صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه پنجم


بسمه تعالی

بحث در این است که اگر شک کند در وقت بخواند و اگر خارج وقت شک کند لازم نیست بخواند، مقتضای قاعده تجاوز و روایت 1 باب 6 مواقیت بود.

یک شبهه است و آن اینکه: در کتب فقهی قدما(به تعبیر آقای بروجردی قدما بطناء فقه هستند) قدماء این مطلب را عنوان نکردند بلکه شک در تعدا نمازها را عنوان کردند که نمی داند ده تا قضاء کرده یا بیشتر بیشتر را بیاورد، پس مسأله ی یک نماز فوت شده یا نه عنوان نکردند و از روایت یک باب 60 اعراض کردند که داخل وقت انجام بدهد و اگر خارج وقت است انجام ندهد. قدماء می گویند آنقدر بخوان ظن به برائت پیدا کنی یا یقین پیدا کنی.

پس از روایت باب 60 اعراض کردند.

جواب: خیلی ها عنوان کردند مسأله مورد بحث ما را از جمله صاحب جواهر و طبق این روایت ظاهرش این است فتوا می دهد. مرحوم شیخ انصاری در شبهه موضوعیه ی واجب این مسأله را دارد و ظاهرش این است از مسلمات فقه است مرحوم مجلسی بحار ج 88 ص 190 از ذکری شهید نقل می کند اگر داخل وقت است اشتغال و خارج وقت برائت، البته عده ای هم عنوان نکردند مثل محقق هندی و شیخ طوسی، ولی عنوان نکردن غیر از اعراض است. پس داخل وقت بود اعاده کند در خارج وقت برائت و منطوق قاعده تجاوز است.

مسأله ای که مطرح می کنیم این است که خارج وقت نیست مربوط دو نماز است که داخل وقت است، یعنی نماز عصر را خواند و شک می کند ظهر را خوانده است یا نه عشاء را خوانده و شک دارد مغرب را خوانده است یا نه، ظهر تا غروب وقت دارد، در مغرب تا نیمه شب شرعی وقت دارد.

یک عقیده این است قاعده تجاوز جاری نیست، نماز ظهر و عصر تا غروب وقت دارند که ظهر اول خوانده شود، روایت صحیحه داریم اذا دخل الوقت اذ ازالت الظهر دخل الوقتان.

وقت ظهر شد وقت هردو نماز ظهر شده است. پس خارج وقت نیست و قاعده تجاوز جاری نمی شود.

یک بیان این است که وقت گذشته چون نماز ظهر باید قبل از عصر باشد پس مصداق قاعده تجاوز است.

عقیده دوم: ظهر لازم نیست قبل از عصر باشد چون قبلیت از عناوین ذات الاضافه است بعد باشد تا قبلیت صدق کند، کسی به عنوانی نماز عصر نمی خواند و نماز ظهر می خواند قبلیت صدق نمی کند عصر باید بعداز ظهر باشد، اگر عصر را قبل از ظهر بخواند اشکال دارد باید بعد از ظهر باشد وقت ظهر قبل از عصر نیست قاعده تجاوز صادق نیست چنان که یک روایتی است آن را هم جواب دادند.

1- و این روایت می گوید قاعده تجاوز درست است وقت عصر را خواندی اعتناء به ظهر نکن چون از محل تجاوز کردی ابن ادریس در سرائر به نقل از حریز از عبدالله و زراره از امام باقر(ع) سند، ابن ادریس از کتاب نقل می کند نه از شخص در روایت یک شصت مواقیت از حریز داشتم از اشخاص بود عبارت این بود کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن حریز عن زراره همه ثقه بوده است.

ولی ابن ادریس از کتاب حریز نقل کرده است و کتاب خطی بوده است ولی که می داند این کتاب از حریز است، گرچه چهارصدتا کتب اصول بوده است که پذیرفته شده است.

بزنطی و حسین بن سعید اهوازی جوامع درست کردند که همان کتب اصول را جمع کردند بعد جوامع ثانویه درست شد از جوامع اولیه و اصول اولیه که در اختیار عده ای بوده است و جوامع ثانویه تهذیب- استبصار- من لایحضر و کافی است.

