بسمه تعالی
صحبت در قیام متصل به رکوع است اگر قیام انجام نشود نماز باطل است و هم چنین
قیام درحال تکبیر اگر نباشد نماز باطل است، یک روایتی را از عمار نقل کردیم که می
گوید: آن که وظیفه اش قیام است اگر بنشیند نمازش باطل است، اگر وظیفه اش جلوس است
قیام کند نمازش باطل است عرض شد آنکه وظیفه اش قیام است بنشیند معلوم است باطل است
اما اگر وظیفه اش جلوس است قیام کند خلاف ادله حرج و ضرر عمل کرد آیا نمازش باطل
است؟ معلوم نیست اشکال داشته باشد از جمله سید الاستاد امام باطل می داند، در
جلسات خصوصی که با ایشان داشتیم دو تا دلیل می آورند:
1- ما علیکم فی الدین من حرج، اصلا جعل نشده است حکم حرجی، برای چه انجام می
دهید.
2- یکی هم آیة یریدالله بکم الیسر لایرید بکم العُسر، خدا آسانی را از شما می
خواهد نه سختی را.
به نظر ما معنای دو آیه این است حرج را خداوند از شما نمی خواهد اما اینکه
انجام داد معلوم نیست باطل باشد. یرید درست است که ظاهرش الزام است ولی یُسر ظاهرش
الزام نیست حتی در ضرر هم ما باطل نمی دانیم، عموم و خصوص من وجه است، غسل و وضوء
راجب، ضرر زدن حرام است هردو در این مورد باهم جمع شدند مثل نماز در دار غصبی.
مطلب بعدی این است اگر کسی یک رکعتی را ترک کند حکمش چیست؟ و این صوری دارد:
( سوال: نظر امام و آقای بروجردی این است که در لغت رکوع یعنی حالت قوسی نه عن
قیام.
استاد: رکوع به معنای حدوث است و ایجاد یعنی عن قیام باشد و این غیر رُکّع و
خمیده) است.
اگر چنانچه یک رکعت را ترک کند 1- اگر بعد تشهد و قبل از سلام یادش آمد انجام
می دهد. 2- اگر بعد از سلام و قبل العمل منافی یادش آمد. 3- یک وقت بعد از سلام و
اتیان منافی عمدی یادش می آید مثل حرف زدن که منافی عمدی است گاهی منافی عمدی و
سهوی باشد مثل حدث و استدبار به قبله.
اگر بعد از تشهد و قبل از سلام یادش آمد بلند می شود انجام می دهد و اگر گفتیم
سجده سهو دارد، سجده سهو هم انجام می دهد، اگر بعد از سلام و قبل المنافی باشد
روایات که برای سلام بی می گوید سجده سهو انجام این را می گیرد و نماز درست است،
دلیلش روایات است که بیان می شود:
1- باسناد شیخ عن محمد بن احمد بن یحیی عن احمد بن حسن یعنی ابن فضال، عن عمر
بن سعید اینها همه فطحی هستند. عن سعدة بن صدقه عن عمار سألت اباعبدالله(ع) عن رجل
صلی ثلاث رکعات و هو یظن انه اربع، کسی رکعت نماز خوانده و گمان می کند چهار رکعت
است.
فلمّا سلّم ذکر انّها ثلاث، بعد از سلام یادش آمد سه رکعت خوانده است. قال
یبنی علی صلاته متی ما ذکر. بنابر همان نماز می گذارد هر وقت یادش آمد یصلّی رکعة
و یتشهد و یسلّم و یسجد سجدتی السهو[1][9]، و
قد زاد صلاته، اگر معنایش این باشد بعد از سلام متوجه شد اشکال ندارد.
و این که متی ذکر، هروقت یادش افتاد این باشد خیلی سخت است.
و عامه آن طور که ما تتبع کردیم اگر زمان طولانی شد نمازش باطل اگر طولانی نشد
نمازش درست است یک رکعت دیگر بخواند. مغنی ابن قدامه ج1: 358.
متی ماذکر کمی تو ذوق می زند، و تفاوت صدر و ذیل هم دارد این روایت می گوید عن
رجل صلی ثلاث رکعات و هو یظن انها اربع فلمّا سلّم ذکر انها ثلاث رکعات، یعنی بعد
از سلام فوراً یادش بیاید.
و جواب امام به تناسب سوال روای متی ما ذکر یعنی از سلام و اینکه طول بکشد یا
نه این روایت نگفته است. و این روایت دلیل است بر این صورت، علاوة روایات متعددی
است که سلام بی جا سجده سهو دارد.
3- مورد سوم: بعد از سلام و منافی عمدی مثلا حرف زد، مشهور می گویند نمازش
درست است ذکر نگفته و کلام آدمی، بازهم گفتند نمازش درست است. بعضی ها از جمله شیخ
و ابن زهره نماز را باطل می داند و بعضی ادعای اجماع کرده است. بعضی ها یک چیزی
اضافه کردند که آنها خودشان نگفته اند و آن اینکه عقد و ایقاع مثل بعتُ و وهبتُ
بگوید که نه لغو و نه استهزاء است، کلام معنا دار است و این نماز را باطل می کند،
اگر بیع وهبه باشد به این اخذ می شود و نقل اجماع هم شده است که این موجب بطلان می
شود علاوة روایاتی که راجع به قاطعیت نماز است که مبطل است: روایات معتبر است که
می گویند اگر کسی حرف زد بطلت صلاته قطعت صلاته[2][10] و این روایات را شیخ و ابن زهرة دلیل گرفتند.
استاد: درست است این کلام ها مثل بعت و وهبت شوخی و لغو نیست از روی عمد است
ولی با التفات اینکه درحال صلات است ندارد و توجه ندارد که داخل نماز است، گرچه
کلام معنا داشته باشد، به علاوة از بعضی روایات استفاده می شود.
1- شیخ طوسی عن حسین بن سعید عن فضاله عن قاسم بن بُریر( بعضی نسخ قاسم بن
قاسم بن بریر دارد) در رجال قاسم بن بریر داریم قلیل الروایت است ولی ثقة است هم
نجاشی و هم علامه در خلاصه ایشان را توثیق کرده است. عن محمد بن مسلم عن
الباقر(ع): فی رجل صلی رکعتین من المکتوبة، کسی دو رکعت نماز واجبش را خوانده است
و هو یری انه قداتم صلاته، فکر می کرد نماز را تمام خوانده است.
و تکلّم، صحبت هم کرد ثم ذکر انه صلی رکعتین، یادش آمد دو رکعت خوانده است.
قال: یتم ما بقی من صلاته لاشیء علیه، بقیه نمازش را بخواند به عهده اش چیزی
نیست اینجا حرف هم زده است ولی توجه ندارد داخل نماز است. مثل اینکه در وسط نماز
سهوا حرف بزند اشکال ندارد و نماز صحیح است.
2- صحیحه عبدالرحمن بن حجاج سألتُ اباعبدالله عن الرجل یتکلم ناسیا فی الصلاة، از امام سوال
کردم درباره کسی که از روی فراموشی در نماز حرف می زند، فرق نمی کند بعد از سلام
یا قبل از سلام، مهم این است که تکلم اشکال دارد، یقول: اقیموا صفوفکم، کلامش این
بوده صف های خودتان را اقامه و منظم کنید، قال: یتمّ صلاته ثم یسجد سجدتی السهو[3][11]،
نمازش را تمام کند بعد دو سجده سهو انجام دهد، لذا نظر شیخ و ابن زهره را درست نمی
دانیم.
مهم صورت چهارم است که حدثی از او صادر شد یا پشت به قبله کرد و منافی عمدی و
سهوی است هم عمدش مبطل است و هم سهوش مبطل است.
ولی بعضی از جمله مرحوم صدوق در کتاب مقنع فرموده است نمازش درست است.
( روایاتی هم داریم دالّی بر صحت، چنانچه روایاتی داریم دال بر بطلان:
1- روایات صحت:
1- سألت اباعبدالله(ع) سند خوب است( بعضی می گویند در جعفر بن بشیر اشکال است)
عن رجل صلی رکعة من الغداة، کسی یک رکعت از نماز صحیح را خواند ثم انصرف و خرج
فی حوائجه بعد رفت دنبال کارش ثم ذکر انه صلی رکعة، قال: یتم مابقی[4][12]،
یادش آمد یک رکعت خوانده است فرمود: باقی مانده نماز را تمام کند، دنبال زندگی اش
رفت استبد بار پیش می آید ولی حضرت فرمود درست است.
2- موثقه ابن بکیر، سألتُ اباعبدالله(ع) عن رجل صلی الغداة رکعة و یتشهد ثم
ینصرف و یذهب و یجئی، کسی نماز صبح را یک رکعت خواند و تشهد خواند و رفت دنبال
کارش و می رود و دوباره به مسجد برمی گردد ثم یذکر بعد انه صلی رکعة، یادش آمد
نماز را یک رکعت خوانده است، قال: یضیف الیها رکعة، یک رکعت اضافه کند نمازش درست
است.
3- صحیحه زراره عن الباقر(ع) سألته عن رجل صلی بالکوفه رکعتین، در کوفه که بود
دو رکعت خواند ثم ذکر بالمکه او بالمدینه او بالبصره او فی بلد من البلدان انه صلی
رکعتین، یادش آمد دو رکعت خوانده است قال یصلّی رکعتین[5][13]، دو رکعت بخواند درست است. و شیخ این روایت را حمل کرده است در
جای شک دارد دو رکعت خوانده است ولی این محمل شاهدی ندارد.
4- موثقة عمار الرجل یذکر بعد ما قام و یتکلم و مضی فی حوائجه انه ما صلّی
رکعتین فی الظهر و العصر و المغرب والعُتمة. قال بنی علی صلاته، یادش آمد یک رکعت
یا دو رکعت کم خوانده است، فرمود: بنابگذارد بر نمازش و یتمها و لو بلغ الصین و
لایعیدالصلاة[6][14] و
تمام کند و لو به چنین رفته باشد.
5- عن رجل نسی رکعة من صلاته( صحیحه عیسی بن قاسم است) حتی فرغ منها، ثم ذکر
انه لم یرکع کسی یک رکعت خواند و از نماز فارغ شد و بعد یادش افتاد رکوع نکرده
است، قال: یقوم و یرکع و یسجد سجدتین[7][15]، دو
قرینه است که یک رکعت یادش رفته است اولا اینکه نسی رکعة دار و ثانیا اینکه دارد
یقوم و یرکع و یسجد سجدتین، ولی خیلی صراحت ندارد که یک رکعت باشد.
6- قلتُ لابی عبدالله(ع) انا صلینا المغرب فسهی الامام، ما نماز مغرب خواندیم
و امام اشتباه کرد سلّمت الرکعتین فاعدنا الصلاة، دو رکعتی سلام داد و نماز را
اعاده کردیم.
قال لِمَ اعدتُم چرا اعاده کردید؟ الیس قد انصرف رسول الله(ص) فی رکعتین فاتم
برکعتین آیا رسول خدا مگر دو رکعتی نخواند؟ و بعد از سلام دو رکعت دیگر اضافه کرد؟
ألا اتممتم[8][16] چرا
شما این کار را نکردید، روایات راجع به رسول خدا و اصحاب ائمه متعدد است که نماز
را اعاده نکردند.
7- کنت مع اصحابی فی السفر و انا امامهم، فصلیت بهم المغرب فسلمت فی الرکعتین
الاوّلتین فقال اصحابی انک صلیت الرکعتین فکلمتهم فکلّمونی، من حرف زدم آنها حرف
زدند و قالوا انا نحن نعید، ما اعاده می کنیم قلت انی لااعید من اعاده نمی کنیم و
اتم بالرکعة و اتممت الرکعة یک رکعت خواندم ثم صرتُ فاتیتُ اباعبدالله(ع) راه
افتادیم خدمت امام صادق رسیدیم فذکرت له الذی کان من امرنا، قضیه را به حضرت گفتم
فرمود انت کنت اصوب فعلا منهم کار تو درست بوده است، انما یعید من را یدر ما صلّی[9][17]،
کسی اعاده می کند که نداند چند رکعت خوانده است این سند ندارد چون علی بن نعمان
هیچ توثیقی ندارد.
8- صلیت مع اصحابی المغرب فلما صلیت الرکعتین سلمتُ فقال بعضهم انما صلیت
الرکعتین فاعدتُ، مغرب را دو رکعتی خواندم بعضی تذکر دادند و من نماز را اعاده
کردم. فاقبلتُ اباعبدالله(ع) فقال لعلک اعدتَ، نمازت را اعاده کردی شاید قلتُ نعم،
بله اعاده کردم فضحک، پس خندید ثم قال انما کان تجزئک ان تقوم فترکع رکعة، کافی
بود بلند می شدی یک رکعت می خواندی، انما کان رسول الله(ص) سهی، پیامبر اشتباه کرد
فسلّم رکعتین ثم ذکر حدیث ذی الشمالین) دو رکعت خواند و سلام داد و حدیث ذو شمالین
را که از اصحاب رسول الله بود خواند که پیامبر دو رکعتی خواند و ذو شمالین عرض کرد
یا رسول الله نماز دو رکعتی شده است، حضرت فرمود چه شده گفت شما دو رکعت خواندی.
حضرت رو کرد به اصحاب آیا شما مثل ذوشمالین می گویید گفتند بله دو رکعت خواندید،
حضرت با اینکه حرف زده بود و رو از قبله برگردانده بود.
9- عن الصادق(ع) قال: فی رجل صلی الفجر رکعة، ثم ذهب وجاء بعد ما اصبح و ذکر
انه صلی رکعة، کسی یک رکعت نماز صبح را خواند و رفت و برگشت بعد از صبح یادش آمد
یک رکعت خوانده است، قال: یضیف الیها رکعة[10][18]، اما روایاتی در مقابل است که نماز را باطل می داند از جمله صحیحه
جمیل بن دراج سألتُ اباعبدالله(ع) عن رجل صلی رکعتین دو رکعت نماز خواند و بلند شد
و رفت، قال یستقبل، دوبار بخواند قلت فما یروی الناس، عامه چه نقل می کنند؟ از
حدیث ذی شمالین گفت حضرت فرمود: ان رسول الله(ص) لم یبرأ من مقامه، رسول الله جایش
را عوض نکرده بود و لو برأ استقبل[11][19]،
اگر جایش عوض می کرد از اول شروع می کرد.