بسمه تعالی
مقدار از متفرعات بحث در مسأله 19 و 20 که راجع
به تحقق حیلوله و بُعد به طور موقت سید عنوان کرده است. آیا حکمش ابطال نماز جماعت
است یا نه؟ اگر بُعد و یا حیلوله ستر وقت زیادی را بگیرد یقینا مبطل است اما اگر
سلام دادند دوباره اقتداء کردند با اینکه حایل بودند و هم چنین بُعد سید فرمودند
اگر فورا انجام بدهند درست است.
استاد: موارد مقدار کم فرق می کند، در مواردی.
با امام درسر دو رکعتی سلام داده و دوباره اقتداء کرده است، فاصله کم است و یک
کلمه گفتند السلام علیکم و رحمةالله بعد بلند شدند اقتداء کردند.
اما اگر بلند می شوند و صبر می کنند تا امام به
رکوع برود و یا اینکه رکعت سوم امام است و در تشهد و سلام از امام جدا می شوند و
بعد تا امام رکوع برود صبر می کنند، فاصله زیاد می شود، این یک مطلب به علاوة یک
مسأله ی حیلولة است یک مسأله ی بُعد است، در مسأله ی حیلوله سیره داریم که مرورو
عبور بین صوف اشکال ندارد اما در بُعد و فاصله سیره نیست و مشکوک است. در حیلولة
هم سیره راجع به عبور است اما اینکه نمازش قصر بوده سلام داده دوباره اقتداء کرده
است سیره نداریم که درست باشد. سیره تقدر بقدرها، اثبات سیره در نماز مسافر مشکل
است و راجع به بُعد معلوم است که سیره نداریم، این راجع به ختم نماز بود.
اما راجع به بدو نماز صف جلو نبسته صف بعدی
ببندد، سه عقیده است در این مسأله:
1- مطلقا باطل است چون بُعد بیش از حد مغتفر
است، از جمله کسانی که این عقیده را دارد مرحوم شاهرودی در حاشیه عروة است.
2- مطلقا جایز است وقت صف اول آماده بستن هستند،
خیلی از محشین عروة قائل به این هستند و عقیده ما این است که آماده بودن درجاتی
دارد، بعضی درجات خیلی قریب است مثلا دست را می خواهد بالا ببرد این تهیّؤ قریب
است و اگر دست را بالا برده این تهیّؤ اقرب است. یا اینکه ذکر می خواند قبل از
تکبیر، این بعید است، ابعد از آن اینکه دعاء را هنوز شروع نکرده است ولی آماده است
دعاء را شروع کند، آنچه قدر متیقن است اینکه تهیؤ قریب اشکال ندارد. و از جمله
کسانی که این عقیده را دارند مرحوم سیدنا الاستاد امام(ره) است و ما هم این را در
معلقات عروة پذیرفتیم دلیل این مسأله چیست که با وجود نبستن صف اول صف دوم اقتداء
کند درست است سیره است و رسم نبوده صبر کنند تا صف اول ببندد مخصوصاً نمازهای
جماعت بزرگ، مثل نماز حضرت امیر(ع) در کوفه( مسجد کوفه خیلی بزرگتر از الآن بوده
است و مخالفین حضرت هم به حضرت اقتداء می کردند نماز اواخر حضرت رسول هم با شکوه
بوده است ولی نماز حضرت امیر خیلی با شکوه بوده است.)
کسی از پیامبر سوال کرد که به حمد و سوره نرسیدم
به رکوع رسیدم اگر برده آزاد کنم جبران می شود یا نه فرمود جبران نمی شود. پس
نمازی که این طور فوریت دارد صبرکنند تا صف جلو ببندد خیلی بعید است چون به رکوع
هم نمی رسند اگر این طور عمل کنند. پس سیره داریم منتهی به متهیئن به تهیؤ قریب.
مسأله بعد مسأله 21 است که سید عنوان کرده است.
اگر عقاید صفوف مختلف باشد. مثلا صف اول یک تسبیح را کافی بداند وصف دوم سه بار
تسبیح را لازم بداند و نماز صف اول به عقیده اینها باطل است پس حیلوله و بُعد است
در وسط نماز هم است نه در اول و آخر نماز بعضی اشکال می کنند که نماز باطل است و
اسم شخص خاص را ننوشتم ولی خیلی ها عقیده اش همین است و شاید بگویید حدیث لاتعاد
شامل اینجا می شود مگر اینکه گفته شود لاتعاد مال سهو است اینجا سهو نیست. منتهی
عمد روی اعتقاد است. روی عقیده آقای نائنی لاتعاد عمد را شامل نمی شود و اگر
بگویید عمد با عذر را هم شامل می شود اینجا را می گیرد چون عمد با عذراست و عقیده
اش بر صحت است.
به عقیده ما لاتعاد عمد باعذر را شامل می شود و
صف دوم راجع به صف اول قاعده لاتعاد را جاری کند اما می شود بگوییم نوبت به اینجا
نمی رسد بلکه سیره قطعیه است که تمام مقلدین مال یک مرجع نبودند ولی باهم جماعت می
خواندند، گرچه بعضی از مراجع این طور بودند که مردم همه مقلدش بودند مثل شیخ طوسی-
صاحب جواهر- شیخ انصاری، حتی در نماز حضرت امیر کسانی بودند که مقلد عمر بودند به
شهادت اینکه وقتی حضرت جماعت نماز تراویح را منع کرد قبول نکردند وا عمرا می
گفتند، پس عقاید مختلف طبق تقلیدهای متفاوت مضر نیست.
مسأله 22: بچه نابالغ فاصله شده است در جماعت،
سید می فرماید مادامیکه علم به بطلان نمازشان نداریم نماز درست است و حیلولة مغتفر
است و بُعد ههم مغتفر است. ظاهرش این است نماز بچه ها درست است.
استاد: نمازهای نابالغین تمرینی است یا شرعی؟
اگر تمرینی است صحت شرعی ندارد، حیلولة می شود مثل کودکستان و پیش دبستانی که
تمرینی است. به نظر تمرین یعنی امر کردن و تمرّن که فعل بچه است این امر به امر
نیست؟ مولی گاهی مستقیما دستور می دهد گاهی می گوید تو بگو، اینکه شایع شده بچه ها
تکلیف ندارند درست نیست آیه آخر سوره نور: بچه هاتان در سه نوبت بدون اذن وارد
نشود ثلاث عوارت لکم، این سه نوبت خفا حساب می شود نباید بدون اجازه وارد
شوند،خطاب به خود بچه هانیست غایب است. تکلیف است فرقی بین حاضر و غایب نیست بعد
بگویید الزامش با حدیث رفع برداشته شده است. خطاب به بزرگترها است و امر به امر،
بحث است در اینکه این آیه مقدم بر حدیث رفع است باید در سه نوبت اجازه بگیرند یا اینکه
حدیث رفع مقدم است و الزام را بر می دارد و حدیث رفع حاکم است، اگر امر به امر
باشد بُعد و حایل نیست و نماز درست است.
آیا مطلقا نمازشان درست است یا اینکه مبالات
دارد یا نه، علامه حلی قبل از بلوغ مجتهد شده بود. فاضل هندی صاحب کشف اللثام می
گوید من هفت ساله بودم مطول می خواندم و می شود گفت علامه هم قبل از بلوغ مجتهد
شده است و هیچ بعید نیست، اگر احکام را بچه بلد است حیلولت نیست و حمل بر صحت است،
مانعی هم نیست، اما اگر احکام را بلد نیست یا لاابالی است به امر دین نمازشان درست
نیست فقهاء در حمل بر صحت می گویند حتی در بزرگترها مطلقا حمل برصحت می شود یا
مبالین به امر دین است بعضی گفتند باید مبالات به امر دین داشته باشند. در لاابالی
حمل بر صحت نمی شود.
اگر این طور باشد چرا حضرت از پنیر بازار
استفاده می کردند با اینکه در بازار پنیر از انفحه ی مال مرده درست می کردند و
مبالات در امر دین نداشتند پس مطلقا حمل بر صحت می شود.
صاحب حدایق: به خاطر تسهیل بر شیعه است و الا
نجس هستند تا ظهور حضرت حجت.
استاد: چه تسهیل و یا حمل برصحت نماز بچه نابالغ
مبالی به دین درست است، اماحمل بر صحت در تمام موارد است ولی در مورد حمل بر صحت
نماز بچه سخت است.
روایت دارد چه مبالی شرعی و یا عدم مبالی مطلقا
درست است:
1- باسناد شیخ طوسی عن محمد بن احمد یحیی، عن
احمد بن محمد عن ابیه عن ابی البختری، ابوالبختری همان وهب بن وهب است که نسبت به
امام صادق از طریق مادرش دارد، به این گفتند اکذب البریة عن جعفر عن ابیه انّ
علیا(ع) قال: الصبی عن یمین الرجل فی الصلات اذا ضبط الصف جماعة[1][5]،
بچه اگر سمت راست ایستاده و حواسش به صف است و احکام را می داند جماعت است، مطلقا
می گوید نماز این بچه درست است، ندارد که فاصله و حایل باشد یا نباشد اگر روایت
درست می شد دیگر بحث نمی کردیم نماز بچه صحت شرعی دارد یا نه و تمرینی است اما این
روایت سند ندارد.