با اینکه ابن ادریس از اشخاص تند و افراطی بوده که به شیخ طوسی حمله های بی ادبانه کرده است و علامه جوابش را داده است. به این روایت تمسک کردند و قاعده تجاوز که ظهر قبل العصر بوده وقت گذشته است و ما جواب دادیم معلوم نیست ظهر قبل از عصر باشد چون کسی نماز عصر نخوانده ننماز ظهر می خواند ولی این روایت را مؤید قاعده تجاوز می دانند.

اذا جاء یقین بعد حائل، این حائل چیست؟ اگر یقین به انجام قبلی نداشت قضاء کند، اگر حایل را نماز و نماز بعدی معنا کنیم قاعده تجاوز است، قضا اگر یقین دارد بعد از نماز بعدی که نماز قبل را نخوانده قضاء کند و یقضی الحائل والشک جمیعا، نماز مشکوک و نماز بعدی را باهم قضاء کند چون اگر هم خوانده باشد ترتیب رعایت نشده است فان شک فی الظهر فی ما بینه و بین ما یصلّی العصر اگر در نماز ظهر بین ان و نماز عصر شک می کند قضی و ان دخله الشک بعد ان یصلّی العصر بعد از خواندن نماز عصر شک کرد در نماز ظهر مضت الا ان یستیقن، لان العصر حائل بینه و ما بین الظهر، اگر بعد از عصر شک کرد اعتناء نکند مگر یقین کند که ظهر را نخوانده است برای اینکه عصر حایل است بین ظهر و عصر( نماز دوم حایل شده است) فلا یدع الحائل لما کان من الشک الا بیقین[1][1]، دومی را رها نکند به خاطر شکی که دارد. روایت می فهماند وقت باقی است. کما اینکه بعدالوقت شک می کرد عصر را خوانده یا نه اعتناء نمی کرد در مورد که نماز دوم که مرتب به ترتیب اولی است شک کرد قبلی را نخوانده اعتناء نکند. پس در وقت به معنا الحایل مثل حائل به معنای نماز است.

اولا سند حدیث ضعیف است. بعضی وقت مرگشان گفتند چهارصدهزار حدیث جعل کردند النوره کنایه از این است از جراب آهگ جواب داده یعنی تقیه است.

و ما احتمال دادیم که این می گوید عصر درست، نمی خواهد بگوید ظهر را نخواند، نماز عصر درست است نماز ظهر را بخوان.

پس روایت ضعف دلالی- سندی- جهتی دارد و قبول نیست و قاعده تجاوز هم یعنی از محل گذشته و ظهر قبل از عصر نیست پس محلش باقی است.

استاد: بررسی کنیم عقیده این دو گروه که قاعده تجاوز را جاری می دانند و عده جاری نمی دانند کدام درست است: به نظر می رسد از نظر فهم عرفی متشرعه قاعده تجاوز جاری است اجمالا ولا کلّا بین ظهر و عصر ترتیب است و در زمان فراموشی ترتیب رعایت نمی شود و اگر ترتیب است پس محلش گذشت.

به عبارت دیگر و لو ترتیب واجب ذُکری است نه واجب واقعی ولی در ترتیب ذکریات قاعده تجاوز مثل واقعیات جاری است. میزان در قاعده تجاوز اجمالی ترتیب است میزان در قرائت واجب ذُکری است نه واقعی اگر کسی عمداً نخواند باطل است اگر سهواً نخواند رکوع یادش آمد نمازش درست است و قضاء و اعاده ندارد و قاعده تجاوز جاری است در قرائت و رکوع که ذُکری هم است، و ترتیب بین سربرداشتن از رکوع و ذکر رکوع ذُکری است قاعده تجاوز جاری است.

پس در ما نحن فیه ترتیب ذُکری است نه ترتیب واقعی پس قاعده تجاوز جاری است و ترتیب ذُکری است که محلش گذشت و مصداق قاعده تجاوز است.

و حق با کسانی است که می گویند بعد از عصر شک کرد نماز ظهر را خوانده یا نه قاعده تجاوز جاری است.

از کسانی که می گویند وقت نگذشته آقای خوئی است در حاشیه عروة و از کسانی که می گوید وقت گذشته و ماهم قبول کردیم، بعضی محشین عروة است.



 



[1][1] وسائل باب 60 مواقیت ح 2

   شنبه 28 آذر 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما