صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه هفتاد و یک




بسمه تعالی
بحث در اعتبار عدالت در امام جماعت است که از نظر فتاوا شبهه ی نیست، و روایات امام عدل داشت و مواردی که در لسان روایات ذکر شده بود می شود الغاء خصوصیت کرد( مجاهر به فسق- مقارف- شارب- خمر بود.)

بعضی استدلال کردند به لاترکنوا الی الذین ظلموا، نماز خواندن پشت سر فاسق رکن به ظالم است نراقی در مستند این استدلال را رد می کنند که صرف اقتداء رکن به ظالم نیست.

استاد: ولی توجه و اقتداء رکن به ظالم است.

اما حدیث ابن ابی یعفور است که تا آخر می خوانیم و سند خوب است: قلتُ لابی عبدالله(ع) بم تعرف عدالت الرجل بین المسلمین حتی تقبل شهادتهم لهم و علیهم؟ از کجا عدالت شخص بین مسلمانها شناخته می شود تا شهادت به له و علیه را قبول کنیم، از اینجا معلوم می شود قبول شهادت و رد آن مبتنی بر معروفیت عدالت است نه واقع عدالت. چون اگر مبتنی بر شهادت واقعیه باشد خیلی از کارها و امور مثل طلاق مشکل می شود، چون اگر بگوید شاهد طلاق عادل نبوده و طرف هم رفته ازدواج کرده و بچه دار شده این به نظر بعید می آید. فقال: ان تعرفوا بالستر والعفاف و کف البطن و الفرج، شما او را به ستر و عفاف بشناسید موضوع معروفیت است نه عدالت و الید واللسان، اگر شخص ستیر و عفیف است و کف بطن و فرج و دست و زبان از گناه دارد عادل است. ذکر بطن و فرج و ید و لسان ذکر خاص بعدالعام است.

از کجا بفهمیم کف بطن و فرج و عفاف دارد؟ این ها را باجتناب الکبائر می شناسیم. اگر از گناهان کبیره پرهیز می کند ستیر و عفیف است. کبائر چیست؟ التی اوعدالله علیها النار من شرب الخمر والزناء والرباء و عقوق الوالدین والفراق من الزف و غیر ذلک، والعدالت علی ذلک کله ان یکون ساتراً بجمیع عیوبه، دلیل بر ترک گناهان ذکر شده در روایت و عفت و ستیر این است که تمام عیوبش را بپوشاند،( عیوب عرفی است یا شرعی جداگانه بحث می کنیم).

حتی یحرم علی المسلمین ماوراء ذلک، مسلمانها برایشان حرام است اگر عیبی غیر این ها پیدا کردند برملا نکنند من اثراته و عیوبه، و یجب علیهم تزکیته واجب است مسلمانها پاک بدانند و اظهار عدالته فی الناس و به مردم معرفی کنند که عادل است در همه امور( طلاق و شهادت و...) یا در موارد خاص؟ و یکون منه التعاهد للصلوات الخمس، و دلیل همه این ها این است که تعهد داشته باشد بر نماز پنج گانه، روایات دارد کسی که پنچ بار نماز بخواند مثل کسی است که پنج بار خودش را در جوی آب تطهیر کرده است. این به دو معناست یکی اینکه شما می بینید و حکم به عدالت می کنید دیگر اینکه ثبوتا برای خود شخص نماز پنج گانه تطهیر من الذنوب است.

اذا واظب علیهنّ من حیث مواقتهنّ، اگر مواظب صلوات خمس باشد در اول وقت.

حضرت رسول الله به حضرت امیر فرمود نماز اول وقت بخوان نه جلو و نه بعد، تأخیر نینداز به نظر ما اول وقت واجب و آخر وقت حرام است منتهی وقت می خواند خداوند می بخشد. حالا از کجا بفهمیم که این مواظب صلوات خمس است؟ بخصور جماعت من المسلمین، حاضر در نماز جماعت ها است. و ان لا یتخلف عن جماعتهم فی مصلی هم. تخلف از محل جماعت نمی کند الا من علّة مگر اینکه عذری داشته باشد فاذا کان کذلک لازماً لمصلی عند حضور صلوات الخمس وقتی در مصلی نماز جماعت حاضر می شود این طوری می شود که اذا سئل عنه فی قبیلته و محلّه همه می گویند قالوا ما راینا عنه الاخیراً، ما فقط خوبی دیدیم و خوبی چیه؟ مواظبا علی الصلوات متعاهداً لاوقاتها فی مصلاه نماز می خواند در اوقات نماز در مصلا حضور در نماز جماعت وجوب ندارد بلکه برای این است که بفهمیم آدم خوبی است. و الّا در موارد مراجع تقلید که معروف هستند به عدالت و ستر جماعت معرف نیست.

فانّ ذلک یجیز شهادته و عدالته بین المسلمین. توضیح می دهد ذلک لانّ الصلاة سترة و کفّاره للذنوب، نماز ساتر است یعنی در مقام اثبات کفاره است در مقام ثبوت. و لیس یمکن الشهادت علی الرجل بانه یصلّی، وقتی نماز خواندش را نمی دانیم از کجا بدانیم نماز می خواند.

اذ کان لایحضر مصلاه، اگر به مصلا حاضر نشود از کجا بدانیم نماز خوان است. و یتعاهد جماعة المسلمین و انما جعل الجماعة و الاجتماع للصلاة، اگر جماعت و اجتماع برای نماز سفارش شده لکی یُعرف من یصلّی ممن لایصلی، برای این است که نماز خوان از بی نماز شناخته شود. و من یحفظ مواقیت الصلات ممن یضیّع و لولا ذلک اگر این نماز جماعت نباشد لایمکن احدان یشهد علی آخر بصلاح، هیچ کس نمی توانست شهادت بدهد که این آدم خوبی است.

در نماز میت لاتعلم منه الاخیراً خیر ولایت است گرچه گناه کار باشد اما اینجا خیر را حضور در نماز گرفته است. لانّ من لایصلّی لاصلاح له بین المسلمین، آنکه نماز نمی خواند صالح نیست بین مسلمین فانّ رسول الله(ص) همّ بان یحرق قوما فی منازلهم لترکهم الحضورلجماعة المسلمین.

پیامبر تصمیم گرفت که اینها را در خانه هایشان بسوزاند برای اینکه در جماعت نمی آمدند و لقد کان بینهم من یصلّی فی بیته بعضی در خانه اش نماز می خواند ولی فلم یقبل منه ذلک پیامبر قبول نکرد این نماز را اینکه می دانست نماز می خوانده است چرا تصمیم آتش زدن را گرفت؟ برای اینکه آن زمان این یک قانون عام بود اگر راجع به بعضی اعمال می شد و راجع به بعضی نمی شد آنهایی که نمی خواندند می گفتند آن دیگری هم مسجد نیامده است. و کیف یقبل شهادة او عدلت بین المسلمین ممن جری الحکم من الله عزوجل و من رسول الله من الحرق فی جوف بیته، کسی که خدا و پیامبر می خواستند خانوادش را آتش بزند چگونه شهادت و عدالتش قبول شود و قد کان یقول: لاصلاة لمن لایصلّی فی المسجد المسلمین الا من علّة، نمازش قبول نیست اگر بدون عذر در مسجد نماز نخواند.

خلاصه: عدالت از ترک گناه معلوم می شود و ترک گناه از رفتن به جماعت مسلمین است.

تصمیم پیامبر برای احراق با اینکه جماعت مستحب بوده است برای این بوده که:

قانون عام در آن زمان بود 2- قضیه خارجیه بوده که در همان زمان مصلحت داشته است 3- برای خنثی کردن توطئه گران بوده است که علیه حکومت مرکزی توطئه می کردند و الا برای کار مستحب آتش زدن معقول نیست.

در دو مورد بود که آتش زدن در روایت آمده است: تصمیم پیامبر. 2- حضرت امیر راجع به غلات بود که در یک گردی آنها را جمع کرد آتش زد یا اینکه با دود خفه کرد ولی روایت این معتبر نیست ولی کارهای داعش بر خلاف اسلام و مسلمین است.

پس در مورد پیامبر هم تهدید بود و عملی نکرد و حتی راجع به توطئه گران هم نمی شود آتش زد برای اینکه زندان بود و محکومیت های دیگر.

و در این روایت ندارد که موارد ذکر شده شرط بر امامت جماعت است ولی روایاتی دیگر دارد که گناه کبیره نکند و اصرار بر صغیره نداشته باشد و خلاف مروت نکند.

1- کل ذنب عظیم[1]، هر گناهی بزرگ است صغیره نداریم، ولی بعضی فقهاء و اساتید اخلاق می گویند گناه صغیره داریم و کبیره.

صغیره بودن و کبیره بودن وصف به حال متعلق است یعنی ذاتا کبیره نیست وصف به حال متعلق است مثل یا نساء النبی لستنّ کلاحد من النساء، اگر شما گناه کنید دو برابر حساب می شود و اگر و ان اتقیتن دو اجر می برید، پس باعتبار اینکه کی گناه می کند است.

گاهی خودش هم گناه است ذاتا وهم باعتبار کسی که گناه می کند و در روایت معتبره است که کبیره آن است که اوعد علیهاالنار.

بعضی روایات گناه کبیره را هفت تا شمرده است، البتة این هفت تا اکبرالکبائر است و بین این هفت تا هم درجاتی است. بعضی تا هفتاد تا شمردند. و اگر گناه کبیره ما اوعد علیها النار باشد ترک نماز ما اوعد نیست. قرآن ندارد اگر نماز نخواندی جهنم می روید مگر اینکه این آیة الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنم داخرین بگوییم استکبار ترک نماز باشد که معلوم نیست.

الف- پس گناه کبیره آن است که نص داشته باشد.

 ب- یا اینکه وعده بر آتش جهنم داده است.

قاعده این است بگوییم اوعد علیه النار فی کتاب الله او سنة النبی(ص) چون نماز در کلمات پیامبر است که ترکش ما اوعد علیه النار است.

ج- در روایت بگوید این از گناه کبیره بزرگتر است و خودش نگفته اند گناه کبیره است.

مثل غیبت را که گفته اند اشد از زناست چون حق الناس است نه اینکه مهم تر باشد.

د- در ارتکاز متشرعه آن گناه کبیره باشد.

ه- روایت بگوید مرتکب این گناهان امامت نمی توانند مثل روایت ابن ابی یعفور داشت شارب الخمر مقارف بالذنوب عاق والدین..

2- و اصرار بر صغیره نباشد: والذین اذا فعلو فاحشة او ظلموا انفسهم استغفرالله و من یغفرالذنوب الا الله و لم یصرّو علی ما فعلوا[2].

اصرار بر صغیره چیست؟

1- عزم بر گناه( مرحله دوم)

2- گناهی که انجام داده استغفار نمی کند ظاهر حدیث ح 1 باب 48 جهاد نفس همین است. ظاهر اصرار تکرار عملی است نه تکرار تصمیم چون اگر عزم داشت و خودش گناه نکرد گناه نیست و اگر نتوانست انجام دهد این خودش عصمت است، من العصمة تعذرالمعصیت.

گناه کبیره و اصرار بر صغیره محو و اثباتش چیه چون قرآن دارد:

1- ان الله یمحوا و یثبت و یا قرآن دارد. 2- انا نکفّر عنهم سیألتهم، گناه صغیره اگر بود خدا می بخشد.

3- از آیات و روایات استفاده می شود بلاهای دنیاء که انسان مبتلا می شود گناه را محو می کند ولو خود انسان نخواهد.  فوت فرزند باعث محو گناه است و روز قیامت بهشت نمی روند می گویند پدر و مادرمان وارد شوند حتی اگر سقط شود هم باید اسم بگذارد این خودش اثر دارد.

4- و مصیبت احتضار که خیلی سخت است و جان دادن گاه موجب محو گناهان است.

5- ملائکه استغفار می کند سوره شوری آیه 50 یستغفرون للذین آمنوا[3].

6- پیامبر و ائمه استغفار می کند وقت عصر دوشنبه و پنج شنبه اعمال ما عرضه می شود به امام زمان ضمن اینکه ناراحت می شود طلب استغفار می کند.

7- مؤمنین برای هم دیگر استغفار می کنند و راجع به نماز شب اینکه چهل مؤمن را دعاء کند روایت نداریم، البتة برای اینکه دعایش مستجاب شود گفته اند اول برای چهل مؤمن دعاء کند.

 

 



[1] وسائل باب 46 جهاد نفس ح 5

[2] آل عمران: 125

[3] سوره شوری: 50



   یک‌شنبه 13 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما