بسمه تعالی
از روایت من ادرک استفاده کردیم که در وقت نماز توسعه داده شده گرچه بیان شده
است که وقت نماز ظهر و عصر از ظهر تا غروب است و ظاهر این است که یعنی تمام نماز
باید در این وقت واقع شده باشد. ولی در روایت گفته شد که اگر یک رکعت در وقت باشد
کافی است اداء است.
شبهاتی در قاعده من ادرک هست که به آنها می پردازیم. اشکال اول این است که
روایتی که در باب 60 صحیحه حریز بود کلمه ی وقت داشت که اگر در وقت شک کردی باید
نمازت را بخوانی و اگر بعد از خروج عن
الوقت بود اگر شک کردی اعتنا نکن، ظاهر کلمه ی وقت می گوییم وقت حقیقی است قاعده
من ادرک وقت تنزیلی درست می کند نه وقت حقیقی، قاعده ی من ادرک می گوید کسی که یک
رکعت را درک کرد به منزله ی این است که همه ی چهار رکت را درک کرده است. این می
شود وقت تنزیلی ولی روایت صحیحه حریز که تفصیل می داد بین وقت و خارج وقت ظاهرش
وقت حقیقی است نه وقت تنزیلی بنابراین قاعده ی من ادرک به درد ما نمی خورد در این
مسئله، این اشکال اول. این اشکال ظاهرا وارد نیست برای اینکه قاعده تحکیم همین
است، حکومت است ظهور کلمه ی وقت در روایت صحیحه حریز وقت حقیقی است ولی روایات من
ادرک توسعه می دهد از باب حکومت می گوید اکرم العلماء بعد می گوید ابنی یا زید
عالمٌ با اینکه می دانیم او درس نخوانده است تحکیم است. این یک شبهه.
شبهه دوم اینکه قاعده من ادرک بالاخره تنزیل است و تنزیل به اعتبار آثار است،
حالا اینجا به اعتبار کدام آثار است، آیا به اعتبار جمیع الآثار است یا به اعتبار
اظهر الاثار است یا به اعتبار احکام قطعی، احکام قطعی که برای وقت هست برای وقت
تنزیلی هم است باید بگردیم قطعیت را پیدا کنیم اگر اختلاف بود در مسئله مثلا در
متفرعات همین بحث ما هم بعضی نظرات اختلافی است و بگوییم که قطعی که نیست پس فقط
آن جاهایی که قطعی هست به درد می خورد که خلاصه من ادرک تنزیل در همه ی تنزیلات
این بحث است که تنزیل به اعتبار جمیع الآثار است یا بعض الآثار است یا اثرهای
قطعی، اگر به اعتبار جمیع الآثار است به درد می خورد یکی از آثار اداء و قضاء است
اگر به اعتبار اظهر الآثار است باز یکی از آثار ظاهری همان ادا و قضا است و به درد
می خورد اما اگر به اعتبار اثرات قطعی است که با اجماع چیزی ثابت شده باشد این
قطعی نیست استفاده از ظواهر کلام است که هر کس هم به حسب ذوق خودش.
جوابش این است که اطلاق تنزیل می رساند که به اعتبار جمیع الآثار است اگر هم
بگوییم اظهر الاثار عیب ندارد به هرحال مطلب ما ثابت می شود چون اظهر آثار یکی از
مواردش همین است که آیا اداء است یا قضا بنابراین این شبهه هم شبهه مهمی نیست.
مطلب سوم اینکه این قاعده من ادرک در آخر وقت مسلما جاری است نوعا پذیرفته اند
این را، حالا متفرعاتش را کاری نداریم ولی بالاخره اصل مسئله راجع به آخر وقت
پذیرفته شده است من ادرک رکعة من الوقت فقد ادرک الوقت آیا در اول وقت هم پذیرفته
است، کسی قبل الظهر شروع کرده به نماز وقتی رسید به یک رکعت آخرش ظهر شد، آیا من
ادرک اول وقت را هم می گیرد معمولا اول وقت را نگفتند از جاهایی که اختلاف هست
همین است، به نظر ما فرقی بین اول وقت و آخر وقت نیست. اتفاقا روایتی دیدم که
تصریح می کند به این اول وقت در باب 25 از ابواب مواقیت روایت اول: شیخ طوسی
باسناده عن محمدبن علی بن محبوب عن یعقوب بن یزید عن ابن ابی عمیر عن اسماعیل بن
رباح عن الصادق علیه السلام به اسناد مختلفه نقل شده شیخ به سند دیگری هم از ابن
ابی عمیر نقل کرده کلینی هم نقل کرده و صدوق هم نقل کرده است، قال: اذا صلّیت و
انت تری انک فی وقت و لم یدخل الوقت وقتی شما نماز می خوانید و عقیده تان این است
که وقت داخل شده است درحالی وقت داخل نشده بود فدخل الوقت و انت فی الصلاة وقت
داخل شد درحالی که شما داخل نماز هستی فقد اجزئت انت این کافی است، این ندارد یک
رکعت اما می گوید ورود در وسط نماز در وقت کافی است منتهی آن روایات می گوید یک
رکعت، به عبارت دیگر این گونه بگوییم که هرکجای نماز باشیم به حسب اطلاق این روایت
وقت داخل شود کافی است منتهی آنجا که اقل از رکعت است به اجماع خارج شده است بقیه
اش می ماند، اگر کمتر از یک رکعت نبود یک رکعت بیشتر مانده بود که وقت داخل شد
کافی است. عبارت روایت مطلق است اگر اول وقت داخل نشد بعد در نماز بودید وقت داخل
شد دیگر نمی گوید یک رکعت یا دو رکعت مانده بود می گوید کافی است منتهی از خارج می
دانیم که کمتر از یک رکعت کافی نیست، منتهی این روایت هم به درد ما میخورد.
از شبهاتی که در این مسئله مطرح است و به خاطر همین شبهات بعضی ها مسئله را با
احتیاط تمام کردند، از جمله مرحوم آقای شاهرودی مرحوم آقای گلپایگانی مرحوم آقای
خونساری این ها با احتیاط مسئله را حل کردند که اگر اقل از رکعت شد کافی نیست و
قضاء می شود این را با احتیاط حل کردند مسئله روشن نبوده برایشان، از جمله شبهات
شبهه ای است که مرحوم آقای آقا ضیای عراقی در حواشی ای که در عروه دارند مرحوم
آقای آقا ضیا حاشیه ای دارد تقریبا سیصد صفحه است، می فرمایند که این من ادرک رکعة
من الوقت فقد ادرک الوقت این یک رکعت را می گوید کافی است اگر یک رکعت مانده و
داخل شد وقت کافی است اما مفهوم ندارد که اگر کمتر از یک رکعت بود باطل است یا ادا
نیست قضا است، این تابع این است که مفهوم از آن بگیریم، آیا مفهوم وصف است یا
مفهوم شرط است یا فقط مفهوم لقب است یعنی فقط عبارتی که دارد من ادرک رکعة من
الوقت به عنوان رکعت آمده کمتر رکعت را نیاورده نه وصف است، به هرحال شبهه کرده
ایشان گفته مفهوم ندارد. ولی ظاهرا فرمایش ایشان تمام نباشد برای اینکه اولا اگر
مفهوم ندارد قید رکعت لغو می شود، رکعت را برای چه آورده اند قید کردند ولو موصفی
قبلش ذکر نشده است و مفهوم وصف در اینجا نیست ولی لغویت مسئله است که کلمه رکعت را
برای چه آورده اند بنابراین فکر نکنم فرمایش ایشان تمام باشد. به علاوه در کمتر از
رکعت چه طور امتثال کند کل نماز را که نمی شود امتثال کند یک رکعت هم که نمانده
این روایت می گوید که یک رکعت که ماند نماز درست است بنابراین امتثال عاجز است،
مهمش هم آن است که قید رکعت لغو است بنابراین اشکال آقای آقا ضیا هم وارد نیست.
یک اشکال دیگر هم مرحوم آقای بروجردی دارند، ما در معلقات عروه از ایشان این
شبهه را نقل کردیم، از تقریراتشان حالا کدام تقریرات الان در ذهنم نیست ولی حدسا
یا تقریراتی که آقای مرحوم حاج آقا علی صافی گلپایگانی نوشته اند یا تقریراتی که
مرحوم آقای فاضل لنکرانی نوشته اند از ایشان. شبهه آقای بروجردی این است که می
فرمایند نماز اعمال تدریجی دارد و بنابراین وقتی تدریجی است منبسط بر وقت است پهن
می شود بر آنات وقت، هر جزء نماز برای یک قسمتی از آنات زمان است نماز تدریجی است
وقت هم از آنات متعدد تشکیل شده هرجزئی از اجزاء نماز مربوط به آنی از آنات وقت
است بنابراین نتیجه می گیریم که هر مقدار که از نماز مانده بریک آنی از آنات منطبق
می شود، قسمت اول نماز الله اکبر برای یک آن است حمد برای یک آن است و رکوع برای
یک آن است و همچنین پس اگر به اندازه سلام آخر نماز وقت باشد نماز هست دیگر، برای
اینکه نماز شأنش همین است نماز تدریجی الحصول است تقسیم می شود بر آنات هرجزئی بر
یک آن، پس اگر فقط یک جزء آخر نماز مانده فقط سلامش مانده پس نماز هنوز از دست
نرفته است می خواهد اقل از رکعت یا بیشتر از رکعت باشد، بنابراین اقل از رکعت
اشکال ندارد، این فرمایش ایشان است، به نظر ما هم این فرمایش ایشان درست نمی رسد،
وقتی می گویند نماز بین الحدین یعنی مجموع این نماز بین زوال ظهر و غروب، نه اینکه
هرجزئی از اجزا در یک وقتی باشد می گوید بین ظهر و مغرب باید این نماز را بخوانی،
و اگر مجموع نماز انجام نشد این نماز خارج وقت است. در مقابل حرف ایشان که می گوید
اگر یک سلام باشد کافی است می گوییم حتی اگر یک سلام نباشد و همه ی اجزاء باشد
لولا قاعده من ادرک می گوییم کافی نیست. وقتی می گوید اقم الصلاة لدلوک الشمس الی
غسق الیل بین الحدین من الاوقات در بین این دو وقت باید مجموع نماز واقع شود اگر
یک سلام هم خارج وقت هم واقع شد این بین الحدین واقع نشده است منتهی قاعده من ادرک
می گوید کمتر از یک رکعت نباشد بیشترش را قبول دارد.
یک شبهه ی دیگر که مرحوم آقای بروجردی دارند در همین من ادرک که این توسعه ی
وقت نداده است، من ادرک رکعة من الصلاة فقد ادرک الصلاة عبارت این بود که خواندیم
نه من ادرک رکعة من الوقت فقد ادرک الوقت. روایت در باب 30 از ابواب مواقیت بود،
روایت اول فان صلّی رکعة من الغدات یعنی من الصلاة صبح، روایت دوم من ادرک من
الغداة رکعة یعنی من الصلاة رکعة روایت سوم هم فا صلّی رکعة من الغدات پس این
روایات به تعبیر آقای بروجردی توسعه ی وقت ندارد توسعه ی صلات دارد صلاة را دراز
کرده است نه وقت را دراز می کنند، صحیحه ی حریز می گفت در وقت باید باشد نه خارج
وقت اگر توسعه در وقت بود می گفتیم وقتی خارج وقت واقع می شود اگر یک رکعتش هم در
وقت باشد این توسعه در وقت است اما این روایات ندارد من ادرک رکعة من الوقت فقد
ادرک الوقت، من ادرک رکعة من الصلاة فقد ادرک الصلاة پس توسعه در وقت ندارد، به
نظر من این شبهه آقای بروجردی هم وارد نیست. وقتی می گوید من ادرک رکعة من الصلاة
فقد ادرک الصلاة ادرک الصلاة یعنی چه، یعنی وقت دیگر، کسی که یک رکعت را درک کرده
مانند این که تمام رکعات را درک کرده یعنی از لحاظ زمان، نه از لحاظ جماعت یا از
جهت مکان مسجد این مطلب معلوم است، چه فرقی می کند بگوییم من ادرک رکعة من الوقت
فقد ادرک الوقت یا بگوییم من ادرک الصلاة من حیص الوقت فقد ادرک الصلاة جمیعا،
فرقی نمی کند اینها، بنابراین شبهاتی که در قاعده من ادرک شده به نظر ما هیچ
کدامشان وارد نیست این را به تفصیل گفتم چون همه ی اینها در خیلی از کتاب ها
نیامده بود.
یک مطلب دیگری هم بعضی ها گفته اند و آن این است که کمتر از یک رکعت از وقت
خارج است، منظور از این خروج چیست؟ خروج تکوینی است یعنی تکوینا خارج است تکوینا
که در کمتر از یک رکعت هم داخل است، این که بگوییم کمتر از یک رکعت خارج از وقت
است نه، به رکوع نمی رسد به سجده ها رسیده به تشهد رسیده است اینها خارج وقت نیست
کمتر از یک رکعت هم داخل وقت است اگر خروج تکوینی است. اگر منظورتان خروج اعتباری
شرعی است یعنی به اعتبار آثار امر ادائی نیست برای اینکه وقت ندارد نماز را بخواند
اما دلیل نمی شود که تکلیف دیگر هم از بین رفته یعنی قضاء هم از بین رفته، خروج
اگر تکوینی است که خلاف وجدان است اگر خروج اعتباری است به اعتبار آثار شرعی، یکی
از آثار شرعی درباره ی خروج قضاء است قضاء که دارد. این هم وارد نیست برای اینکه
قضاء به امر دیگری است نه این امر، این امر نماز در وقت از بین رفت، می گوید چیزی
که از بین رفت باید قضاء کنی، باید قضاء کنی برای امر دیگری است. پس خروج اعتباری
شرعی شده برای اینکه آثارش از بین رفت.
مسئله ی بعد که مرحوم سید عنوان کردند مسئله ی سوم است: اگر ظن و گمانی دارد
که نماز را انجام داده آیا این ظن حجیّت دارد و کافی است و دیگر لازم نیست نمازش
را انجام دهد، تقریبا بالاتفاق قائل اند به اینکه ظن در این مسئله حجیتی ندارد و
باید انجام بدهد حکمش حکم شک است. در علوم عقلی ظن مقابل شک است ولی در فقه ظن جزء
شک است الا ما خرج بالدلیل میزان این است ولاتقف لیس لک به علم، اینجا علم نیست
بنابراین حکمش حکم شک است و بی اعتبار است. ظن در رکعات اعتبار دارد.
آیا نمازهایی که بین آنها سلام است ظن در رکعات آنجا معتبر است یا نه، یعنی
مثلا صلاة اعرابی دوازده رکعت است بین آن ظاهرا سلام ندارد ولی نماز جعفر تیار همه
می گویند چهار رکعت است به دو سلام نه اینکه دو تا نماز دو رکعتی جدا، به اعتبار
دلیل اربعة رکعات منتهی بینهما سلام. در نماز شب شفع و وتر یک نماز نیست ولی
اعتبارا یک نماز حساب شده است حتی در روایات هم دارد که الوتر ثلاثه رکعات قبلا هم
این را خواندیم. بعضی ها هم کتاب نوشتند که صلاة وتر سه رکعت است، به یکی از مراجع
متوفی گفتند که یعنی سلام مخرج نیست آخر شفع سلام می دهند گفت چرا، پس این ثلاث
رکعات یعنی چه، این معنایش شدت وابستگی است، آیا در اینجا که شدت وابستگی هست نماز
جدا است ولی شدت وابستگی این گونه است که از هرکدام از شما بپرسند نماز شب چند
رکعت است می گویید هشت رکعت نمی گویید چهارتا دو رکعتی جدا در توضیحش این را می
گویند آیا در اینجا هم ظن در رکعات معتبر است یعنی گاهی شخص در دو رکعتی سوم است و
شک می کند که در دو رکعتی دوم است یا دو رکعتی سوم یا دو رکعتی چهارم اینجا بگوییم
به ظنش عمل بکند مثل ظن در رکعات این را کسی فتوا نمی دهد من ندیدم ولی جا دارد که
درباره این صحبت بشود.