بسمه تعالی
صحبت شد لاتعاد شامل قاصر می شود نه مقصر خصوصاً مقصر ملتفت که نرفته
یاد بگیرد اینکه نماز جاهل قبول است دو جهت دارد: یکی اینکه نماز کامل مصلحت کامل
دارد نماز ناقص هم مصلحت ناقص دارد و شارع این را پذیرفته است و در کفایه آخوند می
گوید مصلحت گرچه تامه نیست ولی مصلحتی دارد که شارع در زمان جهل و حال جهل می
پذیرد.
جهت دوم: در این گونه موارد علم جزء الموضوع است، می دانید گاهی علم
طریق الموضوع است آنجایی که در لسان موضوع نیامده است، می گویند الخمر حرام،
السارق والسارقة فافطعوا ایدیهما، نگفته است اذا علمت الخمر حرام و در لسان دلیل
موضوع هم نیامده است ولی علم طریق به موضوع است. گاهی علم به عنوان موضوع علی وجه
طریقت است مثل ادله قاعده طهارت، روایت عمار کل شیء نظیف حتی تعلم انّه قدیر.
اینجا علم موضوع است در لسان دلیل آمده است البتة به عنوان طریقیت.
بعضی ها می گویند در نجاسات علم به عنوان موضوعیت است ونه علی وجه طریقت علی ایّ
حال یا جزء الموضوع یا تمام الموضوع است مثلا در قصاص نیست، خطائی است، و گاهی به
عنوان جزء الموضوع است:
در ما نحن فیه در غیر جاهل مقصر ملتفت جزء الموضوع است برای اینکه وقت
علم ندارد خداوند این عمل را پذیرفته است و علم ندارد و لو مقصر است، از نظر بحث
ثبوتی این است و از جهت اثباتی لاتعاد غیر ملتفت را می گیرد.
مشهور در لاتعاد همین را قائل هستند. علاوة بر لاتعاد کبری لاتعاد
صغری است که در بعضی روایات آمده است.
لاتعاد صغری در دو روایت آمده است: 1- لاتعادالصلاة من سجدة تعاد من
رکعة، نماز با یک سجده کم و زیاد شود اعاده نمی شود ولی اگر یک رکوع کم و زیاد شود
اعاده می شود این صغری است چون این با لاتعاد الصلاة الا من خمس خیلی تفاوت دارد
که پنج چیز را گفته است ولی این روایت یک سجده را ذکر کرده است، می شود از سجده
الغاء خصوصیت کنیم که لاتعاد الا در رکن، گرچه به عظمت آن لاتعاد کبری نیست.
لاتعاد صغری دوم ذیل لاتعاد کبری در بعضی روایات آمده است که: القرائت
سنة والتشهد سنة لاتنقض الفریضة، تشهد و قرائت سنة است که فریضه را نقص نمی کند.
منظور از سنت فرض النبی است مستحب نیست بلکه واجب است، از سنة ابراهیم
حج است نه اینکه مستحب است، روایت داشت الصلاة ثلاث اثلاث ثلث طهور- ثلث رکوع ثلث
سجود، فرض الله را می گوید. و در سفر معراج پیامبر خواست که این دو رکعت نمازی را
که واجب کردی است من نمی تواند به جا آورد لذا برای جبران دو رکعت دیگر را پیامبر
اضافه کرد.
یک قاعده است که کل ما فرض النبی(ص) سنة است و اگر ترک شود سهواً یا
جهلا نسیاناً موجب بطلان نماز نمی شود، مثل قرائت- تشهد فرض النبی است.
ذیل حدیث لاتعاد: باسناده عن زراره عن ابی جعفرالباقر(ع) لاتعادالصلاة
الا من خمسة- الطهور الوقت القبله- الرکوع- السجود و ذیل این روایت در ابواب قرائت
دارد القرائة سنة والتشهد سنة والسنة لاتنقض الفریضه.
مطلب بعدی متفرعاتی است که سید ذکر کرده است و این قواعد مورد استفاده
قرار می گیرد.
عبارت: اذا اخل بالطهارة الحدثیة ساهیاً، اگر طهارت حدثیه را سهواً
مُخل کرد بان ترک الغسل، اوالوضوء اواتیمم، وضوء و یا غسل و یا تیمم را انجام نداد
بطلت صلاته و لو تذکر فی الاثناء، اگرچه هم در وسط کار متوجه شود، ما در معلقات
عروة داریم که طهور شرط اذکار و افعال نماز است یا علاوة شرط اکوان هم است یعنی
حالت بودن صلاتی، ما گفتیم شرط افعال و اذکار است نه اکوان لذا می تواند همانجا آب
بگیرد وضوء انجام دهد ولی مشهور شرط اکوان هم گرفته اند. در معلقات ذیل و لو تذکر
فی الاثناء داریم و لو لم یحصّل الشرط، اگر اثناء شرط طهارت را تحصیل نکند باطل
است. و اگر تحصیل کند به خاطر روایات می گوییم احتیاط کند، بل الاحوط الاتمام ثم
الاعادة، باطل نیست احتیاطا بطلانش قطعی نیست به خاطر آن روایات بعد نماز را اعاده
کند، و نظر آقای بروجردی احتیاط وجوبی است و اگر آب محیا است در وسط وضوء بگیرد
احتیاطا اعاده کند، وقتی خبر نداشت جهت جاری بودن الآن اگر شک کنیم استصحاب صحت
جاری می شود. ولی مشهور باطل می دانند چون شرط طهارت را واقعی می دانند نه شرط
ذُکری. لذا می گویند نماز را رها کند وضوء بگیرد از اول شروع کند. به خاطر تعارض
این دو دسته روایات استصحاب صحت و اینکه شرط طهارت را ذکری بدانیم یا واقعی، این
تابع آن مبنا است لذا احتیاطاً تمام کند بعد اعاده کند.
این مسأله پنجم بود اما مسأله ششم که سید عنوان کرده است و ما کلیاتش
را خواندیم این است:
اذا صل قبل الدخول الوقت ساهیاً بطلت صلاته و کذاالوصلی الی الیمین
اوالیساراو مستدبراً، اگر سهواً قبل از دخول وقت نماز خواند یا از قبله به سمت
راست و چپ منحرف شد یا پشت به قبله خواند نمازش باطل است، کمتر از یمین و یسار
مبطل نیست سهواً و لو جهلا و به یمین و یسار که رسید و لو جهلا باشد مبطل است، اگر
در وقت یا بعدالوقت متوجه شد اعاده و قضاء دارد اما اگر وسط نماز یا بعد از نماز متوجه
شد قبل از وقت خوانده است و اگر یک رکعت داخل وقت بوده است همانطور که آخر وقت
رکعت اول در وقت بوده درست اینجا را هم به نظر ما شامل می شود.
مسأله هفتم: راجع به طهارت خبثیه است که مراعات نشده است: اذا اخل
بالطهارة الخبثیه فی البدن اوللباس بطت صلاته و کذ لو کان جاهل بالحکم اوجا هلا
باموضوع و علم فی الثناء نمازش باطل است، معلوم یم شود از این علم به اثناء که
بازهم باطل است طهارت خبثیه هم شرط اکوان است و هم شرط اذکار و افعال. و اما ان
علم بعد الفراغ صحت صلاته، اگر بعد از نماز بفهمد نمازش درست است برای اینکه لاتعاد
طهارت حدثیه است و روایات خاصه هم داریم که لاتعاد در طهارت خبثیه و جمع این
روایات با لاتعاد این است که طهارت خبثیه اعاده ندارد.
دو قسم روایات داریم راجع به طهارت خبثیه و استنجاء و نجاسات کلاً، سه
قسم روایات داریم:
1- نماز را ببعضی روایات باطل می داند.
2- بعضی روایات صحیح می داند.
3- بعضی روایت تفصیل داده است بین وقت و خارج وقت، در وقت اعاده دارد
خارج وقت قضاء ندارد چون قضاء بامر جدید است.
1- روایت عمار: لو ان رجلا نسی ان یستنجی من الغائط حتی یصلّی، کسی
بعد از نماز متوجه شد استنجاء نکرده است لم یُعد الصلاة،
بعدالفراغ است نمازش درست است.
بعضی روایات باطل می داند: رجل نسی ان یستنجی حتی یصلّی حضرت فرمود
علیک الاعاده اعاده کن.
بعضی روایات دارد اگر قبل الوقت متوجه شدی اعاده کن خارج از وقت
فهمیدی لازم نیست بخوانی،
بعضی روایات باب 42 نجاسات می فرماید بعد از نماز اگر متوجه شدی نماز درست است
آلودگی هرچه باشد. اگر کسی نسی غسل توبه من النجس لباسش آلوده بود یادش رفت می
دانسته است ولی یادش رفت. قال: لاتعدالصلاة، نماز را اعاده نکند و کُتب
همین نماز نوشته شده است، بعضی روایات باب 42 نجاسات می گوید اگر متوجه شد بعد از
نماز اعاده کند، بعضی روایات مثل باب استیجاء تفصیل بین داخل وقت و خارج وقت می
دهد.
روایت اول باب 42 قاعدة و صناعة آن روایات بطلان و صحت را بوسیله
روایت بین وقت و خارج وقت قید بزنیم ولی مشهور باطل می دانند و صاحب جواهر می گوید
فقیه جرات نمی کند خلاف مشهور فتوا دهد به تعبیر آقای بروجردی مشهور بطانه فقه و
اهل بیت فقه هستند ما بعداً آمدیم از خوان نعمت آنها استفاده کنیم، این روایات
راجع به نسیان بود.
اما اگر از اول نمی دانست، نه اینکه فراموش کرده بود: بعد از فراغ دانست
نماز درست است.
مسأله هشتم: از متفرعات اگر اخل بالسترالعورة ان کان سهواً الاحوط
هوالبطلان و ان کان الا قوی الصحة، اگر لباسش پاره بود که عورت پیدا شد اگر سهواً
باشد احتیاط این است که باطل است ولی فتوا این است که درست است، و اگر اخل
بالشرایط غیرالطهارة اگر سهواً است نماز درست است مثلا لباس حریر بوده است. لاتعاد
شاملش می شود.
علاوة: رجل یصلی و فرجه خارج لایعلم به، کسی نماز می خواند شلوارش
پاره شده حضرت فرمود نمازش درست است. و عامه هم صحیح می دانند روایت داشتند که بچه
نابالغ امام جماعت شده بود و خرج اُستی داشت عورتم بیرون آمده بود نماز درست است.
و اجماع باطل می داند.
استاد: اجماع مدرکی است، لاتعاد و حدیث رفع و این روایت که صحت صلاته
می گویند نمازش درست است. اما اگر در اثناء بفهمد چه؟ این تابع مبنایی است که ستر
شرط اکوان است یا شرط افعال و اذکار.