صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه چهل و دو


                                         

                                                                        بسمه تعالی

صحبت این بود اگر در نماز جهریه صدای اما را کامل بشنود و یا همهمه ی صوت را بشنود بعضی فتاوا این بود قرائت نخواند، و بعضی روایات هم ذکر شده از حدیث سوم باب 31 فرمود: ان کنت خلف امام فلا تقرانّ شیئا فی الاولتین، اگر به امام اقتداء کرده ای قرائت نکن و انصت لقرائته، تسلیم قرائت امام باشید.

اشکال بر این روایت این است که دو رکعت سوم و چهارم را با دو رکعت اول یکی گرفته است و حال اینکه فتواها این است در رکعت سوم و چهارم قرائت اشکال ندارد. و این یکی گرفتن یک قدری روایت را سست می کند. و بعضی هم مثل آقای خوئی گفتند ملتزم به روایت می شویم اگر امام در رکعت های اخیره قرائت کند مأموم قرائت نکند.

و شبهه دوم این بود که انصات کن و انصات مستحب است و قرائت برای انصات است و انصات مستحب، پس قرائت نخواندی الزامی نیست.

انصات به چه معناست؟

ابن اثیر در نهایة می گوید: الانصات السکوت مستمعاله، سکوت کنید و گوش بدهید.

از روایت چهارم باب 32 اذا کنت خلف امام تأتم به فانصت و سبّح فی نفسک انصات کن و تسبیح بگو آهسته یا به زبان تسبیح را نگو و از ذهن بگذران. تسبیح با انصات معلوم می شود منافات ندارد، فاستمعوا و انصتوا گوش بده و سکوت کن؟ بین انصات و استماع عموم خصوص من وجه است گاهی هردو است گاهی انصات است استماع نیست گاهی برعکس و اگر عموم و خصوص من وجه نباشد انصات تأکید است. انصات واجب است؟

بله خوئی واجب می داند برخلاف مشهور و ابن حمزه هم ادعی وجوب کرده است، بعضی برخلاف ابن حمزه ادعای استحباب کرده است. اگر انصات واجب باشد اشکال از روایت برطرف می شود اگر مستحب باشد قرینه می شود که نخواندن قرائت واجب نیست و مستحب است و غیر الزامی.

ما در معلقات مطلبی داریم که اگر انصات به معنا گوش دادن به او باشد تکلیف شاقی است و جمع حواس خیلی مشکل است و آسان نیست. و دو دقیقه اگر حواس و فکرش درنماز جمع باشد خیلی آثار دارد می گویند بالاترین سرعت سرعت نور است ولی بالاتر از آن قوة خیال است اینجا است و لحظه ی بعد در کره ماه و قوة خیال لایدرک و لایوصف، بعضی موارد گفتیم حواس پرتی در نماز علاوة بر عیب که دارد یک حسن هم دارد و آن اتصال به عالم عقول و تجرد است و همه علوم آنجاست علوم کلی و جزئی و با آن اتصال است که چیزی به یاد انسان می آید، به هرحال اینکه حواست جمع باشد و گوش بدهی به امام خیلی سخت و دشوار است. و آقای خوئی می گوید واجب است ان امکن. و کسانی که استماع خطبه را واجب می داند در جمعه مهما امکن است و الا در تمام وقت گوش دهد امکان ندارد.

جمله ای که در آیه مورد استدلال قرار گرفته کلمه ی ترحمون و رحمت است و رحمت با استحباب می سازد نه وجوب، اگر واجب بود و عده عذاب می داد نه رحمت، گناهان کبیره ملاکش وعده عذاب است رحمت کلام الزامی نیست.

استاد: این اشکال وارد نیست چون در قرآن موارد زیادی است که در واجبات رحمت وعده داده شده است، رحمت خدا واسعة است حتی عذاب خدا تحت رحمت اوست چون عذاب موجب پاکی از گناهان است، هرچه گناه داشته باشد و لو مسلمان نباشد اهل توحید باشد پاک می شود یا من وسعت رحمته غضبه، رحمت جلو می آید و غضب عقب می رود و غضب حتی موجب پاکی و دخول در رحمت است. آیاتی است از قرآن که در موارد الزام وعده رحمت داده است آیات 71 توبه 15 انعام و 100 انعام- 41 دخان- 131 آل عمران.

پس عدم الزام نخواندن قرائت از قرینه اینکه رکعت سه و چهار را گفته است قرائت نکن بدست می آید مگر کسی در رکعتین اخیرتین ملتزم به وجوب شود.

اما روایات که در این جلسه می خوانیم:

1-به سند صحیح، اذا کنت خلف امام ترضی به فی صلاة یجهر فیهاالقرائة فلم تسمع قرائته فاقرا انت لنفسک، فان کنت تسمع الهمهمة فلا تقرا[1][5]، اگر پشت سر امامی که قبول داری نماز جهریه می خواند اگر قرائت او را مطلقا نشنیدی بخوان اما اگر همهمه او را می شنوی نخوان.

2- در قرب الاسناد است که عبدالله حسن روایت کرده است و توثیق ندارد.

سألته عن الرجل یکون خلف الامام یجهر فی القرائة و هو یقتدی به هل له ان یقرا من خلفه قال ولکن یقتدی[2][6]، از کسی که در نماز جهریه پشت سر امام نماز می خواند آیا او می تواند از پشت سر امام قرائت بخواند؟( اگر من خلفه باشد معنا این طور می شود آیا برای امام است که کسی پشت سرش است قرائت کند) از این ادله خوب استفاده می شود جایز نیست قرائت کند.

3- موثقة سماعة، سألته عن الرجل یؤم الناس، پرسیدم از کسی که امام است فیسمعون صوته مأمومین صدایش را می شنود، ولا یفقهون ما یقول منتهی نمی دانند چه می گوید امام فقال اذا سمع صوته فهو یجزیه و اذا لم یسمع صوته قرأ لنفسه[3][7]، اگر صدا را می شنود او کافی است.

استاد: ما بحث از کفایت و عدم کفایت نداریم بلکه بحث از الزام است و عدم الزام. و این یجزیه دلیل الزام را سست می کند مگر بگویید اِجزاء اعم از الزام و کفایت کردن است. علی ایّ حال مقابل آن چند تا روایت فلا تقرأ این روایت مقابله نمی تواند.

آیا ما طبق روایات ناهی قائل به حرمت قرائت شویم در صورتی که قرائت را می شنود یا نه؟

اما دو نکته است که الزام را سست می کند:

1- نهی در مقام توهم وجوب وارد شده است، یعنی وظیفه و تکلیف اولیه این است همه خودشان تکلیفشان را اداء کنند اما روایت نهی می کند که امام به جای شما قرائت می کند شما لازم نیست قرائت بخوانید.

2- در روابط اجتماعی بیشتر جنبه های اخلاق مدنظر است، در روابط انسانها وقتی می گویند فلان کسی موقعی که حرف می زند سکوت کن معنایش الزام نیست بلکه برای ادب و احترام است، اینجا هم در رابطه امام و مأموم می گوید وقتی او قرائت می کند تو قرائت نکن یعنی ادب و احترام امام را حفظ کن نه اینکه واجب باشد نخواندن قرائت.

با توجه به نکته دوم و بعضی تعابیر روایات که الزام را سست می کند و فتوای مشهور بر حرمت قرائت ما احتیاط واجب در ترک قرائت می کنیم و فتوا نمی دهیم.

و مفتاح الکرامه هم در اول سخن می گوید: الایة والمستفیضه تدل علی الحرمة: آیه و روایات متعدده دلالت بر حرمت قرائت می کند اما اینها معارضند یا روایات دیگری مثل موثقه سماعة و کلمه انصات که مستحب است و به این قرینه استماع هم مستحب می شود و نخواندن قرائت هم الزامی نبوده مستحب است.

و در رساله ها که مبنا بر احتیاط است می گویند قرائت نکن، و از آقای بروجردی سوال کردند در رساله خلاف این مطلب است فرمود، حرف همان رساله است و اینجا جای بحث و استدلال و از مراجع هر فتوای که می دهند سوال و جواب می شود و خیلی سخت است.

کسی از علماء که فوت شده به خواب کسی می آید که از این اتاق می برند به آن اتاق و پرونده زیر بغلش است و این به خواب بعضی آمده بود که فلان سند در فلان صندوق مال مردم است، بیدار شدند جستجو کردند که سندی است با محضر که این سند را نوشته بود با مشکلات صاحبش را پیدا کردند و او هم فوت شده بود و ورثه هم از این ملک خبر نداشته بوده است، خیلی عالم برزخ و قیامت سخت است، نمی گذارند مرده ها با این عالم ارتباط بگیرند، مگر بعضی ها اجازه دارند.

اما اگر قرائت امام را نمی شنود قرائت را مأموم بخواند یا نه؟

چهار عقیده است:

1- شیخ در مبسوط نهایة- سید مرتضی- ابو صلاح تقی حلبی محقق در نافع واجب می دانند.

2- مستحب می دانند، مرحوم سید در عروة و خیلی ها از محشین و غیر محشین، ادعای شده است مشهور یا اشهر این است.

3- مباح است: قاضی ابن براج- قطب راوندی، ابن نماء می تواند بخواند می تواند نخواند

4- از ابن ادریس نقل شده حرام است، عقیده ابن ادرس حلّی هیچ وجهی ندارد.

قبلا خواندیم اگر کسی پشت سر امامی که قبول دارد قرائت کند از فطرت خارج است.نداشت جهریه اخفاتیه و این عموم قابل عمل نیست، بین اخفاتی و جهری فرق است و در جهری صدا را بشنود یا نشنود فرق است، نمی دانیم فرق است، نمی دانیم ابن ادریس که اهل تحقیق است چرا این فتوا را داده است.

اما عقیده وجوب ظاهر بعضی روایات است.

اما روایات:

1- اذا صلیت خلف امام تأتم به فلا تقرا خلفه سمعت ام لم تسمع الا ان تکون صلاة یجهر فیها بالقرائة و لم تسمع فاقراء[4][8]، اگر اقتدا کردی پشت سر امامی قرائت نکند چه بشنوی یا نشنوی مگر نماز جهریه باشد که صدا را نمی شنوی امر کرده قرائت کن و امر ظهور در وجوب دارد.

استاد: فاقرأ در مقابل تقرا است، یعنی جایز است بخوانی در این صورت.

2- اما الصلاة التی یجهر فیها فانما امر بالجهر یُنصت من خلفه فان سمعت فانصت و ان لم تسمع فاقرأ اگر صدای او را نمی شنوی بخوان، یعنی واجب است. ولی فاقرأ در مقابل تقرأ است یعنی می توانی بخوانی.

3- فلم تسمع قرائته فاقرأ و ان کنت تسمع الهمهمه فلا تقرأ، این هم در مقابل لاتقرء است یعنی جایز است.

4- اذا سمعت صوته یجزیه و اذ لم تسمع صوته إقرأ، اگر نمی شنود بخواند. و این قرائت مقابل یجزیه است که جواز را می رساند نه وجوب را.

استاد: این امر در مقام دفع توهم حظر است. پس اباحه بگوییم یا استحباب؟ در عبارات اباحه است یا نه؟ اگر عبارات را شارع منع نکرده اباحه معنا ندارد خیلی خوب است و ذکر خدا است و مناجات است و استحباب است. مثل صلوات بر پیامبر را خدا فرموده بعد بگوییم مباح است مباح معنا ندارد دعا است و دعاء مستحب است. سید در عروة دارد: و ان لم تسمع حتی الهمهمة جازالقرائت بل یستحب بعد می گوید بل احوط بقصد القربة المطلقه، به قصد قربت مطلقه باشد نه به قصد جزئیت، گرچه قصد جزئیت هم جایز است.

 



[1][5] وسائل باب 31 جماعت ح 7

[2][6] وسائل باب 31 جماعت ح 16

[3][7] وسائل باب 31 جماع ح 10

[4][8] وسائل باب 31 صلاة الجماعة ح 1

   دوشنبه 7 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما