بسمه تعالی
بحث در این بود که
اگر کسی تکبیرة الاحرام گفت به قصد ورود جماعت، می خواست رکوع برود امام سر برداشت
مرحوم سید دو راه مطرح کردند:
1- قصد فرادا کند، و فرادا مشکل ندارد و قبلا
گفته شد قصد فرادا در تمام حالات جایز است و در اثناء از جماعت به فرادا عدول می
کند مثل همین جا، مگر اینکه کسی قائل شود عدول به فرادا نمی شود.
2- راه دوم: همینجا ایستاد شود و منتظر بماند تا
امام سجده را انجام دهد و برگردد که رکعت دوم امام و رکعت اول مأموم می شود به
شرطی که امام زیاد طول ندهد تا جماعت به هم بخورد و ما گفتیم جماعت که هیج هیئت
اتصالیه نماز به هم نخورد با طول دادن، و اگر طول نداد منتظر بماند تا امام به
رکعت دوم برگردد.
شبهه در این مسأله از بعضی آقایان: ایستادن و
انتظار امام فرع این است که وارد جماعت شده باشد و ما قبول نداریم با تکبیر وارد
جماعت شده باشد و اقتداء کرده باشد و اقتداء فرع مطاوعت مأموم است که اینجا نیست،
پس چرا انتظار بکشد، و این شبهه را بعضی از جمله خوئی(ره) دارد.
به عبارت دیگر: انتظار فرع اقتداء و اقتداء فرع
متابعت است که اینجا متابعت نکرده است و روایاتی که می گوید به رکوع نرسیدی همراه
امام سجده برود و حساب نکن و بلند شو ادامه بده این روایات اولا ضعف سند دارد و
ثانیا راجع به سجده اخیره و تشهد اخیره است.
مگر کسی اولویت قائل شود بر اینکه در صورتی که
سجده کرده رکن اضافه کرده اشکال ندارد در جایی که رکن اضافه نکرد، به طریق اولویت
در رکعت اول درست باشد یا اینکه از رکعت اخیرالغاء خصوصیت می شود.
اما روایات:
1- شیخ طوسی باسناده عن محمدبن احمد بن یحیی عن
عباس بن معروف، عن صفوان، عن ابی عثمان، عن معلّی بن خنیس، ابو عثمان چند نفر است
که نوعاً توثیق نشده اند، و آقای خوئی که متبحر در رجال است در ایو عثمان اشکال
نکردند، در معلی بن خنیس شبهه کردند و از بعضی روایات استفاده می شود که ممدوح
است، و به طریق اهلبیت شهید شد و به دار آویخته شد و بعضی می گویند از امام باقر و
امام صادق(ع) جدا شد طرفدار عبدالله نفس زکیه بوده است ولی دروغ به او نمی شود
بست.
قال ابوعبدالله(ع) اذا سبقک الامام برکعة
فادرکته و قد رفع راسه، اگر امام یک رکعت جلوتر بود و شما رسیدی و او سربلند کرده
بود فاسجد معه و لاتعتد بها[1][3]، با
امام سجده برو و سجده را حساب نکن و یک سجده متابعتی است.
استاد: این روایات مال رکعت اخیر نیست ظاهراً
مال رکعت اول است که می فرماید یک رکعت جلو است.
2- شیخ طوسی باسناده عن محمد بن یحیی، عن
عبدالله بن محمد عن علی بن حکم عن ابان بن عثمان، عن عبدالرحمن عن ابی عبدالله(ع)
عبدا بن محمد توثیق ندارد ولی آقای خوئی به اتکاء که در کامل الزیارات آمده روایت
را قبول می کند: اذا وجدت الامام ساجداً فاثبت مکانک حتی یرفع راسه، وقتی امام به
سجده رفته صبر کن تا سر بلند کند و ان کان قاعداً قعدت، اگر نشت بنشین و ان کان
قائما قمت[2][4]،
اگر ایستاده ایستاد شو یعنی سرجای خودت بمان تا امام بیاید و بلند شود، یعنی شما
به رکوع نرسیدی صبر کن تا امام برای رکعت دوم بلند شود، و این درست همان مسأله ی
ما می شود.
این فاثبت مکانک معنایش اگر این باشد که تکبیر
بگو و سرجای خود بمان مربوط مسأله ی ما می شود اما اگر معنایش این است که تکبیر
نگو و وارد نشو تا امام بلند شود مربوط به مسأله ما نمی شود.
3- سند صدوق باسناده عن معاویة بن شریح که توثیق
ندارد:اذا جاء الرجل مبادراً والامام راکع، کسی با عجله آمد و امام در رکوع بود،
اجزاته تکبیرة واحدة، یک تکبیر کافی است برای ورود در نماز و رکوع لدخوله فی
الصلاة والرکوع، همان تکبیر برای نماز و رکوع باشد.( و اینکه یا یک تکبیر می شود
وارد رکوع شد یا نه و یا دو تکبیر بگوید. یکی برای ورود بر نماز و دیگری برای رکوع
بعداً بحث می کنیم.) و من ادرک الامام و هو ساجد کبّر و سجد معه، تکبیر می گوید با
امام سجده می رود و منتهی لم یعتد بها، این سجده ها را حساب نکند، وقتی سجده را
اضافه کرده اشکال ندارد در ما نحن فیه به طریق اولی اشکال ندارد که رکن اضافه
نکرده است.
و ان ادرک الامام و هو فی رکعت الخیرة اگر امام
در رکعت آخر است و قد ادرک فضل الجماعة، و من ادرکه فقد رفع راسه من السجدة
الاخیرة و هو فی التشهد و قد ادرک الجماعة. اگر چنانچه رسید که امام سر از سجده دوم
برداشته و در تشهد است به جماعت رسیده است و لیس علیه الاذان والاقامة، اذان و
اقامه هم ندارد و من ادرک فقد سلّم فعلیه الاذان و الاقامة[3][5]، اذان و اقامه را بعد از سلام رسید باید بگوید.
استاد: آیا این روایت مربوط بحث ما است یا نه؟
چون اگر همراه امام سجده کند و در رکعت اخیره باشد با امام بلند نمی شود بلکه فضل
جماعت را رسیده است فقط چون امام نمازش تمام شده است لذا مربوط بحث ما نمی شود.
4- اذا جئتم فی الصلاة و نحن فی السجود( از رسول
خدا ابو هریره نقل می کند) اگر به جماعت آمدید ما در سجده بودیم فاسجدوا و لاتعدوها
شیاءً[4][6]،
این سجده را حساب نکنید، اینکه بعد خودش بلند شود نماز بخواند یا همراه امام بلند
شود صراحت ندارد.
علی ایّ حال اگر این روایات فقط مال رکعت
اخیراست، الغاء خصوصیت می شود و به رکعت های دیگر سرایت داده می شود.
بله آقای خوئی می فرماید روایات فقط مال رکعت
اخیره است و در بقیه موارد باطل است برای اینکه فاصله می افتد با طولانی شدن سجده
های امام دلیل هم نداریم منتظر بماند و روایات که مال رکعت آخر است و اضافه شدن
رکن در اثناء نماز مطاوعة اشکال ندارد نه در همه موارد نماز.
استاد: به نظرم اگر دلیل مال رکعت اخیر است
الغاء خصوصیت می شود و ثانیا ما نیاز به این روایات نداریم چون اقتداء و ائتمام یک
مفهوم عرفی است. همانطور که همراه امام است صدق ائتمام می کند اگر مقدار عقب بماند
مثلا سجده را طول داده و حال اینکه امام بیشترقرائت را خوانده است اشکال ندارد و
باطل نیست و یک مقداری در رکعات بعد برسد کافی است و همینکه منتظر مانده تا امام
بیاید به رکعت دوم این خودش مطاوعت است. مثلا راهپیمائی شده کسی منتظر است چند قدم
دورتر که ملحق شود، به این هم می گویند در راهپیمائی شرکت کرده است از همان اول که
ایستاد اطلاق عرفی دارد که جزء راهپیماء ها است. در نماز هم همین طور عرفاً می
گویند به نیت جماعت صبر کرده و ایستاده است.
خلاصه: اگر به رکوع نرسید سه راه است:1- فرادا
کند 2- منتظر بماند تا امام در رکعت دوم بیاید 3- همراه امام به سجده برود، منتهی
وقتی بلند شد همراه امام یک تکبیر بگوید که اگر سجده ها تکبیر اولی را باطل کرده
باشد این تکبیرة الاحرام باشد و الا تکبیر ذکر باشد. یعنی اگر سجده ها مضر نبوده
است و نماز درست بوده است این تکبیر ذکر باشد. و راه دوم را آقای خوئی قبول
نکردند.
نوعاً در صلات مسافر می گویند در مواردی جمع
کرده شکسته و تمام بخوانید و آقای بروجردی نوعا فتواهایش احتیاط است، آقای دامامد
به من می گفت آقای بروجردی را نه به خاطر اعلمیت بلکه به خاطر احوطیت انتخاب کردیم
و در صلات مسافر هم ایشان در خیلی موارد قصر و اتمام را جمع کرده است.
حاج آقا مرتضی حائری که بعد از مرگ به خواب یکی
از علماء آمد که من هشتاد بار امام رضا رفتم و ایشان هشتاد بار به دیدن من آمدند،
ایشان عاشق امام رضا بود، من در یک سفر همراهش بودم که نزد ضریح می نشست و عاشقانه
نگاه می کرد به قبر امام.
آقای حائری راه حل پیدا کرده برای این مشکل که
در صلات مسافر سر دو رکعتی سلام بدهد بعد بلند شود تکبیرة الاحرام بگوید که اگر
وظیفه اش شکسته بوده این تکبیرة الاحرام باشد و اگر وظیفه اش اتمام است این تکبیر
ذکر باشد و سلام هم یا دعاء باشد یا آیه قرآن باشد اگر وظیفه اش اتمام بوده است. و
یک چهار رکعت بیشتر نخوانده و موافق احتیاط هم است که نیاز به احتیاطات آقای
بروجردی دیگر نباشد کما اینکه آقای مرتضی حائری و آقای خوئی می گویند، این حرف
درست است یا نه.