صلاة جلسه سوّم
بسمه تعالی
در مسأله ی تسامح در ادله ی سنن یک مطلبی است که معنای آن چیست؟ روایات داشت من بلغه ثواب علی عمل فعمل به فله اجر و ان لم یکن کما کان، ثواب دارد بر عمل و لو در واقع این طور نباشد.
سه احتمال داده می شود در اخبار من بلغ.
1- تخصیص حجیت خبر واحد باشد، یعنی در خبر واحد گفتند در صورتی خبر حجة است که راوی ثقة باشد الا در مستحبات که لازم نیست راوی ثقة باشد، این یک احتمال.
استاد:این خیلی به نظر بعید می آید که حجیت فرق کند در واجبات ثقه باشد در مستحبات ثقه بودن لازم نباشد، مهمترین دلیل حجیت خبر واحد بناء عقلاء است و بناء عقلاء فرق نگذاشته بین اینکه مفاد خبر واحد واجب باشد یا مستحب.
بلکه همه جا می گویند راوی باید ثقه باشد، پس این احتمال کنار می رود.
2- تخصیص در ادله ای است که آن ادله می گوید ما لم یثبت شرعاً بدعة، روایات گذشت که جماعت را در نوافل می گفت بدعة است.بگوییم تخصیص در عنوان ثانوی ادله است، در بدعت بودن و مانند آن، بگوییم ما لم یثبت شرعاً بدعة الا در مستحبات، یعنی هر کس به قصد ورود بخواند در مالم یثبت بدعت است مگر در مستحبات که بدعت نیست.
استاد: این احتمال هم درست نیست میزان مستحبات نیست بلکه میزان افطراء علی الله است و ثابت نشده شرعاً چطوری به قصد ورود انجام بدهد؟
3- بعید نیست احتمال سوم باشد، خیلی ها این احتمال را قبول دارند و بگوییم ثواب من بلغ ثواب انقیاد است، نه ثواب عمل، کسی که منقاد حضرت حق است ثواب می دهیم عمل مستحب نمی شود انقیاد مستحب می شود وقتی عمل مستحب نشد ثواب بر عمل نمی دهند ثواب را برای اینکه منقاد است می دهند، برخلاف دو احتمال اول که ثواب را بر عمل می دادند، اگر این طور شد حرف کسانی که می گفتند رجاءً انجام بدهد درست می شود ثواب بر عمل ثابت نشده بلکه بخاطر مرسله ی مفید و حلبی انقیاداً این عمل را انجام می دهد یعنی شاید دستور مولی مثلا این باشد، لذا رجاءً انجام می دهد.
و عقیده آقای گلپایگانی رجاءً بود.
پس نماز غدیر را به جماعت بخواند به احتمال اینکه خداوند این را خواسته است، همه ی مطلب این نیست در باره قاعده ادله سنن بلکه دو اشکال باقی مانده است.
1- من بلغه ثواب علی عمل، این بلوغ چیست( من ندیدم کسی این شبهه را متذکر شده باشد) اگر یک نفر همه می دانند کذاب وضاع و جعّال است،( ابو هریره در میان عامه کذاب و وضاع بوده است حتی خلیفه ی دوم او را بخاطر کذبش شلاق زد که یک سال در محضر رسول خدا نبودی این همه حدیث نقل می کنی؟) اگر یک مطلبی را نقل کرد این بلوغ است؟ نه، به نظر ما این بلوغ نیست و عقلائی هم نیست، بلوغ یعنی وصول عقلائیا، و در مواردی که نمی دانیم جعال است هم شبهه مصداقیه بوده و بلوغ حساب نمی شود.
بنابراین بلوغ در کجا است؟ به نظر من در روایات معتبره است و لو اشتباه داشته باشد و خلاف واقع باشد، اخبار من بلغ این را می گوید( ما روایاتی معتبره درباره تحریف قرآن داریم ولی اصحاب عمل نکردند.)
2- اشکال دوم: راجع به خود صلات غدیر است، روایاتی معتبر داریم که الا وان الجماعة فی النافلة بدعة و کل بدعة ضلاة وکل ضلالة ضلاة الی النار، این مطلق است، صلاة غدیر را هم شامل می شود، مطلق مثل یقین است، اگر یقین داشته فلان عمل بدعة است انجام نمی دهیم و در اینجا یقین نیست، اماره است، و اماره قائم مقام یقین است، به نظر من نه فتوای مفید و حلبی و خوانساری و اراکی درست است که می گفتند به جماعت می شود خواند، و نه فتوای گلپایگانی که رجاءً می گفتند بخواند.
سوال: در مورد روایات معتبره نیاز به اخبار من بلغ نداریم، چون واقع را نمی دانیم که آیا خلاف است یا نه طبق آن روایات ثواب می دهند؟ و اخبار من بلغ مواردی را شامل می شود که معتبر نباشد.
جواب استاد: طبق اخبار من بلغ ثواب می دهند اگر به اخبار معتبره عمل کنید به خاطر اینکه منقاد است.
هذا کله، علی فرض اینکه صلات غدیر درست باشد و روایات معتبره داشته باشد، اما در صلات غدیر بحث است.
در من لایحضر در باب صوم تطوع به تناسبی از صلاة غدیر بحث می کند که اما صلاة غدیر خم و ثوابه فان شیخنا محمد بن حسن بن ولید کان لا یصححه، ابن ولید می گفته است این خبر صحیح نیست و کان یقول انه من طریق محمد بن موسی الهمدانی است و کان کذّاباً و آن آدم دروغ گویی بوده است، غیر الثقة و شیخ صدوق می گوید: و کل ما لم یصححه ذلک الشیخ و لم یحکم بصحته من اخبار فهی عندنا متروک غیر صحیح، هرچه را که این ولید قبول نکند نزد ما هم اعتبار ندارد[9]، محقق هم در معتبر یک نظریه دارد که: اشاره است به رد صلات غدیر، می گوید: قد روی فیه روایات، روایاتی آمده است، قد روی اشاره به ارسال روایات غدیر و رد آن دارد، نمی گوید قطعا ثابت نیست، احتمال دارد درست نباشد به خاطر حرف این ولید و صدوق.
بله بحث ولایت امیرالمؤمنین از شعائر الهی است و توحید بدون نبوت لغو است و نبوت بدون امامت بی اثر است، رسول خدا احکامی آورده است و اگر حافظ برایش قرار نداده باشد اثر ندارد لذا می گوییم حافظ احکام الهی امام معصوم باشد، و بحث ولایت از شعائر بوده( و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب) هر چیزی که در این مسیر قرار بگیرد از شعائر است و یکی از آنها صلات غدیر است تا یاد مردم از غدیر بماند.
استاد: درست که یاد کردن غدیر از شعائر است ولی چرا نماز به این صورت که ده مرتبه قل هوالله و آیة الکرسی و سوره قدر است.
جواب: چون قرآن و توحید و مدیریت عالم و شرع از شعائر است، و ما مفصلا بحث کردیم در شهادت به امامت و ولایت امیرالمومنین در نماز که این از شعائر است، ولا تُحلّ شعائرالله بهم نزنید شعائر الهی را. و نماز غدیر گرچه روایاتش ضعیف است ولی از شعائرالله است.
بعضی ها مثل علامه در مختلف: نشان می دهد که قبول دارد و به جماعت هم قبول دارد، می گوید: عن التقی(ابو صلاح حلبی) من اکبرالسنن، از سنن مؤکده این است، الا قتداء به(ص) بالخروج الی ظاهرالمصر، به رسول خدا اقتداء کند در نماز غدیر به خارج شدن از شهر،همانطور که خم غدیر بیرون شهر بوده است، و اقدم صلاة قبل الزوال بنصف الساعة، نیم ساعت به زوال مانده شروع کنید نماز غدیر را، که امام جماعت شود؟ لمن یتکامل صفات امام الجماعة(امامت الجمعة) برکعتین و یصعدالمنبر قبل الصلاة و یخطب قبل از نماز امام خطبه بخواند، در خطبه هم می گوید: مقصورة علی الحمد والثنا و الصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله و تعظیم الیوم(روز غدیر) و تعظیم الامامة ولایقرأ احدا المأمومین حین الخطبه، موقع خطبه هیچ کس حرکت نکند[10]، علامه قبول می کند و صدوق و مانند او قبول ندارند مرحوم صدوق با همه عظمتی که دارد، نه از باب وحدت مسلمین چون بعضی موارد عامه را می کوبد ایشان در شهادت به ولایت می گوید: این از شعائر مفوضه است لعنهم الله، ما این طور نمی گوییم صدوق و ابن ولید نماز غدیر را قبول ندارند. ما از باب حفظ شعائر قبول کردیم. در باره ادله تسامح در سنن مفصلا بحث شد و گفته شد جماعت درست نیست، مگر صلاة غدیر.
و یکی از استثناآت صلاة استسقاء است، استقاء، طب سقی، طلب باران، سید اقوال را در این رابطه آورده است، و مفتاح الکرامة هم مفصلا اقوال را آورده است.
ادعا شده در کتب، که بلاخلاف در جماعت خوانده می شود، هم نصوص و هم سیره در این رابطه داریم. در من لایحضر بعضی روایاتی دارد که نفس اعمال نماز را ذکر می کند، ما بعضی از روایات را از وسائل در نماز استسقاء که چطور خوانده می شود آوردیم قال: مثلا صلاة العیدین( متأسفانه در زمان فعلی اکثر طلاب از مباحث مهم عبادی دور شدند و به مباحث و مسائل مستحدثه و غیر مبتلاء به می پردازند و حال اینکه علم در مباحث فقه و اصول، فلسفه است اگر این سه علوم را بلد باشند علوم دیگر را با مطالعه یاد می گیرند، مباحث عبادت و معاملات بیع و اجاره که مبناء عقلاء بیشترین دلیلش را تشکیل می دهد) سألته عن الصلاة الاستسقاء قال: مثل صلاة العیدین یقرأ فیها و یکبّر فیها، قرائت و تکبیرات مثل نماز عیدین است یخرج الامام فیبرز الی مکان نظیف فی سکینة و وقار و خشوع و مسکنة و برزمعه الناس، همه می روند جایکه بروز، یعنی سقف نداشته باشد، یحمدالله و یمجّد و یثنی علیه و یجتهد فی الدعاء و یبصرمن التسبیح والتهلیل و التکبیر و یصلی مثل صلاة العیدین رکعتین، فی دعاء و مسالة و اجتهاد، مثل نماز عیدین می خواند دعاء می کند و سوال می کند از خدا و کوشش می کند، فاذا سلّم الامام، وقتی امام نمازش تمام شد قلب ثوبه، لباس را چپ و راست( وارونه) می پوشد والذی جانب الایمن علی جانب الیسر و باالعکس، آنکه طرف راست است به طرف چپ می افتد و طرف چپ به طرف راست می افتد. فان النبی(ص) کذلک صنع، پیامبر این کار را کرد.
این اشاره به این است که همانطور ما تحوّل به لباسمان می دهیم شما هم تحول ایجاد کن باران بیاید[11]، اینجا دو رکعت مثل دو رکعت عیدین گفته است و شرح نداده است چگونه است. و در نماز عیدین بهترین دعاء یا اهل الکبریاء والعظمة است و در نماز استسقاء بهترین دعاء طلب باران است، مختصر بخواهد یا مفصل دعاء کند. در این روایت آمده است مردم در خشکسالی خدمت حضرت امیر(ع) آمدند که دعاء کند باران بیاید حضرت به امام حسن فرمود دعاء کن و امام حسن دعای مفصل کرد بعد به امام حسین فرمود دعاء کن، امام حسین هم دعای مفصلی کردند، دعای اما حسین تمام نشده بود که باران آمد.
روایت دوم: مردم در خشکسالی نزد محمد بن خالد رفتند، فقال: لی، محمد بن خالد به راوی گفت امر بغلامه امر کرد انطلق الی ابی عبدالله(ع) برود نزد امام صادق فسأله مارأیک، چکار کنم فان هولاء قد صارو الیّ، جمعیت پیش من آمدند، فاتیته فقلتُ له خدمت حضرت رسیدم، فرمود برو نزد محمدبن خالد( محمد بن خالد از اصحاب حضرت بوده است) بگو برود بیرون نماز باران بخواند، گفتم کی فرمود: دوشنبه برود( بعضی روایات جمعه دارد، به خاطر اینکه سه روز قبل از رفتن به سوی نماز باران روزه می گیرند دوشنبه گفته اند چون شنبه و یک شنبه و دوشنبه روزه می گیرند، در جمعه هم دو روز قبل از جمعه و خود جمعه روزه بگیرند) فیخرج المنبر منبر را بیرون می برند ثم یخرج الامام، خود امام بیرون می رود، یمشی کمشی العید، مثل عیدین حرکت آرام می کند، مثل امام رضا(ع) در یک روایت دیگر، بین یدیه المؤذنون فی ایدیهم أذنهم، آنهایکه اذان می دهند پیشاپیش مردم حرکت می کنند و مرتب اذان می گویند، عصاء هم به دستشان است، وقتی به مصلا می رسند، دو رکعت نماز بدون اذان و اقامه می خوانند، ثم یصعدالمنبر، بعد خطبه می خواند، و آن روایت داشت اول خطبه می خواند بعد نماز می خواند. ثم یستقبل القبله، بعد از خطبه رو به قبله ایستاده می شود، یکبرالله مأة تکبیرة، صد مرتبه تکبیر می گویند رافعا صوته، با صدای بلند، و مردم یکی یکی با امام تکبیر می گویند ثم یلتفت الی یمینه، متوجه سمت راست می شود و آنها صدمرتبه تکبیر می گویند و صدبار سبحان الله می گویند. ثم یلتفت الی یساره، به سمت چپ رو می کند صد مرتبه لا اله الا الله می گویند، ثم یستقبل الله، رو به جمعیت مقابل خودش می کند صد مرتبه الحمدلله می گویند ، ثم یرفع یداه: دست ها را بلند می کنند و دعاء می کنند، بعد از این پیغام حضرت به محمدبن خالد می فرماید: ارجوا ان لا تخیب، امیدوارم خاصر و خایب نشوی. ثم
فعل: این کار را کرد و نتیجه گرفت[12]، در بعضی روایات تصریح دارد مثل نماز عیدین است رکعت اول شش تکبیر و پنج قنوت رکعت دوم پنج تکبیر و چهار قنوت دارد.
بعضی روایات در رکعت اول هفت تکبیر و شش قنوت ذکر کردند، که همه ذکر است و اشکال ندارد اضافه شوند.
در احکام نماز استسقاء است مردم بیرون و صحراء بروند مگر در مسجدالحرام، در بعضی روایات مگر در مسجدالنبی(ص) که در مسجد بخوانند، بعضی روایات داشت خطبه بعد از نماز بعضی روایات قبل از نماز داشت، امام و مردم توبه کنند بگویند استغفرالله من جمیع الذنوب، امام با توبه عادل می شود.
استاد: ما خیلی کوچک بودیم آقای سید محمدتقی خوانساری نماز باران خواند در رود خانه باران نیامد مردم مسخره می کردند علماء را به هم می گفتند جتر نیاوردی. یکی از علماء سه شبانه روز برای حفظ آبروی حوزه معتکف شد که آقای خوانساری نماز دوم باران را خواند، باران آمد.
شبیه این قضیه در شاه عبدالعظیم رخ داد، مردم دعاء کردند باران نیامد و گفتند باران نمی آید بخاطر این اراذل و اوباش است، رئیس اراذل افرادش را جمع کرد و چندتا فحش که مرسوم است نزد خودشان به آنها گفت و گفت توبه کنیم و دعاء کنیم باران بیاید بعد از دعای آنان باران آمد.
[9] من لایحضر ج2: 90 باب صوم تطوع.
[10] مختلف ج 2: 352
[11] وسائل ج 8: باب 1 صلات استقاء ح 1
[12] وسائل ج8 باب 1 صلات استقاء ح 1
شنبه 2 اسفند 1393
|