صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه سی و یک





بسمه تعالی
چندتا مسئله داریم اول اینکه وقتی شک می کند به صرف شک می شود احکام شک را وارد کرد یا باید صبر کنیم تروّیه کنیم، غایت تروّیه تا کجا هست؟ این اولین مسئله است که اشاره داشتیم بعضی آقایان معتقدند که به صرف شک می شود احکام شک را بار کرد برای اینکه موضوع شک است و این هم شک است، بنابراین به صرف شک در شکوک صحیحه می شود آثارش آن را وارد کرد مثلا عبور کنیم و نماز احتیاط بخوانیم و شکوک باطله به صرف همین شک رفع ید از نماز کنیم پس بگوییم اصلا تروی واجب نیست همین که شک کردیم موضوع محقق شده است هم موضوع نماز احتیاط در شکوک صحیحه و هم موضوع رفعیت و ابطال در شکوک مبطله.
همان طور که دیروز هم اشاره داشتیم این را قبول نمی کنیم موضوع اگر یک موضوعی است که زوال در آن زیاد پیش می آید به حسب عرف آن حالت مستقره را موضوع می دانند نه حالت زائله، شک زائل شکی که هنوز استقرار ندارد را نمی گویند متفرعاتی در فقه زیاد دارد، کسی نمی داند خمس به عهده اش واجب است یا واجب نیست می تواند به صرف این برائت جاری کند و بگوید خمس بر من واجب نیست درحالی که اگر به دفتر تجاری و کسب و کار خودش مراجعه کند با مختصر تأملی می فهمد که آیا خمس بدهی دارد یا ندارد، نمی تواند بگوید من الان شک دارم و به دفترم مراجعه نمی کنم، نه فتوا بر این هست و آنجا هم حق همین است که باید مستقر باشد یا نمی داند که اذان صبح گفته اند یا نه، پرده های اتاق را کشیده و بگوید ما که نفهمیدیم بنابراین ادامه بدهد خوردن غذا را در ماه رمضان درحالی که با مختصر نگاهی به بیرون می تواند بفهمد یا در نماز همینطور بعد ادامه دهد درحالی که درحقیقت می فهمید اگر نگاه می کرد وقت قضا شده، خلاصه موضوع شک در ادله ای که شک موضوع احکام است شک مستقر است درحالات دیگر نفسانی هم همین طور است و از این قبیل.
 یک جا در تمام فقه این است و آن در بحث نجاسات است، نمی دانیم که بدنمان نجس شده است یا نه حتی با اینکه با یک مختصر توجه ای می فهمیم در آنجا همه متفق اند که اشکال ندارد و روایت هم داریم. در صحیحه زراره که در باب استصحاب مورد توجه قرار دادند زراره از امام می پرسد من خون دماغ شدم و خون ریخته شده است هل علیّ ان انظر الی سوری آیا لازم هست من نگاه کنم به لباسم که خون به آن ریخته یا نه، قال لا، لزوم ندارد یا حضرت امیر وقتی از پای دیوار رد می شد و مایه ای به سر حضرت ریخته شد حضرت می تواند در بزند از همین که آب را ریخته سوال کند این چه آبی بود؟ اما این کار را نکرد، فرمود اذا لم ادری ابول وقع علیّ ام ماءٌ فلا ابالی من نمی دانم که بول بود یا آب اشکال ندارد، یا باز وقتی حضرت امیر می خواست توالت برود قدری آب به خودش می پاشید برای اینکه اگر جایی رطوبتی دید بگوید این آبی بوده که قبلا پاشیدم، عین همین در مورد موسی بن جعفر روایت است این فقط در مورد نجاسات است.
آیا در این جهت فرق است بین اولیین و اخیرتین که بگوییم که در دو رکعت اول با سه و چهار فرق می کند، از بعضی روایات ممکن است کسی استفاده کند که در دو رکعت اول صرف شک کافی است و نمی خواهد دنبال تحقیق برود تا شک مستقر شود، روایت در باب اول از ابواب خلل روایت 6 این است صحیحه زراره: عن احدهما(ع) قلت لرجل لایدری واحدة صلّی او ثنتین کسی نمی داند یک رکعت خوانده است یا دو رکعت قال یعید نمازش را اعاده کند یعنی به صرف شک اما از بعضی روایات استفاده می شود اولا همینجا هم ما لایدری را قبول نداریم که بر صرف شک بگویند، چیزی که با یک آن حل می شود این را نمی گویند لایدری ثانیا در بعضی روایات دیگر هم دارد که هدف این است که تحقیق کند و حقیقت روشن شود مثلا در همین باب اول روایت 7 بعد از همین صحیحه زراره، سئلت ابا عبدالله(ع) صحیحه محمدبن مسلم: ان الرجل یصلّی و لایدری واحدة صلّی ام ثنتین نمی داند یک رکعت خوانده است یا دو رکعت، قال یستقبل حتی یتیقن انّه قد اتمّ نمازش را از سر بگیرد تا به یقین پس معلوم می شود میزان درمسئله حالت یقین است برای اینکه یقین بر او حاصل شود نه اینکه صرف شک موضوع است، بنابراین معنای یقین این است که به مقابله این آن شک را هم بگوییم شک مستقر.
 در روایت اول شاید بهتر باشد، فرض الله تعالی عشر رکعات 1/1 خلل خداوند ده رکعت واجب کرده است در این ده رکعت لیس فیهن وهمٌ وهم خیلی اوقات ظن است اما اینجا شک است فزاد رسول الله(ص) سبعا پیامبر هم هفت رکعت اضافه کرد و فیهنّ الوهم، در هفت رکعتی که پیامبر اضافه کرده است وهم می آید یعنی شک، اول ممکن است به محض حدوث شک حکم بر آن بار می شود و دیگر استقرار نمی خواهد اما ببینید فمن شک فی الاولیین که این اعاده حتی یحفظ اگر در دو رکعت اول شک کند نماز را اعاده کند تا حافظ شود، شک زائل منافاتی با حفظ ندارد یک لحظه است و دوباره برطرف می شود، بنابراین از این روایات به خوبی استفاده می کنیم که تروّیه لازم است چه در دو رکعت اول و چه در دو رکعت اخیر، صرف شک مبطل نیست در شکوک مبطله مثل دو رکعت اول، صرف شک موضوع نماز احتیاط نیست مثل اخیرتین که موضوع نماز احتیاط هست بنابراین حتما شکی که ما می گوییم شک مستقرّه است، عرفا به شکی که یک لحظه است و با مختصر نگاه حل می شود بلکه در موالی عرفیه هم این گونه است، اگر گفتند که هر وقت فلان کسی را دیدی به او سلام بگو، این سرش پایین است یکی هم رد شد احتمال داد همان باشد تا سرش را بلند کند می بیند و بگوید من ندیدم، در عرف عقلا این را معذور نمی دانند، عرض کردم فقط در باب نجاسات به خاطر روایات که آمده است.
مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی از هردو به دست می آید که می خواهند بگویند صرف شک کافی است و لازم نیست تامل کنیم تا شک حاصل شود.
حالا چقدر شک کنیم و چقدر ترویه کنیم؟ از عبارت مرحوم سید استفاده می شود که آنقدر صبر کنیم که یا یأس از فهم مطلب پیدا کنیم یا آنقدر معطل شود که دیگر صورت صلاتی محو شود. در بعضی جاها موضوع شاید یأس باشد، مثلا لغت هایی که پیدا می کنید این طور که آقایان فتوا دادند و از روایات هم استفاده می شود یک سال باید اعلام شود، آن جا به نظر می رسد که میزان یک سال نیست میزان یأس است، حالا اگر یک سال تمام شده است مطمئن هستم ده روز دیگر ادامه دهم یک کاروان جدیدی بنا است بیاید از آن ها هم می توانم بفهمم، نمی توانیم بگوییم حتما یک سال میزان است از این طرف اگر به جای یک سال یک ماه انجام دادم بعد یقین کردم که دیگر پیدا نمی شود اینجا کافی است و خیلی جاها یأس موضوع است اما در اینجا تناسب موضوع در نماز فرق دارد با تناسب موضوع در لغت که می خواهیم یک ماه جار بزنیم، اینجا شاید دو دقیقه که فکر کردیم اطراف قضیه را این کافی است و احتمالا شک مستقر با یأس یکی هم هستند، حالا ایشان چون چنین تعبیری کرده است ما می گوییم که یاس نه فقط شک مستقر ولی احتمالا ملازم هم هستند، یعنی اگر آنقدر صبر کرد که شک مستقر شد یأس از کشف هم همان موقع هست، شک وقتی مستقر شد یعنی راهی نیست برای فهمش یعنی یأس هم ایجاد می شود از درک حقیقت بنابراین یأس با شک مستقر می شود گفت که فرقی ندارند اگر فرق داشته باشند ما میزان را یأس نمی دانیم همان استقرار شک می دانیم.
بعضی ها از جمله مرحوم آقای بروجردی، مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی اینها می گویند مثل عبارت سید، سید می گوید تا یأس یا محو صورت صلاتی اینها یأس را بیشتر گفتند. ما می گوییم نه یاس می خواهد نه محو صورت می خواهد استقرار کافی است. همین که شک مستقر شد که صرف می کند که شک مستقر است اینجا، این هم یک نکته.
