صلاة جلسه اوّل
بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
خدا را شاکریم که باز توفیقی دست داد در محضر آقایان صحبتهایی در باره احکام داشته باشیم، بحث در این است که نماز جماعت در نماز غدیرخم جایز است یا نه؟
اولا ببینیم که صلات غدیر چه صلاتی است، و مورد توجه قرار گرفته است:
روایت شیخ طوسی به چند واسطه، سمعت ابا عبدالله الصادق علیه السلام یقول صیام یوم الغدیرخم یعدل صیام الدهر به اندازه روزه تمام دنیاء، یعنی تمام عمر انسان است نه به اندازه روزه تمام انسانها، الی ان قال: و هو عیدالله الاکبر، عید غدیر عید اکبر است، و ما بعث الله نبیّا و الا تعیّد فی هذالیوم، هر پیامبری آمده این روز را عید اعلام کرده است و عرف حرمته، هر پیامبر که آمده است این عید را محترم شمرده است.
و اسمه فی السماء، این عید نزد ملایکه در آسمان به عنوان یوم العهد المعهود است، و در ارض به عنوان یوم المیثاق المأخود، والجمع المشهود، جهتش هم روشن است، در زمین میثاق است به خاطر اینکه پیامبر از مردم تعهد گرفت و فرمود هر که من مولای او یم علی مولای اوست، و من صلّی فیه الرکعتین، اگر کسی دو رکعت نماز در این روز بخواند، به این صورت که یغتسل عندالزوال الشمس من قبل ان تزول مقدار نصف الساعة، در عید غدیر نیم ساعت به ظهر مانده غسل کند، یسأل الله عز و جل دعاء کند و این دو رکعت به این صورت باشد که یقرا فی کل رکعة سورة الحمد مرّة و عشر مرات قل هوالله احد، و عشر مرات آیة الکرسی و عشر مرات انا انزلنا در هر رکعتی یک مرتبه حمد، سه تا ده تا، ده مرتبه قل هوالله و ده مرتبه آیت الکرسی و ده مرتبه انا انزلنا.
جهتش هم روشن است، قل هوالله احد توحید است، ولایت بدون توحید معنا ندارد، آیت الکرسی مربوط به الوهیت و ربانیت است، مقام اسماء و صفات، کار عمل مدیریت عالم را می کند. امامت باز با الوهیت تناسب دارد.
انا انزلنا مربوط امامت است که ملائکه در شب قدر خدمت امام می رسند( بد نیست این مسأله را عرض کنم که معروف است در نمازها رکعت اول انا انزلنا و در رکعت دوم قل هوالله می خوانند، روایات دو قسم را نقل نموده است بلکه روایاتی که اول توحید و در رکعت دوم سوره قدر را بخواند بیشتر است) ما در رساله ی توضیح دادیم هر دو قسم موافق با اعتبار است، از وحدت به کثرت یعنی از قل هوالله به انا انزلنا، از کثرت به وحدت یعنی از انا انزلنا به قل هوالله. این دو سوره و آیة الکرسی تناسبش معلوم است، توحید است و مدیریت، امامت، بعد می فرماید این دو رکعت نماز عدل مأة الف حجة، معادل صدهزار حج است، و مأة الف عمرة، برابر صدهزار عمره است، پیداست که حج واجب نیست، حج مقابل عمره است که حج افراد و قران است.
و ما یسأل الله عزوجل من جوائج الدنیاء و الآخرة الاقُضیت، بنده خدا هر حاجتی بخواهد حاجتش رواست . کان ما کان، هرچه باشد این حاجت، و ان فاتتک الرکعتان والدعاء، اگر نماز را نخواندی و دعا نکردی، قضیتها بعد ذلک. بعدا قضاء کن ندارد بعدازظهر قضاء کند یا کلا فردا و بعد، من فطّر مؤمنا، اگر کسی مؤمنی را اطعام کند، کان کمن طعم فِئام و فِئام و فِئام، مثل کسی است که اطعام کرده فئام را تا ده فآم، بعد فرمود: می دانی فآم چیست؟ قلتُ: لا، منظور از فئام، مأة الف کل فئام هر فآم صدهزار تا است، و کان لها ثواب من اطعم من النبیین والصدقین والشهداء مثل کسی است پیامبران و صدقین و شهداء را فی حرم الله، نه مسجدالحرام، بلکه مطلق حرم را می گوید، و سقاه فی یوم ذی مسغبة، در روز سختی به اینها آب بدهد، و درهم فیه باحد الف درهم، لعلک تری ان الله عزوجل خلق یوماً اعظم منه، به راوی حضرت می فرماید تو فکر میکنی خداوند روزی مهمترین از روز خلق کرده، لا والله، لاوالله، لا والله، از این روز بزگتر درعالم نداریم، ثم قال: ولیکن من قولکم، پس فرمود وقتی در روز غدیر به هم می رسید بگویید الحمدالله الذی اکرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموفین بعهده الینا و میثاقنا الذی و اثقنا به من ولایت ولاة امره القوام باذنه و لم نجعلنا من الجاهلین المکذبین بیوم الدین[1]،بعد دعای را بعد از دو رکعت نماز فرمودند که شیخ مفصل ذکر کرده است شیخ در تهذیب نقل کرده است این روایت و دعاء را.
روایت دوم در مصباح المجتهد شیخ است: من صلّی فیه الرکعتین، کسی روز غدیر دو رکعت نماز بخواند، ایّ وقت شاء، وافضله قرب الزوال، نزدیک ظهر افضل است، و هی الساعت التی اقیم فیها امیرالمؤمنین بغدیرخم علماً للناس، روزی است که امیرالمؤمنین به عنوان پرچم مردم قرار داده شد و ذلک انهم کانو خرج من المنزل فی ذلک الوقت برای مردم در این وقت درحال خروج از منزل بودند، بعد فرمود: من صلّی فی ذلک رکعتین ثم یسجد و یقول شکراً لله مأة مرة بعد آن دعاء را بخواند آثاری برایش نقل شده است.
در روایت اول، آن دو رکعت را توضیح داده بود که ده قل هوالله، ده مرتبه آیة الکرسی و ده مرتبه انا انزلنا، جهتش را هم عرض کرده بودم که توحید و مدیریت عالم و مدیریت جامعه بود،
بحث در این است نماز غدیر را به جماعت می شود خواند یانه؟ یعنی امام بخواند مأمومین نخوانند، اگر امام و مأموم بخواند جماعت نیست فرادا است، چون جماعت سه رکن عمده دارد:
1- قرائت ساقط است از مأموم
2- اگر رکعتی را اضافه کرد به عنوان متابعت اشکال ندارد
3- اگر شک کردند در نماز جماعت کلّ یرجع الی صاحبه، امام به مأموم، مأموم به امام این سه خصلت نماز جماعت است.
پس وقتی بحث در اینجا از جماعت می شود یعنی قرائت از مأمومین ساقط می شود عده ای قائل شدند به جماعت جایز است بخوانند، مشهور گفتند جایز نیست، عده ای گفتند مشهور جایز می داند و این قول را صاحب جواهر عنوان می کند و بعد اظهار نظر می کند. می گوید معلوم نیست عقیده مشهور جواز باشد.
از متأخرین بعضی ها تصریح دارند به جواز، از محشین عروه مرحوم آقای خوانساری معتقد است جماعت درست است، مرحوم حاج آقا حسن قمی در مشهد، مرحوم آقای اراکی قائل به جواز است.
آقای خوانساری و آقای اراکی از استوانه های فقه هستند که قائل به جوازند. مرحوم آقای گلپایگانی در حاشیه ای که دارند می فرمایند به قصد رجاء بخواند، نه اینکه به قصد وارد باشد شرعاً، رجاءً بخواند.
مرحوم مفید در مقتعه می گوید به جماعت بخواند، مرحوم ابوصلاح تقی حلبی در الکافی فی الفقه می گوید جماعت بخواند و جماعت در نماز غدیر سنت مؤکدة است، و می گوید رسول الله این نماز را به جماعت خوانده است.
مطلب ما در معلقات عروة: اگر ما روایاتی ندانستیم جماعت در نافله جایز نیست می شود مثل مرحوم آقای گلپایگانی قائل به رجاءً شد یا نه؟
استاد: اگر دلیلی و اطلاقی ندارید که جماعت در نافله درست نیست چرا رجاءً چون ادله جماعت اطلاق دارد این مورد را شامل می شود. اگر منکر اطلاق جماعت در نافله هستید جایز نیست اینجا.
توضیح مطلب: اگر ادله جماعت اطلاق دارد رجاءً نخوانید به قصد وارد بخوانید، اگر اطلاق ندارد و ادله عدم جواز جماعت در نافله اطلاق دارد، جماعت درست نیست چون ادله اماره است که قائم مقام یقین بوده و حجت است، وقتی یقین بر عدم جواز جماعت در نافله داشتیم یقین داشتیم که جایز نیست، و در این مورد اماره داریم که جماعت درست نیست و اماره را شارع قایم مقام یقین قرار داده است.
اما قول به جواز مفید و حلبی و از متأخرین خوانساری- اراکی- حاج آقا حسن قمی را بررسی کنیم که ادله جماعت در مقام بیان این مورد را شامل می شود یا نه؟ اساساً اطلاق یعنی چه و مقام بیان یعنی چه؟ و جماعت یعنی چه؟
جماعت مفهوم عرفی است گاهی در عبادت است گاهی درغیر عبادت، مثلا مردم می خواهند متینگ بدهند اجتماع است، راهپیمائی اجتماع است.
در عبادات در بین ملل و نحل اجتماع است، در کلیساها دیدید و شنیدید جمع می شوند دعا می کنند، و اجتماع اختصاص به نماز ندارد، اجتماع هم در عبادت است و هم در غیر عبادت، اجتماع معنایش معلوم است یعنی باهم بودن و باهم بودن هم عرفی است.
کسی از راهپیمایی جدا حرکت می کند مثلا یک فرسخ دور، هیچ کس نمی گوید راهپیمائی می کند، و راهپیمائی لازم نیست باهم خیلی نزدیک باشند، دو متر و سه متر فاصله باشد هم راهپیمائی صدق می کند. و اگر ما ادله داشتیم در جماعت ما از عرف می گیریم و معنای جماعت عرفی است.
بعضی ها گفتند: ما قدر متیقن گیری می کنیم، هرکجا یقین داشتیم جماعت است احکام جماعت است، اگر یقین نداشتیم نیست. عرض می کنیم جماعت معنای عرفی است، هرکجا جماعت است احکامش است. قدر متیقن گیری چرا؟ ما این همه روایت داریم جماعت را معنا نکردند، احکام جماعت را گفتند و استجاب جماعت را گفته است، احکام دیگر جماعت مثل سقوط قرائت را گفته است.
و روجوع امام و مأموم به هم عندالشک، و عدم زیادی رکن در متابعت در محل خودش صحبت می کنیم در جماعت[2]، این روایات اطلاق دارند که شارع به همان معنای عرفی قبول نمودند.
بعضی روایات را عرض می کنم: الصلات فی جماعت فافضلوا علی کل صلاة فرد باربعه و عشرین درجه، نماز جماعت بیست و چهار برابر نماز فرادا است و یا یک رکعت خودش می شود بیست و پنج درجه[3]، و این روایت معتبر است.
و اینکه اگر دو نفر در جماعت باشد تا ده نفر ثوابش را ملایکه می نویسند از ده به بالا را نمی توانند حساب کنند معتبر نیست.
لذا عرض می کنیم اذا دارالامر بین نماز فرادای اول وقت و جماعت بعد از اول وقت فرادای اول وقت افضل است، چون اول وقت رضوان الله است و هیچ چیز به مقام رضوان نمی رسد. اما جماعت
25 درجه است که با رضوان الله قابل مقایسه نیست، ندارد جماعت یعنی چه چون معنایش عرفی است، و دارد الصلات فی جماعت. اگر ما بودیم همین روایات می گفتیم در نافله هم جماعت است، ولی روایاتی داریم که در نافله جماعت نیست.
روایت دوم: الصلاة فریضة و لیس الاجتماع بمفروض فی الصلوات کلها، اینجا نگفت جامعه- جماعت- یعنی اجتماع به معنای جماعت است. یک مسأله خاص نیست که بگوییم شارع جعل کرده است و یک حقیقت شرعیه باشد، و شارع یک معنای شرعی و یک معنای لغوی وضع نکرده است. جماعت یعنی اجتماع و لکنّها سنة من ترکها رغبة عنها و عن جماعة مؤمنین من غیر علة فلاصلات له یعنی اگر بدون عذر جماعت را ترک بکند نمازش کمال ندارد.
روایت سوم: ما یروی الناس ان الصلاة فی جماعت افضل من صلاة رجل وحده بخمسه و عشرین درجة، روایت که عامه نقل می کند که نماز جماعت بیست و پنج برابر نماز فرادا است درست است؟ قال: صدقوا: راست می گویند حدیث معتبر است معلوم می شود بعضی روایات عامه معتبر است مثل خیلی از روایات ابوسعید خُدری.
روایت چهارم: من صلی خمسة بجماعت فظنوا الخیر فیه، کسی که نماز پنج گانه را به جماعت خواند نظر خیر به او داشته باشید، یعنی ظاهراً عادل است، عادل بدانید و پاک شده است.
روایت هفتم آثار بیشتری نقل کرده است: قال رسول الله صلی علیه و آله و سلّم من مشی الی مسجد یطلب فیه الجماعة، کسی به مسجدی برود برای جماعت، کان له بکل خطوة سبعون الف حسنة به هر قدمی که بر می دارد هفتاد هزار حسنه برایش است و یُرفع من الدرجات مثل ذلک، هفتاد هزار پله(یا هفتاد هزار طبقه) بالا می رود، فان مات و هو علی ذلک، اگر در این حال بمیرد، و کلّ الله به سبعین الف ملک، هفتاد هزار فرشته را خداوند موکل می کند یعدونه، عیادت کنند و سر بزنند در قبر، و یبشّرونه فی وحدته و یستغفرون له، منتهی این روایت سند ندارد در مشیخه من لایحضر هم است، عن شعیب بن باقر عن حسین بن زیاد که سند ندارد. همه ی این روایات در باب یک بود.
روایاتی در باب اینکه نافله در جماعت نمی شود خواند، سند ندارد روایت: عنه عن احمد بن ابی سهبان، عن محمد بن سلیمان، در محمد بن سلیمان حرف است.
قال عدة من اصحابنا اجتمعوا علی هذالحدیث، می گوید حدیثی که می خواهم نقل کنم عده ای از اصحاب نقل کردند، از جمله این اصحاب یونس بن عبدالرحمن و عبدالله بن سنان از امام صدق علیه السلام است: از جمله صبّاء حزّا عن اسحاق بن عمار عن ابی الحسن از جمله سماعة بن مهران عن الصادق الیه السلام، اینها خوبند اما راوی از اینها محمدبن سلیمان است که خوب نیست، محمد بن سلیمان می گوید از امام خودم از این حدیث پرسیدم فرمود:درست است. اما حدیث، قالو هؤاولائی جمیعاً همه ی اینها به من نقل کردند، می گویند سئلنا عن الصلات فی شهر رمضان کیف هی، و کیف فعل رسول الله(ص) از امام پرسیدم از نمازهای مستحبی در ماه رمضان که عامه می خوانند، رسول خدا چکار می کرده است؟ قالو جمیعا همه ی اینها گفتند، لمّا دخل اول لیلة شهر رمضان شب اول رمضان که داخل شد صلّی المغرب، نماز مغرب را خواند، ثم یصلّی اربعة رکعات یصلّهنّ بعدالمغرب، یعنی نماز عشاء، یعنی جمع کرد بین مغرب و عشاء، به نظر من هم افضل اول وقت و جمع است، ثم صلّی ثمانیة رکعات، نماز نافله هشت رکعت خواند فلمّا صلّی العشاء الآخرة و صلی الرکعتین التین کان یصلی هما بعدالعشاء و هو جالس لکلّ لیلة فصلّی اثنی عشره رکعت، دوازده رکعت نماز خواند، ثم دخل بیته، رفت خانه، فلمّا رای ذلک الناس و نظرو الی رسول الله(ص) لقد زاد حین دخل رمضان فسالوه، وقتی مردم دیدند رسول خدا زیادی نماز خواند سوال کردند، فاخبرهم، رسول الله به اینها خبر داد، هذه الصلات صلیتها لفضل شهر رمضان علی الشهور، این نمازهایی که خواندم بخاطر اهمیت ماه رمضان است. فلمّا کان من الیل یصلّی، شب که شد بلند شد نماز بخواند فاصتف الناس خلفه، مردم پشت سر پیامبر صف کشیدند برای جماعت، فانصرف الیهم، رسول خدا رویش را برگرداند به سوی مردم، قال ایها الناس انّ هذه الصلات نافلة و لن نجتمع النافلة فلیصلّ کل رجل منکم وحده و لیقل ما علّمه الله فی کتابه ما علّمه الله یعنی سوره که بعد از حمد خوانده می شود. و اعلموا ان لا جماعة فی نافلة، در نافله جماعت فافترق الناس، فصلّی کل و احد منهم علی حیاله لنفسه[4].
اللهم صل علی محمد و آل محمد
[1] وسائل، ج ابواب صلات مندوبه باب 3 ح 1-2
[2] وسائل ابواب جماعت باب 4-9-18-19-23-26-36
[3] وسائل ابواب جماعت باب 1 ح 1-2
[4] وسائل باب 7 نافله شهر رمضان ح 6
شنبه 2 اسفند 1393
|