صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه نوزدهم



بسمه تعالی

بحث این بود شخص وقتی می بیند جماعت اقامه شده است، به کدام جزء اگر رسید جزء نمازگذاران حساب می شود، قاعده اولیه این است هرکجا رسید، مثلا در سجده اگر برسد کافی است. جماعت مثل راهپیمائی است در هر اجتماع در هر کجا به آنها رسیدیم جزء آنها است در عرف عقلاء اطلاقات از بعضی روایات استفاده می شود.

1- لیست الجماعة بمفروضة فی الصلوات کلها و لکنها سنة، نماز جماعت واجب نیست اما سنت است این نماز درحال سجده نماز است می تواند جزء آنها شود، منتهی روایات خاصه محدود کرده است تعبداً گرچه در عرف عقلاء هرکجا رسیده باشد جزء جماعت است.

روایاتی که جلسه قبل خوانده شد میزان را رکوع گرفته است، اگر مأموم در رکوع امام رسید رکعت اول را درک کرده است و این جماعت را درک کرده است.

دو دسته روایات دیگر است که همین از آنها استفاده می شود که میزان رسیدن در رکوع است: شخص وارد مسجد شد امام در رکوع است اگر بخواهد به رکوع برسد امام سر از رکوع بر می دارد امام فرمود از همان جلو درب رکوع کند خودش را به سجده برساند و کم کم جلو بیاید.

2- صحیحه محمد بن مسلم، سئل عن الرجل یدخل المسجد، فیخاف ان تفوته الرکعة، از امام پرسیدم درباره کسی وارد مسجد می شود می ترسد این رکعت از دستش برود، چکار کند؟ فقال یرکع قبل ان یبلغ القوم، پیش از اینکه به جمعیت برسد رکوع کند، و یمشی و هو راکع حتی یبلغهم[1]، خودش را به جمعیت درحال رکوع برساند.

3- صحیحه معاویة بن وهب رایتُ اباعبدالله(ع) یوماً دخل المسجدالحرام لصلاة العصره فلمّا کان دون الصفوف، هنوز به صف نرسیده دید آنها رکعوا، رفتند رکوع فرکع وحده به تنهائی رکوع رفت فسجد سجدتین، ثم قام فمضی حتی لحق الصفوف[2]، سجده ها را انجام داد بعد بلند شد به صف ملحق شد.

استاد: اینکه امام خودشان را به نماز آنها رسانده است، بعضی گفتند نماز را مثل حضرت امیر اعاده می کرده است و مستحب مؤکد است به نماز آنها شرکت کند و آن حدیثی که می گوید نماز پشت سر عامه ثواب خواندن نماز پشت سر پیامبر را دارد، این غیر اجزاء است، چون وضوء و نماز آنها اشکال دارد و تصریح به اِجزاء ندارد و تقیه هم است برای اینکه اگر تقیه نبود تصریح می کرد.

ولی طبق نماز واقعی امام باید انجام دهد چون همه امام را می بینند.

3- صحیحه عبدالرحمان بن ابی عبدالله سمعتُ اباعبدالله(ع) یقول اذا دخلت المسجد والامام راکع فظننت ان مشیت الیه رفع راسه قبل ان تدرکه، اگر وارد مسجد شدی فکر کردی قبل از اینکه امام را درک کنی سر بر می دارد، فکبر و ارکع از همانجا تکبیر بگو و رکوع برو. فاذا رفع راسه فاسجد مکانک اگر او سر برداشت درجای خود سجده کن فاذا قام وقتی امام بلند شد فالحق الصف خود را به صف برسان، فاذا جلس فاجلس مکانک فاذا قام فالحق بالصف[3].

از همه روایات که ذکر شد ملاک و میزان را رکوع گرفتند و خودش را و لو با فاصله به رکوع برساند و بعد به صف ملحق شود.

یک دسته روایات است که اگر احساس کرد کسانی به جماعت ملحق می شود رکوعش را طول بدهد تا اینها برسند، از جمله:

1- انّی اَؤمُّ قوماً فارکع، جابر جعفی به امام می گوید من امام گروهی می شوم و رکوع می روم فیدخل الناس، می بینم مردم جدیدی آمدند و انا راکع فکم انتظر، من در رکوعم تا کی صبر کنم؟

پس اصل قضیه مفروغ عنه است که میزان رکوع است. قال ما اعجب ما تسئل عنه یا جابر انتظر مثلی رکوعک، چه سوال خوبی کردی ای جابر دو برابر رکوعت منتظر بمان.

فان انقطعوا، اگر سرو صداها کم شد معلوم شد اقتداء کردند فبها والافارفع راسک[4]، و الا سر را از رکوع بلند کن.

2- بعضی اصحاب از امام باقر سوال کردند: انّی امام المسجدالحی، امام مسجد قبیله ای هستم فارکع بهم فاسمع خفقان نعال، درحال رکوع صدای نعل کسانی را که آمدند می شنوم، فقال اصبر رکوعک و مثلی رکوعک، به اندازه دو برابر رکوعت صبر کن فان انقطع[5]، صدا قطع شد که شد و الا بلند شوی نماز را ادامه بده. پس میزان رکوع است.

3- محمد بن القیس عن الباقر(ع) ان امیرالمؤمنین علی قال ان اول صلاة احدکم الرکوع[6]، فرمود اول نمازتان رکوع است، اول نماز که رکوع نیست، اولش تکبیر است پس پیداست نماز فرادا نیست نماز فردا اولش تکبیر است پس نماز جماعت است.

سه دسته و چهار دسته روایات استفاده شد که میزان رکوع است.

از بعضی روایات استفاده می شود که میزان تکبیر رکوع است و شیخ در نهایه و مفید و قاضی ابن براج طبق این فتوا دادند.

1- روای از امام محمد بن مسلم است و راوی از محمد بن مسلم متعدد است، به نظر یک روایت است و بعید است چندبار بپرسد و اینها مؤدب بودند و تشد کیک در کلام نداشتند.

اذا ادرکت التکبیرة قبل ان یرکع الامام فقد ادرکت الصلام، اگر تکبیرة قبل از رکوع را درک کردی رکعت را درک کردی، معلوم است جماعت است چون امام دارد روایت.

معنای روایت دو احتمال دارد: 1- به تکبیر جماعت قبل از رکوع رسیدی یعنی در رکوع هم رسیدی به معنای دوم اگر به تکبیر رسیدی و لو به رکوع نرسیدی جماعت را درک کردی، سهواً به رکوع نرفت یا عمداً بعد از امام به رکوع رفت، روایت از نظر معنا حمل بر متعارف می شود یعنی کسی که به تکبیر می رسد به رکوع هم می رود.

2- از محمد بن مسلم ان لم تدرک القوم قبل ان یکبر الامام للرکعت فلا تدخل معهم فی تلک الرکعة اگر به جمعیت نرسیدی به تکبیر قبل از رکوع وارد نماز نشو.

3- لاتتعد بالرکعة التی لم تشهد تکبیرها مع الامام[7]، اعتنا نکن به رکعتی که تکبیرش را درک نکردی.

4- ان لم تدرک التکبیرة للرکوع فلا تدخل فی هذه الرکعة[8]، اگر تکبیر رکوع را درک نکردی وارد این رکعت نشو.

جمع روایات به این است افضل این است به تکبیر رکوع برسی ولی اگر به رکوع هم برسی کافی است پس میزان تکبیر با رکوع باهم است و این افضل است، و شیخ حرّ عاملی هم همین طور معنا کرده است علاوة این یک روایت است و رکوع چندتا روایت داشت و زراره با محمد بن مسلم خیلی فرق دارد زراره اعلم است، و محمد بن مسلم به امام عرض می کند سی سال است درس خواندم مسأله حج را خوب نفهمیدم امام می فرماید حجی که از آدم تا خاتم است مسأله اش را می خواهی سی ساله یاد بگیری پس آنت روایات از امامان متعدد و راویان متعدد است که میزان را رکوع می دانند.

غیر از این روایات دو روایت دیگر در باب نماز جمعه داریم که میزان را تکبیر می داند نه رکوع .

1- اذا ادرکت الامام قبل ان یرکع الرکعة الاخیره فقد ادرکت الصلاة و ان ادرکته بعد ما رکع فهی اربعة للظهر[9]، اگر قبل از رکوع رسیدی درک کردی و اگر درک نکردی قبل از رکوع رکعت دوم باید چهار رکعت بخوانی، ظهر نیت کنی. تصریح کرد قبل ان یرکع،پس رکوع کافی نیست.

حاج آقا رضا همدانی می گوید این روایات میزان را فراغ از رکوع می داند، قبل ان یرکع یعنی قبل از تمامیت رکوع به قرینه جمله ی بعد که دارد بعد ان رکع بعد از تحقق و تمامیت رکوع، رکوع عمل واحد است باید تمام بشود، پس مخالف آن روایات نیست و شیخ حرّعاملی هم این احتمال را داده است.

استاد: این روایت مال نماز جمعه است نه نماز جماعت، در جمعه احکام خاصی دارد مثلا خطبتین به جای دو رکعت است. پس ما هستیم و آن روایات و شهرت کاد ان یکون اجماعاً.

علامه حلّی: میزان ذکر رکوع است و دلیلش یک روایت است.

1- احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی فی الاحتجاج عن محمد بن عبدالله جعفر بن حمیری عن صاحب الزمان(عج) جزء توقیعات حمیری است که مکاتبه داشته با امام زمان و سند ندارد.

گرچه طبرسی می گوید ثقة است و سند را به جهت وثاقت حذف کردم.

استاد: ایشان بعد از شیخ طوسی است و از محدثین نیست پس سند ندارد.

کتب الیه یسأله عن الرجل، یلحق الامام و هو راکع فیرکع معه، و یحتسب بتلک الرکعة ان بعض اصحابنا ان لم یسمع تکبیرة الرکوع فلیس له ان یعتد بتلک الرکعة.

فاجاب الامام: اذا لحق مع الامام من تسبیح الرکوع تسبیحة واحدة اعتد بتلک الرکعة و ان لم یسمع تکبیرة الرکوع[10].

به امام نوشت که بعضی اصحاب در درک رکعة رسیدن به تکبیرة رکوع را می دانند( پس غیر از شیخ و مفید و قاضی ابن براج کسانی دیگر هم بودند که فتوا دادند به تکبیرة برسد.

امام جواب دادند: اگر به ذکر رکوع رسید رکوع را درک کرده است.

استاد: علامه فتوا داده است که ذکر رکوع را درک کند طبق این روایت ولی روایت قبل از تسبیحه آخر رکوع را می گوید نه مطلق ذکر را.

علی ایّ حال این روایت سند ندارد.

 

 



[1] وسائل باب 1 جماعت ح 2

[2] وسائل باب 46 جماعت ح 1-2-3

[3] وسائل باب 46 جماعت ح 1-2-3

[4] وسائل باب 50 جماعت ح 1-2

[5] وسائل باب 45 جماعت ح 6

[6] وسائل باب 44 جماعت ح 1-2

[7] وسائل باب 44 جماعت ح 3-4

[8] وسائل باب 44 جماعت ح 3-4

[9] وسائل باب 26 جمعه ح 1-3

[10] وسائل باب 45 جماعت ح

   دوشنبه 31 فروردین 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما