تولى و تبرى
سؤال 1086: الف) جايگاه بحث تولى و تبرى كجاست و اساسا اين موضوع جزء فروع دين است يا از مباحث اعتقادى مىباشد و اگر از فروع دين مىباشد چرا در فقه از آن بحثى به ميان نيامده و حدود و ثغور آن بيان نشده است؟ ب) تولى و تبرى در دين و مذهب به چه معنايى مىباشد و مراد از «دشمن» در اين بحث چه كسى مىباشد؟ شرايط وجوب اين موضوع فراموش شده چيست؟ ج) اگر حكم شرعى منجر به قتل و يا خسارت به فرد يا گروهى گرديد، همانند تبرى، آيا متبريان و كسانى كه مقدمات آن كار را فراهم كردهاند در آن خسارت شريك هستند؟ د) با توجه به فراز «فيسبوا اللّه» در آيه شريفه «ولا تسبوا الذين يدعون من دون اللّه فيسبوا اللّه عدوا بغير علم كذلك زينا لكل امة عملهم» اگر تبرى منجر به زيان مالى يا جانى و يا بد نام شدن فرد يا افراد يك مذهب ـ در حال يا آينده ـ شد، آيا باز با وجود اين كه تبراى قلبى كفايت مىكند، تبراى ظاهرى در اين صورت جايز است يا خير؟ ه) حكم تبرى در منطقهاى كه هيچ گونه خطرى را به دنبال ندارد، اما باعث هتك حرمت، قتل و آزار ديگر شيعيان در كشورهايى كه در اقليت به سر مىبرند مىشود، چگونه است؟ و) با توجه به آيات و روايات صحيح السند و الدلالة كه بر وجوب اتحاد امت اسلامى تأكيد و نهى از تفرقه مىكند و با در نظر گرفتن وضعيت اسفبار مسلمانان امروز، طريقه جمع ميان تبرى و اين گونه آيات و روايت كه بسيار زياد هم مى باشد چگونه مىباشد؟ ز) با توجه به شرايط زمان و مكان بر فرض اگر انجام تبرى جايز نباشد، در اين صورت بحث اهم و مهم مطرح مىشود يا وجوب و حرمت؟ از باب حكم ثانوى چگونه مسأله قابل حل مىباشد؟ ح) در بحث تبرى اولويت از چه جايگاهى برخوردار است؟ در صورت وجود تبرى از يهود و كفار آيا نوبت به تبرى از مسلمانان معاند با اهل بيت عليهمالسلام مىرسد؟ به عبارت ديگر با توجه به آيات «لن يجعل اللّه للكافرين علىالمؤمنين سبيلا» و «لتجدنّ اشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود والذين اشركوا» و...، آيا در ابتدا نبايد از آنان كه خواهان از ميان رفتن اصل اسلام هستند تبرى جست و بعد اگر فرصت شد سراغ معاندين اهلبيت عليهمالسلام رفت؟ (جواب): بسمه تعالى الف از فروع دين است همچون نهى از منكر و امر به معروف و علت كم گفتن اين حكم، رعايت امر اهم بوده است. ب) دشمن، كلّيه فرق مخالف ولايت اهل بيت، و يا اساس اسلام مىباشند، ليكن افراد مستضعف دشمن حساب نمىشوند. ج) حدّ موجب قتل يا خسارت، حتما اجازهى حاكم شرع مىخواهد و در آن صورت حاكم طبق مصالح نظر مىدهد. د) در آن صورت از باب اهم و مهم جايز نمىباشد. ه) مانند مسئله قبل. و) منظور از اتحاد، در مشتركات است و اگر تبرى به آن ضرر مىزند و موجب خسارت هم خصوصا براى خود فرقه حق مى شود، جايز نيست. ز) به ملاك اهم و مهم، حرام مىشود. ح) مهم رعايت مصالح در هر زمانى است، اگر فرقه حق، قدرت وسيعه دارد مىتواند از همه تبرى كند چنانكه در برخى حكومتهاى صفوى ظاهرا بوده است و چنانچه در زمان امام عصر مىشود. فعلاً تبرى اعلام مذهب به وسيله بيان و قلم مىباشد.
دوشنبه 14 دی 1388
|