بسمه تعالی
بحث در صلات معاده است که ده صورت دارد:
ده صورت متصور است برای اینکه نماز اول یا فرادا- یا امام بوده یا
مأموم در نماز اعاده یا امام است یا مأموم یا فرادا نه تا می شود و یک صورت هم این
بود که همان افراد در نماز دوم است. اصل
اولی چه اقتضا می کند اگر دلیل بر بطلان و صحة نداریم، شایع شده عبادات توقیفی است
و توقیفی بودن عبادات دو قسم معنا شده
است.
الف- مقابل شارع از خودمان نمی توانیم عبادات بتراشیم مثلا غیر نماز و
روزه و ملّق زدن ثواب دارد، این طور نمی شود که جعل عبادات کنیم.
ب- اگر احتمال بدهیم فلان شیء دخالت دارد مثلا در جماعت بخوانیم نمی
دانیم جهر بخوانیم یا اخفات جهر بخوانیم. ده تا آیه لازم است یا دوازده تا دوازده
تا بخوانیم؟ استاد: نه، این طور نیست اصل برائت داریم.
به این معنا دخالت اشکال ندارد و توقیفی بودن مانع ما نمی شود و
مقتضای اصل برائت این است نماز را اعاده کنیم نه به عنوان وسوسه بلکه به عنوان
تقرّب، شخص گاهی آمادگی دارد که بهتر عبادت کنید، نماز حالات لایتناها دارد مثل
نماز حضرت امیر(ع) آن طور که علامه در شرح تجرید گفته است تیر از پای مبارکش
کشیدند خبر نشد.
شخص بوسیله آن حالات می تواند به کمالات برسد. نماز جماعت که ثواب
دارد نگفته است نماز جماعت اول، بلکه در همه جماعات و لو تکرارا این ثواب است.
1- روایت داریم: الجماعة است فریضة فی الصلوات کلها جماعت واجب نیست
در همه ی نمازها لکنها سنة،
جماعت سنت است در همه ی نمازها یعنی اطلاق احوالی چه خوانده باشد یا نخوانده باشد
و شاید اطلاق افرادی گرفته شود.
2- من لم یصلّ بالجماعة فلاصلاة له،
اگر کسی نمازش را در جماعت نخواند نمازش نماز نیست. مثل آن روایت اطلاق ندارد ولی
بعید نیست بگوید دوباره بخواند و برائت از نهی اعاده داریم گفتیم.
در ابواب جماعت روایات زیاد است که اهمیت به جماعت داده است و قید
ندارد که دفعه اول باشد. اگر شک می کنیم نماز دوم اثر تکامل و صحت فقهی و اثر ثواب بار کنیم اصل عدم ترتب اثر تکامل و
صحت و اصل عدم مراجعه شاک به متیقن است پس جماعت نخوان.
جوابش این است اول این اصلا معارض با اطلاقات و ثانیا معارض با اصل
استصحاب بقاء اثر است البتة این استصحاب کلی است نه فردی. پس حرف آقایان اینکه
نماز دوم جماعت در صورتی درست است که نماز اول فرادا باشد یا با افراد دیگری
خوانده باشد یا اینکه در جماعت دوم امام باشد چون روایات خاصه این موارد را دارد.
جواب اینکه روایات اطلاقی و مطلق همه را شامل می شود. از جمله آقای خوئی روی
روایات خاصه عنایت دارند.
ببیینم روایات خاصه این اطلاقات را ردمی کند:
1- صحیحه هشام بن سالم عن الصادق(ع) فی الرجل یصلی صلاته وحدة، کسی
نماز را فرادا می خواند ثم یجد جماعة بعد جماعتی می بیند، یعنی عده ای نماز جماعت
می خواند، می شود اطلاق گیری کرد که با این جماعت درست شود یا منهای این جماعت
درست شود. اگر جماعت با این درست می شود پس این با امام باشد یا مأموم. اگر معنای
این حدیث این باشد بدون این جماعت محقق نمی شود نه اینکه عده ای را می بیند جماعت
می خواند، بلکه جماعة یعنی امکان جماعت را.
فرمود یصلی معهم، با این ها نماز بخواند یجعله الفریضة ان شاء،
این نماز را فریضه قرار دهد اگر می خواهد. یعنی واجب ادائی.
استاد: فریضه می تواند ادائی یا قضائی بادش اختصاص به اداء ندارد. علی
ایّ حال اطلاق دارد و بعد هر فریضه ای باشد چه اداء و چه قضاء از طرف خودش و ظهورش
که یجعلها فریضه اداء را بگوید ولی یجد جماعة امکان تحقق جماعت را می گوید. پس در
نماز دوم می تواند امام باشد یا مأموم باشد یا قضاء از طرف خود بلکه شاید از طرف
غیر نماز بخواند.
2- محمد بن اسماعیل بزیع روایت صحیحه است کتبت الی ابی الحسن(ع) ظاهرش
امام رضا(ع) است انّی احضرالمساجد مع جیرتی و غیرهم فیأمرونی بالصلاة بهم، با
همسایه هایم و غیر همسایه ها مسجد می رویم به من می گویند با آنها نماز بخوانم و
امام آنها بشوم وقد صلیت قبل ان آتیهم، قبل از اینکه مسجد بیایم نمازم را خواندم و
این اطلاق دارد که فرادا خوانده یا جماعت، احتمالا با اهلش نمازش را خوانده است.
معمولا آقایان گفتند تا دو دفعه می شود سه دفعه نمی شود، ولی چه اشکال
دارد سه بار نماز جماعت بخواند اطلاق دارد، فرادا و جماعت را به طور متعدد می گیرد
اما انصراف از سه تا به بالا انصراف بدوی است نه انصراف مستقر بعد از کمی فکر می
بینیم که می شود بخواند. و انما صلی خلفی من یقتدی بصلاتی منکه نماز می خوانم
مأمومین من من راقبول دارند بعضی مستضعف هستند می گویند هرکسی باشد و بعضی جاهلند
مسأله نمی دانند حالا منکه نماز خواندم امام این ها بشوم فاکره ان اتقدم و قد
صلیتُ لحال من یصلی فی صلاتی ممن سمّیتُ، من خوشم نمی آید دوست ندارم امام این ها
بشوم چون همه شان مسأله نمی دانند یا مستضعفند، به خاطر حال این ها نماز می خوانم.
فرمود فمرنی فی ذلک بامرک و انتهی الیه و اعمل به انشاءالله.
دستور بدهید طبق دستور شما عمل کنیم فکتب(ع) صلی بهم، نماز با آنها
بخوان اطلاق دارد که نماز اول را جماعت خوانده است یا فرادا.
3- عمار از امام صادق(ع) سألت اباعبدالله عن الرجل یصلّی الفریضة، کسی
نماز واجب خودش را می خواند ثم یجد قوماً یصلون جماعة، عده ای را می بیند جماعت می
خوانند، یصلون اینجا با آن روایت فرق دارد یعنی جماعت برپا است ایجوز له ان
یعیدالصلاة معهم؟ جایز است نماز را با این ها بخواند، عبارت اول عن الرجل بصلّی
الفریضه اطلاق دارد فرادا و جماعت را شامل می شود و از جمله ی عده که نماز جماعت
می خوانند بعدش که می فرماید قال نعم و هو افضل، وقتی اعاده می کند این افضل است
پس نماز قبلی فرادا است پس این روایت اعاده نماز فرادا را می گیرد. از امام پرسیدم
و ان لم یفعل اگر نخواند با این ها، قال لیس به بأس،
اشکال ندارد. ولی عمار کثیرالاشتباه است که اصحاب اکثر را رد کردند ولی همین
روایتش معمول به است. علامه مجلسی و فیض کاشانی می فرمایند روایات عمار را قبول
نداریم مگر اینکه اصحاب عمل کرده باشند و یکی هم همین روایت است.
4- باسناد شیخ طوسی عن سهل بن زیاد( سهل بن زیاد بد نیست)
متهم شده به غلو ولی غلو که آقایان می گویند غلو نیست، غلو آن است که
ائمه را خدا بداند. نه اینکه کمالات ائمه را گفت غلو باشد و این فقیه است مسأله
سوال می کند پس غلو نمی کند عن محمد بن وحید عن یعقوب عن ابی بصیر قلت لابی
عبدالله(ع) اصلّی نماز می خوانم اطلاق دارد هرکجا و جماعت و فرادا ثم ادخل المسجد
می آیم مسجد فتقام الصلاة نماز برپا می شود و قد صلیتُ من نماز خودم را خواندم،
قال صلّی معهم با اینها نماز جماعت بخوان یختارالله احبّهما الیه، خداوند هرکدام این
دو نماز را دوست دارد انتخاب می کند. و از این روایت اطلاق استفاده می شود و از
یختارالله احبهما معلوم می شود هردو جماعت بوده است از این معلوم می شود تبدیل
امتثالی به امتثال اشکال ندارد و عقلائی است، مولی آب می خواهد می برید بعد یک
لیوان بلوری پیدا کردید بردید هرکدام را دوست دارد انتخاب می کند و این عقلائی است
و احبهما الیه اختصاص به جماعت ندارد بلکه فرادا باشد یا جماعت با خشوع و با خضوع
را می پذیرد.
و از این روایت اطلاق استفاده می شود و حرف سید که در نماز دوم و
جماعت دوم حتما اما باشد نه مأموم از اطلاق این روایات استفاده نمی شود.
عبارت سید: مسأله 19: ان احتمل خلافی صلاته بحسب الواقع، و لو کان
صحیحا فی ظاهرالشرع یستحب الاعادة، اگر احتمال خللا می دهد واقعا و لو در ظاهر
نمازش درست است مستحب است اعاده کند، بلا فرق بین کون صلاة الاولی فرادا او جماعة
فرق نمی کند نماز اولی فرادا باشد یا جماعت در جماعت امام باشد یا مأموم اعاده کند
و کذا صلاة دوم درست است به اینکه در نماز دوم امام باشد یا مأموم.
اگر نماز اول احتمال خلل ندارد بعضی مشروع می داند نماز دوم را و جایز
نمی داند و ما گفتیم امر سقوط نکرده و غرض است که کمال و خشوع و خضوع و تقرب است و
این غرض تمام نشده است، درجات قرب و معراج مؤمن بی نهایت است. پس اینکه گفتند
مشروع نیست درست نیست و اطلاق ادله و برائت در اعاده و تکرار است.