بسمه تعالی
بحث قبل از تعطیلات درباره مسائل مختلف خلل در صلات بود و هفده مسأله خوانده
شد مسأله 18 باقی مانده است که مفصل ترین مسأله ی خلل است.
خلاصة: خلل یا به زیاده است یا به نقصان، کیف کان یا به عمد است یا به سهو، و
گاهی به شک است. اگر زیادی عمدی در ارکان بالخصوص باشد نماز باطل است به دلیل حدیث
لاتعاد یا احادیث من زاد یا به دلیل روایات خاصه که در مورد سجده تلاوت در نماز
وارد شده است. پس اخلال عمدی به زیادی باطل است و اخلال به نقصان مسلما در ارکان
مبطل است و جزء حدیث لاتعاد است.
اما نقصان اگر عمد نباشد روی نسیان باشد این حکم را ندارد( حکم بطلان) مگر در
ارکان اما مسأله 18 که سید عنوان کردند اخلال درنقصان در غیرارکان مثل قرائت ذکر
رکوع و سجود و مانند اینها حکم اینها چطور است هم چنین در اوصاف مثل جهر و اخفات،
طمانینه را رعایت نکرده است.
اما متن عروة: مسأله 18 از مسائل خللی: لونسی ما عدا الارکان من اجزاء الصلاة
اگر اجزاء غیر رکن مانند قرائت را فراموش کند نیاورد، ( نقصان کند) نمازش باطل
نیست می فرمایند اگر محمل تدارک نیست آخر نماز یک سجده سهو انجام می دهند. مثلا در
رکوع است متوجه شد قرائت یا بعضی قرائت را انجام نداده است الا در نسیان سجده
واحده و تشهد که قضاء اینها لازم است و مفصل خواندیم، و فی النسیان السجدة الواحدة
والتشهد یجب قضاء هما بعدالصلاة علاوة سجده سهو قضاء آنها را انجام دهد که مفصل
خواندیم.
اما اگر محل تدارک باقی است می تواند برگردد انجام دهد وجب العود ثم الاتیان
بما هو مرتب علیها فعله سابقاً، آنهایکه انجام نداده انجام دهد بعد برگرد آنهایی
که انجام داده انجام دهد تا ترتیب به هم نخورد. بعد سجده سهو لکلی زیادة انجام دهد
چون برای رعایت ترتیب بعضی آنچه انجام نداده انجام می دهد.
محلّ تدارک چیه که اگر در محل است برگردد و الا سجده سهو دارد.
مرحوم سید و دیگران سه مورد را ذکر کردند.
1- وارد رکن بعد شده مثلا در رکوع یادش آمد که سوره را نخوانده محل تدارک
گذشته چون اگر برگردد زیادی رکن لازم می آید.
2- یا اینکه قابل تدارک نیست محلش گذشت مثل ذکر رکوع و سجود بعد از رکوع و
سجدتین یادش آمد ذکر را نگفته است.
3- بعد از سلام نماز به تعبیر سید و اما بتذکر بعدالسلام، قبلا صحبت شد که
ممکن است این مربوط رکعت اخیره است برمی گردد سجده را انجام می دهد بعد تشهد بعد
سلام قبلا هم بحث شده است که سلام بی جا بوده برمی گردد انجام می دهد سجده ها را و
بعد دو سجده سهو انجام می دهد. اینجا سلام مخرج نیست چون بی جا بوده است.
همه ی این مطالب قسمت اول مسأله 18 است که اگر از محل تدارک نگذشته تدارک کند
و اگر از محل تدارک گذشته در غیر رکن سجده سهو کند.
محل تدارک را سه مورد ذکر کردند: یکی اینکه زیادی رکن لازم بیاید یا محل شیء
فراموش شده قابل تدارک نیست مثلا ذکر رکوع فراموش شد سر از رکوع برداشته است سوم
اینکه سلام است که از محل گذشته است. اما
عرض کردیم که سلام همیشه مخرج نیست صورت
اول اینکه اگر زیاده رکن لازم بیاید لاتعاد و احادیث خاصه داشتیم:
1- به نظر ما این حدیث معتبری هم است: کلینی عن محمد بن یحیی( عطار قمی) عن
احمد بن محمد عیسی عن احمد بن محمد سعید اهوازی عن محمد بن قاسم جوهری که همه ثقة
هستند، عن علی بن حمزه بطائنی که این روایات قبل از انحرافشان است و در موارد فروع
اینها انحراف نداشتند در مورد اعتقادی انحراف داشتند و در روایات است که اینها کلب
ممطور است. لذا بعید است محمد بن قاسم از بزرگان است بیاید از کلب ممطو روایت کند
و شاگردی کند. روایت ثقة است عن ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع) عن رجل نسی ام القرآن،
فاتحه را فراموش کرده است ام القرآن می گویند چون به طور فشرده تمام قرآن را دارد
از معاد و صفات خدا و خلقت.
قال ان لم یرکع فلیعد ام القرآن[1][1]،
اگر رکوع نکرده انجام دهد، اعاده به معنای انجام است یا اینکه به معنای این است در
محل است قابل تدارک است.
2- موثقه سماعة شیخ طوسی باسناده عن حسین بن سعید اهوازی عن عثمان بن عیسی عن
سماعة همه ثقة هستند: سألته عن رجل یقوم فی الصلاة فینسی فاتحة الکتاب قال فلیقل
استعیذ باالله من الشیطان الرجیم ان الله هوالسمیع العلیم، همان جا این استغاذه را
می گوید که ذکر است و معلوم می شود ذکر خدا و رسول هرجای از نماز جزء صلاة است،
یکی از راه های فراموشی اعوذ بالله گفتن است پناه بردن به خدا است و خداوند پناه
می دهد قرآن دارد و ان احد من المشرکین استجارک فاجره خداوند از شیطان پناهش می
دهد و یکی از چیزها که فراموشی نمی آورد استعاذه است.
بعد فرمود: ثم لیقومها ما لم یرکع[2][2]، تا رکوع نرفته اعاده کند. داخل رکن اگر نشد انجام ندهد احادیث
دیگر هم در ابواب خلل و سجود است که این صورت را بیان می کند.
صورت دوم: اجزاء را فراموش نکرده است بلکه اوصاف را فراموش کرده است طمأنینه
را فراموش کرده است اینجا چطور است؟
حمد را خوانده درحال جلوس و درحال اضطراب و بی قراری این چطور است؟
وصف الجزء فراموش شده است. سید این طور دارد فلو نسی القرائت اوالذکر اینها
جزء هستند( ذکر یعنی تسبیحات) که مقابل قرائت است او بعضها. بعض ذکر و قرائت را
فراموش کرده است اوالترتیب او اعرابهما والقیام فیهما اوالطمانینه فیهما، ترتیب و
اعراب یا قیام در هردو( حمد و ذکر) یا طمأنینه را فراموش کرده است و ذکر بعدالدخول
فی الرکوع که قرائت و ذکر و ترتیب که از اوصاف است و اعراب و طمأنینه از اوصاف است
فرامووش کرد مثل اجزاء است اگر در رکوع یادش آمد فات محل التدارک چون رکوع اضافه
می شود اگر اینها را انجام دهد. و یتم الصلاة و یسجد سجدتی السهو للنقصان به خاطر
فراموشی دوسجده سهو کند، کجا سجده سهو کند؟ درجایی که فراموشی به اجزاء مربوط باشد
مثل قرائت و ذکر.
اگر فراموشی خورده به ترتیب و قیام و اعراب و طمانینه، سجده سهو درجایی است که
اذا کان المنسی من الاجزاء لامثلا الترتیب والطمأنینه که لیس من الاجزاء، اینها
سجده سهو ندارد در سجده سهو دو مسلک است: 1- در هر زیاده و نقصان سجده سهو است 2- در سه مورد
است که بعداً ذکر می شود علی ایّ حال سجده سهو چه لکل زیادة و نقصان چه در سه مورد
خاص مال اجزاء صلات است نه اوصاف اجزاء، بلکه دلیل برخلاف داریم، اگر در سه موارد
خاص که همان اگر لکل زیادة و نقصان است مال کم است نه کیف، و کم مال اجزاء است نه
اوصاف و اوصاف مال کیف است اگر قبل از رکوع یادش آمد برگردد اعاده کند و ان تذکر
قبل الدخول فی الرکوع رجع و تدارک و اتی ماه بعده بقیه را هم انجام می دهد و سجد
سجدتی السهو لزیادة اتی به من الجزاء، سجده سهو برای اجزاء است نه اوصاف. بعد می
گویند نعم فی نسیان القیام، راجع به اوصاف است، نعم فی نسیان القیام حال القرائة
اوالذکر و نسیان الطمأنینة فیه، اگر کسی قیام و طمأنینه قیام را فراموش کرده اینجا
می گوییم و لو قبل الرکوع یادش بیاید محل تدارک تمام شده است ولی در اجزاء محل
تدارک قبل الرکوع بود. چرا محل تدارک در اوصاف قبل از رکوع گذشته است؟ چون بحث است
که این اوصاف شرط اجزاء است یا واجب مستقل درحال واجب دیگر، و علی ایّ حال وجوبش
التفاتی( ذُکری) است یا واقعی؟ اگر متوجه است قیام و طمأنینه را رعایت کند و الا
اگر یادش نیست اعاده لازم نیست پس اگر واجب مستقل باشد اعاده لازم نیست اگر شرطی
باشد قرائت و ذکر را بیاورد با قیام و طمأنینه کانه قیام و قرائت و ذکر را نیاورده
است.
اگر واجب مستقل درحال قرائت باشد قرائت درست است و قیام و طمأنینه قابل تدارک
نیست چون قرائت و ذکر را گفته است، مثل وجوب ذکر در سجده که مشروط به ذکر نیست.
ذکر واجب در واجب است اگر سجده را بدون ذکر گفت لازم نیست اعاده کند. اینجا هم اگر
واجب مستقل باشد اعاده لازم نیست اگر طمأنینه و قیام شرط قرائت و ذکر باشد باید
اعاده کند چون شرط را نیاورده است.