صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه هفدهم




بسمه تعالی
گفتیم که عقاید عامه را ببینیم که ممکن است بعضی روایات در این بحث ناظر به افکار عامه باشد مطلبی که دیروز عرض کردم به نقل از بدایة المجتهد ابن رشد اندلوسی بود که گفت به خاطر سه روایت که مختلف هستند عقاید فقها هم مختلف شده است که جلسه گذشته عرض کردیم.
یک عبارتی مالک بن انس دارد، مالک بن انس حدیث ابو سعید خدری را که می گفت بنا را به اقل بگذارد می گوید مورد حدیث ابو سعید مربوط به کسی است که لم یستنکه الشّک ظاهرش این است که بگوید شک او را تسخیر نکرده باشد من ندیده بودم که لغت نکاح و استنکاح و انکاح به این معنا بیاید، مالک بن انس می گوید که حدیث ابوسعید خدری که گفت بنا را بر اقل بگذارد این مال کسی است که شک او را استنکاح نکرده باشد یعنی یا عادت به شک نداشته باشد یا شک او را کاملا تسخیر نکرده باشد به این معنا آمده است من ندیده بودم این لغت به این معنا آمده باشد.
ابن قدامه در کتاب مغنی جلد اول صفحه 665 عبارت خود متن است یعنی برای ابن قدامه، دوتا ابن قدامه داریم این برای آنیست که اصل کتاب برای اوست، ان زاد رکعة فلم یعلم اگر یک رکعتی را زیاد کرده ولی خودش توجه ندارد ان زاد رکعة فلم یعلم حتی فرغ بعد از نماز فهمید که خراب کرده است و زیاد کرده است نماز را می گوید سجد لها یک سجده سهو انجام دهد، مشکلی ندارد این را هم در نظر داشته باشیم که در روایات قبلا خواندیم که در زیادی رکعات گفتیم مبطل است ولی اینجا می گوید فقط سجده سهو، منشأ حرف این ها هم این است که یک روایتی که راجع به سهو النبی هم ما داریم و هم عامه در خاصه کسانی مثل مرحوم صدوق سهو النبی را قبول کرده است کسانی هم مثل مرحوم مفید هم به شدت رد کرده است، مزاق شیعه هم بر این بوده که این روایت را قبول نمی کند (مرحوم آقای بروجردی هم در درس فرمود که البته ما نبودیم در درس ایشان ولی فرموده بود که شیعه همه موافق با حرف مفید اند این روایت قابل قبول نیست ولی مرحوم آقای تستری صاحب قاموس الرجال ایشان به جد می گوید که در کتب حدیثی همه ذکر کردند و نوعا رد نکردند بنابراین عقیده مفید خلاف عقیده شیعه هست حق با صدوق است) حالا این روایت سهوالنبی به نظر بعید می آید درست باشد به هرحال عامه هم نقل کردند.
عامه می گویند پیغمبر نمازش را زیاد کرده بود وقتی که نماز تمام شد فتوشوش القوم دید مردم توشوش می کنند حضرت فرمود چه شده؟ گفتند آیا در نماز تغییری پیدا شده است چون شما یک رکعت بیشتر خواندید حضرت فرمود لابعت رفت به سجده دو سجده سهو کرد، ما زیادی رکعت را مبطل می دانیم اینها طبق این حدیث معتقدند که مبطل نیست دو سجده سهو بر زیادی رکعت کافی است.
