدرتى ندارد، قدرت مالكيّت اقتصادى هر شخص هم در كادر قدرت او پذيرفته مىشود.
نيز مى فرمايد: «له ما فى السموات و الأرض = هر چه در آسمانها و زمين است ملك او مىباشد».(183) قرآن كريم در مورد سفارش به بردگانى كه در راه آزادى خويشند، مىفرمايد: «آتوهم من مال اللّه الذى آتاكم = از مال خدا كه به شما داده است به آنها بدهيد».(184) يعنى مالكيّت شما از مالكيّت الهى انشعاب و يا اعتبار يافته است.
و خداوند همين مالكيّت و قدرت تصرّف را (كه منشاء اعتبار مالكيّت اقتصادى است) به انسان داده است: «و سخرّ لكم ما فى السموات و ما فى الأرض جميعا منه = آنچه در زمين است همه را از جانب خود براى شما تسخير كرده است».(185) و تسخير تكوينى منشاء اعتبار مالكيّت اقتصادى است.
انسانها جانشين گروههاى پيشين، و همه، جانشين خداوند بوده، مالكيّت واقعى و اقتصادى را از او مىگيرند: «ثمّ جعلناكم خلائف فى الأرض = سپس شما را از جانشينانى در زمين قرار داديم»(186) «جعلكم خلائف الأرض و رفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم فيما آتاكم = شما را جانشينان زمين قرار داده و بعضى را فوق برخى ديگر تا شما را با آنچه به شما داده امتحان نمايد.»(187)و بنابراين انسان قرآنى هر چند خود زحمت مىكشد و با كار خويش مالك چيزى مىگردد، ليكن چون دراعتبار قانونى قرآنى، مالكيّت خويش را از جامعه و قبلا از خداوند مىگيرد، بايد به آسانى از اختيارات و از اموال خويش در راه خدا و جامعه بگذرد. زيرا اموال پيش از آن كه ملك او باشد ملك خدا و جامعه است.
اداى خمس و زكات و...، و گذشتن از اموال زائد بر ضروريات هنگام نياز حكومت و جامعه، و هنگام خواست امام، ديگر براى چنين انسان قرآنى هيچ مشكل نمىباشد.
_______________________________
182 ـ فرقان آيه 2 و حديد آيه 2، و بروج آيه، 9 و...
183 ـ شورى آيه 4 و...
184 ـ نور آيه، 33.
185 ـ جاثيه، آيه 13.
186 ـ يونس، آيه 14.
187 ـ انعام، آيه 165.