صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 92-93

صلاة جلسه هفتاد و سوم


بسمه تعالی

   صحبت در مضایقه بود، آنهایی که معتقد بودند وقت قضا تنگ است یعنی فوریت دارد و زود انجام شود تمسک به آیه قرآن کردند که توضیحش گذشت و بعضی روایات آیه را ذکر کرده بودند که گفته شد اشکال شد آیه را تطبیق می  دهد نه تفسیر و از باب تطبیق بر مضایقه است و ضعف سند هم داشت. و بعضی روایات هم منهای تفسیر آیه در مورد خود مسئله بحث می کند که قضاء مضایقه است یا نه. یکی از این روایات در وسائل، صحیحه زراره است. انه سئل عن رجل صلی بغیر طهور اونسي صلوات لم یصلّها اونام عنها مردی که بدون طهارت نماز خوانده یا فراموش کرده نخوانده یا خواب مانده قال: یقضیها اذا ذکرها فی ايّ ساعة ذکرها: هر وقت یادش آمد در هر ساعتی باشد قضاء کند[1] در روایت چهارم این باب دارد: شیخ طوسی باسناده عن سعد( سعد عبدالله اشعری) عن محمد بن الحسین عن صفوان بن یحیی عن یعقوب بن شعیب عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال سألته عن الرجل ینام عن الغداة حتی تنزع الشمس، نماز بخواند تا طلوع خورشید خواب کرد و خورشید نورش پخش شد، ایصلّی حین یستیقظ او ینتظر حتی تنبسط الشمس، آیا نماز بخواند در وقتی که بیدار می شود یا منتظر بماند تا خورشید بالا بیاید؟ فقال: یصلّی حین یستیقظ[2]، وقتی بیدار می شود بخواند. سوال از این است نور خورشید بالا آمده،فرمود در هنگامی که بیدار شد بخواند نه معنایش این است که تا از خواب بیدار می شود بخواند.

   روایت دیگر موثقه سماعة: عن رجل نسی ان یصلی الصبح حتی طلعت الشمس قال یصلّیها حین ذکرها[3]، وقتی یادش آمد بخواند.

   استاد: می تواند وقت طلوع شمس بخواند به خاطر رفع مانع است و رفع توهم،حظر طلوع خورشید می فرماید بخواند ولی فوریت را نمی گوید و دلیل برقول مضایقه نیست. روایت دیگر: عن رجل صلّی به غیرالوضوء، این همان روایت باب مواقیت است و نسی او نام عنها فنال یقضیها اذا ذکرها[4]. این شبیه روایت قبل است که توهم مانعیت، نماز هنگام طلوع خورشید را رو می کند ولی به معنای فوریت نیست چون اذا ظرف است. اگر شک هم کنید که دلالت بر فور دارد یا نه اثبات وجوب فوریت را نمی کند.

   بعضی ها یک دلیل دیگر هم آوردند که بر مزاق اصولیین متأخرین جور نیست که در بعضی کتابها آمده که بگوییم شی مقتضی نهی از ضد است. این امر دارد به قضائ نماز پس معنایش این است که نماز ادائی نیاورد آن وقت معنایش این است که نماز ادائی بخواند پس قضاء را فوراٌ بیاورد.

   استاد: اولا امر به شیء مقتضی نهی از ضد نیست این در اصول محل خودش مورد بحث است.

   در امر شیء ضد به ذهن مولی نمی آید تا نهی از ضد بکند اگر هم نهی باشد نهی از ضد عام است نه نهی از ضد خاص. ضد عام ترک است. در جواب می گوییم اگر قبول کنیم نهی از ضد می کند اگر نهی از ضد خاص بکند نماز ادائی امر ندارد به علاوه نهی هم دارد. ولی ملاک نماز که مصلحت ملزمه است در نماز اداء وجود دارد و این کافی است اگر این را قبول ندارید بحث ترتیب است که در اصول خوانده شده که اگر قضاء را نیاورد اداء را بیاورد.

   سوال: مقصود شما از مضایقه چیست؟ ضیق حقیقی است که حتی نخورد ونیاشامد الا به قدر ضرورت و کسب هم نکند الا به قدر ضرورت؟ این نظریه خلاف روایت است که از رسول خدا نقل شده است که خوابش برد، بلال هم که محافظ بود خوابش برده بود، حضرت فرمود بلند شویداز اینجا بروید اینجا نحس است، بلند شدند رفتند جای دیگر بلال اذان گفت و قضاء نماز را خواندند. پس قضای حقیقی هم نیست جا دارد که بگوییم این روایت را قبول نداریم چون پیغمبر که می فرماید ینام عینی ولا ینام قلبی، چطور خوابش برده در حالی که هم چشمش و هم قلبش را خواب برده و حال اینکه پیغمبر عاشق نماز بود در وقت نماز می فرمود ارحنا یابلال، زودتر اذان بگو که راحت شویم ولی ما از نماز که فارغ شدیم می گوییم راحت شدیم.

   مگر بگوییم خواب رسول الله غلبة الله بوده و خدا خوابش کرده است. صدوق سهوالنبی را نقل کرده است. ولی خداوند به سهو آورد ، ان قلت تمام سهوها و اعمال از خداوند است. می گوییم بلی ولی گاهی عمل به اختیار ما انجام می شود و گاهی جبری است همه به خدا می رسد. یک وقت کسی را بغل می کنیم می اندازیم بیرون یک موقع می گوییم برو بیرون هردو بیرون کردنست ولی یکی به جبر و دیگری به اختیاراست، در اختیار خود شخص فاعل است در جبر خدا و عمل اختیاری است که ثواب و عقاب دارد. و باختیار اختیار مابدأ اختیار اختیاری نیست عمل اختیاری است و سهو رسول خدا اختیاری نبوده خودش سهو و نوم را اختیار نکرده، خدا اختیار کرده است.

به دو دلیل خدا سهو و خواب را به پیغمبر آورد: 1- امت و مردم ناراحت نشوند و اعمال را انجام دهند و فکر نکنند اگر سهو کردند در پیش گاه خدا موآخذه می شوند. 2- پیامبر را خدا ندانند و نسبت الوهیت به او ندهند و همچنین نواقصی ممکن است داشته باشد. حضرت امیر یک چهره از خودش نشان داد معتقد شدند به الوهیت او با اینکه فضائل او را ندانستند، حضرت فقط یک تکه ای را نشان داد: در پس پرده نهان بودی و قومی به ضلالت حرمت ذات تو نشناخته گفتند خدائی، پس ندانم چه گویند از آن طلعت زیبا پرده برداری و آن گونه هستی بنمائی. به خاطر که مردم به الوهیت او معتقد نشوند سهو و خواب را می آورد که إسهاء الله و إنامة الله است. اگر این قضیه سهو و نوم را قبول نکنیم همانطور که شیخ مفید بعد از شیخ صدوق سهوالنبی را رد کرده است بعداٌ دو نظریه به وجود آمده: عده ای گفتند مردم و شیعیان حرف صدوق را قبول کردند و عده ای گفتند مردم شیعه حرف شیخ مفید را قبول کردند، بحث در جای خودش.

   مرحوم آیت الله بروجردی می فرماید مردم حرف مفید را قبول کردند ولی مرحوم صاحب قاموس الرجال و بعضی می گویند مردم حرف صدوق را قبول کردند و در کتابهایشان آوردند.

    خلاصه مضایقه دو قسم است: حقیقی و عرفی. اگر مقصود شما از مضایقه حقیقی است با عمل خود پیامبر منافات دارد. اگر منظورتان ضیق عرفی است اگر چند ساعت یا تا فردا فاصله شد اشکال ندارد پس با دلیل اثبات کنید که مضایقه ما ضیق عرفی است نه مضایقه حقیقی.

   از بعضی روایات ضیق عرفی را می توان استفاده کرد: از جمله این روایات در باب صلاة مسافر باب 5 ح 1 صحیحه ابی ولّاد است: اگر مسافری از سفرش منصرف شد قبل از اینکه به چهار فرسخ برسد برگشت، نماز قصر که خوانده باطل است چون مسافر نیست. تعبیر روایت این است. علیک ان تقضی قضاء کنی من قبل ان تؤمّ من مکانک[5]، قبل از اینکه از جایت بلند شوید پیش از اینکه جا عوض کنید شاید یک ساعت است که در جای خودش ننشته است و این روایت ضیق عرفی را تأیید می کند ولی روایت دیگری است که قضاء صلاة را مستحب می داند واجب نمی داند. باب 23 ح 1 صلاة مسافر صحیحه زراره، نماز که خواندی سر دو فرسخی که برگشتی قضا ندارد.[6]

   خلاصه و ماحصل بحث، مشهور قدماء قایل به مضایقه شدند که از ادله استفاده نشد لذا در صورت شک برائت جاری می شود. در اداء مضایقه نیست ظهرین تا مغرب وقت دارد. مغرب و عشا تا نصب شب وقت دارد. اداء با اهمیتی که دارد مضایقه نیست چندین ساعت وقت دارد پس به طریق اولی نماز قضائ که بدل نماز اداء است قضاء ندارد. اگر شک کردیم برائت جاری می کنیم.

   خلاصه پس دلیلی بر مضایقه نداریم و آنچه در ظهر به وی روایات  وجود داشت که فوراٌ انجام بده رد شد. و این را می گوید که وقت خاص ندارد قضاء موقع طلوع خورشید و روز و شب همه اوقات یادت آمد قضائ کن.

   اذا ذکرها: ظرف عمل و واجب نیست ظرف وجوب است، ملاک وجوب را می گوید که متوجه شده ای بخوان و علت وجوب را می گوید و بر قول مشهور قدماء دلیل روشنی نداریم.

   بله تهاون و تساهل از امر مولی پیدا نشود که سالها باقی بماند شعر: ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد. تهاون و تساهل را عقلاء منع می کنند در امر مولی، و همه فقهاء قدیم و متأخر تهاون و تساهل را قبول ندارند.

   امام جماعت نماز قضاء، قضاء قطعی داشته باشد اگر دارد و نخوانده عدالتش از بین می رود.

   دلیل مواسعه ای : برائت دو آیه نفی حرج ما جعل الله علیکم فی الدین من حرج، نمازشان را مردم به زور می خواند چه رسد که قائل به ضیق هم بشویم. و اگر حرج از ناحیه خودش باشد مثل اینکه حج نرفته، امسال پول زیاد می گیرند نرود سال آینده برود. بعضی عقیده دارند حرج جاری نیست باید حج برود و واجب است، بعضی می گویند وجوب شرعی است و حرج هم حکم ثانوی است این وجوب حکم را می گیرد و او خودش مقصّر باشد.

   اشکال: ادله نفی حرج به مقدار حرج را می گیرد همراه نماز یک نماز بخواند اشکال ندارد نه اینکه چند شبانه روز نماز بخواند این حرج است. یکی از علماء اعلام که بسیار مرد با تقوا بوده است نمازهای واجب مرد همسایه که فاسق بوده و به عمد ترک کرده انجام می داده است.

   بعضی در حج گفته اند اگر امسال گران است سال آینده ارزان می شود امسال واجب است خود حج ضرری و حرجی است، ولی به نظر حج اضافه است پول دادن اضافی موجب نفی ضرر و حرج می شود چون مربوط ضرر معمولی حج نیست.


 

[1] وسائل الشیعه ج4،باب 61 مواقیت ح3


[2] وسائل الشیعه ج 4،باب 61 مواقیت ح4


[3] وسائل الشیعه ج 8 باب اقضاء الصلوات ح 5


[4] وسایل الشیعه باب 2 قضاء ح 3


[5] وسائل الشیعه ج8 باب 5 صلاة مسافر ح1


[6] وسائل الشیعه ج 8 باب 23صلاة مسافر ح1

 
   سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما