بسمه تعالی
در تکبیرة الاحرام گفته شد که سه یا چهار دسته روایات است: بعضی روایات مطلقا
باطل می داند بعضی روایات تصریح دارد اگر در رکوع متوجه شدی تکبیرة الاحرام را نگفتی
نماز درست و قبل از رکوع اگر متوجه شدی نماز باطل است، بعضی روایات دارد بعد از
رکوع هم باطل است اگر یادش بیاید.
بعضی روایات می گوید اگر نیت داشتی و تکبیر نگفتی این نماز اشکال ندارد و این
قسم چهارم است.
1- عن الرجل ینسی تکبیرة الافتتاح قال یعید[1][1]، این مطلق است و چند روایت دیگر هم است که روایت دوم و سوم این
باب بود تکرار نکنیم. بعضی روایات تفصیل قائل شده بین قبل از رکوع و بعد از رکوع.
1- الرجل ینسی اول تکبیرة الافتتاح قال ان ذکرها قبل الرکوع کبّر ثم قرء رکع،
نماز را اعادة کند و نماز اولی بی خود بوده است. و ان ذکرها فی الصلاة ( ورود در
نماز یعنی بعد از رکوع) کبرها فی قیام، اگر بعد از رکوع یادش آمد، فی الصلاة مقابل
قبل از رکوع است، درحال قیام تکبیر بگوید و اگر نشسته هم است بایستد، کجا تکبیر
بگوید؟ فی موضع تکبیر موضع تکبیر کجا است اول نماز است، قبل القرائة تکبیرة
الافتتاح و بعدالقرائة تکبیر رکوع می شود. تفصیل بین قبل از رکوع و بعد از رکوع می شود، گرچه از خارج می دانیم
تکبیر قبل الرکوع مستحب است ولی بفهمیم که مقصود روایت همین تفصیل است. فان ذکرها
بعدالصلاة یقضیها[2][2]،
یعنی قضاء تکبیر است چون گفتیم به تناسب اینکه بحث از تکبیر است به تکبیر برمی
گردد.
2- عن رجل قام فی الصلاة فنسی ان یکبر، یادش رفت تکبیر بگوید فبدأ بالقرائة،
قرائت را بدون تکبیر گفت قال ان ذکرها و هو قائم قبل ان یرکع یکبر، اگر قبل از
رکوع درحال ایستاده است تکبیر بگوید یعنی تکبیرة الافتتاح، و ان رکع فلیمض فی
صلاته[3][3]،
اگر رکوع کرده است نمازش درست است.
3- قلت لابی الحسن الرضاء عن رجل نسی ان یکبر تکبیرة الافتتاح حتی کبّر فی
الرکوع، تکبیرة الاحرام یادش رفت وقتی یادش آمد که تکبیر رکوع را می گفت، ندارد
تکبیر رکوع را گفت به رکوع رفت یا نه و متعارف هم همین است که تکبیر را گفت به
رکوع می رود. قال اجزئه[4][4]،
نمازش درست است اما دسته سوم می گوید بعد از رکوع هم متذکر شود نمازش اشکال دارد.
1- عن الرجل نسی ان یفتتح الصلاة حتی یرکع، قال یعید الصلاة[5][5]، بعد
از رکوع اگر یادش بیاید تکبیرة را نگفته است نمازش باطل است.
2- فی الرجل یصلی و لم یفتتح فی التکبیر هل تجزئه تکبیرة الرکوع؟ قال: لا، بل
یعید صلاته اذا نسی انه لم یکبّر[6][6]،
صراحت روایت اولی را ندارد و از هل تجزئه تکبیرة الرکوع می فهمیم بعد از رکوع یا
وارد در رکوع است.
روایت دسته چهارم: یک روایت بیشتر ندارد:
1- سألته عن رجل نسی ان یکبر حتی دخل فی الصلاة، قال: الیس کان من نیته ان
یکبر؟ اگر فراموش کرد وارد نماز شد و اگر نیت داشت تکبیر را بگوید، قال: نعم، قال
یمضی فی صلاته[7][7]،
گفتیم نیت تکبیر داشته است فرمود نمازش درست است.
استاد: این روایت قاعده تجاوز را می گوید، نه اینکه اگر یقین داری تکبیر را
نگفتی ولی نیت داشتی بگوئی نمازت درست است. اما روایات که تفصیل داده است بین قبل
الرکوع و بعدالرکوع، این را نمی گوید اگر یقین داری تکبیر را نگفتی اگر بعد از
رکوع است نمازت درست است. هیچ فقیهی این فتوا را نمی دهد بلکه مقصود روایت قاعده
تجاوز است، اگر در محل هستی برگرد دوباره تکبیر بگو و اگر از محل گذشتی اشکال
ندارد، و مبنای عقلائی و فقهی ندارد تفصیل این دسته روایات.
و مشهور قطعا طبق این روایات فتوا ندادند، و اینکه سوائر قبول دارند باعث نمی
شود دیگران قبول کنند.
پس دو دسته روایات طبق قاعده است، آن دسته ای که می گفت مطلقا باطل است و دسته
ای که می گفت بعد از رکوع یادش بیاید هم باطل است.
و از دسته تفصیل و دسته که می گفت اگر نیت داشت تکبیر بگوید صحیح است مشهور
اعراض کردند و اعراض مشهور یا دلیل است یا به قول استاد ما امام(ره) از مؤیدات
قویه است.
و دسته تفصیل را اخص نمی دانیم که دسته اول را قید بزند چون مشهور را اعراض
کرده است. و شاید طبق قول بعضی از شراح تقیة صادر شده است ولی من به مغنی ابن
قدامه مراجعه کردم نتوانستم اثبات کنم تقیة از عامه باشد، شاید تقیه از شیعه بوده
یا تقیه به معنای انا القیتُ الخلاف بینهم است، امام صادق فرموده است: ان اصحاب
ابی اتواهم موقنین فافتی هم بالحقیقة، ان اصحابی یأتونی شاکّین فافتیتهم بالتقیة، تقیه سه قسم شد- از عامهاز شیعه- برای
شیعه.
پس دسته اول روایات طبق قاعده است برای اینکه اگر یقین کند تکبیر را نگفته است
باطل است مطلقا. گروه دوم خاص بود و مقدم برعام است ولی مشهور اعراض کردند شاید
تقیه باشد و اگر تقیه نباشد تعارض و تساقط می کند، گروه سوم مثل گروه اول است.
گروه چهارم شک در انجام را می گوید که انجام دادید.
اگر می گویید مستحب است اعاده تصرف در هیئت است ولی جمع به اطلاق و تقیید مقدم
بر تصرف درهیئت است و مقید مقدم است و نوبت به تصرف در هیئت هم نمی رسد.
بحث دیگر اینکه قیام درحال تکبیر باید باشد و شرط است و اگر انجام نداد نماز
باطل است بعضی گفتند اگر هرکسی طبق وظیفه اش انجام ندهد باطل است، مثلا کسی وظیفه
اش جلوس است اگر درحال ایستاده تکبیر بگوید باطل است و روایت هم دارد از جمله این
روایت:
1- از عمار است این روایت، سألت اباعبدالله(ع) عن رجل وجبت علیه صلاة من قعود
کسی واجب است نماز را نشسته بخواند فنسی حتی قام و افتتح الصلاة و هو قائم ثم ذکر
نماز را ایستاده خواند بعد یادش آمد وظیفه اش نشسته است قال یقعد و یفتتح الصلاة و
هو قاعد، باید بنشیند نماز را نشسته بخواند و لایعتد فی افتتاحه الصلاة و هو قائم
به تکبیر درحال قیام اعتنا نکند و کذلک ان وجبت علیه الصلاة قیام نسی حتی افتتح
الصلاة و هو قاعد، اگر نماز ایستاده واجب بود و نشسته خواند فعلیه ان یقطع الصلاة
و یقوم و فیفتتح الصلاة و هو قائم و لایعتد بافتتاحه و هو قاعد[8][8]، در
تکبیر که نشسته گفته است اعتناء نکند.
استاد: روایات عمار سراسر اشتباه است مگر جایی که مشهور قبول کردند قبول می
کنیم و اگر کسی وظیفه اش نشسته است و ایستاده خواند خودش را به حرج انداخت بحث است
که آیا نمازش درست است یا نه، سیدنا لاستاد امام، می فرماید عمل حرجی قبول نیست.
1- و دلیلش آیه ما علیکم فی الدین من حرج است که حرج جعل نشده است بنابراین چه
امتثالی می خواهید بکنید.
2- آیه یردالله بکم الیُسر، خدا می خواهد آسان را برای شما. اراد منک، یرید
منک، ظهور در وجوب دارد.
استاد: درست است ظهور اراد و یرید در وجوب است ولی یسر و ماده یُسر به معنای
آزادی است نه به معنای الزام، یعنی آنچه خودت می خواهی، ادله نفی ضرر هم همین طور
است الا آنجایی که دلیل خاص داریم مثل باب روزه
اگر در هوای سرد وضوء گرفته یا غسل کرده است و ضرر داشته است صحیح است و دلیل
نفی حرج و ضرر امتنانی است و معنایش نفی الزام است. ضرر هم مثل غصب است که نمازش درست است در دار غصبی ما جایز می دانیم.