نکته دیگر اینکه آیا وقتی شک مستقر شد در شکوک مبطله شک یک و دو، دو و سه قبل از اکمال و امثال اینها که شک مبطل است آیا در شکوک مبطله بعد از اینکه شک مستقر شد و حقیقت را نفهمیدیم نماز باطل است دیگر آیا باید یک کار مبطل هم انجام دهیم؟ مثلا برمی گردد دور خودش می چرخد بعد می گوید الله اکبر و نماز را شروع می کند یا رویش را از قبله بر می گرداند یا حرف می زند، لزومی ندارد. وقتی شک مستقر شد و شارع هم گفت مبطل است همانجا فورا دوباره نمازش را از اول شروع می کند.
مطلب دیگر اینکه در شکوک صحیحه اگر چنانچه ترویه کرد و نفهمید ولی احتمال می دهد جلو برود می فهمد که چی بوده، در شکوک صحیحه گفتند اشکال ندارد اگر قصد قربتش حفظ شود عنوان نماز هم به هم نخورد، همین طور جلو می رود در امتداد کار می فهمد مشکلی نیست چون قصد قربت هم بوده و نمازش هم تا اینجا درست بوده است حالا هم که می فهمد نماز را انجام می دهد.
آیا در شکوک مبطله هم همین طور است؟ اگر کسی شک کرد بین یک و دو اگر احتمال دهد برود جلو و نماز را ادامه دهد می فهمد جایز است همینطور ادامه دهد که بعدا در رکعت بعدی یا در رکوع و سجود می فهمد؟ اختلاف بین فقها است، الان هم در بعضی محشین عروه اختلاف هست، بعضی معتقدند که نه وقتی شک باطل است شارع حکم به ابطال کرده است بنابراین مضی حق ندارد و نمی تواند در این نماز برود جلو که بعد چیزی را بفهمد این نماز باطل است و مضی همینجا باید بایستد و تروّیه کند. این را از آنجایی می گویند که طبق روایت که می گوید در دو رکعت اول نباید وهم باشد شک نباید باشد، شما وقتی با حالت شک جلو می روی در این دو رکعت اول شک واقع شده است و این اشکال دارد.
ما می خواهیم بگوییم اشکال ندارد برای اینکه میزان در آن روایاتی که می گفت در این دو رکعت شک نیست و هم نیست میزان این است که می گوید شک نیست تا حافظ این باشد هدف محفوظ بودن این دو رکعت است، من اگر می دانم الان خراب است ولی اگر جلو بروم محفوظ می ماند و می فهمم میزان حفظ است برای اینکه بعضی ها وقتی می روند جلو ممکن است یادشان بیاید و وقتی جلو برود متوجه می شود که این سوره را قبلا نخوانده است و مانند اینها، به نظر من هدف از اینکه در دو رکعت اول شک نکنیم هدف این است که حفظ شود، من اگر می دانم که بروم جلو می فهمم قضیه را ولو اینکه چند دقیقه هم معطل شدم و نفهمیدم حالا چه قبل از ترویه و چه بعد از ترویه ما می گوییم از ادله استفاده می شود که حفظ رکعتین است، ظاهرا نه تنهی اشکال ندارد شاید لازم هم باشد. پس حق دارد که برود جلو وقتی احتمال می دهد که اگر جلو برود می فهمد.
مطلب بعدی منظور از شک در رکعات تساوی است نه ظن، ظن به حکم یقین است در رکعات البته بعضی اشکال کردند از جمله مرحوم آقای خونساری در حاشیه عروه، مرحوم آقای میلانی در حاشیه عروه، اینها می گویند در دو رکعت اول ظن هم مثل شک است.
مرحوم صاحب حدائق می گوید دو رکعت اول ظن مثل شک است یعنی اشکال دارد، مرحوم ابن ادریس حلّی عقیده اش همین است، منتهی آن دوتا فتوا می دهند و اینها اشکال، که دو رکعت اول ظنش اعتبار ندارد و مثل شک می ماند.
آقایان نظرشان بر این است که از بعضی روایات استفاده می شود که در دو رکعت اول یقین می خواهیم یعنی پس ظن مثل شک مبطل است از جمله روایت هفتم که به جهتی خواندیم برایتان، ان الرجل یصلّی ولایدری واحدة صلّی ام ثنتین قال یستقبل حتی یتیقن نماز را از سر بگیرد تا یقین کند نماز را درست خوانده است بنابراین پس ظن اعتبار ندارد. یکی هم روایت اول که خداوند ده رکعت را فرض کرده است و در این ده رکعت وهم نیست، ظن را هم گفتند وهم است. اما گفتیم در این روایاتی که خواندیم منظور حفظ است، اگر در بعضی روایات آمد که ظن حافظ است این اشکالات وارد نمی شود. در روایت 1/1 موضوعش شک است که وهم در آنجا یعنی شک.




   دوشنبه 28 دی 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما