صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه دوّم




بسمه تعالی

بحث در این بود که در نافله جماعت جایز نیست، بعضی روایات ذکر شد و دوسه تا روایت دیگر است که بیان می کنیم، در روایت آورده است که: کان رسول الله اذا صلی العشاء الآخرة انصرف ال منزله، پیامبر نماز عشاء را که می خواند می رفت خانه، بعد آخر شب می آمد مسجد نماز می خواند، در شب اول رمضان که می خواست نماز بخواند مردم صف بستند پیامبر رفت منبر تعبیر اینجا این است، فقال فی الیوم الثالث، سه شب مردم این کار را کردند و پیامبر رها کرد و رفت، شب سوم منبر رفت و حمدالله و اثنی علیه ثم قال: ایهاالناس ان الصلات باللیل فی شهر رمضان من النافله فی جماعت بدعت، نماز در شب ماه رمضان که خوانده می شود با جماعت بدعت است چون نافله است. و صلاة الضحی بدعة که عامه قائلند، صلات ضحی در نیم روز قائلند، الا فلا تجمعوا لیلا فی شهر رمضان للصلاة الیل، در ماه رمضان نمازهایی که شب خوانده می شود با جماعت نخوانید، ولا تصلّ صلاة الضحی، نماز ضحی را انجام ندهید، فان تلک معصیة، نماز ضحی را انجام بدهید معصیت است.

روایت دیگر از سُلیم بن قیس: خطب امیرالمومنین علیه السلام و حمدالله و اثنی علیه ثم صلی علی النبی(ص) ثم قال الا ان اخوف ما اخاف علیکم خلّتان، اتباع الهوا و طول الامل، از دو چیز بر شما می ترسم پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز. بعد می رسد به اینجا که قد عملت الولاة قبلی عملاً خالف رسول الله(ص) متعمدین بخلافه، با پیامبر خلفاء قبل از من عمداً مخالفت می کردند( این مسأله ای فقهی است که راجع به خلفاء قبل گفتیم عمداً مخالفت با پیامبر می کردند)

اگر کلام رسول الله را رد بکند منتهی می شود به انکار رسالت من جهت.

مقیّدین لعهده(مغیرین لعهده یا(ناقضین لعهده) مغیرین سنته، سنت را تغییر دادند و لو امرت الناس علی ترکها، اگر فشار بیاورم که مردم اینها را رها کنند، لتفرق عنّی جُندی لشکرم از من جدا می شوند حتی ابقی وحدی، تنها می مانم، او قلیل من شیعتی، یا باعده ی کمی از شیعیان می مانم، والله لقد امرت الناس ان لایجتمع فی شهر رمضان الا فی الفریضه، به مردم دستور دادم در ماه رمضان جماعت نخوانند الا در نماز فریضه، اعلتمهم ان الاجتماع فی النافلة بدعة، فتنادی بعض اهل عسکری ممن یقاتل معی، ارتشیان خودم گفتند یا اهل الاسلام، غیّرت سنّة عمر، ینهانا عن الصلاة فی شهر رمضان تطوعاً علی سنت عمر را از بین می برد و ما را منع می کند از نافله ماه رمضان در جماعت. ولقد خفتُ ان یسوء فی ناحیة جانب عسکری، ترسیدم که در لشکرم آشوب کنند.[5]

در یک روایتی داشت آمدند خدمت حضرت که امامی معین کن نمازهای نافله را به جماعت بخوانیم حضرت فرمود نمی شود، مردم مخالفت کردند و حارث حمدانی آمد خدمت حضرت که مردم آشوب می کنند چه کار کنیم؟ فرمود: رها کنید هرکاری می خواهند انجام دهند، بعد این آیة را فرمود: من یتبع غیر سبیل المؤمنین نولّه ما تولّی و نصله جهنم.

