بسمه تعالی
بحث این بود اگر مأموم دیرتر رسید موقع تشهد امام مستحب است بنشیند به
صورت تجافی تا امام سلام را بگوید و روایات را خواندیم.
یک روایت در ابواب صلات جمعه است که نفهمیدیم این چطور است: می گوید
اگر امام مشغول نماز است این دیر رسیده است، دو رکعت همراه امام بخواند حمد و سوره
را خودش بخواند تشهد نخواند.
اما روایت: وقت دیر آمد یقرأ خلفه فی الرکعتین، قرائت می خواند در این
دو رکعت چون دیر آمده است، فاذا قعدالامام للتشهد فلایتشهد، وقت امام تشهد می
خواند این تشهد نخواند مقابل آن روایات، فاذا سلّم الامام رکع رکعتین، دو رکعت می
خواند یسبّح فیهما و یتشهد ویسلّم تسبیحات می خواند و تشهد و سلام می دهد.
چرا تشهد نخواند؟ راوی این روایت عمار است که ضابط نبوده است قبل از
عمار در سند مسعدة بن صدقه است که فیه کلام. اول منظورش نماز ظهر است نه نماز ظهر،
اینکه تشهد نخواند یعنی تشهد کامل که سلام است و گاهی مجموعه را تشهد می گویند.
علاوة وظیفه خودش هم تشهد است.
مسأله بعدی: وقتی امام در نماز جهریه قرائت می خواند و لو همهمة آیا
مأموم واجب است گوش بدهد و استماع کند؟ بعضی قائل به وجوب شدند و قائل این معلوم
نیست.
و اذا قرء القرآن فاستمعوا له که تطبیق شده به قرائت نماز ظاهرش وجوب
است و به طور عام هم است. بعضی مثل نائنی این آیه را اختصاص به نماز جماعت نمی داد
بلکه در مجالس فاتحه هم گوش می داد با کسی احوال پرسی نمی کرد و بعداز تمام شدن
قرائت با دیگران احوال پرسی می کرد پس دو مطلب است اولا آیا واجب است استماع یا
مستحب و ثانیا در نماز است یا اعم از نماز است؟ ظاهرش واجب است اما روایات داشتیم
که مستحب است در غیر نماز اما در نماز هم
ظهور بر وجوب دارد ولی سیره براین است که واجب نیست و این اگر واجب باشد تکلیف شاق
و عمومی است لذا سیره بر عدم وجوب است.
بارها عرض کردیم در مواردی که حرج عمومی است باید شارع بگوید و تکرار
کند چون قوة خیال آدم در اختیار او نیست.
مسألة: اگر می دانستیم شخص عادل است ولی شک در حدوث فسق کردیم، غیبت
کرده نمی دانیم محرّم است یا غیبت جایز، استصحاب عدم فسق و استصحاب عدالت می کنیم.
اگر شک داشته باشیم فسق حادث شده یا نه باز استصحاب عدالت می شود.
اما اگر غیبت کرد نمی دانیم جزء مستثنیات است یا نه گاهی ما خودمان
نمی دانیم حکمش مثلا در صورت مشورت چیست؟ این تابع آن بحث است که استصحاب در شبهات
حکمیه را جاری می دانیم یا نه بعضی مثل آقای خوئی جاری نمی داند.
نظر ما این بود جاری است و بحث شد. اما اینجا ما نمی دانیم غیبت کرد
یا نه استصحاب عدالت می کنیم و استصحاب عدالت اشکالی ندارد.
پس اگر یک کاری از عادل دیدیم شبهة الموضوعیه یا حکمیه استصحاب عدالت
اشکال ندارد.
نکتة: اگر مورد شبهه است آیا جای این نیست خودش را از موضع تهمت
برهاند رسول الله با زنی صحبت می کرد صحابی رسول الله را دید، پیامبر زود صدا زد و
فرمود این صفیه فامیل ما است (خواهر حمزه(ع) ) در بعضی روایات دارد اتق مواضعه التهمة
و اگر بداند این موضع تهمت است و پرهیز نکرده خلاف شرع می شود و کسی این مسأله را
متعرض نشده است.
اگر مأموم اقتداء کرد جایش تنگ است می تواند آهسته صف جلو برود یا صف
عقب جا است قهقرائی به عقب برگردد، آیا در صورت قرائت امام می تواند جلو و یا عقب
برگردد؟
درحال قرائت نمی شود حرکت کرد و ما در معلقات احتیاط کردیم که طمانینه
داشته باشد و سیدنا الاستاد امام(ره) هم احتیاط کردند، ولی ظاهراً اشکال نداشته
باشد این غیر از آن است که خودش قاری باشد، امام به جای مأموم قرائت می کند غیر
این است که خودش قرائت کند.
اما روایات هم جایز می داند:
1- موثقة سماعة: لایضرّک ان تتأخر ورائک اذا وجدت ضیقا فی الصف، اشکال
ندارد به عقب برگردی وقتی در صف جای شما تنگ است فتتأخر فی الصف الذی خلفک، عقب
بیاید به صف بعدی، فاذا کنت فی صف فاردت ان تتقدم فلابأس ان تمشی،
اگر به صف جلو هم بروی اشکال ندارد.
در صف عقب اگر بروی روایت داشت اگر جایت تنگ است اما اگر جلو بروی
نداشت اگر جایت ضیق است، آیا صف عقب و جلو فرق دارد؟ یا اکتفا کرده به همان ضیق در
صف عقب؟ علی ایّ حال آیا ضیق قید است اگر تنگ بود از صف جا به جا شود؟
یا ظرف است و قید نیست و لو ضیق نباشد می تواند جایش را عوض کند؟ به
دلیل خنک بودن باد کولر؟ چیزهایی که از منضمات مباحة است اشکال ندارد. ظاهراً این
ضیق محقق موضوع است.
اگر ریاء برود جلو اشکال دارد نه به خاطر منفعات مباحه که باد کولر
بخورد اشکال ندارد.
مسأله 13 عروة: مستحب است انسان انتظار بکشد به جماعت بخواند و لو از
اول وقت می گذرد.
عبارت عروة: یستحب انتظارالجماعة اماما و مأموماً، مستحب است انتظار
جماعت بکشد.
چه امام باشد یا مأموم. البتة می تواند فرادا بخواند بعد جماعت هم
بخواند.
می فرماید: و هو افضل من صلاة اول الوقت منفرداً، افضل از نماز فردای
اول وقت است چرا؟ برای اینکه بعضی روایات دارد جماعت 25 برابر فرادا ثواب دارد پس
چرا یک رکعت را 25 رکعت نکند.
یک روایت از صدوق است باسناده عن جمیل بن صالح،( جمیل بن صالح غیر از
جمیل بن دراج است که از اصحاب اجماع است، البته جمیل بن صالح هم ثقة است).
ولی طریق صدوق به جمیل بن صالح معلوم نیست، در کتاب جامع الرواة در
آخر کتاب ملاحظه کنید آنجا وقت طرق صدوق را در من لایحضر در ابواب کتب اربعه ذکر
می کند، طریق صدوق به جمیل را ندارد و از این جهت سند اشکال دارد، مگر یک جمله ای
بگوییم که اینکه باسناده می گوید صدوق از محدثین است نه مجتهدین، شبیه جزمیات است.
ولی کسی می تواند اشکال کند این اعم از جزمیات و غیر جزمیات است و سند
صدوق نیامده در کتب رجال.
1- سئل الصادق(ع) جمیل از امام پرسید ایّهما افضل، یصلّی الرجل النفسه
فی اوالوقت او یؤخر قلیلا و یصلّی مع اهل مسجده اذا کان امامهم، کدام این دو بهتر
است نماز فرادا در اول وقت یا جماعت در مسجد اگر امام جماعت باشد؟ فرمود: یؤخرو
یصلّی باهل مسجده اذا کان هو الامام.
تأخیر بیندازد با مردم بخواند اگر این امام است.
استاد: این روایت راجع به امام است که ثواب امام شدن خیلی بیشتر از
مأموم است.
ولی ادله ی جماعت اهمیت به جماعت داده است علاوة بر اینکه 25 برابر
ثواب دارد و ادله اهمیت جماعت را می گوید که روایت دارد یوشک اینکه خانه هایشان را
آتش بزنیم و خراب کنیم و مقصود این روایت علیه توطئه گران بوده است و الا جماعت
مستحب است معنا ندارد به خاطر مستحب خانه خراب کند و آتش بزند.
مشهور می گویند جماعت افضل است و لو بعد از اول وقت باشد از نماز
فرادای اول وقت افضل است.
استاد: بعضی روایات دارد اول وقت افضل است، ولی جماعت اول وقت 25
برابر ثواب دارد و آن روایتی که می گفت اگر ده نفر بیشتر شود ثوابش چنین و چنان
سند ندارد و از باب تسامح ادله سنن و اخبار من بلغ نپذیرفتیم که اخبار من بلغ
روایات معتبر را می گوید.
روایت معتبر اول وقت می گوید نماز اول وقت رضوان الله خداوند وقت بهشت
را توصیف می کند می گوید و رضوان من الله اکبر، می گوید مقام رضوان از بهشت مهمتر
است اعم از بهشت برین وعدن.. بله اگر تأخر یسیر است جماعت اول وقت حساب می شود.
مطلب بعدی اینکه امام جماعت تخفیف بدهد، در همین روایت باب 74 از
جمیل، دنبالش دارد، قال و سأله رجل انّ لی مسجداً فی باب داری من مسجد داریم که
کنار خانه ما است فایهما افضل؟ اصلّی فی منزلی و اطیل الصلاة، در منزل نماز بخوانم
و طول بدهم او اصلی بهم فاخفّف، یا اینکه امام بشوم و تخفیف بدهم. فکتب(ع) صلّی
بهم و احسن الصلاة لاتنقّل، نماز را درست بخوان و سنگین نکن، و این جماعت افضل است
از نماز طولانی فرادا.
دو مطلب است اینجا: معنای سنگین نخواندن تند خواندن نیست بلکه گاهی
تند خواندن تثقیل است برای اینکه مأموم خودش را به امام نمی تواند برساند.
مطلب دوم: اگر فرادا بخواند با خضوع و خشوع است اگر جماعت بخواند
حواسش به این و آن می افتد. در قرآن روی خضوع و خشوع است اگر جماعت بخواند حواسش
به این و آن می افتد. در قرآن روی خضوع و خشوع تکیه می کند: الذین هم فی صلاتهم
خاشعون در سوره معارج هم شبیه این کلمه است.
شهید ثانی: خشوع و خضوع فرادا افضل است و ظاهر آیه هم این طوری است.
امام(ره) در یک یاز کتبش می فرماید حرف شهید ثانی درست نیست جماعت
بهتر است چون تمام قراآت دست امام است و این حواسش فقط به رکعات است.
استاد: فرمایش امام دلیل ندارد و اینکه قرائت به عهده امام است دلیل
نمی شود بلکه به تنهایی حواسش جمع تر است.
به نظر اول وقت بهتر است چون رضوان الله است و خضوع و خشوع هم بهتر
است.