صحبت در تقدم فائته بر حاضره بود که دو دسته روایات داشتیم مبنی بر اینکه فائته مقدم است و دسته ی می گفت حاضره را اول بخوان. جمع بین دو دسته روایات به این شد، اگر وقت فضیلت از دست نمی رود فائته را بخوان و اگر وقت فضیلت فوت می شود حاضره را بخوان. این معنا ازروایت صفوان باب 62 حدیث هفت استفاده می شد که خواندیم. و فرق بین فائته یوم و فائته یومهای قبل نیست و همه فائته شرطی بر تقدم بر حاضره نیستند. و می تواند فائته یوم را نخواند اول حاضره را بخواند. این معنا هم از بعضی روایات استفاده شد که گفتیم.
به نظر، دوتا روایت است، یکی روایت صفوان باب 62 حدیث هفت و حدیث زراره در باب 63 حدیث اول که هر دو را خواندیم.
روایت ابی بصیر حدیث 2 باب 61 مواقیت خوانده شد که حاضره را اول بخوان با اینکه یک فائته است.
اما مسئله نوافل، اگر کسی فریضه به عهده اش است نافله می تواند بخواند؟ چون امر به فریضه دارد نهی از ضد می کند که نافله باشد و نهی از ضد موجب فساد می شود. در جواب گفتیم نهی از ضد به نظر ما نمی کند.
اما بعضی روایات است، نباید نافله بخواند تا فریضه به عهده اش است. باب 61 مواقیت روایت چهارم. این روایت مکرراً خواندیم ان ابی عبدالله (ع) قال سألته عن الرجل ینام عن الغداة حتی تبزغ الشمس( یصلّی حین یستیقظ، او ینتظر حتی تنبسط الشمس) فقال یصلّی حین یستیقظ قلتُ یوتر او یصلّی الرکعتین؟ قال بل یبدأ بالفریضة[1] ، کسی که نماز صبحش قضاء شده خواب رفته تا اینکه خورشید طلوع کرده آیا وقتی بیدار می شود بخواند یا منتظر بماند تا خورشید پهن شود؟ فرمود: بخواند. گفتم می تواند نافله بخواند؟ فرمود: اول فریضه را بخواند.
حدیث پنج این باب دارد که اول نافله را بخوان: قال لکلّ صلاة مکتوبة لها نافله... فاذا اردت ان تقضی شیئا من الصلاة مکتوبة او غیرها فلا تصلّی شیئا حتی تبدأ فتصلّی قبل الفریضة التی حضرت رکعتین نافلة لها[2]، هر نماز واجب نافله دارد تا به اینجا می رسد حدیثی که هر وقت خواستی نماز واجب یا غیر نماز واجب بخوانی، نخوان تا اینکه اول قبل از فریضه حاضره دو رکعت نافله بخوانی جمع روایات به این است که وقت فضیلت و غیر فضیلت را می گوید.
مسئله بعدی: می شود برای نوافل نایب بگیرد درحال حیات؟ نه نمی شود و دلیل نداریم مثل فریضه، ولی در نوافل رواتب نایب نمی شود بگیرد در غیر رواتب مثل حج مستحب عمره مستحب و نمازهای مستحبة غیر رواتب می شود نایب بگیرد حتی در حج و عمره، در واجبش هم می تواند نایب بگیرد مثل کسانی که عذر دارند. ظاهر اینکه نافله بخوان می گوید مبا شرت را می گوید نه نیابت را.( درنماز استیجاری از باب عقدالضمان به عهده اجیر می آید و با ادله نیابت مضمون عنه که خداست، راضی است و لو نخواند به عهده اش است، و در معلقات عروه بحث کردیم در اعمال، عقد ضان درست است از جمله اعمال نماز استیجاری است. وقتی ضامن کسی شده زود به عهده تو منتقل شد. ولی عامه می گوید منتقل نمی شود، عهده ضامن منضم عهده اجیر می شود.
با عقدالضمان در حج و لو اجزاء و شرایط را انجام نداده به عهده اش است. همین که قبول کرد به عهده اش می آید.
مطلب بعدی در مسأله 33 عروه: قضاء را در جماعت می شود انجام بدهد و چه مأموم باشد یا امام باشد، اگر امام باشد باید قضاء حتمی باشد.
در ابواب جماعت باب 55 ح 1 تقام الصلاة و قد صلیتُ؟ فقال: صلّ و اجعلها لما فات[3]، عرض می کند من نماز را خواندم جماعت اقامه می شود چه کار کنم؟ فرمود جماعت بخوان نیت قضاء کن. چه نماز امام و مأموم یکی باشند یا مختلف باشند و در قضیه نوم رسول خدا یکی بود نماز فائته. همه خوابشان برده بود.
باب 52 جماعت حدیث 5:
ظاهرش این است نماز خوانده مأموم و می خواهد به جماعت بخواند امام فرمود: بله. اینجا نماز امام نماز حاضره بوده است ولی احتمال دارد نماز مأموم نماز معاده باشد که مستحب است نه قضاء چون اگر نماز را فرادا خواند مستحب است به جماعت اگر اقامه شد بخواند همانطور که امام جماعت تا دوبار می تواند نمازش را به عنوان امام در دو جا بخواند.
بحث دیگر:ذوی الاعذار که اول وقت عذر دارد ذوی الاعذار ممکن است، جراحت داشته باشد نمی تواند وضوء بگیرد یا عذرهای دیگر (ماننداینکه ایستاده نمی تواند و نشسته می خواند یا خوابیده و پیامبر روزهای آخر نشسته می خواند نمازهارا)، دارد می تواند اول وقت نماز بخواند. یا تا آخر وقت صبرکند احتمال دارد آخر وقت ایستاده بخواند و در رکوع و سجود هم همین طور.
در مسأله 34 سید در عروه دارد: الاحوط لذوی الاعذار تأخیر القضاء الی زمان دفع العذر الاّ اذا علم بعدم ارتفاعه الی آخر العمر او خاف مفاجأة الموت، احتیاط آن است صبر کند تا رفع العذر مگر بداند مرتفع نمی شود یا مرگ(سکته) پیش می آید چون قلبش درد می کند احتمال سکته می دهد:
دوتا بحث است:1- تکلیفا جایز است یا نه در اول وقت نماز بخواند؟ دلیلی داریم مثلا نماز ظهر بخوان یعنی صحیح بخوان الا اینکه عذر داشته باشی تا آخر وقت، چون داریم لدلوک الشمس الی غسق اللیل، این نماز اول وقت امر ندارد و تکلیفا نمی تواند بخواند. 2- بحث از جهت وضع است که درست است یا نه. اما تکلیف: جایز است چون تکلیفاً اگر امتثال امر احتمال کند کافی است عندالعقلاء مثلا یک موقع مولی امر می کند آب بیاور امر قطعی دارد امتثال می کند و یک احتمال می دهد روی قرائنی که مولی آب می خواهد آب می آورد عقلاء این را مذمت نمی کنند بلکه پاداش بیشتر هم می دهند که عبد منقاد است و به امر مولی انقیاد دارد. اگر معلوم شد عذر برطرف نشده امر واقعی دارد اگر برطرف شد یک ثواب انقیادی می برد.
پس امتثال احتمالی مثل امتثال واقعی ثواب دارد بلکه بیشتر ثواب دارد به خاطر انقیادش.
بحث دوم وضعا درست است یا نه اگر بخواهیم درست کنیم از چهار جهت و طریق درست می کنیم.
طریق اول: این است که ادله عذر اضطراری اطلاق دارد که حتی عذز غیر مستقر را بگیرد یا نه؟ اول وقت عذر داشته بعد خوب شد. ادله اضطراری اینکه اول ایستاده بخوان نشد نشسته، نشد خوابیده این دلیل کسی که اول وقت عذر داشته می گیرد یا نه، اگر اطلاق داشته باشد نماز کافی است. جواب: نه اطلاق ندارد بلکه اطلاق به خلاف دارد که عذر تمام وقت را می گوید که مستقر است بلکه تقیید را استفاده می کنیم که مقید به عذر مستقر است.
طریق دوم: از طریق ادله قضاء می شود یا نه؟ ادله که می گوید نمازت قضاء شد بخوان آیا نماز فوت شده را شامل می شود که با عذر اول وقت بخواند مجزی است؟ و حال اینکه دو ساعت دیگر عذرش برطرف می شود. و لو الآن معذور است این را شامل می شود؟ جواب: اطلاق استفاده نمی شود که ولو عذر غیر مستقر داری قضاء کن نماز فائته را هم چنین اطلاقی نداریم.
طریق سوم: اهمیت اول وقت اطلاق دارد، یعنی اطلاق رعایت اهمیت اول وقت، صاحب عذر را شامل شود. اول وقت که خواند کافی باشد. نه، این هم درست نیست چون ادله اول وقت ذات اول وقت را می گوید نه عناوین ثانویه را که عذر باشد پس می گوید اول وقت بخوان. اعذار دیگر را شامل نمی شود مثل اینکه تقیه اول وقت می خواند یا اول وقت بی وضوء می خواند ما در جای خودش بحث کردیم کسانی که در اول وقت تقیة نماز جماعت می خواند کافی نیست باید دوباره بخواند.
طریق چهارم وجه میسور: المیسور یسقط بالمعسوره الآن معیار ما این است که نماز با عذر بخوانیم این معیار را انجام بدهیم. معیار نماز عذری است که با معسور ساقط نمی شود. از این استفاده صحت کنیم اطلاق ندارد، این عذر اول وقت را نمی گیرد یا و در اضظرار غیر عذر مثل اینکه وارد نماز شد وسط نماز کسی آمد که اگر نمازت را طبق دستور من نخوانی می کشم اول قصد کامل داشت وسط نماز عذر عارض شد، اینجا را اضطرار شامل می شود ولی به تطر ما بعید است این مورد را هم شامل شود.
طریق وجه پنجم از طریق قاعده لاتعاد اگر رکوع، سجود، طهور، وقت و قبله نباشد می گوید اعاده لازم نیست و این حدیث آیا تقیه را شامل می شود یا نه. در حمد و سوره و رکوع و سجود انجام داده اگر گفتیم مقوّم سجده مایصح السجود است شامل نمی شود اگر اعم از مایصح السجود بگیریم شامل می شود. تقیة در غیر پنج تا است در غیر پنج تا است در غیر پنج تا بوده نماز درست است؟ و از لاتعاد استفاده شود عقیده آقای نائنی در لاتعاد سهو و نسیان است نه عمد و آقای بروجردی هم احتیاط می کردند لذا در این صورت به بحث ما مربوط نمی شود.
و اگر گفتیم قاعده لاتعاد مخصوص سهو و نسیان نبوده فقط، اضطرار و عذر را شامل می شود، عمد و جهل تقصیری را نمی گیرد اینجا نه عمد است نه جهل تقصیری پس شامل می شود، آن وقت یک شبهه دیگر است که: لاتعاد اضطرار و تقیة و تیمم که در وقت بر طرف شده را شامل می شود یا نه محل اشکال است.
پس این پنج جهت که گفته شد شامل اعذار اول وقت نمی شود.
بحث مهم آخر قضاء دو مسأله است که سید عنوان کرده است:
تمرین اطفال بر عبادات و نماز آیا شرعی و تمرّنی است یا تمرینی و کار ولی است؟ عبارت سید. مسأله 35 یستحب تمرین الممیز من الاطفال علی قضاء مافات منه کما یستحب تمرینه علی ادائها، مستحب است تمرین( که کار ولی است) اطفال نابالغ بر قضاء نمازهای فوت شده همانطور که در اداء مستحب است.
در باب 21 من یصح الصوم حدیث است که روزه بگیرند در بعضی روایت است از باب تأدیب است با آداب اسلامی آشنا شوند.
[1] وسائل الشیعة ج 4 باب 61 ح 4
[2] وسائل الشیعة ج4 باب 61 مواقیت ح 5
[3] وسائل الشیعة ج 8 باب 55 جماعت ح 1