بسمه تعالی
مسأله 36 عروة این است که اگر امام بعد از نماز
بفهمد که نمازش از جهت طهارت و از جهات دیگر اشکال داشته باید به مأمومین اعلام
کند یا نه؟
اما اگر در اثناء متوجه شد آیا باید اعلام کند؟
سید می گوید در اثناء اگر متوجه شد باید اعلام بکند.
عبارت: اذا تبین الامام بطلان صلاته من جهت
الحدث، او ترک جزء او شرط رکن او غیر رکن امام متوجه شد که نمازش باطل است از جهت
اینکه بی وضوء بوده یا جزء و شرط را ترک کرده جزء رکنی باشد یا غیر رکنی باشد. فان
کان بعدالفراغ لایجب اعلام المأمومین، اگر بعد از نماز است واجب نیست اعلام کند و
ان کان فی الاثناء فالظاهر وجوبه، اگر در اثناء باشد باید به مأمومین خبر بدهد.
استاد: بعد از نماز روایات داشتیم که بی وضوء
بوده لازم نبود اعلام کند، یا قرائت نخوانده و اضافه رکن اگر متابعة کرده اشکال
ندارد اگر متابعت نکرده و اضافه رکن کرده نمازش اشکال دارد اما لازم نیست امام
اعلام کند.
مهم اثناء نماز است که راجع به گذشته اش مانند
فراغ است مهم از حالا به بعد است که سه عقیده است:
1- اعلام کند
2- مطلقا لازم نیست اعلام
3- تفصیل بین اینکه خلل از ناحیه اعلام نکردن به
وجود می آید یا نه اگر به وجود می آید خلل از ناحیه اعلام نکردن اعلام کند و الا
فلا.
آن کسانی که می گویند لازم است اعلام کند به جهت
ارتکاز متشرعه، اگر متشرعه و متدین بفهمند امام بی وضوء بوده و اعلام نکرده خیلی ناراحت می شوند. شاید به ذهن
متشرعه بیاید که خلاف عدالت است.
منتهی نمی دانیم این ارتکاز مثل حرمت است؟ اگر
روایت را بدانند که می گوید لازم نیست اعلام کنند این ارتکاز باقی می ماند؟ این
ارتکاز از روی ندانستن مسأله است.
2- دلیل دوم نراقی در مستند آورده و ادعی اجماع
کرده است، و در کتب قدیمه ی فقهیه مطرح نیست که در اثناء اطلاع دهد لذا این اجماع
به درد نمی خورد.
3- دلیل وجوب اعلام روایت است:
1- صدوق می گوید به جزم: ما جزمیات صدوق را قبول
داریم صدوق مثل مفید و شیخ مجتهد نیست تا روی حدسیات معتبر بداند بلکه محدث است
اهل حدیث است روی قریب به حس حدیث را معتبر می داند وقتی روایات را به جزم نقل می
کنند او ساط سند را معتبر می داند.
قال: امیرالمؤمنین(ع): ما کان من امام تقدم فی
الصلاة و هو جنب، هر امام که جلو ایستاد درحال جنابت ناسیا، فراموش کرده بود او احدث
حدثا، محدث شد، احدث می تواند راجع به قبل باشد و یا الآن محدث شده است و الآن را
شامل شود، او رعف رعافا، وسط نماز خون دماغ شد. این شاهد است براینکه احدث وسط
نماز را می گوید. او ازاً فی بطنه، شکم درد شد فلیجعل ثوبه فی انفه لباسش را روی
بینی اش بگیرد، چون حدث در ارتکاز متشرعه بد بوده است لباسش را روی بینی بگیرد تا
مردم فکر کنند خون دماغ شده است. ثم لینصرف و لیأخذ بید رجل از نماز منصرف شود و
دست کسی را بگیرد فلیصل مکانه، دست کسی را بگیرد به جای خودش بگذارد او ادامه دهد
نماز را، معنایش اعلام است، ثم لیتوضاء برود وضوء بگیرد ولیتم ما سبقه من الصلاة،
ادامه نماز را بخواند و تمام کند و ان کان جنبا فلیصل صلاته کلها[1][9]،
اگر جنب بوده نماز را کلا اعاده کند پس اعلام واجب است.
این روایت اشکالاتی ندارد، آن هایی که جزمیات
صدوق را قبول ندارند این روایت را قبول ندارند، ثانیا این روایت بین حدث اصغر و
جنابت فرق گذاشت که اگر حدث اصغر است وضوء بگیرد نماز را کامل کند و اگر جنابت است
همه نماز را اعاده کند.
اگر جنب است قطع کند نماز را فعل کثیر لازم می
آید چون باید غسل کند حمام برود و ثانیا رعف رعافا را موجب وضوء گرفته است، اگر
خون دماغ شد وضوء بگیرد. بله اگر لیتوضاء را به معنای تمیر کردن بگیریم که خلاف
ظهور است و خلاف فتاوا است.
و رابعا حدیث گفت درست کسی را بگیرد به جای خودش
بگذارد آیا استخلاف بر امام واجب است؟
نه، لازم نیست بر امام، بله استیناسی است که
امام به جای خودش کسی را بگذارد، در فرمانده جنگ در امامت امت، لذا اهل سنت ماندند
که از ابوبکر تبعیت کنند یا از عمر، ابوبکر عمر را به جای خود گذاشت و عمر شورایی
تشکیل داد و پیامبر کسی را تعیین نکرد، کدام را انتخاب کنند.
این روایت راجع به خود امام است بعنوان وظیفه
خودش، این کارها را انجام دهد نه اینکه واجب باشد اعلام.
و اما دلیل کسانی که می گویند اعلام واجب نیست:
1- اصل، شک می کنیم واجب است یا نه اصل عدم وجوب
است.
2- اطلاق بعضی روایات مثل صحیحه حلبی درباره عدم
وضوء و عدم نیت، حضرت نفرمود برای دیگران اعلام کند، روایات باب 39 راجع به نیت
بود، 3- راجع به علی غیر وضوء بود 38 مال قبله بود، به طور کلی( چه در اثناء یا
بعد از فراغ) نفرمود اعلام کند، فرمایش سید خلاف این اصل و اطلاقات است.
استاد: تفصیل می شود بدهیم درجایی که خللی در
نماز پیش می آید مثل زیادی رکن و .. اگر اعلام نکند زیادی رکن پیش می آید اعلام
کند، خلاصه تسبیب به ابطال باید باشد، تا اعلام کند.
این اختصاص به امام جماعت ندارد بلکه به واسطه
هم تصور دارد، اگر واسطه و فاصله شود بی وضوء و بی نیت، اگر خلل وارد شود اعلام
کند و الا نه.
اگر سبب شد قرائت را نخواند و خود قرائت مصلحت
ملزمه دارد، و من سبب شدم انجام ندهد( من امام جماعت، واسطه در صفوف) گرچه لاتعاد
شاملش می شود، و این تسبیب است و جایز نیست تفویت مصلحت کند. واین اشکال را کسی
متعرض نشده است.
اگر امام قبل از نماز می داند شرایط امامت و صلات
را ندارد حرام است امام شود؟
اگر شرط صلاة را ندارد تسبیب است و حرام.
اگر خودش را عادل نمی داند آیا جایز است؟
جواب: در نداشتن وضوء نباید نماز بخواند و راجع
به عدالت: معنای عدالت این است:
ان تعرفه باالستر والعفاف، ما بشناسیم نه اینکه
در واقع عادل باشد.
لذا روی این معنا ما گفتیم اگر معلوم شد بعداً
شاهدین عادل نبوده طلاق صحیح است.
میزان عدالت علم ما است نه واقع عدالت.
مرحوم خوانساری می فرمودند اگر معنای عدالت این
باشد خیلی از نمازها تعطیل می شود.
استاد: تعطیل شود خود شارع تعطیل کرده است به ما
ربطی ندارد.
اگر به عقیده بعضی مأمومین نماز امام درست نیست
می توانند به دیگران که قبول دارند اعلام کنند؟ نه بلکه حرام است چون تفسیق امام
جماعت می شود. یا فرادا در محل برگذاری جماعت می خواند خیلی ها باطل می دانند ولی
ما باطل نمی دانیم و حرام می دانیم.
در وضوء هم نباید خبر بدهد. چون آن بعضی تفویت
مصلحت نکردند.