حالا به هرحال یک عبارت دارد مربوط به خصوص امام جماعت این مال ابن قدامه است که پیرو احمد حنبل، احمد حنبل اینها مثل ظاهریون تقریبا به ظواهر روایات عمل می کنند خیلی اهل اجتهاد و تحقیق نیستند. می گوید من کان امام فشکّ شک کرد در رکعات فلم یدر کم صلّی نفهمید چند رکعت خوانده است تحرّا فیبنی علی الاکثر فی وهمه تحری می کند دقت می کند به آن طرفی که وهمش بیشتر است یعنی ظنی پیدا کرده است به آن عمل کند ثمّ سجد بعدالسلام بعد سجده سهو انجام می دهد، پس اگر شک دارد بنا را به اکثر می گذارد این طبق نظر شیعه می شود در عقیده ای که دیروز خواندیم عقیده کسانی که به ابو سعید خدری عمل کردند گفت اقل، عقیده کسانی که طبق حدیث ابن مسعود بود می گفت عمل به ظن و نگفت که اگر ظنی پیدا نکرد چکار کند، عقیده ابو هریره می گفت سجده سهو، حالا ایشان همین را می گوید، می گویم من کان امام فشکّ فلم یدر کم صلّی تحرّا فبنا علی الاکثر ثم سجد بعدالسلام، بعد می گوید هذا فی الامام خاصّه این راجع به امام جماعت است یعنی امام جماعت اگر شک کند چند رکعت خوانده است بنا را به اکثر می گذارد و بعد هم دو سجده سهو انجام می دهد، این عقیده خود ابن قدامه است بعد ابن قدامه می گوید و عن احمد روایت اخری، آن مطلب اولی که گفته طبق یک روایت از احمد حنبل است می گوید یک نقل دیگری هم از احمد حنبل داریم، آن روایت این است ینبی علی الیقین حمل بر اقل می کند و یسجد قبل السلام قبل سلام سجده سهو می کند اخطارها می گوید این عقیده عقیده ابوبکر، عبدالله عمر، ابن عباس و خیلی ها است برای اینکه یک حدیث از پیامبر(ص) همین که بالا خواندیم که بنابر اقل بگذارد.
یک مطلب هم دارد در صفحه 669 می گوید اگر چنانچه ظنی پیدا نکرد و من استوی عنده الامران اگر هردو طرف مساوی بود بنا علی الیقین یعنی اقل حمل بر اقل می کند، امام او منفرد چه نماز جماعت باشد و امام باشد و چه فرادا می خواند و حمل بر اقل می کند و دنباله اش هم بقیه را می آورد بعد و سجد لسهو قبل السلام قبل از سلام سجده سهو انجام می دهد، می گوید لان الاصل البناء علی الیقین قاعده اولی این است که حمل بر اقل بکند، این عقیده عامه بود، و همان طور که عرض کردم کتاب های متنوع اینها بسیار زیاد دارند.
مرحوم سید در عروه می فرماید که شکوک در رکعات به یک قسمت اساسی تقسیم می شوند، شکوک مبطله و شکوک صحیحه منظور از شکوک مبطله شکی است که نماز را باطل می کند اما چطور؟ به مختصر شک؟ یک عقیده عامه این بود که خواندیم اگر الاول مرتین هست یک طور بود و ان تکرّر یک طور دیگر بود، ما شک را مثل بقیه عناوین مستقرش را می گوییم نه ذائلش را، بعضی حالات نفسانی انسان دارد یک لحظه است بعد عوض می شود آن مبنای کلام نیست، مبنای کلام آن حالتی است که بماند، شکی که ما می گوییم منظور شک مستقر است که بعد تحرّی هم شک بماند این یک مطلب، بعد اینکه مرحوم سید فرمود این شکوک باطله و صحیحه تعبیر ایشان این است که شکوک باطله هشت مورد است، باید ببینیم بعدا آیا واقعا شکوک باطله منحصرا در این هشت مورد یا دلیل بر حصر نداریم شکوک صحیحه درست است ماذادش هرچه هست باطل است، حالا بعد مثلا می بینیم شک سه و پنج را سید ندارد تا آن جایی که من دیدم اما طبق قاعده فقط اینکه شکوک صحیحه یک شکوک معینی هستند کل شکوک غیر صحیحه که نسوس بر صحتش نداریم باطل است یکی هم شک سه و پنج است.
اولین شکی که مطرح می شود شک در نمازهای دو رکعتی و سه رکعتی که دارند مبطل است ظاهر کلام سید در عروه و خیلی های دیگر این هست که ظاهر تحلیل مرحوم امام هم همین است کل نمازهای دو رکعتی شک در رکعاتشان مبطل است مثل نماز صبح و نماز مسافر ولی نماز طواف که دو رکعت است در روایات نداریم که باطل باشد و نماز عیدین هم در روایات نداریم و نماز آیات و از این قبیل، ببینیم از روایات چه چیزی می توانیم استفاده کنیم آیا می توانیم دلیلی پیدا بکنیم که کل نمازهای دو رکعتی اعم از دو رکعتی بالاصاله مثل صبح یا بالاعرض مثل مسافر و اعم از نمازهای یومیه مثل نماز صبح یا غیر یومیه مثل آیات و عیدین و این موارد؟
اولا از نظر عقاید عقیده مشهور همین است که شک در نمازهای دو رکعتی مبطل است ولی از مرحوم صدوق(ره) نقل شده است که تخییر، تخییر به چه؟ یک بناء علی الاقل شک کرد در نماز دو رکعتی بین یک و بیشتر حالا نوعا گفتند بین یک و دو اگر شک کرد بنا به اقل یعنی همان یک، یکی هم اینکه از اول رهایش کند، یک مطلبی را عرض بکنم و آن اینکه اصلا در شکوک اگر چنانچه انسان نمازش را به صرف شک تحرّی کرده چیزی نفهمید باطلش کند و برود از سر بگیرد این آیا اشکال دارد که تا شک کرد دیگر دنبال این نگردد که بخواهد عمل به دستور شک بکند و نماز احتیاط بخواند؟ بعضی ها می خواهند بگویند که اشکال ندارد از جمله مرحوم آقای خوئی(ره) نظرش این است می گوید حرمت قطع نماز هیچ دلیلی جز اجماع ندارد بنابراین اگر دلیل اجماع است دلیل لبّی است و حمل بر قدر متیقن می شود و قدر متیقن هم همه جا نیست، آنجا که نماز صحیح را دارد کامل می خواند و بی خود قطع کند قدر متیق است اما اینجا که شک می کند نمازش درست است یا نه از قدر متیقن خارج است و می تواند از نماز خارج شود می گویند که دلیلش فقط اجماع است اما یک وقت عرض کردم و آن اینکه یکی از ادله بر حرمت قطع همین روایات بحث شکوک است با اینکه عمل به احتیاط گاهی سخت است، شک می کند بین دو، سه و چهار حالا فرض کنید رکعت اول هم باشد در واقع، شما می گویید یک دو رکعتی بخواند و یک یک رکعتی بخواند، با این وضع اشاره ای هم نشد که می توانی قطع کنی و از اول بخوانی که راحت تر هم هست، اگر جایز بود قطع نماز درجاهایی که شخص به زحمت می افتد یک اشاره ای اهلبیت می کردند که می توانی نمازت را قطع کنی و از اول بخوانی، هیچ اشاره ای در کل روایات شکوک نداریم این یک دلیل، غیر از این که به نظر من آیه لاتبطلوا اعمالکم دلیل است و لو آقایان اشکالاتی بر آن وارد کردند ولی دلیل است، لاتبطلوا اعمالکم یکی اینکه با اجب و ریا و این موارد باطل نکنید یکی هم اینکه قطع نکن آقایان دارند که شاید منظور ابطال به معنای حبط باشد یعنی خراب از طریق نیت و ریا و اینها شاید اینگونه باشد ولی مقابل اتلاق که نمی شود گفت که حتما منظور این است یکی از مصادیقش هم این است.
بنابراین از این روایات استفاده می شود که قطع نماز هم در زمینه شک جایز نیست ولی مرحوم صدوق فرمودند می توانی قطع کنی و نماز را از اول بخوانی و می توانی هم بنا به اقل بگذاری، قطعش مثل فرمایش آقای خوئی اما بنا بر اقلش را از باب استصحاب و موافقت با بعضی روایات به حسب ظاهر حالا بعد بحث می کنیم.
مشهور می گویند نه، قبول ندارند در شک ما نحن فیه حالا شک در نمازهای دو رکعتی را می گوییم، در نمازهای دو رکعتی شک وقتی مستقر شد که بعد از تحرّی هم از بین نرفت این مبطل است. اولا قطع نیست بطلان است و ثانیا حمل بر اقل و اینها هم نمی شود کرد کلا بطلان است.
البته برای ما ثابت نیست که مرحوم صدوق چنین مطلبی را فرموده است، مرحوم علامه حلی از ایشان نقل می کند به نظر بر مبطله است. بعضی ها از جمله صاحب حدائق منکر هستند می گویند صدوق چنین حرفی نزده است و مرحوم وحید بهبهانی هم همینطور منکر است. اجمالا روایات می گوید در نمازهای دو رکعتی باطل است، ببینیم ادله چیست.
