صفحه نخست / درس خارج فقه / دروس سال تحصیلی 94-95

صلاة جلسه سی و سه





بسمه تعالی
خلاصه بحث جلسه قبل این بود که ظن در رکعات معتبر است بلا فرق بین اولیین و اخیرتین روایات در اولیین به خصوص نداشتیم اما صحیحه صفوان گویا بود، مفهوم صحیحه صفوان 1/15 می گفت که وهم و ظن شما هرجا شد به هرطرف شد همان معتبر است. در اخیرتین هم دو روایت داشتیم 1/7 و 1/11 که دیروز توضیح دادیم و همینطور مفهوم صحیحه صفوان که اخیرتین را هم می گیرد، دو سه روایاتی هم معارض اینها بود که مضمره بود و اشکالاتی هم داشت از جمله حمل بر اقل که خلاف شیعه است، بنابراین خلاصه اینکه ظن در رکعات بلا فرق بین اولیین و اخرویین معتبر بود حالا یک شواهدی از جاهای دیگر فقه هم می شود بر این موضوع پیدا کرد. مثلا می گویند اگر در نماز جماعت شک در رکعات کردید امام و مأموم هم به یکدیگر رجوع کند، این یقینی که نیست امام شک کند به مأموم مراجعه کند شاید مأموم هم اشتباه می خواند، این منظور عمل به همان ظنی است که در یک مورد ذکر شده است یا مثلا اینجا وقتی شک می کنید با سنگ ریزه ها رکعاتتان را بشمارید در روایت دارد عدالرکعات بالحصی این هم یقین که نمی آورد ظن است این هم معتبر است یا آن روایاتی که می گوید در شک در نماز خیلی اعتنا نکنید به شیطان که وسوسه می کند شما را قبلا روایتش را خواندیم، این معلوم نیست که این وسوسه الان خلاف باشد و این شکی که الان برایش بوجود آمده خلاف واقع باشد این معلوم نیست اما شارع این را اقرب به حقیقت گرفته است پس به ظن عمل کرده اند، یا مثلا روایاتی که مفصل خواندیم مااعادالصلاة فقیه، فقیه نمازش را اعاده نمی کند یک طوری تا می تواند نمازش را درست می کند، این اقرب است نه این که قطعی است خلاصه غیر از آن روایات خاصه ای که عرض کردیم خدمتتان بیهقی سنن ابن ماجه طبق روایات پیامبر فرمود به ظن عمل کنید، در نماز هر شکی که کردید فالینظر احرا من ذلک آن که نزدیک تر است به هدف آن را انجام داد، آنی که به نظرش نزدیک تراست، اقرب است، پس از مجموع اینها به خوبی روشن است که ظن در رکعات حجت است بلافرق بین الاولیین والاخیرتین.
مطلب بعد اینکه ظن در رکعات قوی و ضعیف دارد، در این ادله ای که ما داشتیم که عمل به ظن و گمان درست است بلافرق بین الاولیین والاخیرتین هیچ تفسیری نیست یا تغییری نیست که مثلا ظن قریب، ظن قریب یعنی به اطمینان نزدیک است و اطمینان بخش است چنین چیزی در ادله نیست، ظن همین که از حد و تساوی خارج شد همین که از این حد خارج شد ظن می شود بنابراین فرق نمی کند بلافرق بین ظن القوی والضعیف و همینطور بلافرق بین ظن مسبوق بالتردد و تامل و خلاف زارع اول شک می کند یک قدری فکر می کند بعد ظنی پیدا می کند، فرقی نمی کند، کل ذلک لاحداق الدلیل برای اینکه فرمود وهم شما به هرطرف شد تعبیر صحیحه صفوان این بود در روایتی که خواندیم آن معتبر است اینها را همه شامل می شود.
طبع قضیه اقتضا می کند که وقتی یک چیزی را شک می کند یا ظن دارد اتیان کرده نینداخته مکلف است که در مقام امتثاله درست انجام داده است، این هم به هرحال تا حدودی مؤید اعتبار ظن هست، ظاهرا دیگر چیزی از این مسئله نمانده است.
مسئله بعد مسئله ای است که سید تحت عنوان مسئله ششم از مسائل خلل در ظن در رکعات، در شک در رکعات، در شکوکی که اکمال سجدتین در آن معتبر است مثل کلا جاهایی که پای دو درمیان است، مثل شک بین دو و سه، دو و سه و چهار، دو و چهار، در تمام این شکوکی که پای دو درمیان است اگر قبل اکمال سجدتین باشد نماز اشکال دارد و قبلا هم خواندیم، طبق روایت خواند که انّ الله تبارک و تعالی فرض عشر رکعات لیس فیهنّ وهمٌ خداوند ده رکعت واجب کرده است، پنج تا دو رکعتی که در این ده رکعت وهم و شک در آن جریان ندارد توضیح دادیم که این وهم در اینجا به معنای شک است، پس درجاهایی که پای دو درمیان است شک باید بعد از اکمال سجدتین باشد تا در دو رکعت شک وارد شده باشد حالا اگر دو شک هردو باهم در موردی سراغ مکلّف می آید، یک شک در مورد رکعت دارد که مثلا دو رکعت خوانده است یا سه رکعت هم شک در رکعت دارد و هم شک در اکمال سجدتین دارد نمی داند هردو سجده را انجام داد یا یک سجده را انجام داد و همینطور نمی داند مثلا رکعت دوم است یا رکعت سوم، اینجا چه می شود؟
 مرحوم سید و نوع فقها عنوان کردند که اگر داخل در غیر در جزء بعدی شده است بنابراین به شک اکمال سجده اعتنا نکند و مشمول قاعده تجاوز است، مثلا بلند شده است قیام کرده است برای رکعت بعد حالا شک می کند که رکعت قبلی آیا هردو سجده را انجام دادم یا نه اینجا نباید اعتنا کند قاعده تجاوز، حالا شک می کنی که رکعت سوم بودی یا چهارم بنا را بر اکثر می گذاری و نماز هم درست است ولی اگر وارد جزء بعدی نشده است، سر از سجده برداشته نشسته است نمی داند این سجده دوم است یا اول و در این حال نمی داند که رکعت دوم بود یا سوم، اینجا قاعده تجاوز می گوید انجام نداده ای، یعنی باید یک سجده را انجام دهی پس شک شما قبل اکمال سجدتین بوده است و دو رکعت را هنوز تحویل نداده ای و شک کردی، اگر کسی شک کرد در اینکه این رکعت دوم بود و سوم و این شک قبل اکمال سجدتین باشد این جا نماز باطل باشد. قبلا هم توضیح دادیم که شک نباید قبل اکمال سجدتین باشد به دو معنا یکی اینکه شک در دو رکعت نباید باشد به معنای اینکه متعلق شک دو رکعت نباشد یعنی مطمعن باشد که دو رکعت را خوانده است یکی هم اینکه شک در ظرف دو رکعت نباشد یعنی در دو رکعتی که هست شک کند، هم متعلق شک در رکعتین است و هم زمان شک در رکعتین است، حالا اگر چنانچه وارد عمل بعدی نشده است شک کرد که آیا این سجده اول بوده است یا دوم و در عین حال شک کرد که رکعت سوم بوده یا دوم پس شک در رکعات کرده است قبل اکمال سجدتین رکعت دوم یعنی قبل از اینکه دو رکعت را سالم تحویل دهد شک کرده است نماز باطل است.
اینجا چند مسئله هست که باید به آن عنایت کنیم: یک اینکه در جزء بعدی وارد شود یعنی چه؟ سر از سجده برداشت و بلند شد این قیام جزء بعدی است و شکی نیست، یک وقتی سر از سجده برداشته است و تشهد را شروع کرده است و در تشهد شک می کند که سجده دوم بود انجام دادم یا سجده اول این با قیام مسئله اش یکی است یا فرق دارد؟ اگر تشهد به جا باشد اینجا حکم می شود که سجده دوم بوده و مشمول قاعده تجاوز است اما اگر سجده نابجا باشد یعنی درحال تشهد است شک کرد در اینکه رکعت دوم است یا سوم یعنی دو شک باهم، شک کرد که سجده دوم بود یا اول و شک کرد که رکعت دوم بود یا سوم، طبق قاعده بنابر اکثر باید بنا را بر این بگذارد که رکعت سوم بوده است اگر رکعت سوم بود در نماز چهار رکعتی رکعت سوم تشهد ندارد پس تشهد جزء بعدی نیست اگر تشهد جزء بعدی نیست پس وارد در غیر نشده است اگر نشده است پس سجده اش مشمول قاعده تجاوز نبوده است. پس قاعده تجاوز اینجا می گوید که سجده اول بوده نه سجده دوم اگر سجده اول بوده پس دو رکعت کامل نبوده است و نماز باطل است.
علی ایّ حال اگر بخواهیم بگوییم بنا بر اکثر بگذاریم، اکثر رکعت سوم است و رکعت سوم تشهد ندارد اگر تشهد ندارد این وارد در جزء بعدی نشده است اگر نشده است پس دو سجده کامل نیست و یک سجده انجام داده ای و نماز باطل است.
البته گفتیم که در قاعده تجاوز ورود در جزء بعدی نمی خواهد، قبلا این را مفصل بحث کردیم، چون بعضی روایات می گوید دخول در جزء بعدی نمی خواهد می گوید از همین عمل که آمدی بیرون کافی است بنابراین کسی که وارد تشهد می شود و لو تشهد نابه جا است و جای تشهد در رکعت سوم در نماز چهار رکعتی نبوده است ولی بالاخره از رکعت قبلی خارج بوده است ولو تشهد نابه جا، تشهد را چه کسی انجام می دهد کسی که هردو سجده را انجام دهد این مضی صادق است پس اگر بگوییم دخول در جزء بعدی لازم نیست همین که فراغ از اجزاء قبلی کافی است، وقتی شما وارد تشهد شدی ولو تشهد نابه جا خودتان را فارغ از اعمال قبلی می دانستید پس مشمول قاعده تجاوز است و مشکلی پیش نمی آید، و همینطور اگر گفتید ورود در جزء بعدی می خواهد اما لازم نیست جزء مرتب شرعی باشد، هرجزئی باشد، یک بحثی کردیم که قاعده تجاوز ممکن است در عادیات هم بیاید مثلا یک آدمی که هرموقع دستشویی می رود بیرون می آید شک می کند که آیا استنجاء کردم یا نه بعید نیست که آنجا هم قاعده تجاوز بیاید با این که ترتب شرعی نیست که حتما کسی که می رود توالت باید حتما استنجاء کند، در عین حال بعید نیست که قاعده تجاوز جاری است.
پس اگر بگوییم اصلا ورود در جزء بعدی نمی خواهد یا اگر ورود در جزء بعدی می خواهد نه حتما جزء مرتب شرعی ولو جزء عادی اینجا هم مشکلی نیست برای اینکه این آدم وارد تشهد شده است و تشهد یک چیز غیر قبلی است اگر گفتیم اصلا دخول در غیر نمی خواهد که این از قبل تمام شده است، اگر ورود در غیر هم می خواهد و لازم نیست غیر مرتب شرعی باشد خب اینجا وارد در تشهد شده است تشهد بعد از آن است ولو اینکه ترتب شرعی هم ندارد به خیال خودش فکر می کرده که باید تشهد را بخواند اینجا ورود در جزء بعدی شده است منتهی جزء غیر مرتب شرعی در قاعده تجاوز گفتیم که بعید نیست این طور بگوییم، ما در معلقات هم همین بحث را  داریم که دلیلی نداریم که حتما باید مرتب شرعی باشد بنابراین مشکلی نیست برای اینکه در تشهد وارد شده است و تشهد ولو اینکه مرتب شرعی نیست ولی بالاخره یک جزء دیگری است. بنابراین قاعده تجاوز اینجا می گوید که نمازت درست است برای اینکه می گوید دو سجده را انجام دادی و بنابراین دو رکعت کامل شده است و وقتی دو رکعت کامل شده است شک در رکعات هم می گوید ابنی علی الاکثر بنا را بر سه بگذار و یک رکعت دیگر بخوان. بنا براین چه وارد قیام شود و شک کند که دو رکعت بود یا سه رکعت و دو سجده بود یا سه سجده چه وارد تشهد شود و شک کند که دو سجده خواندم یا یک سجده و دو رکعت خواندم یا سه رکعت اینجا نمازش درست است.
بعضی ها از جمله مرحوم آقای خوئی (ره) فرمودند که هیچ مشکلی نیست، می گویند اگر قیام شد که وارد جزء بعدی شد اگر تشهد هم هست بالاخره تشهد بعد از آن ها است و این مسلما وارد در جزء بعدی شده است، من نفهمیدم این چطور بیانی است، بحث در این است که جزء بعدی را که وارد شده است می خواهیم بگوییم که جزء مرتب شرعی باشد اگر آن را قبول نداریم باید آن را بحث کنیم وگرنه اگر لازم است که وارد جزء مرتب شرعی شود تشهد که جزء مرتب شرعی نبوده است و رکعت سوم که تشهد ندارد اینجا، نمی دانم مرحوم آقای خوئی کتاب هایشان مثل نواری است که در درس بوده و عین نوار پیاده شده ولی شاید مقلد اشتباه کرده است والّا بحث در این بود که تشهد نابه جا جزء مرتب شرعی نیست و در تجاوز جزء مرتب شرعی می خواهد، این را باید بحث کنیم، اگر گفتیم جزء مرتب شرعی نمی خواهد مشکلی نیست.