آیا در نماز غدیر که مستحب است می شود به جماعت خواند یا نه؟

چند تا دلیل برای جواز نماز جماعت غدیر آوردند:

1-دلیل اول را صاحب مدارک آورده و خودش هم قبول دارد که به جماعت بخواند روایتی است که در کتابها آدرس دادند: امام صادق به یکی از اصحاب می فرماید: صلّ باهلک فی رمضان فریضة و نافلة، انّی افعله[6]، با اهلت در فریضه و نافله جماعت بخوان، من این کار را می کنم، این روایت در چاپ 30 جلدی وسائل نیست، مؤسسه آل البیت که وسائل 30 جلدی را چاپ کردند گفتند در نسخه اصلی که از شیخ حرّ عاملی نزد ما است این روایت نیست، در کتب فقهی و بعضی نسخ وسایل است این حدیث.

استاد: بر فرض ثبوت این روایت، نافله شهر رمضان را بخصوص می گوید و این ربط به بحث ما ندارد. علاوة: حدیث می گوید همراه اهلت نماز بخوان و همراه خواندن غیراز جماعت خواندن است.

به روایتی در باب اینکه زنها می توانند امام جماعت شوند استدلال شده است، و آن روایت این است: صحیح هم است، صدوق باسناده عن هشام بن سالم، یسأل اباعبدالله علیه السلام عن المرأة هل تؤم النساء؟ زن می تواند امام زنها بشود، که بحثش می آید در جماعت که شرط امامت ذکورت است یا نه بعضی شرط دانسته، بعضی گفتند زن برای زن می تواند امامت کند بعضی گفتند مطلقا زن می تواند امام باشد چه زن باشد مأموم یا مرد.

و نظر ما هم همین است که برای زنها می تواند امامت کند، از امام پرسید زن می تواند امام جماعت باشد، حضرت فرمود: تؤمهنّ فی النافله، در نماز نافله می تواند امام باشد.

فاما فی المکتوبه فلا، در نماز فریضه نمی تواند، در نافله هم که امام می شود لاتتقدمهنّ ولکن تقوم وسطهن[7] وسط آنها بایستد جلو آنها نباشد.

استاد: ما ادله ای داریم که امام مقدم باشد و لو مقدار کم، و این روایت خلاف آن ادله است که امام را گفته مقدم باشد از مأمومین.

از خارج می دانیم فرقی بین زن و مرد نیست، زن اگر می تواند امام جماعت زن در نافله باشد مرد هم در نافله می تواند امام جماعت باشد، و بحث ذکورت امام بحثی جدا است. و صاحب مدارک به این روایت استناد کرده  است.

تصریح روایت جواز امامت زن بود و لازمه و دلالت التزامی آن از باب عدم قول به فصل، مرد هم می تواند در نوافل امام باشد.

روایت دیگر بر جواز:

تؤم المرئة النساء و تقوم وسطهن و لا تتقدمهنّ، زن می تواند امام جماعت زنها باشد از آنها جلو نیفتد وسط آنها بایستد، و یقمن عن یمینها و عن شمالها[8]، زنها طرف راست و چپ می ایستند، در یک ردیف، بعد فرمود: تؤمهن فی النافله لا فی المکتوبه، در نافله امام می  شود نه در فریضه، پس معلوم می شود جماعت در نافله بالصراحة برای زنها درست است، در مردها از باب عدم قول بالفصل.

روایت 12 این باب: قال: اذا کنّ جمیعا، امتهنّ فی النافلة، زن می تواند امام در نافله باشد، فامّا المکتوبة فلا، لاتتقد مهنّ ولکن تقوم وسطهُنّ، صاحب مدارک می فرماید: طبق این روایات نماز نافله را می شود به جماعت خواند، پس نماز غدیر راهم می تواند به جماعت خواند.

استاد: این روایت با روایاتی که بالصراحة می گفت جایز نیست نافله را به جماعت خواند یا دلالت مطابقی در امامت زنها در تضاد است یا دلالت التزامی و عدم قول به فصل در مورد مردها باآن روایات عدم جواز در تضاد است، و آن روایت عدم جواز معتبره است که سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است، او کسی است که تاریخ بعداز وفات پیامبر را نوشته است و از اصحاب خاص حضرت امیر و صاحب اسرار آن حضرت است.

وقتی این دو سند روایات تعارض کردند قاعدة تساقط می کنند. اما روایاتی عدم جواز امامت در نافله مرحج دارد که مخالفت با عامه باشد، عامه جماعت در نافله را جایز می دانند، وصلاة تراویح را به جماعت می خوانند.

مرجع دوم شهرت بین اصحاب است که  شهرت را اگر از مرجحات بدانیم، و در این مورد که ترجیح با مشهور است دو روایت داریم:

1-روایت زراره که سندش اشکال دارد، و در این روایت آمده است که حرف مشهور را قبول کن، روایت دوم مقبوله عمربن حنظله است و سندش خوب است و دلالتش مشکل دارد: خذ بما اشتهر بین اصحابک و دع الشاذ النادر، این قسمت می گوید قول مشهور را قبول کن ولی در مقام استدلال می فرماید: فان المجمع علیه لاریب فیه که اجماع را بیان می کند و اجماع شهرت نیست، لذا مقصود از شهرت شهرت اصطلاحی نیست شهرت لغوی است که به معنای واضح و روشن است و این واضح و روشن مورد اجماع است.

استاد: گرچه مرجح شهرت را از مقبوله استفاده نکردیم ولی عقلائی است اینکه طبق مشهور عمل کنیم، تمام عقلاء عالم این کار را می کنند، مثلا فلان دانشمند در باره نسبیت نظریه داده است، شاگردهایش می گویند مقصودش مثلا این است، ولی نوشته ی هم به خلاف شاگردان باشد، عقلاء می گویند حرف شاگردها درست است.

پس بنابراین روایاتی عدم جواز دارای دو مرجح هستند: مخالفت عامه نظر عقلاء که با روایت مشهور است.

پس روایات جواز جماعت یا تقیة صادر شده است یا اینکه به معنای امامت اینکه قرائت ساقط شود نیست بلکه به معنای هم خوانی و یاد دادن به دیگران است.

یا اینکه در بعضی نوافل استثناءً جماعت جایز است، مثل نماز استسقاء، و غدیر، گرچه روایات جواز مطلق است، ولی بگوییم حمل بر بعضی موارد می شود پس روایات جواز یا تقیة است یا طوریه و هم خوانی یا حمل بربعضی موارد می شود.

استاد: غیر از این روایاتی که صاحب مدارک در باره جواز جماعت نماز غدیر استدلال کرده دلیلی دیگری داریم مبنی بر اینکه نماز غدیر به جماعت خوانده می شود؟

چندتا دلیل ذکر شده است:

1-یکی را صاحب مدارک ذکر کرده است که با این دلیل نماز غدیر را می شود به جماعت خواند روایت مرسلی است که مفید در مقنعه دارد و حلبی در الکافی فی الفقه دارد و در آن روایت این طور آمده است: رسول خدا روز غدیر خطبه ای خواند،( نه حتما در خم غدیر، در همان روز بوده یا روز دیگر) و فرمود همه جمع شدند، نادا فی الناس الصلاة جامعة، دستور داد همه جمع شوند و بعد پیامبر خطبه ای خواند، دو رکعت نماز را به جماعت خواند و همه ی مردم صف بستند پشت سر پیامبر، این روایت را به طور ارسال مفید در مقنعه و حلبی در الکافی نقل کرده است.

استاد: اولا این روایت مرسله است نه مفید نه حلبی سندی نقل نکردند.

مقنعه متن تهذیب است و در تهذیب هم این روایت نیامده است.

و ثانیاً پیامبر کی این کار را کرده است؟ قبل از عید غدیر؟ بعداز غدیر یا روز غدیر؟ قبل از عید غدیر بعید است، چون رسول الله روز غدیر هم می ترسید اعلام کند آیه آمد والله یعصمک من الناس، چون عده ای از حضرت امیر کینه به دل داشتند. برای اینکه در جنگ ها سران کفر را کشته بود. بله حدیث یوم الدار که عده ای از سران قریش بود اعلام کردند، آن جا کسی نبود جز عده ای کمی، اما روز غدیر بود که اعلام کرد و سران اصحاب تبریک گفتند و بخّ بخّ گفتند. و قبلا بخ بخ نگفته بودند و همان روز خم غدیر هم رسول الله می ترسید.

اما اگر در روز خم غدیر بوده که آن روز مسجدی آنجا نبوده است که الصلاة جامعة بگوید و با مدینه هم فاصله داشته است نمی شود بگوییم بعد از خم غدیر در مدینه زود آمدند نماز خواندند. سال بعد هم وجود ندارد چون رسول خدا در ماه صفر همان سال رحلت کرد.

این اشکال مهمی است و بنده ندیدم کسی متعرض این اشکال شده باشد. پس این روایت مرسله به درد نمی خورد.

گفته اند عید غدیر عید اکبر است، میثاق معهود است، مگر شما نماز عیدین را به جماعت نمی خوانید این را هم به جماعت بخوانید.

استاد: کسی استناد کرده بود به همین مطلب که عید است به جماعت خوانده می شود ولی در جواب گفتم در هر عیدی نماز را به جماعت نمی خوانند فقط عیدین را دلیل داریم نه همه ی اعیاد را.

فقط نکته ای که باقی می ماند این است: قاعده ی تسامح در ادله ی سنن است، و آن دلیل که می گفت جماعت در نافله بدعت است و روایت مرسله هم، هردو هیچ، قاعده تسامح در ادله سنن، شک می کنیم جماعت جایز است یا نه قاعده تسامح می گوید می شود، مفید و حلبی و در متأخرین هم آقای خوانساری و اراکی قائل به جواز بودند. مسامحه کردن و سخت نگرفتن، اینها گفتند ثواب دارد شما هم قبول کن تسامح در ادله سنن روایاتی است که می گویند اذ بلغکم ثواب علی عمل و شما عمل کردید و حال اینکه در واقع نباشد ثواب آن عمل را می دهند، آیا این قاعده درست است، قاعده ما بلغ اشکالاتی شده که قاعده تسامح اذا بلغنا ثواب را شامل می شود؟ یا اذا بلغنا ثواب و عقاب را هم شامل می شود؟ اذا بلغنا ثواب را شامل می شود و این مصداق است. اما اگر اذا بلغنا ثواب و عقاب مصداق باشد مثل ما نحن فیه که همین طور است، اذا بلغنا ثواب بخاطر مرسله مقنعه و اذ بلغنا عقاب بخاطر اینکه روایات داشت بدعت است.

بعضی گفته اند: بلغنا ثواب و عقاب علی ذات عمل، مصداق قاعده تسامح نیست اما اگر بلغنا عل ذات عمل و بلغنا عقاب به خاطر بدعت نه بر ذات عمل چون نفس خواندن حمد و سوره عقاب ندارد خوب است وعقاب بر عنوان بدعت است، قاعده تسامح اینجا را شامل می شود.

3-اگر بلغنا ثواب فقط، این مصداق قاعده تسامح است.

استاد: در عرف فرق بین بلغنا ثواب بر ذات عمل و عقاب بر ذات عمل و بلغنا عقاب علی عنوان بدعة نمی گذارند. و قاعده تسامح شامل نمی شود در مورد ما که هم بلغنا ثواب است هم بلغنا عقاب است.

 


[5] وسائل باب 10 نوافل شهر رمضان ح 4

[6] وسائل باب20 صلاة الجماعة ح 13

[7] وسائل باب 20 صلاة الجماعة ح ... و 9-12

[8] وسائل باب 20 صلاة الجماعة ح.. و 9- 12
   شنبه 2 اسفند 1393





فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما