بسمه تعالی
بحث در این بود که در نماز جماعت مانع در امام
باشد مثل اشکالی در طهارت، در نیت، در قرائت.
از نظر صحت نماز مأموم و صحت جماعت نظرات مختلف
است:
1- مشهور نماز امام و جماعت باطل است نماز مأموم
صحیح است منفرداً.
2- نظر صدوق: در اخفاتیه نماز مأموم اشکال دارد.
3- نظر سید مرتضی و ابن جنید مطلقا نماز مأموم
باطل است و در بطلان نماز امام همه متفق هستند.
4- نماز مأموم نه تنها صحیح است که جماعت هم
صحیح است و نظر ما همین عقیده است.
5- نه تنها جماعت صحیح است حتی اگر امام زیادی
رکن انجام دهد احتمال دارد نماز امام صحیح باشد اما روایات را بررسی کنیم و کلام
اهلبیت را بفهمیم و بدانیم در تمام موارد خلل در نماز درست است یا در موارد خاص.
و ثالثا در روایات اگر استفاده کردیم خلل هایی
در نماز را آیا خلل های مر بوط به امام جماعت هم استفاده می شود اگر خلل وارد کرده
باشد.
باب 36 جماعت:
دو روایت صحیح را خواندیم که امام بی وضوء بود
حضرت فرمود نماز مأموم درست است و سه روایت را گفتیم و چند روایت را آدرس دادیم( ح
7- 8- 9 ).
این روایات راجع به غسل و وضوء بود اگر احتمال
خصوصیت بدهیم آیا در همین موارد است یا نه؟ باب 37 راجع به مسأله اعتقادی است که روایت اول و دوم می گوید پیش نماز
اصلا مسلمان نبوده است.
1- کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه، عن ابن ابی
عمیر عن بعض اصحابه عن ابی عبدالله(ع) فی قوم خرجوا من خراسان او بعض الجبال، عده
ای از خراسان یا طبرستان( مازنداران) خارج شدند و کان یؤمهم رجلا، یک کسی پیش نماز
این ها بود فلما صارو الی الکوفة، وقتی به کوفه رسیدند فهمیدند، علموا انه یهودی،
آن مرد یهودی بوده است، حضرت فرمود انهم لایعیدون، مأمومین اعاده نکنند بعض اصحابه
دارد که مراسل ابن ابی عمیر است و بعضی قبول ندارند ولی شیخ طوسی قبول دارد می
گوید مراسل مثل مساندش است و اصحاب هم عمل کردند.
آقای خوئی می گوید در دو مسأله از مراسل ابن ابی
عمیر شیخ طوسی عمل نکرده می گوید مرسله است یکی در استبصار ج 4 ح 87 دیگری در تهذیب
ج 8 ح 932 هردو حدیث در یک مسأله است و مربوط به ضمان جریره مکاتب است، که جریره و
ولاء ضائبة به مولی می رسد یا نه، می گوید روایت مرسله است. و در جاهای دیگر شیخ
به مراسل ابن ابی عمیر عمل می کنند مخصوصا که عن بعض اصحابه دارد این روایت. پس
این روایت که راجع به غیر مسلمان است و پیش نماز بوده حضرت می فرماید درست است
نماز مأمومین.
2- ابن ابی عمیر فی نوادره و باسناده عن زیاد بن
مروان قندی فی کتابه عن الصادق(ع) قال: فی رجل صلی بقوم من حین خرجوا من خراسان،
حتی قدموا مکة، کسی امام جماعت گروهی بود از خراسان تا به مکه رسیدند، فاذا هو
یهودی او نصرانی، یهودی بوده یا نصرانی قال: لیس علیهم الاعادة[1][14].
آقای خوئی می گویند محمد بن ابی عمیر اگر همین
ابن عمیر معروف است چطور از امام صادق نقل کرده است ابن ابی عمیر از اصحاب امام
کاظم است و از امام صادق با واسطه زراره... نقل می کند.
استاد: گاهی شخصی در سن کودکی و نوجوانی حدیث
نقل می کند مثل ابن ابی عمیر، زمان ما با زمان صاحب جواهر فاصله زیادی است ولی
الآن کسی است با دو واسطه از صاحب جواهر نقل می کند، علاوة بر این صدوق سند دیگر
هم دارد و باسناده عن زیاد بن مروان قندی در این سند عبیدی است که در نوادر استاد
صدوق روایات او را رد می کند.
استاد: رد روایات متفرده دلیل بر عدم توثیق
عبیدی نیست، علامه مجلسی روایات را همه را جمع کرده قبول نکردن بعضی روایات او
دلیل بر رد شخصیت مجلسی نیست، زیاد بن مروان هم ثقة و عبیدی را هم تنها گفته روایت
که در نوادر نقل کرده قبول نمی کنیم.
پس طریق روایت دوم هم درست است.
زیاد بن مروان قندی واقفیه است و روایات که نقل
می کنند قبل از وقفشان است.
3- سئل عن الصادق(ع): عن الصلاة خلف رجل یکذب
بقدرالله، پرسیده شد از نماز پشت سر کسی که مقدرات خدا را قبول ندارند حضرت می فرماید
کل یعید صلاته، همه نماز هایشان را اعاده کند به خلاف آن دو روایت که می فرمود
اعاده نکنند، و آن دو روایت مقدم است چون طبق نظر مشهور است. علاوة در این روایات
می دانند که عقیده اش انکار قدرالله است و نماز می خواند، نه اینکه نماز خوانده
بعد فهمیده و این غیر آن دو روایت است روایت دسته سوم راجع به شرایط دیگر نماز مثل
رو به قبله نماز نخواندن امام است.
1- شیخ طوسی باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی عن
محمد بن ابی عمیر عن حماد عن عبیدالله حلبی عن الصادق(ع) فی رجل یصلی بالقوم ثم
یعلم انه صلّی بغیر القبله، کسی پیش نماز بود بعد معلوم شد رو به قبله نبوده است،(
یا پشت به قبله بوده یا بین یمین و یسا بغیر مغتفر بوده)
عقیده ما این است مقدار کم انحراف اشکال ندارد،
قرآن می گوید سمت قبله باشید و اینکه حتما خود کعبه یا مسجدالحرام باشد مبنا
ندارد. حضرت فرمود: لیس علیهم اعادة شیء[2][15]، اعاده لازم نیست.
2- کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن الیعقوبی
عن الحماد عن الصادق(ع).
فی الاعمی یؤم القوم و هو علی غیرالقبله، آدم
کور پیش نماز می شود رو به قبله نیست کور که پیش نماز است رو به قبله نبوده ولی
مأمومین رو به قبله بوده است. یتم القوم صلاتهم.
قال: یعید و لایعیدون، امام اعاده کند و مأمومین
اعاده نکنند فانهم قد تحرّو[3][16]،
آنها آزادند بعضی روایات است از این هم بالاتر است و آن اینکه امام اصلا نیت ندارد
و نیت نکرده است.
1- ( عنوان شیخ حر عاملی که دارد این است: اذا
تبین اخلال الامام بالنیة لم تجب علی المأمومین الاعادة، اگر امام نیتش درست نبوده
امام اعاده کند و مأمومین واجب نیست اعاده کند.) صدوق باسناده عن زراره قلت لابی
جعفر(ع) فی رجل مع قوم فی صلاتهم و هولا ینویها صلاةً، نماز خواند با قومی نیت
نماز نکرده است.
و احدث امامهم واخذ بید ذلک الرجل و قدّمه، امام
محدث شد و از دست این مرد گرفت به جای خودش قرار داد فصلّی بهم اتجزئهم صلاتهم
بصلاته و هولا ینویها صلاةً، آیا نماز آنها با نماز این درست می شود با اینکه این
قصد نماز نداشته است. فقال: لاینبغی للرجل ان یدخل مع قوم فی صلاتهم و هولا ینویها
صلاةً، شایسته نبوده این وارد نماز آنها شود با اینکه قصد نماز نداشته است بل
ینبغی له ان ینویها صلاة، بهتر این بود این هم قصد نماز می کرد و ان کان قد صلّی
فانّ له صلاة اُخری، و اگر قبلا هم نماز خوانده نیت نماز کنند این یک نماز دیگری
می شود و الا فلا یدخل معه9م، و اگر نه داخل نماز آنها نشود و قد تجزء القوم
صلاتهم و ان لم ینوها، نماز قوم مأمومین درست است و اگرچه نیت نماز نداشته باشد و
این روایت را کلینی و صدوق نقل کرده و سند کلینی صحیح است.
پس خلاصه امام غسل و وضوء نداشته نمازشان درست
است، قبله نداشته- کافر بوده نیت نداشته نماز مأمومین قبول است.
استاد: اگر نماز مأمومین فرادا می شود یعنی
نمازشان مجزی است اگر قرائت را نخوانده مشمول لاتعاد می شود اگر نمازشان با همان
نیت جماعت درست باشد زیادی رکن اگر کرده باشند بازهم درست است.
آقای گلپایگانی در حاشیه عروة می گوید روایات
نمازشان را که می گویند درست است یعنی جماعت درست است.
چهار مورد کانّه در این روایات گفته شد که اگر
اخلالی در نماز است در این چهار مورد اشکالی نیست.
1- امام جنب یا بی وضوء بوده در باب 36 ح 1- 2-
3- 6- 7- 8 ذکر شد.
2- اعتقادی: کافر بوده و دو روایت داشت.
3- امام نیت نماز نداشته و این هم روایتش درست
بود، صحیحه زراره که خواندیم.
4- رو به قبله نبوده و روایات گفت اشکال نداشت.
می توانیم بیش از این موارد توسعه بدهیم؟ اگر
ملاک منصُوص بوده و منصوص العلة بود توسعه اشکال نداشت، مثلا شبهی را دید اقتداء
کرد بعد معلوم شد آدم نبوده دیوار بوده آیا درست است؟ نه، چون ملاک دست ما نیست.
اگر ملاک مثل قیاس منصوص العله روشن بود توسعه
می دادیم ولی ملاک روشن نیست.