مرحوم سید دنبال این مسئله آخرش فرموده است که ولکن احوط این است که نماز را تمام کند و اعاده کند خصوصا در دو مورد، یک مورد اینکه هردو شک باهم بیایند شک در اینکه رکعت دوم بود یا سوم و شک در اینکه دو سجده کرده ام یا سه سجده هردو باهم آمده اند، یکی هم آنجایی که شک در رکعت اول است و شک در سجدتین بعد است در این دو مورد می گوید بهتر این است که اتمام و اعاده. پس این گونه شد: یک اینکه اول شک در رکعت است بعد شک در اکمال سجدتین، دو اینکه هردو شک باهم می آید این دو را می گوید اعاده کن و سوم اینکه اول شک در اکمال سجدتین است و بعد شک در رکعات، اینجا احتیاط را لازم نمی داند ولی احتیاط مستحبی می داند. حرف مرحوم سید برچه اساسی است.
بعضی ها از جمله مرحوم آقای خوانساری، ایشان همانطور که دیدید در رساله خودشان ندارند که عمل به آن مجزی هست ایشان گفتند از من نظر فقهی می خواستند و من هم نظرم را نوشتم اما مجزی هست یا نه را ننوشتند، ما هم از ایشان یاد گرفتیم و در توضیح المسائل خودمان شبیه همین نوشتیم که از ما نظرات فقهی ما را خواستند ما ثبت کردیم اینجا نظراتمان را، حالا این روی احتیاط هایی است که ایشان داشتند، ایشان این مورد احتیاط سید را احتیاط واجب می داند می گوید یجب در این دو حالت اتمام و اعاده یکی تقارن شرطین یکی هم تقدم شک در رکعت و شک در اکمال سجدتین.
مرحوم سیدالاستاد ایشان در هرسه صورت کلا احتیاط واجب کرده است در اتمام و اعاده نماز را تمام کند و اعاده کند، باید ببینیم که نکته این حرف ها چیست، اما نکته فرمایش امام که می گویند کلا چه در این دو صورت چه در آن یکی صورت در هرسه صورت اتمام و اعاده، دو چیز به نظر می رسد که در احتیاط مرحوم سید که امام احتیاط واجبش کرده اند مبنای احیتاط واجب این باشد یک اینکه قاعده تجاوز ممکن است اصل باشد و نه اماره اگر قاعده تجاوز اماره باشد نشان می دهد که شما دو سجده انجام داده اید واقعا دو سجده بوده و اگر دو سجده بوده رکعت دوم تمام شده است و حالا هم شک کرده بین دو و سه بنا بر سه می گذاریم و مشکلی هم نیست اما اگر قاعده تجاوز اصل باشد اصل که مثبتاتش حجت نیست لوازمش حجت نیست، شما (....32:28)اکمال سجدتینت اکمال سجدتین است اما این از این خاصیتش سرایت به رکعت دو و سه نمی کند به تصحیح رکعت نمی کند سجده را انجام دادی اما نمی توانی بگویی رکعتت تمام شده است، تمام شدن رکعت لازمه تمام شدن سجده است اگر دو سجده را انجام داده ای پس دو رکعت تمام شده است اگر یک سجده را انجام داده ای دو رکعت تمام نشده است، قاعده تجاوز می گوید دو سجده را انجام داده ای، اگر اماره باشد لازمه دو سجده انجام دادن است پس دو رکعت هم انجام داده ای ولی اگر اصل باشد اصل که لوازمش حجت نیست فقط شما دو سجده انجام دادی اما لازمه اش که پس دو رکعت انجام دادی نه پس بنابراین دو رکعت کامل نشد برای اینکه اماره لازمه اش و مثبتاتش معتبر است، اصل اثبات لوازم نمی کند.







   شنبه 15 اسفند 1394




فرم دریافت نظرات

جهت استفتاء با شماره تلفن 02537740913 یک ساعت به ظهر یا مغرب به افق تهران تماس حاصل فرمایید.

istifta atsign ayat-gerami.ir |  info atsign ayat-gerami.ir | ارتباط با ما