صلاة جلسه بیست وشش
بسمه تعالی
در شک سه و چهار بودیم، روایاتی که در این زمینه وارد هست، بعضی روایات به طور کلی است و از جمله شامل سه و چهار هم می شود که یکی از آنها را جلسه قبل خواندیم، روایت اول از باب هشتم و همینطور روایت سوم از باب هشتم از ابواب خلل، اینها به طور کلی دارند که اذا شککت فبنی علی الاکثر یکی هم سه و چهار است، در ابواب دیگر هم است از جمله در باب دهم یکی دو روایت است. باب ده از باب خلل روایت 2: فی من لایدری ثلاثا صلّی ام اربعاً و وهمه فی ذلک سوی، نمی داند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت خوانده است و ظنی هم ندارد، اعتدال است، فقال اذا اعتدل الوهم فی الثلاثة والاربع اگر وهم شما معتدل شد یعنی شک، این طور اگر شد فهو بالخیار مختار است ان شاء صلّی رکعة و هو قائم و ان شاء صلّی رکعتین و اربع سجدات و هو جالس، حالا چون اینجا اختیار را گفت کلا روایتی که راجع به این است که ایستاده باشد یا نشسته چند جور است، بیشتر روایات جلوس را دارد، از جمله این روایات، 1، 5،6،7 از باب دهم اینها همه می گویند جلوس، روایت اول این است اذا لم تدر ثلاثا صلّیت او اربعاً و ان اعتدل وهمک فانصرف و صلّی رکعتین و انت جالس، بنا را بر اربع می گذارد بعد از نماز دو رکعت نشسته می خواند، این یک روایت. روایت 5 این طور دارد، ان کنت لاتدری ثلاثا صلّیت ام اربعا و لم یذهب وهمک علی شیء فسلّم ثمّ صلّ الرکعتین و انت جالس. در روایت 6 بازهم همین، ان استوی وهمک فی الثلاثة والاربعة سلّم و صلّ رکعتین و اربع سجدات و هو جالس. در روایت 7: ان رأی انّه فی الثالثة و فی قلبه من الرابعة شیء یعنی شک دارد، سلّم بینه و بین نفسه یعنی همینطور جلو برود ثمّ صلّی رکعتین سه و چهار است ولی دو رکعت یعنی جلوس، این روایات جلوسا می گوید. یک روایت قیاما دارد یعنی ایستاده، روایت سوم از همین باب دهم: حدیث زراره همان حدیثی است که در ابواب استصحاب هم به آن تمسک می شود اذا لم یدر فی ثلاث او و او فی اربع و قد احرزالصلاة می داند سه رکعت خوانده و احتمال می دهد رکعت چهارم باشد قام فازا فعلیها اخری، قام پس بلند می شود یک رکعت دیگر هم می خواند این برای داخل نماز، و قد احرزالثلاثة سه رکعت را خوانده پس بنا می گذارد بر چهارم، پس این قام می شود برای بعد از نماز. و دوباره تاکید می کند ولا ینفض الیقین بالشک دست از یقین برندارد، یعنی به اکثر عمل کند ولی طوری باشد که یقینی باشد، یقینی یعنی اینکه بنا بر اکثر بعد هم یک رکعت را بخواند و لایدخل الشک فی الیقین یعنی شک را داخل یقین نکند، یعنی نماز احتیاط را که شک است داخل در نماز احتیاط نکند، مفصوله بخواند نه متصله، این قیام را دارد. یکی دو روایت هست که می گوید تخییر بین قیام و جلوس از جمله از همین باب دهم روایت 2 ان اعتدل الوهم فی الثلاثة والاربع نمی داند سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت فهو بالخیار مخیّر است ان شاء صلّی رکعة و هو قائم و ان شاء صلّی رکعتین لاربع سجدات و هو جالس پس تخییر گفت. یک روایت دیگر هم روایت 9 از باب دهم: ان ذهب وهمک الی الثالثة فصلّ رکعة واسجد سجدتی السهو بغیر قرائة این برای ظن است بعد می گوید و ان اعتدل وهمک اگر مساوی شد فانت بالخیار ان شئت صلّیت رکعة من قیام و الّا من جلوس پس این دوتا روایت می گوید به اختیار. بنابراین سه جور داشتیم، جلوس، قیام، تخییر بیشتر روایات جلوس است لذا بعضی ها احتیاطی هم که در شک سه و چهار جالسا نماز بخوانید رکعت احتیاط را چون بیشتر روایات جلوس است ولی بیشتر و کمتری اینجا خیلی کارساز نیست برای اینکه قیام هم دارد، تخییر هم دارد، آن کسی که می گوید جلوس با توجه به این روایات نمی شود گفت که متعینا جلوس است. جلوس در روایات داریم قیام هم داریم و تخییر هم داریم، اگر جمع کنیم این می شود که هم جلوس صحیح است و هم قیام، نوعا هم عقیده شان این است منتهی بعضی ها احتیاط کردند و گفتند جلوس به خاطر کثرت روایات جلوس. از این روایات به خوبی استفاده نمی کنیم که هر دو رکعت نشسته مساوی است با یک رکعت ایستاده؟ و محل دخالت ندارد و کلا دو رکعت نشسته مساوی یک رکعت ایستاده است، معیدا به روایات نافله که آنجا هم اگر کسی نشسته خواند هر دو رکعت را یک رکعت حساب کند بنابراین بگوییم کلا در همه شکوک حتی دو و سه که جلوس را نداشت و فقط قیام را داشت بگوییم آن جا هم جلوس درست است به شهادت اینجا، به نظر بیشتر این طور می آید. یک روایت هم است که می گوید هم جلوسا بخوان هم قائما یعنی جمع کن، شک اگر کردی بین سه و چهار بنا را بر چهار بگذار و یک رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته خیلی تعجب است. روایت 4 از باب دهم: عن محمدبن مسلم من سهی فلم یدر ثلاثا صلّی ام اربعا نمی داند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت و اعتدال الشک شکّ مساوی است قال یقوم بلند می شود فیتمّ نماز را تمام می کند یعنی نمی داند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت این قاعدتا که باید بنا بر چهار بگذارد پس این یقوم فیتمّ می شود بعد از نماز ثمّ یجلس بعد می نشیند فیتشهد تشهد می خواند و یسلّم سلام می دهد این برای قیام بعد می گوید و یصلّ رکعتین و اربعة سجدات و هو جالس دو رکعت هم می خواند با چهار سجده درحال نشسته، این جمع است. پس هم دو رکعت نشسته و هم یک رکعت ایستاده، ظاهر روایت همین است. این را چطور باید توجیه کنیم، در این روایت که روایت چهارم است اولا که روایت مضمره هست روایت محمد بن مسلم است بالاسناد عن حریز عن محمد بن مسلم قال از این نظر یک قدری مشکل به نظر می رسد روایت مضمره است. نه عامه این را قبول دارند و نه خاصّه، عامه قبول ندارند چون بنا را بر اقل می گذارند، خاصه قبول ندارد برای اینکه نمی گوید دو نماز احتیاط پس بهتر است این را این گونه توجیه کنیم، بگوییم اینجا یک الف افتاده است این دارد که یقوم فیتمّ بعد دارد و یصلّ رکعتین بگوییم او یصلّ رکعتین یک الف افتاده است و این مقدار چیز در نسّاخ خیلی زیاد است. بنابراین پس مسئله حل است، بیشتر روایات جالسا است و یکی دو روایت قائما است. بعضی روایات تخییر است، این یکی که می گوید هردو این مطرود است پس قاعدتا باید بگوییم تخییر، حالا بعضی آقایان در حاشیه عروه شاید خیلی ها احتیاط واجب کردند به جلوس به خاطر اکثریت روایات جلوس است اما این اکثریت تعارضی با آن اقلیت ندارد، این به فرض بگوییم ظهورش تعیّن جلوس است بعضی از روایات هم است ظهورش تعیّن قیام است رفعیت می کنیم از تعیّن، معنایش این است که هم جلوس درست است و هم قیام به شهادت روایات تخییر، بنابراین پس مشکلی نداریم. شک دیگر شک بین دو و چهار است که جزء شکوک صحیحه است، روی قاعده اذا شککت فابنی علی الاکثر بنا بر اکثرش این است که بنا بر چهار، تا اینجا طبق ادله عامه هیچ مشکلی نداریم. روایت خاصه هم در باب یازدهم از ابواب خلل چندتا روایت است، از جمله روایت 1/11 اذا لم تدر اثنتین صلّیت ام اربعا اگر شک کردی بین دو و چهار و لم یذهب وهمک الی شیء ظنی پیدا نکردی فتشهد و سلّم یعنی بنا بر چهار بگذار و تشهد و سلام ثمّ صلّ رکعتین و اربع سجدات بعد دو رکعت بخوان، اینجا ندارد که دو رکعت جالسا یا قائما ولی پیداست که قائما شک دو و چهار است اگر دو رکعت نشسته باشد که طبق روایت یک می شود یک رکعت بنابراین مسئله روشن است، تقره فیهما به امّ الکتاب باید فاتحه بخوانی یعنی این دو رکعت نماز احتیاط با فاتحه است نه با تسبیحات ثمّ تشهد و تسلّم بعد تشهد می خوانی و سلام این یک روایت. روایت دوم از عبدالله بن ابی یعفور است، سئلت اباعبدالله(ع) ان الرجل لایدری رکعتین صلّی ام اربعا قال یتشهد و یسلّم یعنی بنا بر چهار می گذارد تشهد و سلام می گوید ثمّ یقوم فیصلّ رکعتین و اربع سجدات. روایت دیگر برای ابن بزیع جزء همین روایت است، روایت محمد بن مسلم است جزء همین ابواب است، روایت زراره است جزء همین ابواب، روایت پنجم برای مرسله جمیل عن بعض اصحابنا آن هم همینطور است. یک مطلبی بد نیست عرض کنم، گاهی تعبیر می شود اعتدال وهم، گاهی گفته می شود اعتدل سواءً، گاهی گفته می شود شک، گاهی هم این گونه است که می گوید وهمش هم به چهار است و هم به سه که همان شک می شود، قال یصلّی رکعتین و اربع سجدات. روایات متعدد است، بنابراین در شک دو و چهار بنا بر اکثر طبق قاعده کلی و بنابر چهار گذاشته می شود و دو رکعت احتیاطی قائم خوانده می شود. صاحب مدارک می گوید قائل به تخییر می شویم بین بنا بر اکثر یا بنا بر اقل، اگر بنا بر اکثر باشد باید دو رکعت را به عنوان نماز احتیاط جدا بخواند اگر بنا بر اقل است دو رکعت را باید متّصله بخواند. دلیلش چیست؟ روایت سوم از باب یازدهم، عن زراره قلت له به احدهما امام باقر یا امام صادق(ع) من لم یدر فی اربعه و کم فی ثنتین فقد احرزالثنتین نمی داند رکعت دوم است یا چهارم، دو رکعت مسلّم است احتمال می دهد چهارم باشد قال یرکع الرکعتین و اربع سجدات و هو قائم بفاتحة الکتاب، ایشان چطور معنا می کند؟ در نماز، نمی گوید یتشهد و یسلّم بعضی رکعتین براورد صاحب مدارک این است. صاحب مدارک می خواهد بگوید که به خاطر جمع بین آن روایات و این روایات این است که این دو رکعت را هم می شود به عنوان نماز احتیاط جدا خواند مفصوله و هم می شود از باب بنا به اقل متصل خواند متصله، قائل به تخییر می شود. کسی که شک کرد بین دو و چهار وظیفه بعد از نمازش را گفته اند و داخل نماز این است که ابنی علی الاکثر، این بعد از نمازش را می گوید یرکع رکعتین به هرحال با این یک روایت نمی شود آن همه روایات را نقص کرد و ظاهرا نظر مرحوم صاحب مدارک نظریه درستی نیست. یک مطلب دیگر هم عرض کنیم که از مرحوم صدوق نقل است که در شک سه و چهار نماز باطل است، ببینیم می شود از این چیزی فهمید. روایت 7 از همین باب یازدهم خلل: شیخ طوسی باسناد عن حسین بن سعید اهوازی عن فضاله عن علا عن محمد بن مسلم سئلته عن الرجل لایدری صلّی رکعتین ام اربعا نمی داند دو رکعت خوانده است یا چهار رکعت قال یعیدالصلاة می شودباطل که مقابل همه روایات است، همه روایات گفت ابنی علی الاکثر ونماز درست است این می گوید که نماز باطل است. چاره نداریم باید بگوییم این نماز صبح است یا نماز مغرب است که در نماز صبح یا مغرب شک کرده چون ندارد که چه نمازی، با توجه به روایات که می گفت در نماز دو رکعتی و سه رکعتی جای شک نیست باید بگوییم مال آن جاست. عجیب است از مرحوم صدوق چنین چیزی.
دوشنبه 28 دی 1394
|