حديثى به اين مضمون نقل شده است: «اى پيامبر! اگر تونبودى افلاك (آسمانها، كرات، مدار سيارات) را خلق نمىكردم، و اگر على عليهالسلام نبود تو را خلق نمىكردم، و اگر فاطمه نبود شما دو تن رانمى آفريدم.» اين حديث اصطلاحا قدسى است و به واسطه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله از خداوند نقل شده است.(1)
تعبير حديث اين است كه: «لولاك لما خلقت الأفلاك و لولا عليٌّ لما خلقتك و لولا فاطمة لما خلقتكما. بعدا خواهيم گفت كه تنها اين حديث نيست كه حضرت فاطمه را غرض از خلقت عالم معرّفى كرده است احاديث ديگرى هم داريم كه دلالت بر اين موضوع دارد.
برخى اعتراض كردهاند كه اين جمله بر خلاف قواعد ادبيات عرب است. زيرا كلمه لولا على القاعده نبايد بر سر ضمير متصل بيايد، بايد چنين گفته شود: «لولا انت»، نه «لو لاك». اين اعتراض را كسروى هم به پيروى از برخى علماى ادب در يكى از نوشتجاتش ذكر كرده بود... امّا بايد بدانيم كه هر چند قاعده كلّى همان است، ليكن در برخى موارد به رعايت وزن كلام و يا جهات ديگر بر خلاف قاعده كلى مزبور عمل مىشود، و اين كار هم كم نيست. به كتابهاى ادبيات عرب و نيز موارد استعمال عرب، رجوع شود تا معلوم گردد كه تعبيرهاى «لولاه» و «لولاك» و «لولاها» و نظاير اينها نيز زياد است.
روايات بسيارى درباره پيامبر صلىاللهعليهوآله و يا درباره پيامبر صلىاللهعليهوآله و على عليهالسلام ، و يا درباره خمسه طيبه (پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليهمالسلام ، و يا درباره پيامبر صلىاللهعليهوآله و دوازده امام عليهالسلام وارد شده است كه اينها هدف از خلقت هستند. اين دسته روايات، متعدد و مكرر و مستفيض بلكه متواتر مىباشد. به برخى از اين موارد اشاره كرده و سپس وارد توضيح معناى حديث مزبور مىشويم.
منابع و مدارك حديث
قسمتى از حديث مذكور در «بحارالانوار» ج 15، ص 28 و 29: «لولاك ما خلقت الأفلاك...» هدف بودنِ شخص پيامبر را مىرساند. اين معنا در «بحار الانوار»، ج 57، ص 19 و 201 و ج 60، ص 303 و «مدينة المعاجز» ص 153 نقل شده است. «الغدير» ج 2، ص 300 از «فرائد السبطين» حموئى و از مناقب خوارزمى نقل مىكند، همچنين «الغدير» ج 5، ص 435 از حاكم در «مستدرك»، ج 2، ص 615 از سبكى در «شفاء السقام»، ص 121 و نيز از زرقانى در «شرح مواهب»، ج 1، 44 نقل كرده است.
بيهقى نيز در كتاب «دلائل النبوّه» نقل كرده و همين طور طبرانى در «معجم الصغير» و سمهودى در «وفاءالوفاء» ص 419 و عزّامى در «فرقان القرآن» ص 117 همگى نقل كردهاند.
اين مطلب به حدى براى اهل درايت و فهم از محدثين بلكه عموم اهل ديانت روشن بوده كه شعرا نيز در اشعار خود آوردهاند. مثل قاضى نظام الدين (وفات 678):
لأجل جدّكم الأفلاك قد خلقت | لو لاه ما اقتضت الأقْدار تكوينا |
بخاطر جدّ شما افلاك آفريده شد، اگر او نبود قدرها و هندسهها اقتضاى تحقق نداشت.
به خوارزمى در مناقب، ص 252، (احقاق الحق، ج 9، ص 105 و ج 6 و الغدير) رجوع شود. اينها نمونه كوچكى است از مصادر اين گونه احاديث. در ختم مقال در خصوص روايت: «...لولا فاطمه» بحث مستقلّى خواهد شد.
جمله هايى كه در اين قبيل روايات آمده گاهى خطاب به پيامبر صلىاللهعليهوآله است و گاهى خطاب به پيامبران ديگر، موضوع مورد سخن گاهى هدف بودن شخص پيامبر صلىاللهعليهوآله و گاهى هدف بودن پيامبر و على عليهالسلام و گاهى هدف بودن پيامبر صلىاللهعليهوآله و على و فاطمه و حسن و حسين عليهمالسلام و گاهى هدف بودن همه چهارده معصوم به تفصيل مىباشد.
اين تعبيرها گاهى به صورت «لولاك»، «لولا أنت»، و گاهى به صورت «لولا أنتما» - در خطاب به پيامبر صلىاللهعليهوآله و على عليهالسلام - و گاهى به صورت «لولا أنتم» - در خطاب به پنج تن يا چهارده معصوم عليهمالسلام و گاهى در خطاب به حضرت آدم ابوالبشر و ديگران تعبير: «لولا هؤلاء» مىباشد. از همه اينها اجمالاً به طور مسلم معلوم مىشود كه هدف از خلقت همه عالم پيامبر صلىاللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام مىباشند. ولى در ميان اين احاديث دو يا سه روايت هست كه در ميان خود پيامبر صلىاللهعليهوآله و اهل بيت عليهمالسلام هم ترتيبى ذكر كرده است. يكى دو روايت هم مىفهماند كه با خلقت پيامبر صلىاللهعليهوآله و على و حسنين عليهمالسلام هنوز، نور مطلق تحقق نيافته بود. لذا زهرا عليهاالسلام خلق شد يعنى غايت خلقت همگى زهرا عليهاالسلام مىباشد. يعنى پيامبر صلىاللهعليهوآله و على و حسنين عليهمالسلام نيز قدم آخر نيستند و ما قبل آخر مىباشند و در نتيجه مقدمه آخرين يعنى زهرا عليهاالسلام مىباشند.
در ميان روايات يك روايت هم به اين ترتيب نقل شده كه: اگر پيامبر نبود عالم نبود و اگر على عليهالسلام نبود پيامبر صلىاللهعليهوآله نبود و اگر فاطمه عليهاالسلام نبود آن دو نبودند.
_______________________________
1. ممكن است سؤال شود پس چرا در قرآن ضبط (درج) نشده است؟پاسخ آن كه قرآن همه آن چه وحى بوده، نيست... بلكه فقط وحىِ امورِ كلى قانونى و هدايتى است... مطالب ديگرى نيز وحى شده كه در قرآن ثبت نگرديده... راجع به سند حديث در خاتمه بحثى خواهيم داشت.