پس از مشروعيت اصل مالكيّت (به وسيله كار يا نياز يا قرارداد) نوبت به بحث درباره مصرف اموال مىرسد. آيا انسان پيرو مكتب اسلام مىتواند مال خود را در هر كجا كه صلاح بداند و شخصاً تمايل داشته باشد به مصرف برساند؟ پاسخ آن است كه اسلام مصرف را آزاد و بى قاعده نمىگذارد، و در مورد آن و چگونگى مصرف مال ارائه طريق و اظهار نظر كرده است. فى المثل چگونگى در مصرف كمّا و كيفا نبايد اسراف صورت پذيرد.
زيرا اسراف از گناهان بزرگ به شمار مىآيد. اسراف در لغت به معناى تجاوز از حدّ است. راغب اصفهانى در مفردات مىگويد: «اسراف تجاوز از حدّ در هر عملى است كه انسان انجام مىدهد. البته در مورد انفاق و خرج مال مشهورتر است. سرف، هم در اندازه و مقدار، و هم در كيفيّت شيىء، تصوّر مىشود و به كار مىرود. سفيان (يكى از لغوييّن) مىگفته است: هر چه را در غير اطاعت خدا خرج كنى، اسراف حساب مىشود. سرفه (كه واژه اسراف از آن ريشه است) نام حشرهاى است كه برگ درختان را مىخورد...
هم او مىگويد: تبذير پخش كردن است از ريشه بذر افشانى، كسى كه بذر مىافشاند، در آن حال بذر خود را به ظاهر از دست داده است تا بعدا محصولى پيدا كند، به اين تناسب در مورد هر گونه پخش مال كه از دست دادن حساب شود، به كار مىرود.»
شرتونى در كتاب «اقرب» مىگويد: «اسرف ماله، يعنى مال خود را تبذير نمود و برخى گفتهاند: يعنى در غير راه اطاعت خدا صرف نمود. اسرف، يعنى ازحدّ گذشت و افراط نمود. سرف ضدّ تعادل و اعتدال مىباشد. آب حوض به «سرف» رفت يعنى از اطراف حوض ريخت...»
قرآن كريم درباره اسراف مىفرمايد:... «كلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقّه يوم حصاده و لا تسرفوا انّه لا يحب المسرفين.(193) از ميوه باغها ـ وقتى رسيد ـ بخوريد و حقّ آن را روز چيدن آن بدهيد و اسراف نكنيد كه خداوند اسراف را دوست ندارد».
كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انّه لا يحبّ المسرفين»(194) بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند اسراف كاران را دوست ندارد. نيز درباره اوصاف بندگان خداوند مىفرمايد:«... و الذّين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما(195) آنها كه وقتى انفاق و خرج مىكنند، اسراف نمىورزند و ذرّه بينى و امساك هم نمىكنند و ميان اين دو و بر پايه اعتدال ايستادهاند». هم چنين اسراف از خصوصيات فرعون شمرده شده است: «و انّ فرعون لعال فى الأرض و انّه لمن المسرفين(196) فرعون در زمين برترى جسته و او حتما از اسراف كاران است». و درباره تبذير و بى جا مصرف كردن مىفرمايد: «انّ المبذّرين كانوا اخوان الشياطين(197) ـ تبذير كنندگان برادران شيطانند».
امام صادق(ع) مشتى سنگريزه برداشت و در دست خود محكم نگهداشت و فرمود: «اين اقتار و امساك است كه خداوند در كتابش ذكر فرموده است، سپس مشتى ديگر برداشت و همه كف دستش را سست كرده ريخت، و فرمود اين اسراف است، و آنگاه مشتى ديگر برداشت و دستش را قدرى سست كرده ريخت و مقدارى را هم نگهداشت و فرمود: اين قوام و اعتدال است.(198) و نيز در حديث ديگرى فرمود: قوام اين است كه طورى باشد كه از لابه لاى انگشتان چيزى بريزد و در كف دست چيزى هم بماند.(199) قرآن كريم مىفرمايد: «يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو»(200) از تو (پيامبر!) مىپرسند چه چيز انفاق كنند بگو: «عفو» عدّهاى تصوّر مىكردهاند:منظور اين است كه زائد بر ضروريات زندگى هر چه هست بايد انفاق كنند و بدين جهت از امام توضيح مىخواستهاند. امام در برخى روايات مىفرمايد: يعنى به طور اعتدال و حدّ وسط.(201) اساساً عفو به معناى مطلق زائد بر نياز نيست كه برخى از نويسندگان معاصر هم چنين تصوّر كردهاند. شبّر در تفسير خود مىگويد: عفو نقيض جهد و فشار است، يعنى آن چه يا آن قدر كه بذل آن آسان است... و گفته شده: يعنى حدّ وسط اسراف و امساك، يا زائد از خرج سال، يا مال پاكيزه. «المنجد» مىگويد: عفو بمعناى فضيلت، و خوبى، و پاكترين قسمت يك چيز است. و عفو مال يعنى زائد بر مخارج كه انفاق آن صاحبش را در سختى قرار نمىدهد. راغب اصفهانى در كتاب مفردات مىگويد: عفو، قصد گرفتن و برداشت چيزى است... و معناى صحيح جمله: از او عفو كردم، اين است كه تصميم گرفتم گناه او را پاك كنم و از او بگذرم بنابراين «يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو» = يعنى چيزى كه به آسانى بتوان از آن گذشت و انفاق نمود.
از اين رو معناى آيه اين است كه: از تو مىپرسند چه بدهند بگو: آن چه و آن قدر كه انفاقش بر شما سخت نباشد. پس اسراف در انفاق، حتّى در راه خدا هم، مذموم است. ناگفته نماند كه وظيفه رهبران جامعه با افراد معمولى فرق مىكند.
از امام صادق(ع) آمده است كه: اسراف مبغوض خداوند است حتّى در دور انداختن هسته...(چون به درد چيزى مىخورد) و دور ريختن زيادى آبى كه خوردهاى.(202)
در حديث ديگرى درباره كمترين حدّ اسراف فرمود: اين كه لباس آبرومنديت را پست كنى (در موارد معمولى و توى خانه بپوشى) و زيادى آب را دور بريزى و خرما بخورى و هستهاش را اينجا و آنجا بيندازى.(203)
در حديث ديگرى فرمود: مؤمن مىتواند (بنا به احتياج خود) ده يا بيست ياسى پيراهن داشته باشد، اين اسراف نيست، اسراف اين است كه (به جا مصرف نكنى و) لباس آبرويت را لباس پست خود قرار دهى.(204)
و فرمود:... كسى كه اسب 20 درهمى برايش كافى است، خريد اسب ده هزار درهمى اسراف است و آن كه خادمه 20 دينارى برايش كافى است، خادمه هزار دينارى اسراف است.(205)
هم چنين فرمود: در مواردى كه به صلاح بدن است، اسراف نيست، اسراف اين است كه مال را تباه كند و به بدن زيان برساند...(206)
از آنچه گفتيم معلوم شد كه: 1ـ اسراف به مصارف حرام و حتّى مباح اختصاص ندارد، حتّى انفاق در راه خدا هم اگر به حدّى برسد كه شخص خودش در سختى قرار گيرد اسراف است. 2ـ صرف در گناه مطلقا اسراف است، زيرا مصرفى است كه خداوند نپذيرفته است.(207) 3ـ اسراف هم در مقدار و كميّت است و هم در كيفيت، اسب ده هزار درهمى (ماشين چند ده ميليون تومانى و بالاتر در مورد عدم نياز) اسراف است چنان كه لباس نو و آبرومندى را جلوى دست قرار دادن و در موارد پست پوشيدن هم اسراف مىباشد. 4ـ برخى از روايات موارد بسيار كوچك را هم اسراف و ممنوع دانسته است، مثل دور انداختن هسته خرما و ريختن اضافه آب. ليكن اين روايات سند درستى ندارند، و از نظر عرف عقلاً اين گونه موارد تسامح مىشود و مثلاً هيچ گاه مردم معمولى در حفظ چوب كبريت سرسوخته دقّت نمىكنند. البته رعايت اين گونه موارد هم خوب است. ليكن لازم نيست.
5 ـ در روايتى از امام هفتم خريدن يك الاغ به 13 دينار با اينكه مىتواند قاطر بخرد و ضمنا آماده فعاليت در راه امام نيز باشد.. اسراف حساب شده است.(208) و بنابراين پول زياد دادن و جنس پست گرفتن با امكان خريد جنس بهتر با مشابه همان پول و استفاده بهتر... از مصاديق اسراف است.
6ـ اين مطلب را هم ضمناً بگوييم: على(ع) فرمود: اسراف كار سه علامت دارد، خوراكش در حدّ خودش نيست، لباسش هم در حد خودش نيست و خريد هم كه مىكند در حدّ خودش نيست.
اكنون به خوبى مىتوان دريافت كه بسيارى از تجمّلات اضافى خانهها كه به روش طاغوتيان انجام مىشود از موارد بارز اسراف مىباشد در واقع اسراف تابع نياز آدمى است مثلا داشتن يخچال و كولر و مانند آن در نقاط گرمسير نه تنها اسراف نيست، كه لازم است، و داشتن يك دست ميز و صندلى براى نشستن روى آن، كه با نشستن زياد زمين به درد پا مبتلا نشود. اسراف نيست، داشتن ماشين براى كسى كه ضرورتاً به ماشين نياز دارد، اسراف نيست، فرش براى نشستن لازم است و.. ليكن خريد فرشهاى گران قيمت (نه به قصد خريد و فروش و كسب از اين طريق)، و ميز و مبلهاى اشرافيت، مدل فلان، و جنس فلان براى افتخار، افزون بر آن كه علامت كوته انديشى است، اسراف نيز هم مىباشد.
چنان كه خريد ماشين، قيمت بالا در صورت امكان خريد جنس بهتر با همان پول از موارد اسراف است. خريد ماشينى كه خاصيّت بيشترش مصرف بنزين است، اسراف است و خودتان مثالهاى بسيارى از زندگى روزمره پيدا مىكنيد.
خريد ميوه و گوشت و سبزى به مقدارى كه نتوان در منزل نگه داشت و موجب فساد آنها شود اسراف است. مخارج اضافى بدون سود و بهره كافى در ساختمان منازل، اسراف است و...
از آنچه درباره اسراف و چگونه به مصرف رساندن اموال گفتيم، معلوم شد كه صرف پول در موارد غير مفيد و يا حرام علاوه بر حرمت عمل، اسراف هم محسوب مىشود و از اين جهت هم ممنوع است. مثلا روشن كردن شمع حتّى به عنوان توسّل به امامان و امامزادگان در روز و يا در شب با وجود برق، مصداق اسراف است، يا صرف پول در مورد جادوگرى و رماّلى و شعبده و براى موسيقى و آوازهاى مخدّر، آشكارا از مصاديق اسراف است.
_______________________________
193 ـ انعام، آيه 141.
194 ـ اعراف، آيه 31.
195 ـ فرقان، آيه 67.
196 ـ يونس، 83.
197 ـ اسراء، 27.
198 ـ 29/6 نفقات وسائل.
199 ـ 29/1 نفقات وسائل.
200 ـ 25/14 نفقات و همينطور.
201 ـ مرحوم طبرسى نيز عفو در اين آيه را بمعناى اعتدال گرفته است.
202 ـ 25/2 نفقات وسائل.
203 ـ تفسير برهان در سوره اعراف.
204 ـ تفسير برهان در سوره اعراف.
205 ـ تفسير برهان در سوره اعراف.
206 ـ تفسير برهان در سوره اعراف.
207 ـ از امام صادق(ع) نقل است كه انفاق در غير اطاعت خدا تبذير است.. (تفسير الميزان، ج 13 ص 104) يعنى اساسا دور ريختن است نه تجاوز از حدّ كه اسراف باشد.
208 ـ سفينة البحار محدّث قمى.