در باب 2 از ابواب خلل چند روایت هست ببینیم می توانیم از این روایت استفاده کنیم که مطلق نمازهای دو رکعتی باطل است شک در آنها، شک به محض اینکه مستقر شد که بعد از تحرّی هم شک از بین نرفت بگوییم نماز کلا باطل است، باب دوم از ابواب خلل حدیث اول اذا شککت فی المغرب فاعد و اذا شککت فی الفجر فاعد، در نماز سه رکعتی هم همینطور است مشهور می گویند باطل است، هم دو رکعتی باطل است هم سه رکعتی، سه رکعتی یک نمونه بیشتر ندارد مغرب اما دو رکعتی نمونه زیاد دارد، اینجا از دو رکعتی ها فقط فجر را دارد نماز صبح را دارد، نماز دو رکعتی بالاصاله را دارد فقط که همان صبح است در یومیه البته.
در روایت دوم از همین باب یک مقداری توسعه داده است ان الرجل یصلّی ولایدری واحدة صلّی ام سنتین می گوید کسی که نماز خوانده نمی داند یک رکعت یا دو رکعت، نماز چند رکعتی بوده؟ لایدری واحدة صلی ام سنتین ندارد چند رکعتی بوده قال یستقبل از اول شروع کند یعنی نماز باطل است یستقبل یعنی استقبال یعنی از اول نماز را شروع کند حتی یستیقن قد اتمّ  از اول شروع کند تا به یقین باشد بفهمد که نمازش را درست انجام داده است. بفهمد که نمازش را درست انجام داده است اما نمی گوید در کدام نمازهاست، ممکن است نماز چهار رکعتی را بگوید و آن جداست، یکی از مصادیق شک بین یک و دو هم در نمازهای دو رکعتی می شود اما نه اینکه این عبارت فقط برای نمازهای دو رکعتی می شود بعد می گوید و فی الجمعه و فی المغرب که سه رکعتی است و فی الصلاة فی السفر که دو رکعتی بالعارض است پس دو رکعتی بالعارض را دارد مغرب سه رکعتی را هم دارد نماز جمعه هم که دو رکعتی بالاصل است منتهی یومیه نیست آن را هم دارد اما اصل عبارت ندارد که دو رکعتی نمی داند یک رکعت خوانده است یا دو رکعت، ممکن است در دو رکعتی باشد ممکن است در سه رکعتی باشد ممکن است در چهار رکعتی باشد.
روایت پنجم این باب هم این گونه است: اذا شککت فی المغرب فاعد مثل روایت اولی است اصلا می شود گفت همان روایت اولی است، روایت اول کلینی علی بن ابراهیم ابی ابراهیم هاشمی این یک سند یکی هم کلینی محمدبن اسماعیل ابن مرّار فضل بن شازان ابن ابی عمیر بعد عن حبس بن البختری و غیره حالا این شماره اول حدیث بود، شماره پنج هم باز دوباره می رسد تا ابی عمیر بعد عن حسب بن بختری و غیر واحد این همان روایت است منتهی چون در سند یک مقداری اختلاف دارد مرحوم شیخ حر عاملی دوجا نقل کرده است، اذا شککت فی المغرب فاعد و اذا شککت فی الفجر فاعد دو رکعتی را دارد و باز کل دو رکعتی ها را ندارد. اینها فقط جمعه را دارد نماز مسافر و نماز صبح را دارد. روایت دو رکعتی بازهم هست مثلا روایت ششم اذا سعوت فی المغرب و اعد سه رکعتی باطل، روایت هفتم عن الرجل یشک فی الفجر قال یعید قلت مغرب؟ قال نعم  یعید نماز وتر و جمعه آن هم همین طور است شک بکند یعید.
روایت هشتم باب دوم که راوی سماعه است ببینیم می توانیم از این استفاده کنیم، قال سئلته عن السهو فی صلاة الغداة می گوید از امام پرسیدم در مورد سهو در نماز صبح پیداست منظور از سهو شک است، قال حضرت فرمود اذا لم تدر واحدة صلّیت ام ثنتین اینجا پیداست که آن سهو هم منظور شک است اگر نمی داند یک رکعت خوانده است یا دو رکعت فاعد الصلاة من اولها از اول دوباره شروع کند والجمعة ایضا اذا سها فیه الامام فعلیه ان یعید الصلاة نماز جمعه هم اگر امام صبر کرد نفهمید آن را هم اعاده کند لانّها رکعتان چون که نماز جمعه هم دو رکعت است والمغرب اذا سها فیها فلم یدر کم رکعة صلّی فعلیه ان یعیدالصلاة نماز مغرب را هم اگر شک کرد نفهمید چند رکعت خوانده است نماز را اعاده کند، مورد حدیث نماز صبح است ولی بعد نماز جمعه را هم دارد پس صبح و جمعه منتهی بعدش دارد لانّها رکعتان، نماز جمعه چرا می گوییم اعاده کند چون دو رکعت است پس از این استفاده کنیم که در کل نمازهای دو رکعتی این طور است مگر اینکه بگوییم منظور از این دو رکعتی یعنی در حقیقت همین است که گفتیم یعنی نماز جمعه هم چون مانند نماز صبح است و نماز صبح را مورد عنایت قرار داده است حالا یک احتمال دارد که از یک تعلیل بتوانیم این را استفاده کنیم از یک چیز دیگرش هم می شود استفاده کرد و آن اینکه والجمعة اذا سهی فیه الامام اگر سهو بکند معلوم شد که سهو در دو رکعتی مطلقا اشکال دارد والجمعة اذا سهی همین که سهو بکند نماز باطل است پس می توانیم بگوییم از این جمله هم استفاده می شود در نمازهای دو رکعتی که جمعه را هم به اعتبار دو رکعتی گفته در کل نماز دو رکعتی سهو موجب بطلان است یعنی شک در رکعات موجب بطلان است. از این می شود این را استفاده کرد.
به هرحال اگر کل نمازهای دو رکعتی این طور است چیزی پیدا نکردیم جز همین عموم تعلیل، مثلا نماز طواف، نماز آیات، نماز عیدین اینها دو رکعت است آیا باطل است، بعضی در نماز آیات گفته اند که ده رکعت است و نماز عیدین هم همینطور چون تکرّر قنوت ها را حساب کردند و آن را هم تکرّر رکوع را، قنوت که تکرّرش به درد نمی خورد ولی تکرّر رکوع چون ملاک رکعت رکوع است آن را خواستند بگویند ده رکعت است ولی بیشتر دو رکعت می گویند دو رکعت است. آیا از این روایات می توانیم استفاده کنیم که آیات، نماز طواف، عیدین اینها همین طور بگوییم که چون دو رکعت هستند دلیل بگوییم عام است و اینها را هم می گیرد شک در نمازهای دو رکعتی، دلیل همین روایت است که می توانیم از آن استفاده کنیم.
یک روایت داریم در باب 15 از همین ابواب خلل در جلد ما جلد هفتم است. روایت ششم از باب 15: سئلت ابالحسن(ع) عن الرجل لایدری کم صلّی واحد او اسنتین ام ثلاثا کسی نمی داند یک رکعت خوانده است دو رکعت خوانده است یا سه رکعت خوانده است چکار کند؟ در کدام نماز؟ ندارد. کسی در نماز صبح شک می کند یک رکعت، دو رکعت، سه رکعت، سه رکعت یعنی اضافه خوانده است، این روی قاعده اگر در نماز دو رکعتی باشد باطل است که اطلاقش را هم نماز دو رکعتی می گیرد اما حضرت فرمود یبنی علی الجزم، جزم یعنی اقل چیزی که قطعی است، قطعی آن دو رکعت است یبنی علی الجزم، در اینجا قطعی یک رکعت است چون خودش گفته نمی داند یک رکعت خوانده یا دو رکعت یا سه رکعت، بعدا یسجد سجدتی السهو  بعد یک سجده می کند سجده را هم نمی گوید کی و یتشهد تشهدا خفیفا یک تشهد هم می خواند که تشهد دنبال سجده سهو است این درست عین عقیده گروهی از عامه که برایتان خواندم اول بنا را بر اقل می گذارد مثل عقیده عامه ثانیا می گوید دو سجده سهو بکند بر این ما در رکعات این طور همه جا قاعده سجده سهو نیستیم این در شک چهار و پنج است که بحثش می آید، تشهد را هم نمی گوید که کی است و برای کجاست و سجده سهو کجاست لذا خیلی این روایت قابل عمل نیست.





   دوشنبه 28 دی 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما