صفحه نخست / پرسش و پاسخ

مصاحبۀ تابش کوثر با معظم له دربارۀ ویژگی های اخلاقی حاجیه خانم رفیعا


مصاحبۀ رسانه الکترونيکی تابش کوثر با حضرت آیةالله العظمی گرامی دربارۀ ویژگی های اخلاقی حاجیه خانم رفیعا(معزی تهرانی) همسر مکرمه شان

 

رسانه الکترونيکی تابش کوثر

9 اسفند 1391 ساعت 0:33

http://tabeshekosar.ir/vdcd.s0x2yt0kxa26y.html

 

--------------------------------------------------

 

گفتگویی خواندنی و آموزنده

 

عنوان :

ذکر ویژگی های اخلاقی حاجیه خانم معزی همسر مکرمه آیت الله گرامی توسط معظم له (۱)

 

--------------------------------------------------

 

در گرفتاری مفصل من که زندان نزدیک چهار سال بود ، همه ی مشکلات زندگی به دوش ایشان بود ،هیچ کسی نمی تواند ادعایی کند که ایشان از ما تقاضای پولی کرده باشد، از احدی حتی از پدرش که مثلا بگوید ما اینجا هستیم و شوهرم نیست کمکی بکنید اصلا و ابدا این کار را نکردخدا هم که یک همچون روحیه عزت منشی را از ایشان می دید من حیث لا یحتسب نزدیک چهار سال تا ما آمدیم اداره اش کرد

 

متن :

بخش اول :

رسانه الکترونیکی تابش کوثر -خدا را شاکریم که توفیقی نصیبمان شد و به خدمت حضرت آیت الله العظمی گرامی رسیدیم  با توجه به ایام وفات حاجیه خانم معزی از معظم له درخواست کردیم که پیرامون ویژگی های اخلاقی همسر مکرمه خود مطالبی را بیان بفرمایند که ایشان در پاسخ گفت : 

اساسی ترین مسئله در زندگی هدف مند که مرد خانه بخواهد به اهداف عالیه برسد ، پایبندی خانم به قوانین دینی و همگامی و موافقت با مرد است 

ازدواجی موفق است که در این دو قسمت واقعا موفقیت داشته باشند . موارد متعددی برای ازدواج ما از بستگان و از علما و مراجع مطرح بود ولی به خداوند واگذار کردیم و تقدیر و مصلحت طبق درخواست ما این بود که در این مورد بشود

این مورد از طرف پدر از خانواده اصیل تهرانی و از طرف مادر چند نسل تهرانی بود .

از طرف مادر وصل می شوند به مرحوم محقق بهبهانی استاد کل  که به وحید بهبهانی معروف بود و همین طور به علامه مجلسی و به این تناسب خویشاوندی با سادات طباطبایی از مرحوم بروجردی ، بحر العلوم و دیگر بزرگان سادات طباطبایی

از نظر پدری هم ، پدر خانواده ی ما مرحوم حاج شیخ مهدی معزالدوله ای که در جنبه های ولایی و عشق به اهل بیت در تهران مشار بالبنان بود و ممتاز بود

پدر ایشان هم مرحوم حاج شیخ محمد باقر معز الدوله ای (اینکه می گویم معز الدوله ای یعنی در مسجدی نماز می خواندند که معروف بوده به معز الدوله ای ، در قدیم خیلی القاب رسم نبود)ایشان هم فرد بسیار با معنویت و اهل ولایت و محبت اهل بیت بود.

 

ازخصوصیاتی که من درباره کسی دیگری نشنیدم

 

ایشان در ادامه افزود : ابوالزوجه ما در مراسم روضه گاهی اصلا کسی را نمی شناخت  . محو در روضه بود مخصوصا در روضه حضرت زهرا سلام الله علیها من دیده بودم که گاهی عمامه اش را روی زمین یا روی پا گذاشته بود و دو زانو را بغل کرده بود ، دست به پیشانی و اشک می ریخت و حواسش نبود کسی  به جلسه می آید و می رود . از خصوصیاتی که من درباره کسی دیگری نشنیدم

درباره ایشان مطلع شدم( که در کتاب خاطراتم  هم ظاهرا آمده است)  همه روزه صبح ها بعد از نماز خودش برای خودش تنها روضه می خواند ،نه کسی باشد یا نباشد، روضه ای می خواند ،اشکی می ریخت و بلند می شد

می دانید یک همچنین روضه ای فرق دارد بر روضه ای که شخص بر دیگران بخواند و دیگران را به گریه در آورد اینجا خالص السلام علیک یا ابا عبد الله است و به هیچ کسی مربوط نیست

ایشان در ادامه گفت :یک وقتی جلسه ای که داشتند ایشان از من خواستند چند جمله ای صحبت کنم ما یک مقداری درباره مسئله ای صحبت کردیم آخرش هم والسلام علیکم و رحمه الله را گفتیم و تمام کردیم ایشان بلا فاصله با آهنگ و صدا شروع کرد به روضه خواندن می خواست به من تنبه بدهد که صحبت بدون روضه برکتی ندارد

یک وقتی ایشان قم آمده بودند بعضی از مراجع  به دیدن ایشان آمدند ، در حجره مدرسه حجتیه  که اگر اشتباه نکنم که بچه هایشان آنجا تحصیل می کردند از جمله یکی از مراجعی که حالا فوت کرده و به دیدن ایشان آمده بود و ایشان به او سفارش کرده بود که شما خوبه  قبل از درس یک مقداری ذکر مصیبت کنید بعد درس بخوانید ، یکی از مریدان آن آقا خیلی عصبانی شد گفت : شما می گویید آقا روضه بخواند ، ایشان فرمودند بله روضه بخواند

به هر حال خاندانی اینطوری بودند ، اصیل و نجیب . حضرت امیر در نهج البلاغه به مالک اشتر سفارش می کند مقامات حکومتی را به افرادی که ریشه خانوادگی دارند ، بسپار ، این مسئله است .  ممکنه یک کسی از یک جایی در آمده باشد و هیچ اصل و نسبی نداشته باشد خیلی هم شعار بدهد و همه هم خوششان بیاید این غیر از ریشه دار بودن است

ریشه داربودن خانوادگی اصالت و نجابت همان است که در زیارت نامه ها می خوانیم لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها  و لم تلبسک المدلهمات من ثیابها (۱) یعنی محفوظ مانده پاک و پاکیزه این خیلی مهم است

ایشان در ادامه گفت : مخدره خانم ما خیلی با روش تحصیلیمان موافق بود ، بر روی مسائل شرعی خیلی حساس بود ، بچه های ما به جرات می توانم بگویم دو تا پسر و دوتا دختر دارم که همه اشان ازدواج کرده اند ، این دو تا پسرها در تمام مراحل دانشگاهی ، قبلش، بعدش تا الان فکر نکنم حتی یکبار تیغی به صورت اشان خورده باشد اینها مسائل مهمی است در این دنیا

ایشان در ادامه تصریح کرد : من فراموش نمی کنم در سال اول ازدواجمون ، در تابستان و در قم یک کتابی می نوشتم (حالا آن کتاب بارها چاپ شده است کتاب علمی پیرامون منطق است) تابستان درسها تعطیل ما به این کارها مشغول بودیم

هوا هم گرم بود و در زیر زمین منزلمان (گذر جدّای قم منشعل از خیابان چهارمردان ) ایشان تقریبا در ساعت معینی می آمدند آهسته یک ظرف میوه ای برای من می گذاشتند و می رفتند بالا که حواس من پرت نشود و مشغول کارم باشم و اگر موافقت ایشان و هم گامی ایشان نبود من هرگز موفق به این خدمات نمی شدم

من حدودا سی و پنج شش تالیفات دارم ، فقه ای ،فلسفه ای، اقتصادی ،اجتماعی ، تفسیری و مانند اینها

و اگر همگامی و موافقت عملی ایشان نبود من هرگز موفق نمی شدم، ایشان درسته مطلع نبود من چه چیزی دارم می نویسم ولی می دید دارم کار می کنم ، به هر حال ایشان خیلی همگامی با من داشت و از این جهت بسیار بسیار برای پیگیری کارهایم مفید بود

 

آقا اینجا اتاق علماست کفش هایت را دربیار

 

ایشان پیرامون همکاری همسر مکرمه در قبل از انقلاب گفت :مبارزات شروع شد ، در دوره مبارزات هم کاملا ایشان همکاری داشت ،فراموش نمی کنم مامورین اطلاعات در منزل ریختند و از جمله آمدند در اتاق ما که کتاب ها را ورق بزنند ،بگردند، اینها یکیشان با کفش آمد داخل اتاق بیاید ، خانم ام فریاد زد آقا اینجا اتاق علماست کفش هایت  را دربیار، این گفت ببخشید آمد کفشش را در بیاورد ، خانم گفت نه نه کفشت  را در نیار پای شماها عرق دارد  و عرق شماها هم نجس است

و همینطور در اداره ی اطلاعات قم آمد در را باز نمی کردند  ، دستش را روی زنگ گذاشت و آنها به ناچار در را باز کردند  و تا در را بازکردند خودش را انداخت داخل و داد و فریاد کرد

رئیس ساواک آن زمان اگر اشتباه نکنم( شاید در آن زمان ترابی بود یا بدیعی) احتمالا بدیعی بود خیلی درگیر شدند داد و فریاد و  خیلی به آنها توهین کرد ، تحقیرشان کرد

 

خیلی سخت بود ولی خانم تحمل داشت

 

ایشان پیرامون همکاری همسر مکرمه در زمان تبعید گفت : اولین گرفتاری من چهار ماه تبعید به گنبد قاموس بود.  پس از مدت محدودی که تا بماند مدارک تحصیلی پایان سال بچه ها را بگیرد ، ایشان انجا آمدند، خب زندگی در شرایط سختی هم بود ، آنجا ما در یک خانه ی بسیار محقری بودیم که دو تا اتاق در اختیار داشتیم

در منزل یک آقایی بود به نام آقای صدیقین که آدم عوامی بود ولی مختصر اطلاعات روضه خوانی داشت در همان مسجد ترک آباد هم برای ترک های منطقه پیش نمازی می کرد ، خیلی سخت بود ولی خانم تحمل داشت

 

ایشان در ادامه افزود :در گرفتاری مفصل من که زندان نزدیک چهار سال بود ، همه ی مشکلات زندگی به دوش ایشان بود ،هیچ کسی نمی تواند ادعایی کند که ایشان از ما تقاضای پولی کرده باشد، از احدی حتی از پدرش که مثلا بگوید ما اینجا هستیم و شوهرم نیست کمکی بکنید اصلا و ابدا این کار را نکرد

خدا هم که یک همچون روحیه عزت منشی را از ایشان می دید من حیث لا یحتسب نزدیک چهار سال تا ما آمدیم اداره اش کرد

پدر ایشان موافق با مبارزات نبود و این مشکلات زیادی برای ایشان پدید می آورد که شرحش مفصل است ولی در تمام مسائل عزت نفس کاملا رعایت کرد و بچه ها را خیلی خوب تربیت کرد

 

توجه به مادیت به آن معنا ایشان نداشت

 

این مدرس عالی حوزه های علمیه در پاسخ به این سوال که چه شد حاجیه خانم معزی بر این مشکلات فائق آمدند گفت : اولا توجه به مادیت به ان معنا ایشان نداشت ایشان هیچ وقت بر من یک مسئله مادی بزرگ را  تحمیل نکرد از این دنیا هم که رفت یک وجب ملک زمین و ساختمانی به نامش نبود فشاری هم به من اصلا نیاورد که باید خونه ای چیزی به نامم کنیم جز چند تکه لباس و یک مختصر و خیلی کم طلایی داشت که این هم ایشان سفارش کرد برام عبادت کنید وقتی این روحیه است که توجه به مادیت به آن معنا نباشد و سعادت مرد این است که زنش این طور باشد آن مرد هایی که زنشان فشار می آورد چنین کن چنان کن

این مرد کم کم بد بخت می شود به خاطر این خودش به هر آب و آتشی می زند که یک پولی کسب کند چنین و چنان حلال و حرام و اینها و خدایی نکرده بدبخت می شود ایشان هرگز به من یک همچین تحمیلاتی نداشت

 

 

اختلاف نظر هست در همه جا ولی عمده همگامی در هدف کلی است

 

این مرجع تقلید در ادامه گفت : خب گاهی ما اختلاف نظر داشته ایم ،  طبیعیست، در هر خانه ای این مسائل است ، ازدواج بدون اختلاف نظر معنایش این است که دوتا استعدادها بشوند یک استعداد که این در بشر نشدنی است

حضرت زهرا و حضرت امیر هم با آن عظمتشان ، می دانید که حضرت زهرا طبق نقل منزل آمد وقتی نامه را قباله ی فدک را آن ملعون پاره کرده بود آمد پیش حضرت ، همان آن اول فریاد اعتراض زد اشتملت شمله جنین وقعدت حجره الظنین مثل یک شخص متهم اینجا زانو بغل کرده ای و نشسته ای این ابن فهافه است با من چنین کرده مالم را گرفته عقاب ها را به زمین نشاندی اما پر یک کلاغی تو را آزرده کرده ، البته وقتی حضرت امیر سلام الله علیه توضیح داد فاطمه جان اگر می خواهی اسم پدرت محفوظ بماند چاره ای نیست باید سکوت کنم  ،به هر حال اختلاف نظر هست در همه جا ولی عمده همگامی در هدف کلی است

ایشان در ادامه افزود : در این چند سال اخیر دنبال آن گرفتاری ها تبعید های مکرر زندان های مکرر ایشان بیمار شدند خب همه ی مسئولیت ها به دوش ایشان بود این بیماری طول کشید در این اواخر بارها به بچه ها سفارش من می کردند ، قدر پدر را بدانید ،مواظب پدر باشید ،بیمارستان من به ملاقات ایشان آمدم  یقه ی عبای ما یک قدری چرک بوده به بچه ها دعوا کرده بود که چرا لباس پدرتان مثلا چنین بوده است

   جمعه 11 اسفند 1391




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما