بسمه تعالی
بحث در این است که در مسأله 14 سید می گوید اگر
مأموم قبل از امام تکبیرة الاحرام بگوید اینجا چه می شود؟
سهواً یا به خیال اینکه امام تکبیر را گفته است. چون امام تکبیر نگفته است
فرادا می شود و اگر می خواهد به جماعت برسد عدول کند به نافله و نافله را قطع کند
به جماعت برسد.
عبارت عروة: لواحرم المأموم سهواً قبل الامام او
بزعم انه کبّر کان منفرداً، فان اراد الجماعة عدل الی النافلة و اتمها او قطعها، قبل ازامام تکبیرة الاحرام اگر بگوید
نماز فرادا می شود اگر می خواهد به جماعت بخواند به نافله عدول می کند یا نافله را
ادامه می دهد یاقطع می کند.
نمازش باطل نیست تبدیل به فرادا می شود.
چند بحث اینجا پیش می آید و آن اینکه عدول به
نافله کرد و تمام کرد اشکال ندارد اما اگر نافله را قطع کرد قطعش جایز است ولی
اینجا عدول می کند به نافله که قطع کند. گرچه از فریضه عدول به نافله که تمام کند
جایز است اما اینجا عدول می کند به نافله که بشکندآقای خوئی و بعضی مثل آقای
میلانی اشکال می کنند چون عدول نیست و هدفش رسیدن به جماعت است نه عدول، نیتش قطع
نماز است نه عدول لذا اشکال دارد نظیرش معاملات است از معامله ی ربوی فرار می کند
در قالب بیع می آورند، یعنی از قرض ربوی به معامله بیع می آورند و این یکی از حیل
است و حیل مثل فروختن به یک سیر نبات و
امثال ذلک رایج است بین متدینین، مرحوم امام هم اینکه در قالب معامله برای فرار از
حرام و رباء اشکال کرده است معامله پول به پول که سود می گیرند اشکال می کنند.
استاد: همه مردم تجارت که می کنند می خواهند سود
کنند آن هم سود حلال، صریح روایات است نعم الفرار الفرارمن الحرام الی الحلال،
تحریرالوسیله را ملاحظه کنید در بحث معاملات
و ما رساله داریم در ربا و حیل که نعم الفرار
الی الحلال من الحرام اما درما نحن اشکال آقایان وارد نیست چون سبب قطع نافله تحقق
عدول است و هیچ وقت مسبب مقید به بقاء سبب نمی تواند باشد، مسبب هم نمی تواند سبب
را از کار بیندازد، درست است هدف قطع است ولی قطع بوسیله ی عدول به وجود آمده است.
به عبارت واضح تر کسی جنسی را می خرد مقداری این
طرف تر می فروشد سود می کند آیا حرام است؟ نه چون قانون تجارت سود کردن است و
علاوة ما تابع قانون هستیم و قانون می گوید عدول به نافله جایز و قطع نافله هم
جایز نه اینکه تابع هدف قانون باشیم که
بگویید از اول هدفش قطع کردن بوده است مقید کردن ذوالغایت را به غایت درست نیست.
مسبب هیچ وقت مقید به سبب نیست و قانون عام بوده و است. قانون گفته عدول جایز و
قطع نافله هم جایزمقید و مشروط نکرده به شرط اینکه نافله را قطع نکنی.
بعضی گفتند عدول لازم نیست، قطع کند و دلیل
روایت است:
1- علی بن جعفر عن اخیه موسی(ع) فی الرجل یصلّی
أله ان یکبر قبل الامام؟ قال لا یکبر الامع الامام فان کبّر قبل اعاده[1][4]،
آیا مرد که مشغول نماز است جایز است قبل از امام تکبیر بگوید امام می فرماید نه و
همراه امام تکبیر بگوید. بعض مثل حمیری و شیخ حرّ عاملی جواب دادند این حدیث مربوط
نماز جنازه است نه نماز معمولی یومیه، جوابش به این است که نماز میت خصوصیتی
ندارد. اگر نماز یومیه را شامل می شود اما ظهور روایت در تکبیرةالاحرام نیست چون
می گوید کسی که مشغول نماز است می تواند تکبیر بگوید نمی گوید کسی می خواهد وارد
نماز شود، پس تکبیرهای مستحبی را می گوید.
اما می گویند بر فرض که دلیل نباشد و اجماع داشته
باشیم بر عدم قطع نماز، قدر متیقن از اجماع آنجایی است که بلاعذر قطع کند اما
اینجا عذر دارد و آن رسیدن به جماعت است.
علاوة: در روایات آمده است که نماز را لادنی
العذر قطع کن مثلا بدهکاری دارد اگر نماز را قطع نکند از دستش می رود. یا بچه ای
گریه می کند مادرش می خواهد در آغوش بگیرد.
اما اینکه روایت فضیلت زیادی بر جماعت ذکر می
کند مهم تر است.
آقای خوئی و بعضی می گویند از ادله ی مشکوک بدست
می آوریم قطع فریضه حرام است برای اینکه می گوید اگر شک کردی بین دو سه و چهار یک
دو رکعتی بخوان یک یک رکعتی بخوان، اگر قطع درست بود چون قطع راحت تر است می فرمود
قطع کن. به نظر ما قطع فریضه حرام است الا با عدول به نافله جایز است.
استاد: بعضی خواستند بگویند قطع نماز حرام است
ولی جماعت حسنه دارد و ان الحسنات یذهبن السیّآت، جواب: حسنة موردی را از بین می
برد که مثل حسنة باشد نه اینکه حسنة حرمت ملزمه را از بین ببرد، این آیه راجع به
مستحبات و غیر الزامیات است.
مسأله 15 که سید عنوان کرده است اینکه اذکار
مستحبی را نه لازم است متابعت کند از امام و نه لازم است مطابقت بدهد با امام و
اندازه گیری با امام کند.
مسأله16: اگر امام و مأموم اختلاف فتوا داشتند
مثلا امام جلسه استراحت را واجب نمی داند مأموم واجب می داند، تسبیحات اربعة را
امام یکبار کافی می داند و مأموم سه بار واجب می داند. نمی توانیم بگوییم نماز
جماعت را طبق نظر امام انجام دهد و دلیل متابعت واجبات را نمی گیرد که طبق نظر
امام انجام دهد. مأموم در نماز امام لاتعاد را جاری می کند( لاتعاد الصلاة الا من
خمس- طهور- وقت- قبله- رکوع و سجود) اگر لاتعاد را اختصاص به سهو بدهیم مثل آقای
نائنی اینجا که امام جلسه استراحت را انجام نمی دهد و تسبیحات را یکبار می خواند
سهو نیست عقیده اش این است نماز در این صورت درست نیست ولی به عقیده ما عمد را
شامل می شود عمد مع جهل را می گیرد نه عمد مع العلم را.
آقای بروجردی: کلمه اعادة را عرب به جایی به کار
می برد که قصد امتثال داشته انجام نشده است ولی اینجا که جلسه استراحت را انجام
نمی دهد و تسبیحات را یکبار می خواند و لو منشأ عمد جهل است لاتعاد نمی گیرد.
استاد: فرمایش آقای بروجردی برای ما ثابت نیست
بلکه سهو و عمد با جهل را می گیرد لذا جلسه استراحت معفو است و مأموم لاتعاد را در
عمل امام جاری می کند.
و ان قلت لاتعاد در عمل خود شخص است نه در عمل
دیگران قلت لاتعاد عام است همه را می گیرد و ثانیا قاعده حمل بر صحت بر فعل دیگری
جاری است.
مرحوم شاهرودی و خوانساری احتیاط کردند، اگر مثل
آقای نائنی بگویند حرفشان درست نیست چرا احتیاط کردند مگر شبهه ی دیگری در ذهنشان
باشد.