بسمه تعالی
مسأله ی 27 عروة که عنوان کردند چندین فراز دارد
که هرکدام قسمت خودش را دارد:
1- فراز اول: جماعت که به پا می شود نافله را
قطع کند، عبارت این بود اذا کان مشتغلا بالنافلة فاقیمت الجماعة، مشغول نافله شد
جماعت به پا شد و خاف عدم درک الجماعة و لو رکعة، ترسید به جماعت نرسد و لو یک
رکعتش از دست می رود، جازالقطع بل استحب، جایز است نافله را قطع کند بلکه مستحب
است قطع کند و لو قبل از احرام امام و لو تا رکوع خیلی باقی مانده است.
این فراز دوتا روایت دارد:
1- عن الروایة التی یروون انه لا ینبغی ان یتطوع
فی وقت الفریضة ما حد هذاالوقت، اینکه نافله در وقت فریضه خوانده نشد حدش چیست
فرمود اذا اخذالمقیم فی الاقامه، وقتی شروع به اقامه کرد نافله را رها کنید فقال
ان الناس یختلفون فی ذلک، سوال کرد مردم به اختلاف حرف می زنند شما توضیح بدهید
فرمود المقیم الذی تصلّی معه، آن کس که اقامه می خواند و تو قبول داری( یعنی عدل
امامی) پس نماز پشت سر آنها جایز نیست الا در تقیه اضطراری نه تقیة مداراتی: ما من
بشئ یضطر الیه بنوا آدام الاوقد احلّه الله، به صرف وحدت و رفاقت درست نیست[1][3].
2- این روایت هم صحیحه است: خرج رسول الله(ص)
لصلاة الصبح، پیامبر آمد برای اقامه ی نماز صبح و بلال یقیم، اقامه می گفت
بلال اذان را گفته بوده است( و رسول الله
زود می آمد بیرون قاعدة اقامه را تندتر از اذان می گویند) و اذا عبدالله قشب یصلی
رکعتی الفجر، پیامبر دید عبدالله قشب نافله می خواند فقال رسول الله یا بن قشب
اتصلّی الصبح اربعا[2][4]؟
اشاره به این است نماز نافله نباید بخواند آیا نماز صبح را چهار رکعتی می خوانی،
توبیخ است این کلام، قال له مرتین او ثلاثاً حضرت دوبار یا سه بار گفت این مطلب
را، این به خوبی نشان می دهد وقت فریضه جای نافله نیست و لو هنوز شروع نکرده فریضه
را، حضرت سوال نکرد که اول بلال اقامه گفته بعد عبدالله نافله خوانده یا اینکه قبل
از اقامه شروع کرده بوده یا در اثناء شروع کرده نافله را، اطلاق دارد روایت نه
تنها حدثا بلکه بقاءً هم در وقت فریضه نافله بخواند قطع کند.
2- فراز دوم: راجع به نماز فریضه است که فرادا
می خواند و جماعت شروع شد عدول کند به نافله و دو رکعت کند تا به جماعت برسد، شرط
عدول این است که از محلش نگذشته باشد یعنی وارد رکوع رکعت سوم نشده باشد چون نوافل
دو رکعتی است الا مثل نماز اعرابی که پنج رکعتی است.
ادامه عبارت سید: و لو کان مشتغلا بالفریضة
منفرداً، اگر به طور فرادا نماز واجب می خواند و خاف فوت الجماعة، اگر ادامه بدهد
فرادا را می ترسد جماعت( و لو همین فریضه) از دستش برود استحب العدول الی النافلة،
مستحب است عدول به نافله کند و اتمامها رکعتین، سر دو رکعتی تمام کند، البتة در
صورتی که محل عدول نگذشته باشد، دو روایت دارد این فراز که هردو معتبر است:
1- صحیحه است، کلینی محمد بن یحیی، احمد بن محمد
ابن ابی عمیر، هشام بن سالم، سلیمان بن خالد سألت اباعبدالله(ع) عن رجل دخل المسجد
فافتتح الصلاة فبینا هو قائم یصلی اذ اذن المؤذن و اقام الصلاة، کسی وارد مسجد شد
و نماز شروع کرد در این حال مؤذن اذان گفت چکار کند قال فلیصلی رکعتین ثم لیستانف
الصلاة مع الامام و لتکن الرکعتان تطوعاً[3][5]، فرمود دو رکعت تمام کند و نماز را با امام از اول بخواند، و این
دو رکعت را نافله حساب کند.
2- موثقه سماعة، سالتُ عن رجل کان یصلّی فخرج
الامام و قد صلی الرجل رکعة من صلاة الفریضه، امام جماعت بیرون آمد برای جماعت
درحال که این مرد یک رکعت از نماز فریضه را خوانده بود قال ان کان اماما عدلاً،
اگر امام عادل است( عدل امامی) و روایاتی که می گوید هرکسی پشت سر مردم( عامه)
نماز بخواند مثل این است که به رسول الله اقتدا کرده راجع به اصل اقتداء است نه
راجع به إجزاء نماز، فلیصلی رکعة اخری، یک رکعت دیگر بخوان و سلام بدهد و منصرف
شود از نماز و یجعلهما تطوعاً، این دو رکعت را تطوع قرار می دهد و لیدخل مع الامام
فی صلاته، کما هو، وارد جماعت می شود و مثل آنها ادامه می دهد. اما و ان لم یکن
امام عدل، فیبنی علی صلاته و یصلی رکعة اخری و لیجلس، اگر امام عادل نبود نمازش را
ادامه دهد یک رکعت دیگر بخواند و بنشیند و یشهد ان لا اله الاالله و ان محمد رسول
الله و لیتم صلاته ما استطاع، تشهد را بخواند و نماز را با او تا می تواند ادامه
دهد فان التقیة واسعة و لیس شی من التقیه والاصاحبها مأجور علیها ان شاءالله[4][6]،
تقیه وسیع و صاحبش مأجور.
این فراز دارای مباحث و مطالبی است که بیان می
کنیم و آن اینکه این دو رکعت نافله است یا فریضة به حکم نافله است.
حاج شیخ عبدالکریم حائری می فرماید فریضة نقصت و
جعلت فی حکم النافله، فریضة نافله نمی شود بلکه فریضه ای است که ناقص شد و به حکم
نافله قرار گرفت و لایجوز قطعها، قطع هم جایز نیست، و این روایت هم داشت دو رکعت
را کامل کن که بحثش جداست.
روایت سلیمان بن خالد به حرف حاج شیخ می خورد که
ولتکن الرکعتان تطوعاً، دو رکعت تمام کن و این دو رکعت تطوع باشد، نه اینکه تو نیت
تطوع کن، و اما روایت دوم دارد و لیجعلهما تطوعاً، این دو رکعت را نافله قرار دهد.
تشریع فردی، قرار فردی یعنی تشریع و نیت و عدول.
بنابراین حرف حاج شیخ با روایت دوم تطبیق نمی
کند و مشهور هم از روایات عدول از فریضه به نافله فهمیدند.
دوم اینکه بحث قطع در این فراز در این دو روایت
مطرح نیست و می گوید دو رکعت را کامل کن.
سوم: حضرت فرمود دو رکعت کن، پس محل عدول قبل از
رسیدن به رکوع رکعت سوم است چون نافله ی سه رکعتی نداریم.
نکته: بعضی بزرگان من جمله آقای خوئی فرمودند،
رکوع رکعت سوم وارد شده و هنوز عدول نکرده و این رکوع زاید نشده است، بعد که عدول
به نافله می کند با عدول رکوع زائده می شود، پس بقاءً با عدول زائدة شده و ادله من
زاد فی صلاته متعمداً فعلیه الاعادة مال احداث زاید است و این جا اصل و ذات رکوع
به جا بوده با عدول وصف زاید می گیرد چون نافله سه رکعتی نداریم و من زاد فی
صلاته... این چنین مواردی را شامل نمی شود.
به تعبیر ما روایت زیادی عینیه را می گوید نه
زیادی وصفیه را و این مورد که رکوع رکعت سوم باشد زیادی عینیه نیست زیادی وصفیه
است. پس مشمول روایت نمی شود وصف زیاده را ما با عدول داریم.
و این حدیث شامل نشد لذا صراغ لاتعاد می رویم که
رکوع اضافه کرده و باطل است.
استاد: زیادی وصفیه مثل زیادی عینیه است چه فرق
می کند باهم.
آیا دلیل بر اینکه قبل از رکوع سوم عدول کند
داریم یا نه؟ چون روایت داشت و قد صلی الرجل رکعة یا ولتکن الرکعتان، یک رکعت
خوانده یا دو رکعت تمام کند دارد.
پس این دو روایت که راجع به عدول است جایی است
که دو رکعت نخوانده و بخواند باید و اینجا که وارد رکعت سوم شده مصداق این دو
روایت نیست.
به تعبیر دیگر عدول خلاف قاعده است عدول انقلاب
است عما علیه و دلیل می خواهد و اینجا دلیل نداریم.
استاد: ارتکاز متشرعه فرق بین اینکه دو رکعت
تمام کرده یا وارد رکعت سوم شده نمی گذارند عرف می گوید وارد رکعت سوم هم شده دو
رکعتی تمام کند. اگر قبول کنیم نماز و تر یک رکعت مستقل است به وتر عدول می شود.
بعضی شفع و وتر را یک نماز گرفتند و به نظر ما سلام مخرج است شفع و وتر دو نماز
است.