صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 93-94

صلاة جلسه صد


بسمه تعالی

جلسه 100 سه شنبه 8/2/1394

صحبت در اضافه کردن یک رکعت در نماز بود که گفتیم بعید نیست بگوییم روی قاعده اولیه لاتعاد نمازش درست است برای اینکه بعد از رکعت آخر تشهد و سلام را فراموش کرده بود به حکم لاتعاد فراموشی تشهد و سلام موجب اعاده نماز نمی شود یعنی دو سجده را که انجام داده است آخرین جزء نماز را انجام داده و تشهد و سلام هم که رکن نیست، لاتعادالصلاة الا من خمس که تشهد و سلام جزء پنج تا نیست و آخرین جزء سجدتین بوده است که انجام داده است پس لاتعاد الصلاة. و این رکعت آخر ملحق به نماز نیست یک چیزی جدا است. حتی اگر یک سجده را فراموش کند بلند شد برای رکعت دیگر نماز اعاده نمی شود، لاتعادالصلاة من سجدة و رکعت. پنجم هم که یک نماز جدا است یا نماز نیست.

استاد: مگر سلام را مثل تکبیرة الاحرام بدانیم با اینکه در لاتعاد تکبیرة را نگفته است و از بحث تخصّصا خارج است و نفیا و اثباتا لاتعاد کار به تکبیرة ندارد چون تکبیرة را اگر نگوید صلاة نیست و اگر فراموش شود نماز نیست و هم چنین تا سلام را نگفته از نماز خارج نشده است و از بحث ما خارج است.

جواب: این حرف درست نیست چون لاتعاد اثناء را هم شامل می شود قرائت را نگفته است وارد رکوع شد اشکال ندارد اعاده نمی شود، در سلام هم لاتعاد می گوید جزء نماز است اگر سهواً نگفتی اشکال ندارد و نماز اعاده ندارد.

خلاصه ادله من زاد اضافه کردن رکعت آخر را نمی گیرد، من زاد نیست.

مصداق من زاد عمد و جهل را می گیرد و در نسیان بحث است می گیرد یا نه و مصداق من زاد اضافه رکوع و اضافه سجدتین است و یک سجده هم جزء رکنی نیست لذا بعد از سجده نماز تمام و درست است. اما روایات که چندتا را در جلسه قبل خواندیم و این بود اذا استیقن انه زاد فی صلاته المکتوبة رکعة لم یعتد بها واستقبل صلاته استقبالاً، می گوییم اگر رکعت را ندارد کما فی بعض نسخ مربوط بحث زیادی رکعت نیست مگر از باب اطلاق، اگر رکعت را دارد بحث ما نحن فیه زیادی رکعت نیست. چون بحث ما در نگفتن تشهد و سلام است.

روایت دوم من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة، فرض ما این است که اگر بین دو سجده یا بعد از دو سجده رکعت اضافه کرده زیاده نیست، تشهد و سلام فراموش شده مشمول لاتعاد است.

روایاتی داشتیم که اگر پنج رکعت یا شش رکعت خواندید نماز باطل است و دیگر من زاد نداشت تا ادله من زاد این را بگیرد، تشهد و سلام را یادش رفته است اصلا کلمه من زاد ندارد تا بگوییم زیاده نیست و یک چیزی مستقل است.

1- عن الرجل صلی العصر ستة رکعات، نمی گوید من زاد تا بگوییم این زیاده نیست حضرت فرمود این استیقن انه صلی خمسا اوستّاً. اگر یعین کرد پنج رکعت یا شش رکعت خواند، فلیعد[1]، نماز را اعاده کند، این زیاده ندارد تا بگوییم تشهد را نخوانده اشکال ندارد لاتعاد بگوید درست است، تا رکعت پنجم و ششم یک چیزی دیگر باشد.

استاد: رکعت پنجم و ششم خواند یعنی زیاده کرد و لاتعاد می گوید اشکال ندارد زیاده نیست و یک رکعت دنباله ی این آورده است، تشهد و سلام را نگفته است لاتعاد میگوید اشکال ندارد و این روایت از استدلال می افتد. چون زیاده حساب نمی شو رکعت پنجم.

حدیث لاتعاد امتنانی است از راه امتنان وقتی می گوید تشهد را نخواند درست است و اعاده لازم نیست روایاتی که تفصیل می دهد بین اینکه به قدر تشهد اگر نشست نمازش درست است و اگر نشست به قدر تشهد نمازش درست نیست.

1- صحیحه زراره سألته عن رجل صلّی خمساً قال: و ان کان قد جلس فی الرابعة قدرالتشهد، اگر پنج رکعت خواند ولی در رکعت چهارم به قدر تشهد نشست فقد تمّت صلاته، نمازش تمام است یعنی نماز نقص ندارد و الفاظ تشهد جزء نماز نیست.

2- باسناد شیخ عن احمد بن محمد بن احمد بن یحیی عن محمد بن محسن ابی الخطّاب، عن محمد بن عبدالله بن هلال عن علا محمد بن هلال کثیرالروایت نیست در جامع الرواة اردبیلی فقط یک ستون را گرفته است.

و تضعیف هم ندارد، در کتاب کامل الزیارات که این قولویه فرموده است همه را از ثقات نقل کردم بعضی بزرگان ( آقای خوئی ) می گوید مشایخ با واسطه را هم شامل می شود و این محمد بن عبدالله را می گویند توثیق عمومی دارد نه توثیق شخصی ولی از نظر خودش آقای خوئی برگشته بودند.

ولی تعبیر تفسیر علی بن ابراهیم قمی با تعبیر این قولویه فرق دارد، تعبیر طوری است که نمی شود گفت فقط مسایخ بلا واسطه را می گوید، بلکه همه ی واسطه ها را تا امام می گیرد. صدوق این روایت را در مقنع که کتاب فتوائی است به صورت مرسل نقل کرده است ولی فتاوایش روائی است.

صدوق در روایت ششم از جمیل بن دراج نقل نموده است، صدوق در مشیخه من لایحضر می گوید همه را از ثقات نقل کردم ولی همه را در من لایحضر نیاورده است، در من لایحضر دو قسم نقل کرده است: 1- یکی به نقل از اشخاص است و 2- یکی به نقل از کتب است، گاهی طریق خودش را به دو نفریه از روات گفته است گاهی جدا جدا به یکی گفته است. سند سندش به جمیل بن دراج را به تنهائی در من لایحضر ندارد.

کتاب که از جمیل دراج است با یکی دیگر از روات مشترک است. کتاب دو نفری غیر از روایت شخصی است که این را سند ندارد، و این اشکال در سند است. ولی صحیحه است که از زراره نقل کرده بود شیخ روایت را خواندیم که فرمود ان جلسه بعدالرابعة قدر ما یتشهد فانه جائزة[2]، جواز وضعی و تکلیفی، هردو جواز را می گوید. بعضی روایات دارد اگر شک دارد به مقدار تشهد نشسته است یا نه بازهم نمازش درست است. این روایت:

2- باسناد صدوق عن علی بن رزین. عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله(ع): سألته عن رجل صلّی الظهر خمساً، پرسیدم از کسی نماز ظهر را پنج رکعت خوانده است. قال ان کان لایدری جلس فی الرابعه ام لم یجلس فلیجعل اربعة رکعات منها الظهر، اگر نمی دانسته است نشسته یا نه بعد از رکعت چهارم آن چهارتا را ظهر قرار دهد. و یجلس و یتشهد، می نشیند و تشهد می خواند ثم یصلّی و هو جالس دو رکعت نشسته می خواند، و هو جالس رکعتین و اربعة سجدات، و یُضیف الی الخامسه، اضافه می کند به آن رکعت پنجم، دو رکعت می شود، دو رکعت نشسته، یک رکعت ایستاده می شود قد تکون نافله نماز نافله حساب کند. این روایت می گوید نمی داند نشسته است یا نه نماز درست است اولا این خلاف آن روایات است که شرط کردند به قدر تشهد بنشیند و ثانیاً اینکه می گوید بنشیند چه وقت را می گوید اگر یک رکعت کامل خوانده است ثم یجلس معنا ندارد پس معلوم می شود قبل از رکوع وسط قرائت یادش آمده است که زیادی نشده است بعد چرا دو رکعت نشسته بخواند تا نافله دو رکعت باشد می گوییم نافله یک رکعتی هم است مثل نماز وتر و اگر شفع و وتر را سه رکعت بدانید، نماز احتیاط ایستاده یک رکعت است، لازم نیست دو رکعت باشد حتماً، و این روایت از نظر عمل مشکل دارد چون اگر یک رکعت کامل اضافه کرده است یجلس معنا ندارد اگر قبل از رکوع بوده چیزی اضافه نشده است تا دو رکعت نشسته اضافه کند و نافله قرار دهد؟

مرحوم شیخ طوسی همان مطلبی که ما اول گفتیم طبق قاعده است همان را می گوید: لاتنافی بین الاخبار لانّ من جلس فی الرابعة، منافات بین روایات نیست چرا؟ چون اگر بعد از رکعت چهارم واقعی نشسته باشد ثم قام بلند شود و صلّی رکعة، یک رکعت بخواند لم یُخلّ برکنه اخلال به رکن نماز خودش نکرده است انّما اخلّ بالتسلیم ذلک لایوجب اعادة الصلاة، سلام و تشهد را نگفته است که موجب اعاده نماز نمی شود و لاتعاد این مورد را می گیرد پس نمازش تمام و درست است.

یک روایت راجع به پیامبر است:

2- شیخ طوسی باسناده عن سعد عن ابی الجواز عن عمروبن خالد عن زید بن علی عن آبائه عن علی(ع) سند مشکل ندارد: صلّی بنا رسول الله فی الصلاة؟ سوال کردند نماز پنج رکعتی شده قال و ما ذاک؟ چه شده مگر، آنها گفتند صلیت بنا خمس رکعات، شما پنج رکعتی خواندی قال فاستقبل القبلة، و کبّر و هو جالس ثم سجد سجدتین، فرمود رو به قبله کرد و دو سجده انجام داد، لیس فیها قرائة و لارکوع با دو سجده نه قرائت خواند و نه رکوع کرد ثم سلّم و سلام داد و کان یقول هما المرغمتان این دو سجده که انجام دادم رغم انف شیطان است.

استاد: این روایت چون به شؤو دین و رسالت مربوط است قبول نداریم و پیامبر شؤن مربوط این وامامت را می داند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] وسائل باب 19 خلل ح 3

[2] وسائل باب 19 خلل ح 5-6

   یک‌شنبه 13 اردیبهشت 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما